صبح روز 6 آگوست سال 1945 در هیروشیمای ژاپن، روز چندان خاصی به نظر نمیآمد و مردم این شهر هرگز تصور نمیکردند قرار است یکی از اعجابآورترین صبحهای کل تاریخ را شاهد باشند.
با این حال، ساعت 8:15 دقیقه صبح این روز، چنانکه شاهدان عینی میگویند، ناگهان نور عظیمی در آسمان هیروشیما دیده شد و بعد شهر صحنه فاجعهای ناگفتنی بود... آدمهایی که با پوستهای آویزان در شهر راه میرفتند، جسدهایی که کاملاً سوخته بودند و گرمایی که وصفناپذیر بود.
برای بسیاری از کسانی که توانستند به حسب تصادف توانسته بودند از بمباران هیروشیما جان سالم به در ببرند مشاهده آنچه یک بار دیده بودند، تصوری غیرقابل باور مینمود؛ اما طولی نکشید که این تصور غیرقابل باور، بار دیگر تکرار شد.
تنها سه روز بعد، بمب موسوم به «مرد چاق» از یک هواپیمای B29 رأس ساعت 11:02 صبح به وقت محلی ژاپن در ارتفاع 500 متری از زمین منفجر شد و کل شهر ناکازاکی را به نابودی کشاند.
اکنون که شصت و هشت سال از بمباران این دو شهر ژاپنی میگذرد، زوایای آنها از جنبههای مختلف مورد بحث و بررسی قرار گرفتهاند. میزان تلفات این دو حمله، دلایل و انگیزههای آنها، آسیبهای مختلفی که وارد کردند، ـ از آسیبهای اقتصادی گرفته تا افزایش نقائص ژنتیکی در کودکان تولد یافته ـ و غیره مواردی هستند که به کرات درباره آنها بحث شده است.
با این حال، حملههای هیروشیما و ناکازاکی از منظر محافل داخلی آمریکایی به خصوص در زمان پس از این حملات کمتر مورد بررسی قرار گرفتهاند.
گزارش زیر نگاهی است به یکی از گزارشهای رسمی آمریکا در سال 1946 که به تحقیق درباب اثرات حملات اتمی هیروشیما و ناکازاکی پرداخته بود. این تحقیق را «واحد تحقیق بمبارانهای اتمی آمریکا» برای ارائه به وزارت جنگ و نیروی هوایی ارتش آمریکا فراهم کرد.
واحد تحقیق درباره بمبارانهای راهبردی آمریکا در 3 نوامبر 1944 پس از دستوری از «فرانکلین روزولت»، رئیس جمهور وقت آمریکا توسط وزارت جنگ این کشور پایهگذاری شد.
هدف این سازمان انجام تحقیقاتی کارشناسانه و منصفانه دربار ه اثرات حملات هوایی آمریکا به آلمان و همچنین حملههای هوایی این کشور به ژاپن بود.
قرار بود این تحقیقات مبنایی برای ارزیابی اهمیت و توانمندیهای نیروی هوایی آمریکا به عنوان یکی از ابزارهای راهبرد نظامی این کشور فراهم آورد تا ایالات متحده بتواند در توسعه آتی نیروهای مسلح خود از آنها استفاده کند و سیاستهای اقتصادی خود در زمینه دفاع ملی را بر اساس آنها پایهریزی کند.
در 15 آگوست سال 1945، یعنی 6 روز پس از بمباران اتمی شهر ناکازاکی ژاپن، «هری ترومن» رئیس جمهور آمریکا خواست که این تحقیق، بررسیهای مشابهی درباره تأثیرات تمامی انواع حملات هوایی علیه ژاپن به عمل آورد و نتایج به دست آمده را به طور مشترک تقدیم وزارت جنگ و نیروی هوایی آمریکا کند.
به دنبال این دستور رئیس جمهور، گروهی از متخصصان نظامی، مسئولیت بررسی اثرات حملات هوایی آمریکا به ژاپن، از جمله بمبارانهای اتمی هیروشیما و ناکازاکی را به عهده گرفتند.
در این گزارش که در 19 ژوئن 1946 آماده شد با بیش از 700 مقام نظامی، دولتی و صنعتی ژاپن مصاحبه شد؛ ضمن اینکه اسناد بسیار زیادی بازیابی شده و ترجمه شدند تا آمارهای دقیقی از تأثیرات بمبارانهای اتمی آمریکا بر بخشهای مختلف اقتصاد، صنعت و سلامت عمومی جامعه ژاپن به دست آید.
