ابو شومر در این ارتباط مینویسد: هم اکنون رسالت رسانهها از فعالیتهای فرهنگی و روشنگری که هدف آن فرهنگ سازی برای جامعه و آماده سازی آن برای پیشرفت و تولید و بالا بردن رفاه جامعه است، فراتر رفته و رسانهها در قرن بیست و یک به دستگاه جنگی سلطهگر و گروه نظامی خاصی مبدل شدهاند و بسیاری از آنها در خدمت به حکومت و یا حزب و یا گروهی خاص فعالیت میکنند و این موضوع بالطبع برای بسیاری نگران کننده است.رسانهها در قرن بیست و یک عملا به مکانیزمهای سیاسی و نظامی مبدل و این موجب شده تا از تمامی ارتشها و نیروهای نظامی قویتر نشان دهند. هم اکنون دوربینها به آینههای تمام نمایی مبدل شدهاند که میتوانند قضایایی را افشا و بر قضایایی سرپوش بگذارند و در انقلابها به عنوان نخستین شلیک کنندگان توپها، موشکها وگلولهها عمل کنند!
آمریکا در سال ۱۹۶۹ شبکه اینترنت را جهت به کارگیری در عرصه ارتباطات نظامی وارد این عرصه کرد، تا این شبکه کارآیی خود را پس از گذشت سالها در فرایند ارتباطات نشان داده و به اثبات برساند.
پس از آن اینترنت وارد عرصه علم، دانشگاهها و مراکز پژوهشی شد تا در دهه هشتاد قرن بیست از چارچوب قبلی خود خارج و به بخشی از فضای جهانی مبدل شود. به این ترتیب اینترنت به جدیدترین سلاح معاصر و تأثیرگذارترین و ویرانگرترین آنها تبدیل شد.
اکنون کشورهای جهان تلاش میکنند تا افسار این شبکه سرکش را جهت رام کردن و تحت نظر گرفتن آن بار دیگر به دست گیرند. به خصوص در کشورهای سلطهگر و مستبد رسانهها مشکلات و چالشهای بسیاری ایجاد میکنند.
در این عرصه دولتهای لیبرال نیز از مشکلات و چالشهای ایجاد شده در عرصه اینترنت در امان نماندهاند و به همین منظور آنها نیز تکنیکهایی همچون حکومتهای مستبد و دیکتاتوری در قبال رسانهها وضع کردند تا رسانهها تحت کنترل و نظارت آنها باقی بمانند و به عبارت دیگر رسانهها را برای تحقق اهداف تجاری، سیاسی و اجتماعی به خدمت بگیرند.
در اینجا تأکید بر این نکته لازم به نظر میرسد که مهمترین هدف این حکومتها تبدیل رسانهها به عنوان ابزارهای ترویج فرهنگ بالا است که یکی از هداف آنها توسعه جامعه و فرهنگ سازی در آن براساس اهداف مورد نظر حکومت است و این شعاری است که در قرن بیست و یک سر داده میشود. اما این بدین معنا نیست که در دنیای امروز رسانه آزاد وجود ندارد، بلکه در این عرصه هنوز هم رسانههای آزاد وجود دارند که حاصل تلاشهای فردی و یا ماجراجوییهای برخی از متفکران و روشنفکران است و یا این که در چارچوب انجمنهای فرهنگی و خدماتی به فعالیت میپردازند. اما باید توجه داشت رسانههای فرهنگی آزاد در دنیای امروز هنوز پدیده بارزی نیستند.
اگر بخواهیم تعریفی از رسانههای روشنگر و ایده آل ارائه کرد، باید گفت این رسانهها، رسانههایی هستند که قادر میباشند، لابیهای فرهنگی و اجتماعی ایجاد کنند و از طریق این لابیها توانایی رقابت با رسانههای سلطهگر دارای اهداف سیاسی و یا تجاری را به دست میآورند.
یکی از مهمترین ویژگیهای رسانههای روشنگر فرهنگی، در برداشتن پیام فرهنگی واضح و مشخص است. این رسانهها پیامهای خود را در چارچوب برنامههای فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی به اجرا میگذارند که با روشها و خط مشیهای زندگی افراد مرتبط باشند. براین اساس باید گفت که این رسانهها نمیتوانند نقش خود را در جامعه ایفا کنند، مگر اینکه در روشهای تربیتی و آموزشی مختلف به عنوان مقدمهای برای شکل دهی به ساختار نسل جدید تأثیر بگذارند، نسلی که قادر به پیشرفت، توسعه، تولید و مشارکت در عناصر فرهنگ جهانی باشد.
