۲۸ دی ۱۳۹۲ - ۱۲:۰۶
کد خبر: ۶۹۳۶
گزارش از جبهه نبرد جدیدی که در مقابل ایران گشوده شده است
استحکام درونی نظام در ماه‌های گذشته بارها مورد تاکید رهبر حکیم انقلاب قرار گرفته اما سوال اصلی اینجاست که این تاکیدات با توجه به تغییرات و تحولات به وجود آمده در سیاست خارجی کشور چه افقی را در دکترین ها و سیاست های دولت روحانی دنبال می‌کند.

در طول سال‌های گذشته مقام معظم رهبری به کرات بر ضرورت پیشرفت و توسعه داخلی و خودکفایی ملی در حوزه‌های گوناگون تاکید و آن را در مناسبت‌های گوناگون به دولت مردان و مقامات اجرایی گوشزد کرده‌اند.

*آنچه برای نظام حائز اهمیت است استحکام درونی نظام است

در طول دو سال گذشته و همزمان با فزونی یافتن تحریم‌های یکجانبه غرب علیه ایران تاکیدات رهبر معظم انقلاب بر ضرورت توجه به نیروهای داخلی کشور از شدت بیشتری برخوردار شده و برای اولین‌بار در مهر ماه 1390 در دیدار با دانشجویان دانشگاه های کرمانشاه به عنوان عالی ترین مقام نظام در موضع اقتدار و آینده‌اندیشی خواستار «تحکیم ساخت درونی نظام» شدند و در سال 1392 نیز  در مناسبت های گوناگون بر این مسله تاکید کردند.

از جمله این موارد می توان به بیانات معظم‌له در دیدار با کارگزاران حج در شهریور ماه سال جاری اشاره کرد که با تاکید بر این مسئله فرمودند:"مکرّر عرض کرده‌ایم: ساخت اقتدار درونى ملّت که در درجه‌ى اوّل با ایمان صحیح و راسخ و با اتّحاد آحاد مردم و با عمل درست مسئولین کشور و با همراهى مسئولان و آحاد مردم و با توکّل به خداى متعال انجام خواهد گرفت"

همچنین در مهر ماه گذشته در مراسم تحلیف و اعطای سردوشی به دانشجویان دانشگاه های افسری ارتش با اشاره به فعالیت های دیپلماتیک دولت تاکید کردند"آنچه براى نظام جمهورى اسلامى حائز اهمّیّت است، استحکام ساخت درونىِ نظام جمهورى اسلامى است، استحکام درونى ملّت ایران است؛ همان چیزى که از روز اوّل تا امروز توانسته است این کشور را حفظ کند"

در همین باره باز هم می توان به سخنان رهبری در جمع نخبگان جوان کشور در مهرماه سال جاری اشاره کرد باز هم بر رشد درون زا در نظام جمهوری اسلامی تاکید کردند.


*چه امری واقع بینی سیاسی دولت یازدهم را به شکست می کشاند

گرچه می‌توان این مواضع را با توجه به سیاست کلی کشور سنجید، اما از جنبه راهبردی و تاثیرات متقابل آن بر سیاست داخلی و سیاست خارجی نمی‌توان ارتباط آن را به گرایش دولت یازدهم به واقع‌بینی سیاسی نادیده گرفت.

این در حالی است که آمیختگی واقع‌بینی با ساخت قدرت در نظام بین‌المللی بدون توجه به توسعه و ارتقای عناصر درون‌زای قدرت در داخل کشور، به شکست خواهد انجامید.

سوال اصلی اینجاست که تاکیدات مکرر رهبر معظم انقلاب در طول چند ماه گذشته و با توجه به تغییرات و تحولات به وجود آمده در سیاست خارجی کشور، چه افقی را در دکترین ها و سیاست های دولت روحانی دنبال می‌کند؟

*تحریم های یکجانبه؛ هدف یا وسیله

در طول سال‌های پس از پیروزی انقلاب اگرچه نظام جمهوری اسلامی به طور مداوم با تحریم‌های اقتصادی، نظامی و تکنولوژیک غرب روبه‌رو بوده است اما در طول سه سال گذشته تقابل نیمه سخت غرب با نظام جمهوری اسلامی درخصوص تحریم‌های یکجانبه وارد مرحله تازه‌ای شده است.

