در آستانه سفر رئیسجمهوری اسلامی ایران به نیویورک برای شرکت در شصت و هشتمین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل، گمانهزنیهای فراوانی در خصوص احتمال گشایش در بنبست هستهای ایجاد شده بین غرب و ایران در رسانههای غربی مشاهده میشود.
از این رو ، نظرات دو تن از دانشآموختگان حوزه سیاست را در رابطه با سفر آتی روحانی به نیویورک و چشماندازهای این سفر جویا شده است.
«پویا عارفی مقدم»، کارشناس مسائل سیاسی و بینالمللی در خصوص اینکه آیا سفر روحانی به نیویورک میتواند سرآغاز حل و فصل مناقشه هستهای باشد، سخن خود را با بررسی تاثیر انتخابات ریاستجمهوری بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران آغاز کرد.
آقای عارفی مقدم در این مصاحبه تلفنی ضمن اشاره به منابع متعدد اثرگذار بر سیاست خارجی تصریح کرد که انتخابات 24 خرداد ایران دو دسته از این منابع را تغییر داده است: «منابع نقشگرایانه» و «منابع فردی».
در خصوص منابع نقشگرایانه، عارفی مقدم به مساله انتقال پرونده هستهای ایران از شورای عالی امنیت ملی به وزارت امور خارجه پرداخت و دو ویژگی اصلی برای شورای عالی امنیت ملی برشمرد:
اول اینکه رهیافت غالب در شورای عالی امنیت ملی «امنیتی – نظامی» بود در حالی که رهیافت وزارت امور خارجه بیشتر سیاسی – دیپلماتیک است. دوم اینکه در شورای عالی امنیت ملی تعداد کانونهای تصمیمگیری متعدد بود حال آنکه در وزارت خارجه نوعی «وحدت راهبردی بین مجریان» قابل شکلگیری است.
این کارشناس مسائل بینالمللی همچنین به تشریح تغییر در منابع فردی سیاست خارجی پس از انتخابات پرداخت و خاطرنشان ساخت شخصیت رئیسجمهور جدید وی را صاحب احتیاط در گفتار و دوراندیشی دیپلماتیک کرده است که این خود ناشی از سوابق وی در سیاست خارجی است. «محیط ادراکی» روحانی و تیم سیاست خارجی او و نوع نگاه آنان به پدیده قدرت و نظام بینالمللی نیز متفاوت از تیم سابق است.
این مساله از آن رو تعیینکننده است که اگر مساله هستهای به تقابل گفتمانی بیانجامد و در چارچوب آن بین گفتمان انقلاب اسلامی و گفتمان غرب چالش برانگیخته شود، زمینههای حل و فصل موضوع هستهای کاهش یافته اما اگر مساله هستهای به سطح سیاسی تنزل یابد، شکلگیری زمینه حل و فصل آن آسانتر است.
از دیگر تغییرات منابع فردی در سیاست خارجی، تغییر در تفسیر از «صلاحیتهای نقش» است. آقای روحانی در مصاحبه اخیر خود گفتهاند که در مساله هستهای اختیار کامل دارند و این بدان معناست که تفسیر وی از صلاحیتهای نقش خود موسع است.
بنابراین، پس از انتخابات ریاستجمهوری، شخصیت رئیسجمهور، نوع نگاه او به پدیدهها و تفسیر وی از جایگاهش تغییر کرده و با این مقدمات، سفر روحانی به نیویورک میتواند در راستای پیشبرد موفقتر اهداف سیاست خارجی ایران کارگشا باشد.
آقای عارفی مقدم در خصوص اینکه ایالات متحده تا چه حد حاضر به تقلیل در تحریمهای ضدایرانی است تصریح کرد که در این خصوص هم نشانههای خوب و امیدوارکننده وجود دارد و هم نشانههای بد و ناامیدکننده.