در بخش مقدمه این گزارش آمده است: «واقعیتهای موجود درباره قدرت بمبهای اتمی در ماجرایی نهفته است که در هیروشیما و ناکازاکی آن را شاهد بودیم.»
در ادامه این بخش آمده است: «بسیاری از این واقعیتها به گونههای رسمی یا غیررسمی منتشر شدهاند اما همواره به رگههایی از تحریف یا خطا آغشته بودهاند. واحد تحقیق درباره بمبارانهای راهبردی آمریکا، بنا به مأموریتی که برای آن تشکیل شده است، شرح نسبتاً کاملی از آنچه بمبهای اتمی در هیروشیما و ناکازاکی انجام دادهاند، فراهم کرده است.»
در این گزارش از روشهای اندازهگیری، مشاهده عینی و تحلیل تحقیقات پژوهشگران برای به دست آوردن گستره و ماهیت آسیبها، خسارات و واکنشهای سیاسی این دو انفجار اتمی که در سال 1945 به قوع پیوستند، استفاده شده است.
برخی ادعا کردهاند دولت آمریکا پیش از حمله اتمی به شهرهای هیروشیما و ناکازاکی با پخش اعلامیههایی شهروندان این کشور را در جریان حمله قرار داده بود.
در بخشی از فصل اول این گزارش این ادعا مورد بررسی قرار گرفته و استدلال شده شهر هیروشیما به هیچ عنوان آمادگی چنین حملهای را نداشته است.در ابتدای این فصل، درباره حمله هوایی به هیروشیما آمده است: «یک بمب اتمی که اولین سلاح از نوع خودش بود ساعت 8:15 صبح روز 6 آگوست سال 1945 بر فراز شهر هیروشیما منفجر شد. گزارش شده اکثر کارگران صنعتی در این روز سر کار بودند، اما بسیاری از آنها هم در راه [برای آمدن سر کار] بودند. تقریباً تمامی دانشآموزان نیز روانه مدرسه بودند.»
در ادامه این گزارش آمده است: «به خاطر نبود هیچ هشدار قبلی و بیتفاوتی مردم به پرواز گروههای کوچک هواپیماها، این انفجار، تقریباً در بیخبری کامل انجام شد و مردم پناه نگرفته بودند. بسیاری در محوطههای باز گرفتار شدند و بسیاری دیگر در خانهها یا تأسیسات تجاری که از استحکام کافی برخوردار نبودند، جان باختند.»
این گزارش در ادامه به برخی اثرات مخرب انفجار این بمب در هیروشیما اشاره میکند: «این بمب تقریباً در شمال غرب مرکز شهر منفجر شد. به خاطر دقت بمب و زمین مسطح و شکل مدور هیروشیما، شهر به طور یکنواخت و در سطحی وسیع تخریب شد.»
«از لحاظ عملی، این انفجار و آتشسوزی پس از آن، تمامی مناطقی که به طور متراکم یا با تراکم متوسط ساخته شده بودند را با خاک یکسان کرد.»
«طوفان آتش» از جمله پدیده نادر در این انفجار اتمی بوده که در ادامه گزارش به آن اشاره شده است: «در هیروشیما طوفان آتش راه افتاد که پدیدهای نادر در سایر آتشسوزیها است: زبانههای آتش که تقریباً به طور همزمان از محوطه مسطح وسیعی در اطراف مرکز شهر شعله کشیده بودند به تمامی جهات پراکنده میشدند. هجوم جریان هوا که شتاب آن تنها 5 مایل در ساعت بود به آسانی بر جریان باد در سطح زمین غلبه کرد. این "باد آتشین"، دو تا سه ساعت پس از انفجار به شتابی برابر 30 تا 40 مایل در ساعت رسید. این "باد آتشین" و متقارن بودن مرکز مسکونی شهر باعث شد 4.4 مایل مربعی که تقریباً به طور کامل در آتش سوختند، شکلی دایرهای داشته باشند.»
در ادامه درباره رقم تلفات بیسابقه بمباران هیروشیما میخوانیم: «آنچه جای شگفتی دارد این است که ریزش بسیاری از ساختمانها و آتشسوزیهای بعدی موجب نرخ تلفات بیسابقهای شد. هفتاد تا هشتاد هزار نفر کشته یا مفقود شدند و همین تعداد نفر هم مجروح شدند. میزان این تلفات هنگامی بیشتر آشکار میشود که رقم آن را با یک بمباران هوایی توکیو در 9 و 10 مارس سال 1945 مقایسه کنیم؛ در این آتشسوزی با اینکه تقریباً 16 مایل مربع تخریب شدند، میزان تلفات، بیشتر نبود و تعداد کمتری زخمی شدند.»
این گزارش در بخش دیگر، وضعیت آمادگی شهر ناکازاکی که سه روز بعد از هیروشیما هدف حمله قرار گرفت را توصیف کرده و مینویسد این شهر تا اندازهای بیشتر از هیروشیما آماده رویارویی با حمله اتمی بود اما از گزارش استانداری ناکازاکی که در زیر آمده است میتوان استنباط کرد که این حمله هم چندان پیشبینیپذیر نبوده است:
«در آن روز هوا صاف و بدون وزش باد بود... مانند یک روز عادی در وسط تابستان. زنجیره حملات مداوم به مردم شهر و طاقتفرسایی تابستان باعث شده بود اقدامات احتیاطی برای حملههای هوایی کمتر شوند. پیشتر، یک هشدار عمومی حدود ساعت 7:48 دقیقه صبح صادر شده بود و ساعت 7:50 هم هشدار حمله هوایی داده شده بود. این هشدار در ساعت 8:30 لغو شده بود و میزان گوشبهزنگی مردم از بین رفته بود و احساس آرامش جایگزین آن شده بود.»
در این گزارش استانداری ناکازاکی که تحقیق مذکور به آن اشاره کرده است، شرحی از جزئیات لحظه وقوع حمله هم آمده است: «وقتی که بمب اتمی منفجر شد، ابتدا نور بسیار عظیمی مشاهده شد، مثل اینکه مقدار زیادی منیزیم آتش گرفته باشد و بعد دود سفید صحنه را غبارآلود کرد.»
این گزارش میافزاید: «در آن زمان در مرکز انفجار، و مدت کوتاهی بعدتر در مناطق دیگر، صدای غرش مهیبی شنیده شد و یک موج انفجار مخرب و گرمای بسیار شدید، احساس شد. مردم ناکازاکی، حتی آنها که در لایه بیرونی انفجار قرار گرفته بودند، همگی این طور احساس کردند که انگار کسی به آنها ضربه مستقیم میزند؛ تمام شهر آسیب دید طوری که انگار در تمام نقاط شهر بمبهای عادی کار گذاشتهاند.»
در گزارش استانداری ناکازاکی آمده است: «آسیبها در منطقه صفر انفجار، بسیار بیشتر بود و این منطقه کاملاً محو شد. »
در شهر ناکازاکی، چنانکه در این گزارش به آن اشاره شده است، طوفان آتش مشاهده نشد و سطح ناهموار شهر بخش عظیمی از خسارتها را به درهای که این بمب بر بالای آن منفجر شد، منتقل کرد. بنابراین در این شهر مناطقی که کاملاً نابود شده باشند، بسیار کمتر و حدود 1.8 مایل مربع بود. تلفات در این شهر هم از هیروشیما پایینتر و بین 35 هزار تا 40 هزار نفر بود. همین تعداد نفر هم زخمی شدند.
بخش بعدی این گزارش، اثرات کلی اولین موارد استفاده از جنگافزارهای هستهای علیه بشر را مورد بررسی قرار داده است.
در این بخش آمده است: «قابل توجهترین نتیجه بمبهای اتمی تعداد بالای تلفات آنها بود. تعداد دقیق افراد مجروح و کشته شده به خاطر سردرگمیهایی که درباره موارد بعد از انفجار وجود دارد، هرگز مشخص نخواهد شد.»
یک علت عدم مشخص نبودن تعداد کشته شدگان دقیق این دو انفجار، طبق «واحد تحقیق درباب بمباران راهبردی آمریکا» این بوده که از جمعیت این دو شهر قبل از این حملات هم آمار دقیقی در دست نبوده است.
با این حال، این گزارش، ضمن در نظر گرفتن این اشکالات مینویسد: «در این شرایط مبهم، برآوردهای تلفات بین 100 هزار تا 180 هزار نفر برای هیروشیما و 50 تا 100 هزار نفر برای ناکازاکی متغیر بودهاند. اما این تحقیق میزان کشتهشدگان در هیروشیما را بین 70 تا 80 هزار نفر و میزان کشته شدگان ناکازاکی را بالای 35 هزار نفر برآورد میکند که محتملترین برآورد به نظر میرسد.»
در این بخش، درباره تلفات، تأکید شده است: «میزان تلفات بلافاصله افراد تفاوتی با تلفات ناشی از حملات هوایی با بمبهای آتشزا یا مواد منفجره نداشته است. تفاوتهایی که در اینجا وجود داشت، اثرات تشعشعات بود که حدود یک هفته بعد از این حملات اتمی آشکار شد.»