همچنان که بسیاری از رسانهها به خصوص در جهان عرب بیش از آنکه تولید کننده مواد رسانهای باشند، تولیدات رسانهای دیگر کشورها را مورد استفاده قرار میداده و از طریق شبکههای ماهوارهای و اینترنتی آن را در اختیار کاربران و بینندگان خود قرار میدهند. شبکه اینترنت اخبار این کشورها را به صورت خام دریافت میکند، سپس با پرداخت مبلغی به عنوان هزینه اشتراک، اخبار تدوین شده در اختیار آنها قرار میدهد.
سوژههای رسانهای بسیاری در جهان عرب وجود دارند که این کشورها به جای پرداختن به آنها، ترجیح میدهند، به جای آنکه خود به آنها بپردازند، این سوژهها را در اختیار آژانسهای خبری قرار دهند تا به صورت تحقیقات رسانهای و رپورتاژها از طریق اشتراک در خدمات آژانسهای خبری و شبکه اینترنت به آنها بازگردانده شود.
به این ترتیب باید گفت که این کشورها هنوز نتوانستهاند تکنیکهای رسانهای جنگی جدید را پس از تغییر مفهوم رسانه از شکل و ماهیت قدیمی آن درک کنند. تکنیکهای رسانهای جدید بر این اصل استوار هستند که ابتدا حادثه را نقل و ثبت میکنند و سپس حوادث رخ داده عملی را به تصویر میکشند و هم اکنون به خطرناکترین مرحله از نقش خود یعنی ایجاد و ساخت حادثه منتقل شدهاند.
درحال حاضر برتری رسانهای با رسالتی که منتقل و با تأثیرات فرهنگی، روشنگرانه و ارشادی ایجاد میکنند، سنجیده نمیشود بلکه با معیار سرعت در انتقال حوادث، صرف نظر از آثار جانبی برجای مانده از این انتقال سریع اخبار ارزیابی میشود.
رژیم صهیونیستی از جمله بازیگران عرصه بین المللی است که توانست رسانههای جدید را به سود منافع و اهداف خود به خدمت گیرد. به این ترتیب رژیم صهیونیستی نخستین رژیمی است که سیستم دیجیتالی را در نیروهای نظامی خود به کار گرفت و میکرو کامپیوترها را از دهه شصت قرن گذشته مورد استفاده قرار داد و کامپیوتر را وارد تمامی بخشهای نظامی خود کرد. به همین دلیل باید اعتراف کرد که در حال حاضر یکی از مهمترین منابع اصلی رژیم صهیونیستی نه از چاههای نفت و گاز و منابع طبیعی، بلکه از درآمد از تجارت سیستمهای کامپیوتری و سافتور(نرم افزار) به اشکال و انواع مختلف حاصل میشود و تاکنون از این توانمندی الکترونیکی خود برای ایجاد رعب و وحشت در میان کشورهای همجوار خود و ضربه وارد کردن به فلسطینیان و اعراب استفاده کرده است، اما این بدین معنا نیست که این توانمندی قابل رسوخ و نفوذ نیست و دلیل این مدعا مورد حمله قرار گرفتن بسیاری از پایگاههای اینترنتی این رژیم توسط هکرها طی هفته اخیر است.
شاید یکی از بارزترین و مهمترین تولیدات شرکتهای اینترنتی صهیونیستی تولید ویروسهایی برای تخریب مراکز هستهای ایران بود که بر اساس گزارشهای مطبوعاتی این ویروسها پس از تولید توسط این شرکتهای مهندسی ماهها در نیروگاههای هستهای دیمونا در صحرای نقب مورد آزمایش گرفتند که از جمله اولین اقدامات و گامها در تغییر مفاهیم جنگهای سنتی قلمداد میشود، جنگهایی که از جنگ با توپ و تانک و مواد منفجره به جنگ ویروسهای کامپیوتری(جنگ سایبری) تبدیل شدهاند.
