۲۱ فروردين ۱۳۹۲ - ۰۹:۵۷
کد خبر: ۲۴۰۷
گزارش راهبردی شورای ملی ایران-آمریکا:
راهبرد فشار و تحریم‌های کنونی نه‌تنها موفق نیست بلکه می‌تواند نتیجه معکوس داشته باشد. در مورد ایران، تداوم رویکرد فعلی شعارهای ضدغربی را انسجام بیشتری بخشیده و دست‌یابی به مصالحه با این کشور را دشوارتر خواهد نمود.
«شورای ملی ایران-آمریکا» در گزارشی راهبردی به قلم «بیژن خواجه‌پور»، «رضا مرعشی» و «تریتا پارسی» به بررسی برنامه هسته‌ای ایران پرداخت و نوشت: آمریکا از اهرم فشار خود بر سیستم مالی بین‌المللی به منظور ایجاد جامع‌ترین رژیم تحریم‌های یک‌جانبه در طول تاریخ بهره گرفته است. این رویه نقشی کلیدی در متقاعد ساختن اتحادیه اروپا جهت اجرای تحریم‌های یک‌جانبه خود با هدف تغییر محاسبات هسته‌ای ایران و وادار نمودن آن کشور به تن دادن به معامله‌ای داشته است که در غیر از این حالت هرگز به آن رضایت نمی‌داد. اگرچه مسئولین نظام به طور آشکار تأثیر ویرانگر تحریم‌ها بر اقتصاد ایران را مورد تایید قرار می‌دهند، اما عوامل اقتصادی دیگری از جمله سوء مدیریت و فساد را نیز مقصر می‌پندارند. خواه تحریم‌ها دلیل اصلی بحران اقتصادی فعلی باشند یا نه، برای آن که تحریم‌ها بتوانند به هدف خود یعنی تغییر موضع هسته‌ای ایران نائل شوند، مسئولین حکومت هدف باید گفتمانی را ایجاد نمایند که امکان تصحیح این رویه فعلی را فراهم نموده و برای تغییر سیاست موجود با آن حکومت لابی کنند. پژوهش حاضر، با تکیه بر بیش از 30 مصاحبه دقیق با مقام ارشد سیاسی، تحلیل‌گر و عضو جامعه تجارت ایران، اثبات می‌نماید که هیچ‌یک از این پدیده‌ها به صورت یک شیوه تأثیرگذار و قابل اندازه‌گیری ظاهر نشده‌اند.


قدرت‌های غربی می‌خواهند ایران را عقب‌مانده بماند  

اولا، شعارهای آیت‌الله علی خامنه‌ای رهبر ایران، که قدرت‌های غربی را گروهی بی‌رحم و بدسیرت تلقی می‌نماید که می‌خواهند ایران را عقب‌مانده و وابسته نگاه داشته و از این کشور باج بگیرند، همچنان گفتمان حاکم در میان نخبگان ایران است. این موضوع در بحث‌های داخلی موضوعی غیرقابل‌تعرض بوده و با خصومت‌های خارجی بیشتر تقویت می‌شود. در حالی که شکاف‌های عمیقی میان گروه نخبه ایران شکل گرفته است، اما دلایل چندانی مبنی بر این که نزاع داخلی سبب انعطاف ایران در موضوع هسته‌ای شده باشد وجود ندارد.


واکنش ایران در قبال تحریم‌ها  

دوم، گرچه بخش خصوصی عمیقا از تأثیر منفی تحریم‌ها و سیاست‌های دولت بر فعالیت این بخش ناراضی است، اما کمپین‌های ارتباطی آن‌ها عمدتا در جهت تضمین امتیازاتی برای خودشان بوده است تا کسب امتیازات هسته‌ای برای گروه ۱+۵. در مجموع می‌توان واکنش ایران در قبال تحریم‌ها را به سه زیرگروه مجزا اما مرتبط به یکدیگر طبقه‌بندی نمود.


- کاری کند که اقتصادش خم شود اما نشکند: مسیر ناهموار اقتصاد ایران باعث شد تا آن‌ها اقتصاد به اصطلاح مقاومتی را در پیش بگیرند. تاکنون این امر به پنج شیوه مجزا جاری شده است:

- برقراری توازن تجاری مثبت از طریق ذخایر ارزی و صادرات.  

- توزیع مجدد تولید ناخالص داخلی با کاستن از اهمیت درآمدهای نفتی در بودجه و پیش‌بینی منابع درآمد از مالیات بر ارزش افزوده، سایر مالیات‌ها و خصوصی‌سازی.  

- فراهم ساختن نیازهای اساسی با درآمد صادرات نفت سرانه زیر 500 دلار. با رسیدن قیمت نفت به بشکه‌ای 100 دلار، این محدودیت حتی با کاهش صادرات نفت به روزانه کمتر از یک میلیون بشکه برآورده شده است.

- افزایش ظرفیت پالایش داخلی به منظور استفاده از مازاد نفت خام در داخل، که ایران را به صادرکننده محصولات پالایشگاهی و گاز تبدیل نموده است.  

