این نوع سبک زندگی وقتی وارد حوزه کسب و کار می شود، می تواند به شکل گیری ایده های جدید، راه های جدید برای انجام کارها و تولید محصولات جدید منجر شود.کارآفرینی به این صورت، شکل خواهد گرفت و به همین دلیل است که می بینیم بسیاری از الگوهای آموزشی مطرح دنیا در زمینه کارآفرینی از جمله الگوهای سازمان جهانی کار (ILO) موضوع آموزش را از شناخت فرد و ویژگی ها و علایق و نگرش های او شروع می کنند تا مطمئن شوند فرد قابلیت و ظرفیت این سبک شغلی را دارد و سپس فرآیند کارآفرینی را به او آموزش می دهند.
پس به طور ساده می توان گفت کارآفرین فردی است که مسئولیت ها و وظایف راه اندازی کسب و کاری جدید را به عهده می گیرد.حالا این که کارآفرین در کسب و کار خود چه کارهایی انجام می دهد، تقریبا می توان گفت هر کاری! او مسئول همه امور کسب و کار است؛ یعنی او باید تصمیم بگیرد چه محصولی تولید کند. چقدر تولید کند. چه تعداد نیروی انسانی استخدام کند.
چه زمان محصول را بفروشد و بسیاری کارهای دیگر. بویژه در ابتدای راه اندازی کسب و کار حجم کار او بیشتر است زیرا ممکن است سرمایه کافی نداشته باشد که نیروی انسانی استخدام کند و خودش مجبور باشد حتی نقش منشی و نیروی خدماتی و بازاریابی و امور دیگر کسب و کار خود را به عهده بگیرد.
یکی از پرسش هایی که در کلاس های کارآفرینی مطرح می شود این است که آیا می توان بدون سرمایه کسب و کاری را راه اندازی کرد.در پاسخ آن هم من این پرسش را مطرح می کنم؛ اگر شما همین اکنون به سراغ پدر یا یکی از اقوام یا دوست نزدیک خود بروید و از او بخواهید به شما مبلغ ۱۰ میلیون تومان قرض بدهد آیا این کار را می کند.
تعداد اندکی هستند که پاسخ آنها مثبت است که معمولا هم این افراد تجربه و سن و سال بالاتری دارند! اما هدف من از پرسیدن آن، این است که بگویم شما برای جذب سرمایه باید بتوانید اعتماد وام دهنده یا قرض دهنده را جلب کنید و این اعتماد به روش های مختلف از جمله سوابق و تجربه شما، روابط حرفه ای، سوابق کاری، سن و سال و حتی نحوه ارائه طرح کسب و کارتان به دست می آید.
اگر فردی مانند پدر شما نمی تواند با وجود شناختی که از شما دارد، به شما اعتماد کند نباید از دیگر سازمان ها هم انتظار این اعتماد را داشته باشید. اعتماد فرآیندی اقناعی است و به مرور شکل می گیرد؛ بنابراین شاید در ابتدای مسیر شغلی، زمانی که هنوز تجربه و شبکه ارتباطی و حرفه ای فرد شکل نگرفته کارآفرینی گزینه مناسبی نباشد.
اگر فردی هنوز تجربه مدیریت یک کسب و کار کوچک را ندارد نباید به دنبال ایده کسب و کار بزرگی باشد که نیازمند سرمایه زیادی است بلکه باید ابتدا تجربیات خود را در حوزه های گوناگون ولو این که مرتبط نباشد، افزایش دهد و سپس بتدریج با تنظیم برنامه مالی و اجرایی و عملیاتی مناسب شرایط انتقال به کارآفرینی و راه اندازی کسب و کار برای خود را فراهم کند.
ممکن است بسیاری از افراد بگویند اگر همین الان به من صد میلیون تومان بدهید من خودم می توانم کسب و کاری راه بیندازم و به این توصیه ها احتیاجی ندارم، اما این ساده اندیشی در کسب و کار، نتیجه ای جز شکست نخواهد داشت. اطراف ما پر است از افرادی که تجربه های تلخی از شکست اقتصادی به دلیل کم تجربگی دارند. شروع زودهنگام بندرت به موفقیت می رسد.
البته اگر جوانان ما از همان سنین کودکی با طرز تفکر و نگرش های کارآفرینانه تربیت شوند، زمان اقدام به کارآفرینی در آنها زودتر خواهد بود و صدالبته نقش رسانه های همگانی در زمینه ایجاد انگیزه برای انجام دادن کسب و کار بسیار مهم است.
همچنین وقتی پدر یا مادر کارآفرین باشند، کودکان، کارآفرین بودن را از همان کودکی مشاهده می کنند و یاد می گیرند؛ اما اگر چنین شرایطی مهیا نباشد، راه های دیگری هم هست. به عنوان مثال دانشجویان ما از دوران دانشجویی و تحصیل در دانشگاه باید به فکر افزایش تجربیات شغلی خود باشند و زمان مناسب برای کسب تجربیات متنوع در آن زمان است.
وقتی دانشجویان عضو یک گروه علمی می شوند یا کارهای داوطلبانه ای را انجام می دهند، در حال افزایش سوابق حرفه ای و شغلی خود هستند و بتدریج هنگام فارغ التحصیلی سابقه ای کامل و مناسب دارند که خود به خود شرایط لازم برای کارآفرین شدن در آنها شکل گرفته است.
به این ترتیب فاصله زمانی میان فارغ التحصیلی و ورود به بازار کار بسیار کاهش می یابد؛ اما موضوعی که الان در عموم جوانان مشاهده می شود این است که اغلب خیلی دیر به فکر تعیین آینده شغلی خود می افتند و از طرفی انتظار دارند رشد سریعی را تجربه کنند که معمولا خیلی کم اتفاق می افتد.
حمایت از کارآفرینان در بسیاری کشورها و از جمله کشور ما برای رشد و توسعه کارآفرینی ضروری است.این حمایت ها در قالب های گوناگون آموزش کارآفرینی به متقاضیان راه اندازی کسب و کار، برگزاری جشنواره های کارآفرینی، اعطای وام به کسب و کارها و کارآفرینان ، راه اندازی پارک های علم و فناوری، مراکز رشد و شهرک های صنعتی بوده که در ایران هم شاهد آنها هستیم. طبیعی است که همه آنها در رشد و بهبود فضای کارآفرینی کشور تاثیرگذار بوده و امیدواریم هر روز شاهد افزایش تعداد کارآفرینان در کشورمان باشیم.
تحقیقات نشان می دهد کارآفرین زمانی موفق می شود که در زمینه علاقه ها و توانمندی های خود، ایده کسب و کار مناسبی داشته باشد. به این معنی که کارآفرین باید از علاقه ها، مهارت ها، نگرش ها، دانش و اطلاعات خود آگاه باشد و سپس برای تکمیل آنها با هدف راه اندازی کسب و کار تلاش کند.
ابتدا باید شناختی از خود به دست بیاورد و سپس بر پایه این شناخت، نقاط ضعف و کمبودهای دانشی و مهارتی خود را تقویت کند که همان طراحی و اجرای یک برنامه است. امیدوارم روزی برسد که در هر خانواده ایرانی دست کم یک کارآفرین باشد.
جام جم