بلوک غرب به رهبری ایالات متحده آمریکا و با استفاده از توان اقتصادی و همچنین جاسوسی خود تلاش کرده است تا با ایجاد یک چتر فراگیر بر روی هر نوع تحرک اقتصادی ایران در محیط بین‌الملل و بلوکه کردن آن به چالش‌آفرینی برای نظام جمهوری اسلامی ایران بپردازد و مدعی است که این تلاش‌ها به نتایج قابل توجهی از جمله به پای میز مذاکره آوردن مقامات ایرانی منجر شده که این ادعا قویا از سوی مقامات دیپلماتیک ایرانی رد شده است.

با این حال مقصد و هدف نهایی تحریم‌های یک جانبه غرب یکی از مهمترین موضوعات مورد بحث در بین صاحب‌نظران عرصه بین‌الملل مطرح بوده است. اینکه آیا تحریم‌ها تنها وسیله‌ای برای محروم کردن ایران از فناوری صلح‌آمیز هسته‌ای و مهار توان تکنولوژیکی خواهد بود و یا اهداف دیگری را دنبال می‌کند.

*سرنگونی نظام حاکم بر ایران و زمزمه های پشت پرده

با وجود اینکه ایالات متحده آمریکا و کشورهای غربی ادعا می‌کنند که نگرانی از دستیابی ایران به توان تولید تسلیحات کشتار جمعی دلیل منازعه 10 ساله ایران در حوزه انرژی اتمی محسوب می‌شود اما برخی از خاطرات منتشر شده توسط سیاستمداران بازنشسته غربی به صراحت این نکته را عیان می‌سازد که در محافل پنهانی براندازی نظام جمهوری اسلامی مهمترین هدفی است که از پیگیری پرونده هسته‌ای ایران دنبال می‌شود.

محمدالبرادعی مدیرکل سابق سازمان بین‌المللی انرژی اتمی در خاطرات خود موسوم به «سال‌های فریب» گفت‌وگویش با برخی از مقامات غربی برای حل و فصل مسئله غنی‌سازی را بیان می‌کند و اینکه مقامات غربی این نکته را خاطرنشان می‌سازند که تغییر نظام حاکم بر ایران مهمترین هدف غرب از پیگیری پرونده انرژی اتمی است.

از همین رو این نتیجه‌گیری به راحتی قابل استنتاج است که تحریم‌های یکجانبه غرب در حوزه اقتصادی با هدفی بالاتر از توقف برنامه هسته‌ای ایران وضع شده است و اساسا تغییر ماهوی نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران را دنبال می‌کند.

*نفت ایران را می توان از دنیا گرفت؟

در این میان سوال دیگری مطرح می‌شود و آن اینکه آیا غرب می‌تواند به سرنگونی مستقیم نظام جمهوری اسلامی ایران به وسیله تحریم‌های یکجانبه جمهوری اسلامی امیدوار باشد؟

آخرین بررسی‌های موسسات راهبردی غرب نشان می‌دهد که تحریم نفتی ایران در میان‌مدت عملا تضعیف شده و امکان ادامه آن با هدف صفر کردن صادرات نفتی ایران وجود ندارد.

در سال 2013 دو موسسه نهاد امنیت آینده انرژی آمریکا و موسسه روبینی گلوبال اکونومیک در نیویورک، پیش بینی کرده اند، دریچه ای که آمریکا برای فشار بر ایران باز کرده احتمالا تا سال 2014 بسته خواهد شد. منظور از دریچه فشار، تحریم نفت ایران است.

بر طبق این گزارش رشد تقاضای نفتی چین در سال 2014 و تبدیل شدن آن به بزرگترین واردکننده نفت در جهان و همچنین طولانی نبودن بازدهی معادن نفتی شیل و شن‌های آغشته نفت در ایالات متحده نفت ایران را تبدیل به عنصری ضروری برای حفظ ثبات بازار انرژی جهان در طولانی‌مدت تبدیل می‌کند.

از سوی دیگر مدیریت اقتصادی ایران در اوج تحریم‌های نفتی این نکته را نشان داده است که منابع ارزی ایران قابلیت پایدار نگه داشتن ساختار اقتصادی را دارد.

سوال اصلی در این میان این است که تحریم‌های غربی قرار است به کجا بیانجامد که نتیجه مورد نظر غرب را به دنبال داشته باشد؟


*تحریم ها روحانی را روی کار آوردند؟

طی دو سال گذشته نوسانات اقتصادی در ایران بیشتر بازار کالاهای مصرفی، تبادلات مالی و بازار ارز و طلا را هدف قرار گرفته است؛ گرچه ساختار مالی دولت همچنان باثبات است اما در این میان فشار قابل ملاحظه‌ای به بخشی از اقشار جامعه وارد آمده است که البته بنا به اعتراف مقامات غربی بخش اعظم آن ناشی از سوءمدیریت داخلی است.