- چرخش تجارت از بانکداری رسمی به سمت مجاری مالی غیررسمی، و انجام معاملات بیشتر از طریق مبادله پایاپای و دفاتر ارزی


- تلاش بیشتر برای هدف قرار دادن منافع غرب و اسرائیل در جهان: تلاش‌های ایران به منظور حرکت در خلاف مسیر منافع غرب و اسرائیل در چهار سال گذشته افزایش یافته اما لزوما توأم با موفقیت نبوده است. تهران حمایت‌های خود از حماس و جهاد اسلامی را افزایش داده است. هنگامی که اسرائیل در نوامبر گذشته به غزه حمله کرد، ایران فناوری تولید موشک خود را انتقال داد تا برای نخستین بار شهرهای مهم اسرائیل در تیررس حملات موشکی قرار بگیرند. همچنین ایران منابع بیشتری به اقدامات امنیتی و اطلاعاتی‌اش در خارج از کشور اختصاص داده است، به طوری که نمود آن را در نقشه سال 2011 سوءقصد به سفیر عربستان در واشنگتن و دست‌کم شش بمب‌گذاری علیه اسرائیل شاهد بودیم. مصداق دیگر این اقدامات از جانب تهران، عبارتست از افزایش حملات سایبری.اهداف این حملات عمدی، نهادهای معروفی بوده‌اند: بانک‌های بزرگ آمریکایی، بزرگ‌ترین شرکت نفتی جهان، و بزرگ‌ترین میدان گاز طبیعی جهان.


- خلق مسایل جدید در ارتباط با برنامه هسته‌ای: هیچ داده‌ای مبنی بر این که ایران به طور کلی در چهار سال گذشته سرعت برنامه هسته‌ای خود را کاهش داده باشد وجود ندارد. ذخایر اورانیوم غنی شده ضعیف و اورانیوم غنی شده متوسط و نصب سانتریفیوژهای نسل اول و دوم، همگی افزایش نشان داده است. به نظر می‌رسد در بهترین حالت، برنامه هسته‌ای تأثیری از تحریم‌ها نگرفته باشد یا در بدترین حالت تا حدودی توسط تحریم‌ها پیش رفته باشد، بدین مفهوم که تشدید تحریم‌ها به عنوان ابزاری برای چانه‌زنی به ایران نیز انگیزه می‌دهد با همین دلیل برنامه را به پیش ببرد. مهم‌تر از هر چیز این که تمهیدات مزبور سبب شده‌اند تا ایران تعهد بیشتری نسبت به برنامه هسته‌ای خود احساس کند و مصونیت سیاسی داخلی که از آن بهره‌مند است را تقویت نماید.


اهداف تداوم و تسریع برنامه هسته‌ای ایران

عناصری در داخل دولت ایران معتقدند که تداوم و شتاب گرفتن برنامه هسته‌ای واکنشی به تحریم‌ها بوده و سه هدف را برآورده می‌نماید: متقاعد ساختن شورای امنیت سازمان ملل متحد مبنی بر این که تحریم‌ها تأثیری ندارند؛ افزایش هزینه غرب برای دست زدن به حمله نظامی؛ و مجاب نمودن غرب به پذیرش حق ایران در غنی‌سازی اورانیوم. این پژوهش نتیجه می‌گیرد که بسیار بعید است حکومت در زمانی که گفتمان خود را با چالش روبرو نمی‌بیند، بازیگران اصلی برای تغییر سیاست‌ها دست به سازش مشهود نمی‌زنند۱+۵ طرح مشخصی برای برداشتن تحریم‌ها ارائه نمی‌کند، و حکومت ایران تمکین را خطری بزرگ‌تر از رویارویی نظامی با آمریکا می‌بیند، تسلیم شود.


نتیجه‌گیری

این پژوهش نشان می‌دهد که میان اهداف اظهار شده سیاست تحریم‌ها (یعنی تغییر محاسبات ایران در رابطه با برنامه هسته‌ای) و آن‌چه تحریم‌ها به واقع باعث شده‌اند افتراق مشهودی وجود دارد. به رغم فشار اقتصادی بی‌سابقه بر ایران از سال 2010، فعالیت‌های هسته‌ای تهران شتاب گرفته است؛ به طوری که ذخیره اورانیوم ضعیف بالا رفته است، سانتریفیوژهای جدیدی اضافه شده‌اند، تولید اورانیوم غنی شده متوسط تا سال 2013 ادامه یافته است و تهران نصب سانتریفیوژهای IR2-m پیشرفته را نیز آغاز نموده است. بازرسی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی از تأسیسات ایران آشکار نمود که فعالیت‌های هسته‌ای ‌ایران از تحریم‌ها تأثیری ندیده یا تا حدی توسط آن به پیش رفته است.