غیر از آن رژیم صهیونیستی در جریان عملیات «سرب گداخته»(جنگ ۲۲ روزه) علیه نوار غزه در دسامبر ۲۰۰۸ تکنولوژی دیجیتال را به خدمت گرفت تا با استفاده از آن ارتباطات تلفنی نوار غزه و همچنین شبکه اینترنت آن را قطع و نوار غزه را به طور کامل از جهان منزوی کند.
روزنامه «لوموند» فرانسه در گزارشی ویژه درباره توانمندیهای رژیم صهیونیستی در عرصه دیجیتال که آن را در شماره نوامبر سال ۲۰۱۰ چاپ و منتشر کرد، نوشت که اسرائیل این توان را دارد که به تمام مکالمههای شبکههای تلفنی دسترسی داشته باشد و آنها را شنود کند و نه فقط شامل کشورهای عربی بلکه تمام کشورهای قاره آسیا را در برمیگیرد.
در گزارش روزنامه لوموند آمده بود که ایستگاه جاسوسی «اوریم» که در نزدیکی غزه قرار دارد، ایستگاهی است که دستگاههای اطلاعاتی اسرائیل در منطقه «حولون» را به تمامی اطلاعات لازم تجهیز میکند. روزنامه فوق این ایستگاه را پس از ایستگاه «ایکلون» آمریکا بزرگترین ایستگاه جاسوسی جهان میداند.
همچنین رژیم صهیونیستی در سال گذشته وارد کردن فناوری دیجتیالی به تسلیحات نظامی خود را آغاز کرد و ارتش این رژیم گروه اینترنت را تشکیل داد تا ضمن رصد افکار عمومی جهان به تازهترین تغییر و تحولات جاری در این عرصه دسترسی داشته و از آن مطلع باشد. این سخنی است که «آوی بنیاهو»، سرتیپ ستاد ارتش رژیم صهیونیستی طی کنفرانسی مطبوعاتی در ایلات آن را بیان کرد.
پس از آن این ایده توسط وزارت امور مهاجران رژیم صهیونیستی مطرح شد تا از این اینترنت برای بهبود وجه اسرائیل در عرصه جهانی و تغییر افکار عمومی جهان استفاده و از بدنام شدن بیش از پیش این رژیم در این عرصه پیشگیری شود.
بنابر اظهار «آوی بنیاهو» این گروه قادر خواهد بود تا در شبکه اینترنت با مشکلات مقابله کند و برای این هدف جوانانی از تمامی بخشهای نظامی انتخاب و طی چند ماه آموزش داده خواهند شد.
وی در ادامه میافزاید: ما با شماری از شرکتهای کامپیوتری با نفوذ و تاثیر گذار بر افکار عمومی جهان تماس گرفته و خواستهها و مطالبات خود را به آنها عرضه کردیم.
اما «عوفو کول»، رئیس هیئت ارتباطات ارتش رژیم صهیونیستی میگوید: هدف از تأسیس این گروه دسترسی به مخاطبان در سراسر جهان و تبیین عملیات دفاعی ارتش بدون هرگونه فیلتر است (هارتس ۱/۱۲/۲۰۰۹).
فعالیتهای رژیم صهیونیستی در عرصه کامپیوتری به تأسیس گروه اینترنت در ارتش این رژیم منتهی نمیشود، بلکه این رژیم تمام تحرکات رخ داده در فضای مجازی اینترنتی را نیز رصد میکند: «یگان اینترنت ارتش اسرائیل به ریاست آوی دیختر، نماینده کنست اسرائیل از حزب کادیما مبارزه با فعالیتهای ضد یهودی و ضد صهیونیستی را در شبکه اینترنت برعهده دارد.
«نیسان زئیفی»، معاون دیختر نیز گفت: به جای آن که کودکان خود را با شراب و سیگار سرگرم کنیم، ضروری است که آنها از طریق اینترنت با نحوه جنگ با حزب الله آشنا کنیم. این جنگ شبیه جنگ اسرائیل با غولهای ذکر شده در تورات است. ضروری است که ما غولها را در جایگاههای روانی و الکترونیکی شان نابود کنیم.
وی میافزاید: اگر فیس بوک صفحات فوق را از سایت خود حذف نکند این گردان در ادامه مسئولیت این امر را بر عهده خواهد گرفت.