با این حال برخی نارسایی های داخلی و فشار تبلیغاتی این باور عمومی را به وجود آورده است که این نوسانات نتیجه مستقیم تحریم‌های اقتصادی است.

به باور غرب این تحریم‌ها بودند که سبب روی کار آمدن حسن روحانی رئیس‌جمهور فعلی ایران شدند و تغییر فضای سیاسی ایران را رقم زدند.

باراک اوباما رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا در هفتم دسامبر سال 2013 در میان گروهی از حامیان لابی اسرائیلی در انجمن سابان به صراحت به این نکته اشاره می‌کند که تحریم‌های غرب باعث روی کار آمدن رئیس‌جمهور جدید در ایران شده است.

*رویکردی که به شرطی شدن اقتصاد ایران منجر می شود

از سوی دیگر جهت‌گیری اصلی دولت یازدهم برای بهبود شرایط اقتصادی به اشتباه در سیاست خارجی متمرکز شده است.

مذاکرات سه‌گانه ژنو، تماس مستقیم با رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا و کاستن از تنش‌های موجود بین ایران و غرب درباره برخی مسائل فرعی به وضوح نشان‌دهنده این جهت‌گیری است.

تحلیل مراکز غربی بر این نکته استوار است که روحانی برای بهبود فضای اقتصادی کشور چاره‌ای جز تمرکز بر رفع تحریم‌ها و مذاکره ندارد؛ راهبردی که غرب را به لحاظ مدیریت تحریم‌ها در موضع بالا قرار می‌دهد.

اندیشکده آمریکایی" منافع ملی" در گزارشی در همین رابطه می نویسد: اقتصاد ایران در وضع اسف باری است و این دغدغه‌ها و مشکلات دیگر، باعث شده که لغو تحریم‌ها در صدر فهرست اولویت‌های تهران قرار گیرد و «روحانی» در مبارزات انتخاباتی خود نیز بر احیای اقتصاد ایران و رهایی از تحریم‌ها تأکید داشته است.

فرایندی که در نهایت به شرطی شدن اقتصاد ایران منجر خواهد شد.

*نگاه به بیرون اصل می شود

شرطی شدن اقتصاد ایران مدیریت بین واقعیات و توقعات جامعه ایران را نه در داخل کشور بلکه به آن سوی مرزها خواهد برد.

قیمت خودرو و دلار تابعی از واکنش کشورهای عضو بلوک غرب و در راس آن آمریکا خواهد بود.

از سوی دیگر به دلیل گره خوردن دغدغه‌های معیشتی مردم به مهمترین اولویت‌های کشور به طور ناخودآگاه جامعه اینگونه احساس خواهد کرد که نزدیکی به غرب مهمترین راه برای بهبود وضعیت اقتصادی کشور خواهد بود.

اظهارنظرهایی همچون سرازیر شدن منابع ارزی به داخل کشور با اجرای تفاهم‌نامه ژنو و انبساطی‌شدن بودجه در صورت رفع برخی تحریم‌ها در داخل کشور و رونق پروژه‌های عمرانی همگی به صورت غیرمستقیم در مسیر شرطی شدن اقتصاد کشور قدم خواهد گذاشت.

از جمله این موارد می توان به سخنان اکبر ترکان مشاور رییس جمهور در مراسم آغاز به کار نمایشگاه بین الملل انرژی کیش اشاره کرد که سخن از اصلاح بودجه در صورت رفع تحریم ها به میان آورد.

همچنین محمد باقر نوبخت معاون برنامه ریزی و نظارت راهبردی رییس جمهور از سرازیر شدن پنجاه میلیارد دلار منابع نقدی به کشور در صورت لغو تحریم ها می گوید.

*غرب چگونه در حال فریب دادن دولت است

با این تفاسیر می‌توان به عملیات فریبی که غرب بر سر پای دولت ایران گذاشته است پی برد.

گمراه کردن و عدم اطمینان کاذب در دشمن جزو اصول ثابت عملیات فریب است و به نظر می‌رسد غرب با استفاده از برخی سرخط‌های داخلی خود در حال ارائه حجم انبوهی از اطلاعات غلط است که بهبود وضعیت اقتصادی در گرو بهبود رابطه با غرب است.

نشریه لوموند دیپلماتیک در مقاله ای که در نوامبر سال 2013 به چاپ می رساند، نزدیک شدن ایران و آمریکا را توافقی قهرمانانه عنوان می کند که سبب بهبود اقتصاد ایران خواهد شد.