برنامه هسته‌ای و افزایش قدرت چانه‌زنی 

تهران به دفعات شدت برنامه هسته‌ای خود را بالا برده است تا در برابر قدرت چانه‌زنی حاصل از تحریم‌ها که نصیب غرب می‌شود قدرت چانه‌زنی خود را افزایش داده باشد. تهران ممکن است بتواند در برابر تحریم‌ها مدت زمانی طولانی مقاومت کند، تنها بدین خاطر که نشان دهد می‌تواند در برابر فشارها مقاومت نماید بی آن که تسلیم شود. بدین ترتیب قضاوت در مورد مسیری که تحریم‌ها تاکنون پیموده‌اند، نامناسب و گمراه کننده است. بعلاوه این رویکرد بیانگر واقعیت سیاسی است که در آن بازه زمانی و ضرب‌الاجل‌ها غیر ضروری تلقی می‌شوند، در حالی که تلاش‌های دیپلماتیک با شدت بیشتری مورد قضاوت قرار گرفته و انتظار می‌رود تقریبا به صورت آنی نتیجه‌بخش باشند.

با این حال، حتی اگر مفهوم پروسه غیر خطی را بپذیریم، عواملی که می‌توانند سبب پدیداری نقطه انعطاف شوند مشخص هستند. این‌ها عبارتند از شکل‌گیری گفتمانی در میان طبقه نخبه که وضع سیاسی موجود را به چالش بکشد و نیز امتیازاتی برای سهامداران حکومت تا برای تغییر سیاست‌ها فشار بیاورند. وجود خشم و نارضایتی گسترده علیه حکومت به معنای فشار از سوی جامعه (یا سهامداران حکومت) برای تغییر سیاست هسته‌ای نیست.


عوامل مانع مخالفت با گفتمان حاکم در ایران 

در این دو نقطه مهم، پژوهش نشان می‌دهد که رویکرد فعلی تاکنون نتوانسته (و احتمالا بعید است بتواند) نقطه انعطاف را ایجاد نماید. آمیزه‌ای از عوامل متعدد که مانع از شکل‌گیری مخالفت با گفتمان موجود در سطح نخبگان ایران شده است عبارتند از ممنوعیت بحث‌های آزاد در مورد برنامه هسته‌ای، پشتیبانی از این شعار آیت‌ا... خامنه‌ای که غرب دشمن ایران بوده و در پی شکست این کشور است، و فقدان انگیزه‌های متقاعدکننده و جذاب (مانند طرح مناسبی برای برداشتن تحریم‌ها) به منظور تغییر سیاست ایران.


گاهی فشار شدید خارجی مسیر سیاست جمهوری اسلامی را تغییر داده است 

همچنین پژوهش ما نشان می‌دهد که دیگر سهامداران مانند جامعه تجاری به دنبال کسب امتیازات اقتصادی از حکومت بوده‌اند تا لابی نمودن جهت تغییر موضع هسته‌ای. به نظر می‌رسد فقدان طرح مناسبی جهت حذف تحریم‌ها بر روی میز مذاکره مانع شده است تا جامعه تجاری نتواند به طور موثر راهبرد هسته‌ای حکومت را به چالش بکشد.


رویکرد فعلی غرب، شعارهای ضدغربی را تشدید می‌کند 

راهبرد فشار فاقد ظرافت و انعطاف که نتواند گفتمان حاکم در ایران تحریم زده را تغییر داده و سهامداران را مجاب نماید تا برای تغییر سیاست‌ها فشار بیاورند نه‌تنها موفق نیست بلکه می‌تواند نتیجه معکوس داشته باشد. در مورد ایران، تداوم رویکرد فعلی شعارهای ضدغربی را انسجام بیشتری بخشیده و دست‌یابی به مصالحه با این کشور را دشوارتر خواهد نمود. الگوی مشوق‌ها در نظر رهبری ایران تفاوت فاحشی با این الگو از منظر آمریکا و اروپا دارد. آمریکا و اروپا معتقدند تحریم‌ها ایران را در مسیر یک طرفه شکست اقتصادی قرار داده مگر آن که در قضیه هسته‌ای کوتاه بیاید. پذیرش پیشنهاد ۱+۵ حرکتی منطقی است و رد نمودن آن تنها می‌تواند نتیجه محاسبات اشتباه یا سخت‌گیری ایدئولوژیک باشد.


بعید است ایران در برابر تحریم‌ها تسلیم شود 

در نتیجه بسیار بعید به نظر می‌رسد که حکومت در مقابل فشار تحریم‌ها تسلیم شود در شرایطی که نخبگان ایران گفتمان آن را به چالش نمی‌کشند، بازیگران کلیدی برای تغییر سیاست‌ها علنا لابی نمی‌کنند، ۱+۵ طرح روشنی برای حذف تحریم‌ها روی میز مذاکره نمی‌گذارد، و تسلیم شدن برای بقای حکومت خطری بزرگ‌تر از رویارویی نظامی با آمریکا تصور می‌شود. طراحی سیاست تحریم‌ها باید بر رویکردی تمرکز داشته باشد که بتواند این نگرش را از بین ببرد که دولت‌های غربی مخالف پیشرفت ایران هستند، نوید بخش چشم‌اندازی روشن باشد (مانند حذف مناسب تحریم‌ها) و نقش بازیگران کلیدی ایرانی که می‌توانند گفتمان داخلی را تغییر دهند در نظر داشته باشد. تمهیدات مذکور می‌توانند محاسبات هسته‌ای ایران را به طرز فوق‌العاده‌ای تغییر دهند.

اشراف
گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر