۳۱ فروردين ۱۳۹۲ - ۱۳:۱۷
کد خبر: ۲۴۹۳
به منظور شناخت و رسیدن به تعریفی روشن از سبک زندگی بایستی عناصر گوناگونی را درنظر گرفت از جمله این عناصر رفتار است زیرا آنچه نشانگر سبک است در رفتار مشاهده می شود.
به منظور شناخت و رسیدن به تعریفی روشن از سبک زندگی بایستی عناصر گوناگونی را درنظر گرفت از جمله این عناصر رفتار است زیرا آنچه نشانگر سبک است در رفتار مشاهده می شود. سبک زندگی باید بروز و ظهور داشته و آشکار شود تا بتوان آن را سبک تلقی کرد. عنصر دیگر ، تعمیم است . یک رفتار مادامی که در زندگی یک فرد یا جامعه عمومیت نداشته باشد ، سبک نیست. آنگاه سبک فرد یا گروهی شناسایی می شود که در زندگی آنها روش جاری باشد و همیشه توقع و انتظار رخ نمودن آن را داشته و قابل پیش بینی باشد.

همچنین سبک زندگی می تواند مطلوبیت داشته باشد یا فاقد مطلوبیت باشد یعنی در اینکه چیزی جزء سبک زندگی محسوب شود وجود جنبه ارزشی و یا عدم آن لحاظ نمی گردد.

براساس انچه ذکر شد سبک زندگی عبارت است از بایدها و نبایدهای شکل گرفته و حاکم بر زندگی مردم که رفتار غالب را در آنها بوجود آورده است. سبک زندگی شیوه عمل مردم و چگونگی گذران عمر و روشهای معمول فردی و اجتماعی زندگی آنان اعم از مطلوب یا نامطلوب تعریف می-شود.

سبک زندگی شیوه زیستن، ادب، آئین و اخلاق عملی انسانهاست که نسبتاً پایدار و باثبات است. حالت تثبیت شده ای از عادات، هنجارها و روش های متعارف زندگی است.

آنچه سبک زندگی انسانها را شکل و سامان می دهد، همان شاکله است . براساس تعبیر قرآن کریم (قل کل یعمل علی شاکلته) شکل درونی و شخصیت انسانها، رفتار و کنش آنها را می سازد . باورها، نگرشها، حالات، روحیات، خلقیات و شاکله انسانهاست که منشأ وعقبه رفتارهای آنان است و اصولاً شکل حیات آدمی نتیجه و محصول شخصیت و شاکله اوست. این حقیقت نه فقط برای هر فرد از انسانها بلکه برای جمعیت ها و گروه ها و جوامع انسانی نیز صادق است یعنی سبک زندگی یک جامعه نیز برگرفته از شاکله آن جامعه است.

بنابراین راه هرگونه اصلاح و تکمیل سبک زندگی، اصلاح منش ها وشاکله هاست.وتغییرات بیرونی راباید ازطریق تغییر وتحولات درونی مدیریت نمود و از اراده پرورگار در این زمینه نباید غافل شد که براساس آن هرتغییری مبتنی بر تغییر درونی انسان هاست. ان الله لایغیر مابقوم حتی یغیروا ما بانفسهم.

ارتباط سبک زندگی با مقوله پیشرفت نیز از همین منظر قابل توضیح است زیرا پیشرفت جامع دارای دو جنبه روئینی و ابزاری و محتوایی و نرم افزاری می باشد. آنچه نشان دهنده پیشرفت در محتوا و درون انسانهاست همانا سبک زندگی آنان است که کاشف از تغییرات درونی و روحی و جنبه اصلی و واقعی پیشرفت در انسانهاست.

آنچه مسلم است فرآیند تغییر و تحول در سبک زندگی امری مستمرو پیوسته است و عوامل متعددی دست اندرکار این تغییر هستند ودر این میان عوامل محیطی و غرض آلود بسیار تعیین کنننده هستند و البته هر عاملی سهمی خاص در شکل¬گیری سبک زندگی دارد.

