دریغا اگر به جای توجه به روح مولفه های نام گذاری سال جدید به نصب بنرها و تبلیغات بسنده شود و گروهی باز درصدد مصادره برآیند که پیام روشن و صریح است: اهتمام عمومی برای بهبود اوضاع اقتصادی با توجه به واقعیت غیر قابل انکار اولویت آن و در عین حال فرهنگ به مثابه فلاحت
تاکید همزمان مقام معظم رهبری بر دو مقوله «اقتصاد» و
«فرهنگ» به عنوان محورهایی که بیش از عرصه های دیگر باید در سال 1393 مورد
توجه قرار گیرند و نام گذاری سال جدید با اشاره موکد به این دو عرصه را در
عین این که باید به فال نیک گرفت و رایحه برنامه و امید را از آن استشمام
کرد، می توان دست مایه پاره ای نکات و اشارات نیز قرار داد بی آن که
بخواهیم الزاما همه این موارد را به ایشان نسبت دهیم.
1- مولانا در دفتر چهارم مثنوی معنوی می گوید: آدمی اول حریص نان بود زان که قوت و نان ستون جان بود چون به نادر گشت مستغنی زنان طالب نام است و مدح شاعران
او بسیار پیش از آبراهام مازلو بر رجحان نیازهای مادی بر معنوی تاکید ورزیده بود اما نه به قصد توقف بر همان نیازها.
چندان
که مازلو نیازهای آدمی را به 5 طبقه تقسیم می کند: نیازهای زیستی شامل
خوراک و پوشاک و تامین نیازهای جنسی و مسکن، نیازهای امنیتی به منزله رهایی
از وحشت و حفاظت از خود، نیازهای اجتماعی و روابط با دیگران، احترام به
خود و احساس برخورداری از منزلت و سرانجام «خود شکوفایی» تا به تعبیر مازلو
«انسان می تواند آنی بشود که باید باشد».
نکته جالب این که در
آموزه های دینی ما تعبیر «فلاح» به کار رفته که اتفاقا برگردان درست آن نه
«رستگاری» که همان «خود شکوفایی» است. کما این که کار کشاورز یا فلّاح نیز
عمل فلاحت است و فلاحت همان شکوفا ساختن گیاه است.بنا براین اشاره به هر دو
مقوله اقتصاد و فرهنگ در عین تاکید بر هر دو وجه مادی و معنوی به رستگاری
نهایی نیز می تواند معطوف باشد.
2-
فرهنگ، همان فرهنگ است و نباید آن را به «ایدئولوژی» یا یک قرائت خاص از
یک مکتب فکری تقلیل داد. شوربختانه باید گفت که سال هاست جماعتی دچار بد
فهمی از مقوله فرهنگ شده اند و موضوعی شکوفا محورانه را دست مایه تهدید و
تحدید ساخته اند.
حال آن که فرهنگ با تولید خلاقه حاصل می آید و به
تعبیر رییس جمور روحانی اگر قرار بود برخی روش ها نتیجه دهد در سال های
گذشته این اتفاق رخ داده بود. فرهنگ در سایه اعتماد می بالد و می شکوفد و
بدون اعتماد هیچ تحول فرهنگی رخ نخواهد داد.
تعبیر دیگری که می
توان از هم نشینی فرهنگ و اقتصاد استخراج کرد این است که هم اقتصاد به
فرهنگ نیاز دارد و هم فرهنگ به اقتصاد. مطابق گزاره اول اقتصاد را نمی توان
یک سره به آموزه های آدام اسمیتی تاویل کرد و هیچ وجه انسانی برای آن در
نظر نگرفت. زیرا اگر چنین بود اقتصاد را ذیل علوم انسانی تعریف نمی کردند.
معادله2 ضرب در 2 هم در آفریقا می شود 4 و هم در آمریکا. اما این فرمول
ریاضی است و اقتصاد، اسیر این فرمول ها نیست و راهکاری که در دنیای سرمایه
داری به نتیجه رسیده الزاما در جامعه ما به موفقیت نمی انجامد.
از
این رو دولت کنونی را نیز باید از در غلتیدن کامل به پاره ای توصیه ها که
متناسب با اقتضائات جامعه ما نیست بر حذر داشت. تفاوت جدی نهادگرایان با
قائلان به اقتصاد آزاد بدون چون و چرا در همین توجه فرهنگی و محیطی است.
مطابق
گزاره دوم نیز فرهنگ مقوله ای انتزاعی نیست که امور آن بی توجه به اقتصاد
سامان یابد. بودجه های فرهنگی باید افزایش یابد اما نه برای برخوردارانی که
از واژه فرهنگ برای تمتع بیشتر پوششی می سازند که باید برای همه تولید
کنندگان معنویت یا همان آثار خلاقه فرهنگی باشد.
3-
با این که اصول گرایان تندرو از نتیجه انتخابات 24 خرداد 1392 ناخرسندند
اما ازاشارات صریح رهبری می توان دریافت که حماسه مورد نظر سیاسی را تحقق
یافته می دانند و به رغم اضطرابات سیاسی و دیپلماتیک رادیکال ها از دو حوزه
سیاست داخلی و سیاست خارجی چنین به نظر می رسد که خاطر مدیریت عالی نظام
اتفاقا از این دو حوزه آسوده است.
هر چند که بعید نیست باز گروهی
تاکید بر مقوله فرهنگ را نیز بهانه عیب جویی از متولی فرهنگ و هنر در دولت
سازند. اما در همین سال جدید مدیریت صدا و سیما با هزار میلیارد تومان
بودجه دولتی و درآمدهای بازرگانی دیگر نیز تغییر می کند و انتظار می رود
نقشه راه جدید فرهنگی ابتدا در این سازمان به اجرا گذاشته شود.
4-
تاکید بر عزم ملی هم می تواند به این معنی باشد که دولت و قوه اجرایی به
تنهایی از عهده این مهم بر نمی آیند و قوای دیگر و جامعه باید همکاری
کنند.همه اینها در عین حال پیام آور لزوم آشتی ملی برای دست یابی به اهداف
ملی هم هست.
اشارات مدیریتی را نیز می توان حمل بر این کرد که
مدیریت کشور پس از یک دوره پر التهاب و طرح شعار به جای عملکرد واقعی
انقلابی به تجدید روحیاتی سراغ دارد که در آغاز جمهوری اسلامی به وفور دیده
می شد و به مرور رنگ باخت.
دریغا اگر به جای توجه به روح مولفه
های نام گذاری سال جدید به نصب بنرها و تبلیغات بسنده شود و گروهی باز
درصدد مصادره برآیند که پیام روشن و صریح است: اهتمام عمومی برای بهبود
اوضاع اقتصادی با توجه به واقعیت غیر قابل انکار اولویت آن و در عین حال
فرهنگ به مثابه فلاحت منتهی به فلاح و این فلّاحی از کسانی بر می آید که
خود به صفات متناسب مدیریتی آراسته باشند و گرنه اگر بحث بر سر ادعا باشد
شخصی که 9 هزار میلیارد تومان از ثروت این مردم را هنوز به خزانه یا بیت
المال بازنگردانده نیز داعیه ها داشت.
هم نشینی اقتصاد و فرهنگ می
تواند میوه های شیرینی به بار دهد اگر آفاتی چون شعار زدگی و خدای ناکرده
ریا کاری به جان نهالی نیفتند که در آغاز سال جدید غرس شده است.