مذاکرات هستهای ایران و کشورهای عضو گروه ۱+۵، صرفنظر از محتوا و نتیجهای که دارد، از یک بعد دیگر هم برای ایران و ایرانیان دستاورد چشمگیری داشته است؛ پس زنده باشد همچون روحانی و ظریف، سردار جعفری!
مذاکرات هستهای ایران و کشورهای عضو
گروه ۱+۵، صرفنظر از محتوا و نتیجهای که دارد، از یک بعد دیگر هم برای
ایران و ایرانیان دستاورد چشمگیر دیگری هم داشته است و آن آزمون
اجماعسازی پیرامون یک موضوع ملی، به رسمیت شناختن آرا و نظریات متنوع و
گاه متعارض درباره فرایند مذاکراتی و کار کردن مقامات مسئول به صورت
ترکیبی تکمیلی درباره موضوعی ملی است.
در فرایند مذاکرات هستهای ایران با کشورهای عضو گروه
۱+۵، با حمایتهای رهبر فرزانه انقلاب اسلامی، اجماعی کم سابقه شکل گرفته
که نمونه آن را شاید بتوان در دوران دفاع مقدس دید؛ اجماعی که برای به دست
آوردن منفعت همه ایرانیان و انقلاب اسلامی شکل گرفته است.
نکته
مهم این اجماع، وجود عقلانیتی مشخص در ورای آن است، به گونهای که به رغم
تنوع دیدگاهها درباره مذاکرات، با وجود مخالفان و موافقان مذاکرات و با
وجود باز بودن عرصه برای مخالفت و موافقت، صدای واحدی از ایران به گوش
جهانیان میرسد. وقتی گفته میشود ایران به هیچ وجه تأسیسات هستهای خود را
نابود نمیکند، وزیر خارجه بر آن اصرار، رئیس جمهور سخنان وزیر را
سرسختانه تأیید میکند و مقامات داخلی نیز مواضع آنان در مقابل
زیادهخواهیها را میستایند.
در آن سو به گاه تهدید و
درازدستی غربیها، مقامات نظامی کشور، مبتنی بر همین عقلانیتی که در
دیپلماسی هست، پاسخهای قاطعانه، درخور و متین به طرف غربی میدهند و به
عنوان بخشی از فرایندی که برای تحصیل منافع ملی ایرانیان طراحی شده، عمل
میکنند.
اما مدیریت جریانی که به اجماع ملی رسیده، در دستان رهبر
انقلاب است و همین باعث شده نه تنها نیروهای کشور، موازی عمل نکرده و
تلاشهای همدیگر را خنثی نکنند، بلکه همه نیروهای داخلی از قبیل مقامات
دولتی و مذاکره کننده، نمایندگان مجلس، فرماندهان نظامی، شخصیتهای برجسته
نظام و... همچون قطعاتی هماهنگ در زمانهای لازم و متناسب وارد حلقه شوند و
نقش خود را بازی کرده و کمکی به پیشبرد مذاکرات کنند.
در این
چهارچوب گاهی تبسمهای دیپلماتیک، گاه سختگیر و ایستادگی دیپلماتها و
گاه واکنش مقامات نظامی کشور در مقابل تهدیدات است که حلقه اجماع ملی
صورت گرفته در مدیریت مباحث مرتبط با سیاست خارجی را تکمیل میکند؛ که عرصه
سیاست خارجی و تأمین منافع کشور، جز با اجماع ملی امکان پذیر نیست.
در
چنین فرایندی است که وقتی رئیس جمهور و وزیر خارجه در عرصه دیپلماتیک در
برابر زیادهخواهیهای غرب ایستادگی و در عرصهای دیگر فرمانده سپاه
پاسداران انقلاب اسلامی در مقابل تهدیدات ایستادگی میکنند، مورد تحسین
مردم و افکار عمومی قرار میگیرند. چرا که این مردم با گوشت و خون خود هم
ثمرات گفتوگو را شنیدهاند و در سنتهای ملی و اسلامی بدانها توصیه شده
است و هم ثمره شیرین مقاومت در مقابل زیاده خواهی را دریافتهاند. برای
همین است که وقتی مسئولان کشور برای تأمین منافع ملی ایرانیان در چهارچوب
یک ارکستر مینوازند، افکار عمومی هرچند هر کسی را در جا و حسی مسئولیتش
مورد توجه قرار میدهند، در نهایت این کلیت و فرایند منظم تصمیمگیری و
دفاع از حیثیت و عزت مردم ایران است که مورد توجه مردم قرار میگیرد.