همچنین پایگاه خبری نشنال‌اینترست در دسامبر سال 2013 تاثیرات اقتصادی ایران بر منطقه را وحشتناک ارزیابی می کند. البته این ها تنها مشتی از خروار است.

زمین فریبی که دولت یازدهم را عملا تبدیل به یک نردبان برای حضور نیروهای غرب‌گرا با مدیریت افکار عمومی از طریق تاثیرگذاری بر اقتصاد داخلی با حربه تحریم‌ها خواهد کرد.

*هدف اصلی آمریکا از توافق هسته‌ای باز کردن فضا برای غرب‌گرایان در ایران است

نشریه فارن پالسی در مقاله‌ای که در وب‌سایت خود منتشر کرده است به صراحت به این نکته اشاره می‌کند که هدف اصلی آمریکا از توافق هسته‌ای باز کردن فضا برای غرب‌گرایان در ایران است.

دانیل برومبرگ در این مقاله به صراحت به این نکته اشاره می‌کند که شکست مذاکرات می‌تواند بخت سیاسی جریان اصلاح‌طلب را در ایران از بین ببرد. تحریم‌ها موجب تقویت اهرم‌های داخلی غرب‌گرایان ایرانی شد تا اینگونه استدلال کنند که دولت اوباما آماده مصالحه‌ای برای حذف تمام محدودیت‌ها است.

وی در این مقاله با اشاره به اینکه غرب‌گرایان و نیروهای اصولگرای ایرانی دارای تفاوت‌های بنیادین هستند، می گوید: ارتباط حیاتی میان اصلاحات داخلی و تعاملات بین‌المللی است که اصولگرایان را نگران می‌کند.

*استحکام ساخت درونی نظام؛ عملیات ضد فریب رهبری در مقابله با غرب

با چنین ترتیباتی به راحتی می‌توان به این نتیجه رسید که غرب تنها به دنبال ایجاد یک زمین فریب برای هدایت تحولات داخلی ایران است و از همین رو است که «توجه به ساخت درونی نظام و به خصوص اقتصاد مقاومتی» می‌تواند نقش یک عملیات ضد فریب را در این میان ایفا کند.

توجه دولت به پیشبرد راهبرد ساخت درونی قدرت و به خصوص تحول در اقتصاد ملی عملا باعث پاره شدن رشته ارتباط تحریم‌های خارجی و قدرت اقتصادی کشور می‌شود و دست غرب را از مدیریت تحولات داخلی ایران را کوتاه می‌کند.

*اقتصاد و فرهنگ در اولویت

البته ناگفته نماند که استحکام درونی قدرت کشور، مولفه‌های گوناگونی را دربر می‌گیرد که در برخی از آنها از جمله حوزه نظامی با توجه به دکترین مستقل نظام جمهوری اسلامی پیشرفت‌های فراوانی حاصل شده است ولی از سوی دیگر در حوزه اقتصاد و فرهنگ کاستی‌های فراوانی در آن به چشم می‌خورد.

زمانی می‌توان به یک تعادل برای افزایش قدرت درون‌زا در مقابله با چالش‌های بین‌المللی اطمینان داشت که رشد و پیشرفت در تمام مولفه‌های قدرت درون‌زا به صورت متوازن جلو برود و از همین رو می‌توان به اهمیت دکترین «اقتصاد مقاومتی» که بارها از سوی مقام معظم رهبری مورد تاکید قرار گرفته است پی برد.

در این میان هوشیاری دولت بر وارد نشدن به زمین بازی فریب دشمن ضرورتی انکار ناپذیر دارد.

*برخی داخلی ها به دنبال چه هستند

در این میان به نظر می‌رسد با وجود تاکیدات رهبری بر استحکام درونی قدرت، برخی از نیروهای سیاسی داخلی با توجه به سیر راهبردی غرب در مدیریت تحولات کشور به دنبال بهره‌گیری از این مسیر جهت رسیدن به قدرت هستند که گاه جنبه عیان هم به خود گرفته است.

از جمله این موارد می توان به حمایت صریح جورج بوش در انتخابات سال 1387 مجلس شورای اسلامی اشاره کرد که حتی با اعتراض برخی نیروهای اصلاح طلب در داخل کشور قرار گرفت.

فتنه سال 88 نیز نمونه دیگری بود که با وجود حمایت قدرت های خارجی عملا به شکست انجامید. روندی که به دنبال تکرار تاریخ در نظام جمهوری اسلامی ایران در تلاش برای روی کار آمدن نیروهای معارض است که همواره با شکست مواجه شده است.

گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر