با نزدیکتر شدن زمان آغاز به کار رسمی حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور جدید ایران، گمانهزنیها درباره مسیر آتی سیاست خارجی ایران و احتمال حصول توافقی میان ایران و غرب افزایش مییابد. در این میان، یکی از مباحث مهم، چشمانداز بهبود روابط ایران و آمریکا در دوره روحانی است. نیویورک تایمز در سرمقاله امروز خود به بررسی مهمترین گامی پرداخته که اوباما باید برای رسیدن به توافق با ایران انجام دهد.
با نزدیکتر شدن زمان آغاز به کار رسمی حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور
جدید ایران، گمانهزنیها درباره مسیر آتی سیاست خارجی ایران و احتمال حصول
توافقی میان ایران و غرب افزایش مییابد. در این میان، یکی از مباحث مهم،
چشمانداز بهبود روابط ایران و آمریکا در دوره روحانی است. نیویورک تایمز
در سرمقاله امروز خود به بررسی مهمترین گامی پرداخته که اوباما باید برای
رسیدن به توافق با ایران انجام دهد.
به گزارش «تابناک»، با شدت
گرفتن تلاشها در کنگره آمریکا و همچنین نهادهای غیردولتی این کشور برای
فراهم کردن زمینه جهت تعامل با دولت جدید ایران، روزنامه «نیویورک تایمز»
سرمقاله امروز خود را به این موضوع اختصاص داده و به بررسی بایدها و
نبایدهای اوباما در مقابل دولت روحانی پرداخته است.
در این مطلب آمده است:
هر
چه جهان بیشتر به سمت تعامل دیپلماتیک با ایران بر سر برنامه هستهای این
کشور حرکت میکند، تلاش تندروها در آمریکا و بیرون از آن برای پیش کشیدن
گزینه نظامی در صورت شکست روند دیپلماتیک نیز افزایش مییابد؛ برای نمونه،
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم اسرائیل تلاش کرده تا دولت اوباما را
وادار به مطرح کردن این تهدید کند که گزینه نظامی در مقابل ایران، «واقعاً
روی میز است».
به هر حال، تا هنگامی که ایالات متحده و ایران در
عرصه دیپلماسی سرمایهگذاری نکنند، هیچ راهی نیست که دریابیم احتمال حصول
توافق وجود دارد یا خیر؛ اما برای از میان بردن این فرصت مناسب، هیچ راهی
سریعتر از گذاردن روحانی در گوشه رینگ وجود ندارد.
اوباما گفته،
دستیابی ایران به سلاح هستهای را تحمل نخواهد کرد و بارها نسبت به گزینه
نظامی هشدار داده است؛ اما هم وی و هم روحانی، نیازمند شهامت، ایدههای
خلاقانه و توانایی مدیریت سیاست داخلی خود هستند تا بتوانند دو کشور را به
گفتوگویی معنادار وارد کنند.
از زمانی که حسن روحانی به عنوان
شخصیتی میانهرو، توانست رقبای محافظهکار خود را شکست دهد، هر دو طرف
اظهارات اطمینان بخشی را مطرح کردهاند. قدرتهای جهانی مصمم به انجام کاری
قاطعتر هستند. روحانی میتواند با انتخاب یک کابینه و یک مذاکرهکننده
هستهای میانهرو و همچنین از طریق موافقت با برگزاری سریع مذاکرات و حتی
گفتوگویی دوجانبه با آمریکایی، پیام مثبتی را برای طرف مقابل بفرستد.
هرچند
گفته میشود، تحریمها سبب آمدن ایران پای میز مذاکره شده، باید توجه
داشت که افزودن تحریمها ـ آن گونه که برخی در کنگره خواستار آن هستند ـ
سبب تقویت این دیدگاه در ایران خواهد شد که هدف آمریکاییها، براندازی نظام
جمهوری اسلامی است و به این ترتیب، مذاکرات ناممکن خواهد شد.
ایالات
متحده باید در مسیر تعامل با روحانی حرکت کند و به همراه شرکایش (انگلیس،
فرانسه، چین، روسیه و آلمان) پیشنهاد هستهای مبسوطتری به ایران دهد؛
البته این پیشنهاد باید دربردارنده فرایند به رسمیت شناخته شدن حق ایران
برای در اختیار داشتن انرژی صلحآمیز هستهای، محدود کردن غنیسازی
اورانیوم و برداشته شدن تدریجی تحریمها باشد.
به هر حال، اکنون
برای اوباما و روحانی زمان آزمایش است. ناکامی در رسیدن به توافق، میتواند
اثرات فاجعه باری برای کل منطقه خاورمیانه داشته باشد.