«در زمان انفجار، علت مرگ و میرها سوختگیهای ناشی از حرارت، اثرات ثانویه انفجار و ریزگردهای اتمی و سوختگی ناشی از آتشسوزی در ساختمانها گزارش شد.»
این گزارش برای برآورد رقم تلفات هیروشیما به یک گزارش رسمی از وزرات بهداشت ژاپن در آن زمان اشاره کرده که میزان تلفات ناشی از سوختگی را 60 درصد، تلفات ناشی از ریزش گرد و غبارهای اتمی را 30 درصد و میزان مرگ و میرهای ناشی از جراحتهای دیگر را 10 درصد اعلام کرده بود.
واحد تحقیق درباب بمباران راهبردی آمریکا نوشته است: «میزان جدی بودن این اثرات تشعشعات را باید با این واقعیت اندازه گرفت که 95 درصد از بازماندگان این انفجار که در دامنه سه هزار فوتی از انفجار قرار گرفته بودند به بیماریهای ناشی از تشعشعات اتمی مبتلا شده بودند.»
سرهنگ «استافورد کارن» در جلسه شهادت خود در مقابل کمیته انرژی اتمی سنا گفت که تشعشعات اتمی عامل 7 تا 8 درصد از کل مرگ و میرها در این دو شهر بوده است. با این حال، شمار زیادی از محققان پزشکی گفتهاند این برآورد بسیار کم است؛ باور عمومی بر ایت است که دستکم 15 تا 20 درصد از مرگ و میرها از تشعشعات اتمی ناشی شدهاند.
گزارش واحد تحقیق درباب بمباران راهبردی آمریکا پس از اشاره به آمارهای متفاوت درباره میزان تلفات و عامل ایجاد کنده آنها دلایل تلفات در این دو شهر و عوامل ایجادکننده آنها را به شرح زیر خلاصه میکند:
سوختگیهای ناشی از حرارت مفرط: 20 تا 30 درصد
جراحتهای دیگر: 50 تا 60 درصد
بیماریهای ناشی از تشعشعات: 15 تا 20 درصد
بخشی از این گزارش تحقیقی مفصل به اثرات بیماریهای ناشی از تشعشعات هستهای اختصاص یافته است. البته با توجه به دانش آن زمان درباره اثرات تشعشعات هستهای بر بافت بدن نوشته شده است: «دانش ما از میزان تلفات ناشی از تشعشعات دقیق نیست. بخشی از این نقص به ضعف در نحوه اثرگذاری تشعشعات اتمی بر بافت جاندار مربوط میشود.»
بنا به این تحقیق: «طبق نظر دکتر رابرت استون از پزشکان پروژه منهتن، مکانیسم بنیادی اثرگذاری تشعشعات بر بافتهای زنده هنوز درک نشده است.»
با این حال، محققان این تحقیق با استناد به نظر ژاپنیها مینویسند: «طبق نظر ژاپنیها، افرادی که در نزدیکی مرکز انفجار قرار داشتند اما در معرض سوختگیهای حرارتی یا جراحتهای ثانویه قرار نگرفتند ظرف دو تا سه روز بعد به بیماریهای ناشی از تشعشعات مبتلا شدند.»
«این افراد سپس به اسهال خونی مبتلا میشدند و خیلیها ظرف یک هفته فوت میکردند. کالبدشکافی این افراد نشان میداد شکل خون آنها کاملاً تغییر کرده است: تقریباً هیچ گلبول سفیدی وجود نداشت و ضخامت استخوان کاملاً از بین رفته بود. غشاءهای مخاطی گلو، ریه، شکم و روده به تورمهای حاد مبتلا شده بودند.»
بخش پایانی این گزارش ادعاهای رسمی دولت آمریکا مبنی بر اینکه بمباران اتمی ژاپن باعث تسلیم این کشور شده است را مورد بررسی قرار داده است.
محققان در این بخش مینویسند: «سوال تأثیر این بمبها بر روحیه رهبران ژاپن و تصمیم آنها برای ترک جنگ با عوامل دیگر در هم آمیخته است.»
این گزارش میافزاید: «این بمب اتم، بر تفکر رهبران دولتی تأثیر بیشتری داشت تا بر روحیه مردمی که دور از نواحی هدف حمله قرار داشتند؛ با این حال، نمیتوان گفت که این بمباران اتمی بود که ضرورت تسلیم شدن را به رهبران ژاپنی گوشزد کرد؛ تصمیم به تسلیم که تا اندازهای از روحیه پایین مردم ردههای پایین هم اثر میپذیرد، در 26 ژوئن در جلسهای از شورای عالی هدایت جنگ و در حضور امپراطور این کشور اخذ شده بود.»