یافتن پاسخ به سه سئوال اصلی در مورد سبک زندگی ضروری است.

۱- وضع موجود ما چگونه است؟

۲- وضع مطلوب ما چگونه باید باشد؟

۳- راهکارهای رسیدن از وضع موجود به وضع مطلوب کدامند؟

سبک زندگی در هر موضوعی وضعیت موجود و مطلوبی دارد که لازم است شناخت دقیقی از هر دو وضعیت حاصل کرد بااین هدف که راههای تبدیل وضعیت موجود به مطلوب نیز مشخص گردد.

نگاه به آینده در دستیابی به وضع مطلوب به همان اندازه مهم است که آینده پژوهی در یافتن راهکارهای تبدیل وضعیت و حرکت به سوی مطلوب ها، زیرا وضع مطلوب را باید در آینده و برای آینده جستجو کرد. چالش ها و موانع آن را در افق پیش رو شناسایی نمود. و راهکارها را نیز برای آینده مشخص نمود.

مدیریت تحولات سبک زندگی ، مدیریت تحولات اجتماعی است. مدیریت چشم انداز محور است، مدیریت بر روند تحولات است، مدیریت علائق و سلائق و نگرش و بینش هاست. مدیریت مبتنی بر شناخت از آینده است. مدیریت براساس پیش بینی و درک از تغییرات رفتاری ناشی از تحولات روحی، فکری مردم در آینده است.

از این رو و آینده و آینده پژوهی در بحث سبک زندگی بسیار تعیین کننده است.همانطور که رهبر معظم انقلاب در سخنرانی خود در استان خراسان شمالی( ۲۳/۷/۹۱ ) فرمودند سبک زندگی که یکی از ابعاد مهم پیشرفت می¬باشد بخش نرم¬افزاری و اصلی تمدن مورد نظر ما به حساب می آید.

ایشان دراین رابطه فرموده اند:

ما اگر پیشرفت همه جانبه را به معنای تمدنسازی نوین اسلامی بگیریم – بالاخره یک مصداق عینی و خارجی برای پیشرفت با مفهوم اسلامی وجود دارد؛ اینجور بگوئیم که هدف ملت ایران و هدف انقلاب اسلامی، ایجاد یک تمدن نوین اسلامی است؛ این محاسبهی درستی است – این تمدن نوین دو بخش دارد: یک بخش، بخش ابزاری است؛ یک بخش دیگر، بخش متنی و اصلی و اساسی است. به هر دو بخش باید رسید.

آن بخش ابزاری چیست؟ بخش ابزاری عبارت است از همین ارزشهائی که ما امروز به عنوان پیشرفت کشور مطرح میکنیم: علم، اختراع، صنعت، سیاست، اقتصاد، اقتدار سیاسی و نظامی، اعتبار بینالمللی، تبلیغ و ابزارهای تبلیغ؛ اینها همه بخش ابزاری تمدن است؛ وسیله است. البته ما در این بخش در کشور پیشرفت خوبی داشتهایم. کارهای زیاد و خوبی شده است؛ هم در زمینهی سیاست، هم در زمینهی مسائل علمی، هم در زمینهی مسائل اجتماعی، هم در زمینهی اختراعات – که شما حالا اینجا نمونه اش را ملاحظه کردید و این جوان عزیز برای ما شرح دادند – و از این قبیل، الی ماشاءاللّه در سرتاسر کشور انجام گرفته است. در بخش ابزاری، علیرغم فشارها و تهدیدها و تحریمها و این چیزها، پیشرفت کشور خوب بوده است.

