این گزارش علنی شدن فعالیت های هسته ای ایران را در بهانهای برای استفاده آمریکا از این فرصت میداند و اظهار میدارد: آمریکا که از سال انقلاب در سال 1357 در کمین جمهوری اسلامی نشسته بود، موضوع هستهای ایران را فرصتی طلائی دانست تا پرونده ایران را به شورای امنیت سازمان ملل کشانده تا ایران تهدیدی برای صلح و امنیت بینالملل قلمداد شود و بدین وسیله راه را برای تحریمهای بینالمللی، انزوا و در صورت امکان حمله نظامی، به ایران باز کند.
گزارش در ادامه نوشته است: از سال 1382 تا کنون ایران و جهان دو دیپلماسی متفاوت هستهای،یکی در زمان تصدی "محمد خاتمی" و دیگری در دوران "محمود احمدی نژاد" با هزینهها و ثمر بخشیهای متفاوت را آزمودهاند. رییس جمهور جدید ایران نه قادر به ادامه سیاست هستهای دولت خاتمی خواهد بود چرا که پرونده هستهای ایران قبلاً به شورای امنیت ارجاع شده، و نه خواهد توانست از راهبردهای دولت احمدی نژاد پیروی کند چرا که بایستی تحریمهایهمه جانبه و یک جانبه تحمیل شده بر ایران از میان برداشته شوند.
نویسنده گزارش با اصالت دادن به رهبری در تصمیم گیریهای اساسی سیاست خارجی تصریح میکند: فهم درست این ملاحظات در حوزه سیاستهای داخلی مربوط به دیپلماسی هستهای و در نظر داشتن عواقب و ثمرات راهبردهای دو دولت گذشته، به گروه کشورهای 1+5 و رییس جمهور بعدی ایران در طرح راه حلی واقعبینانه و مرضیالطرفین یاری خواهد رساند. گرچه تصمیم نهایی در اختیار مقام رهبری کشور خواهد بود، اما رییس جمهور بعدی ایران نقشی بسیار مهم در شکل گیری راهبرد هسته ایران خواهد داشت، زیرا رویه مقام رهبری مدارا با دولتهاست.