وی نشانههای بد موجود را چنین دستهبندی کرد: تاکتیک مذاکراتی ایالات متحده همچنان تاکتیک چانهزنی و فشار است؛ نقش گروههای ذینفوذ از اعراب تا اسرائیل و تا گروههای تندروی آمریکایی همچنان برجای خود باقی است و تضاد نقش ایران و آمریکا در خاورمیانه کمافیالسابق ادامه دارد.
از این رو موضوع هستهای ایران و تهدید احتمالی برآمده از آن برای غربیها ابزاری است در راستای تنزل نقش منطقهای ایران. وی پیشبینی کرد که در صورت ادامه این روند، موضع حسن روحانی در عرصه داخلی تضعیف شده و زمینههای نسبی حل و فصل موضوع هستهای به حاشیه رانده شود.
اما در خصوص نشانههای خوب، عارفی مقدم به این موارد اشاره کرد:
اول، ترکیب تیمهای مقابل هم، یعنی تیم روحانی – ظریف در برابر تیم اوباما – کری – هیگل امکان مفاهمه را بیشتر میکند؛
دوم، سیگنالهایی نظیر نامهنگاریها و گفتارهایی که بر حل و فصل دیپلماتیک موضوع تاکید دارند؛
سوم، اختیارات گسترده روحانی بهعنوان چهرهای میانهرو و عملگرا؛
چهارم، سخنان اخیر مقام معظم رهبری و کاربرد عبارت «نرمش قهرمانانه» که نشان میدهد ایران حاضر است برای حصول اهداف بلندمدت خود از برخی امتیازات کوتاهمدت چشمپوشی نماید؛
پنجم؛ همانطور که «استفان والت»، استاد دانشگاه هاروارد در یادداشت اخیرش ابراز داشت، تفاهم با ایران میتواند تنها دستآورد بزرگ سیاست خارجی آمریکا در دوران اوباما باشد و
ششم؛ رسیدن به این درک در آمریکاییها که باید منافع ایران را بهعنوان یک قدرت منطقهای به رسمیت شناخت همانطور که در عراق و سوریه مشاهده شد.
عارفی مقدم در پاسخ به اینکه ایران تا چه حد قادر به امتیاز دادن در مناقشه هستهای است خاطرنشان ساخت که جمهوری اسلامی ایران در برابر به رسمیت شناخته شدن حقوق هستهایش حاضر است که در زمینه نظارت و کنترل بر برنامه هستهای خود امتیازاتی بدهد.
وی غنیسازی با خلوص کمتر از 10 درصد را برای تولید انرژی کافی دانست و اذعان کرد در صورتی که حقوق اساسی ایران بر طبق انپیتی بهرسمیت شناخته شود، ایران میتواند در خصوص سایر موارد با غرب به توافق برسد.
در همین خصوص، نظرات «محمد اولیایی»، کارشناس مسائل سیاسی و بینالمللی را هم جویا شدیم. وی در پاسخ به اینکه آیا سفر روحانی به نیویورک میتواند سرآغاز حل و فصل مناقشه هستهای قلمداد شود، اظهار داشت: با توجه به اینکه رئیسجمهور، روحانی، اعلام کرده است که در سیاست هیچچیز غیرممکن نیست، احتمال میرود که باب جدیدی در مناسبات دو طرف گشوده شود. آقای اولیایی افزود: اما نکتهای که حائز اهمیت است، حساسیت طرف ایرانی به استقلال سیاسی خود است. دکتر روحانی با اشاره به قرارداد الجزایر بین ایران و آمریکا در سال 1981، خاطرنشان ساخته است که پیششرط اصلی مذاکره با آمریکا عدم دخالت این کشور در امور داخلی ایران است.
لذا میتوان امیدوار بود که اگر طرف آمریکایی بپذیرد که شرایط در ایران تغییر یافته و از موضعی برابر با ایران تعامل نماید، شاید یخ مناسبات دو کشور کمکم شروع به آب شدن کند. سخنرانی در سازمان ملل این فرصت را در اختیار رئیسجمهوری اسلامی ایران قرار میدهد که موضع اصولی و منطقی جمهوری اسلامی را در قبال مسایل منطقهای و بینالمللی بیان کند.
این کارشناس مسائل بینالملل اضافه کرد: این سخنرانی میتواند پاسخگوی بسیاری از ابهامات پیرامون سیاستهای دولت جدید ایران باشد و جهان را با رویکرد جدید ایران آشنا سازد. در کنار این سخنرانی، دیدار با سران کشورهای مختلف امکان اتخاذ دیپلماسی فعالانهای را به طرف ایرانی میدهد. لذا این سفر را میتوان اولین آزمون جدی تیم سیاست خارجی ایران دانست.
وی همچنین در خصوص آمادگی احتمالی واشنگتن برای تقلیل تحریمهای ضدایرانی خاطرنشان کرد: واشنگتن طی سالهای اخیر از سیاست «چماق و هویج» علیه ایران بهره برده است و کوشیده تا ایران را به نقطهای برساند که چارهای جز دست برداشتن از حقوق حقه هستهای خود نداشته باشد. اما گذشت 34 سال از انقلاب و استواری مردم و مقامات جمهوری اسلامی به آمریکا نشان داده است که فشار باعث تغییر در رفتار ایران نمیشود و تنها دیپلماسی و تعامل برابر با ایران میتواند کارگشا باشد.
ایالات متحده باید درک کند که تا زمانی که به تعبیر مقام معظم رهبری اسلحه خود را به طرف ایران گرفته باشد، نتیجهای نخواهد دید و تنها برخوردی در شان ملت ایران است که میتواند چارهساز مسایل موجود باشد.
اولیایی این باور را مطرح کرد که آمریکا توان آن را ندارد که در طولانیمدت تمام کشورها را مجبور به همراهی با تحریمهای یکجانبه خود علیه ایران کند چرا که کشورها در درازمدت حاضر به قربانی کردن منافع خود پای سیاستهای واشنگتن نخواهند بود. لذا مقامات آمریکایی مترصد آن هستند که با توافقی با طرف ایرانی، بهمیزانی از این تحریمها بکاهند.
در غیر این صورت، اولیایی پیشبینی میکند که ممکن است دیگر کشورها بدون در نظر گرفتن سیاستهای واشنگتن دست به لغو تحریمهای ضدایرانی زنند که شاهد آن، لغو بخشی از تحریمهای ایران توسط اتحادیه اروپاست.
این کارشناس و دانشآموخته سیاست در خصوص میزان امتیازاتی که ایران قادر است در مناقشه هستهای بدهد، تصریح کرد که روحانی بهعنوان شخصی که چند سال مسئول مستقیم پرونده هستهای ایران بوده بهخوبی واقف است که در داخل ایران حساسیتها نسبت به این مساله تا چه میزان است؟
لذا، هرگونه تصمیمگیری در خصوص اعطای امتیاز به غرب در حوزه هستهای، قطعا اجماع و اقناع داخلی را میطلبد و هرگونه عقبنشینی منفعلانه موجبات واکنشها و موضعگیریهای تندی را در داخل فراهم میآورد. مردم ایران طی سالهای گذشته دریافتهاند که انفعال و عقبنشینی از حقوق مسلم ایران اسلامی تنها سبب جسورتر شدن طرف مقابل شده و آنها را به این طمع میاندازد که ایران توان مقابله با آنها را ندارد. همین امر موجبات ارائه پیشنهادهایی تحقیرآمیز را پدید آورده و غرور ملی ایرانیان را جریحهدار میکند.
به همین جهت، اولیایی تاکید میکند که این عرصه را نمیتوان میدانی دانست که رئیسجمهور بهتنهایی و بدون درنظر گرفتن ملاحظات داخلی در آن تصمیمگیری کند و هرگونه تصمیمسازی در این خصوص، اجماع مردم و مسئولین را طلب میکند.