اما بخش حقیقی، آن چیزهائی است که متن زندگی ما را تشکیل می دهد؛ که همان سبک زندگی است که عرض کردیم. این، بخش حقیقی و اصلی تمدن است؛ مثل مسئلهی خانواده، سبک ازدواج، نوع مسکن، نوع لباس، الگوی مصرف، نوع خوراک، نوع آشپزی، تفریحات، مسئلهی خط، مسئلهی زبان، مسئلهی کسب و کار، رفتار ما در محل کار، رفتار ما در دانشگاه، رفتار ما در مدرسه، رفتار ما در فعالیت سیاسی، رفتار ما در ورزش، رفتار ما در رسانهای که در اختیار ماست، رفتار ما با پدر و مادر، رفتار ما با همسر، رفتار ما با فرزند، رفتار ما با رئیس، رفتار ما با مرئوس، رفتار ما با پلیس، رفتار ما با مأمور دولت، سفرهای ما، نظافت و طهارت ما، رفتار ما با دوست، رفتار ما با دشمن، رفتار ما با بیگانه؛ اینها آن بخشهای اصلی تمدن است، که متن زندگی انسان است.

تمدن نوین اسلامی – آن چیزی که ما میخواهیم عرضه کنیم – در بخش اصلی، از این چیزها تشکیل میشود؛ اینها متن زندگی است؛ این همان چیزی است که در اصطلاح اسلامی به آن میگویند: عقل معاش( مقام معظم رهبری ۲۳/۷/۹۱)

معظم له بایادآوری این مطلب که منابع دینی ما وازجمله قرآن کریم وروایات فراوان ناظر به اینهاست فرمودند: اگر ما در این بخشی که متن زندگی است، پیشرفت نکنیم، همه پیشرفت هائی که در بخش اول کردیم، نمیتواند ما را رستگار کند؛ نمی تواند به ما امنیت و آرامش روانی ببخشد؛ همچنان که میبینید در دنیای غرب نتوانسته. در آنجا افسردگی هست، ناامیدی هست، از درون به هم ریختن هست، عدم امنیت انسانها در اجتماع و در خانواده هست، بیهدفی و پوچی هست؛ با اینکه ثروت هست، بمب اتم هست، پیشرفتهای گوناگون علمی هست، قدرت نظامی هم هست. اصل قضیه این است که ما بتوانیم متن زندگی را، این بخش اصلی تمدن را اصلاح کنیم. البته در انقلاب، در این بخش، پیشرفت ما چشمگیر نیست؛ در این زمینه، ما مثل بخش اول حرکت نکردیم، پیشرفت نکردیم.(همان۲۳/۷/۱۳۹۱)

برای پیشرفت در این بخش نگاه به آینده، آینده را دیدن، آینده را شناختن، آینده را ساختن ، راه های رسیدن به آینده را یافتن، چالش ها و خطرات راه را دانستن، احتمالات مختلف را بررسی کردن، مقدمات لازم را فراهم ساختن، اقدامات پیش دستانه را انجام دادن و خلاصه آینده پژوهی در این عرصه را اولویت دادن از ضروریات بلکه پیش نیاز سایرکارهاست.

بنظر می رسد در بین روش های آینده پژوهی ، روندپژوهی مناسب ترین روش برای این مقصود باشد.

روند تحولات علم، صنعت، اختراعات و فن آوریهای نوین و ارتباطات .

روند تحولات شهرنشینی، مهاجرت و مسائل اجتماعی، جمعیت، زنان و..

روند تحولا ت وجریانات فکری ،سیاسی و فرهنگی

روند تحولات اقتصادی، زیست محیطی وجغرافیائی

و روندهای زیرمجموعه هر یک ازموارد مذکور به شناخت ما از تغییراتی که در سبک زندگی رخ خواهد داد ،کمک می نماید و نه تنها در روشن شدن وضع مطلوب ما در هر حوزه یا مورد به مدد تمدن سازان نوین خواهد آمد بلکه در تشخیص راههای صحیح تغییر و مدیریت بر تحولات در سبک زندگی ، چراغ راه ما می گردد.

و براین اساس آینده پژوهی را در تعیین سبک زندگی تراز تمدن نوین اسلامی مورد انتظار ، یک الزام کارآمد و اثربخش به حساب می آوریم.

 



منبع: مشرق
گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر