■ هدف ویروس «استاکس نت»، تأسیسات غنی سازی ایران ■
در این بین ویروس «استاکس نت» یک استثناء محسوب میشود، و از سوی قدرتهای تراز اول سایبری برای حمله به تأسیسات غنی سازی ایران طراحی شده بود در حالی که ایران نمیتوانست برای نابودی آن روی کمک کشورهای خارجی حساب کند. با مقایسهی تخریب به جا مانده از این حمله ناموفق (هشتاد درصد سانتریفیوژها سالم ماندند) نمیتوان شروع یک جنگ سرد دوم را پیش بینی کرد. آن حملهای که به عنوان انتقام علیه سیستم بانکی آمریکا در ماه سپتامبر انجام شد، توانست خللهایی را در روند دسترسی مشتریان به حسابهایشان وارد کند ولی نتوانست به طور کامل به سیستم بانکی این کشور نفوذ کند.
■جاسوسی چین در سیستم اقتصادی آمریکا بیش از حد بزرگ نمایی شده است■
جاسوسیهای زیادی در عرصهی سایبری انجام میشود. به راحتی میتوان گفت که اگر کامپیوترهای حاوی اطلاعات به اینترنت وصل باشد، دیگر نمیتوان به عنوان اطلاعات سری به آنها نگاه کرد. اما جاسوسی جنگ محسوب نمیشود و گفته میشود که جاسوسی چین در سیستم اقتصادی آمریکا بیش از حد بزرگ نمایی شده است. دزدیدن این اسرار باعث نمیشود که صاحبان آنها نیز از دسترسی به آنها محروم شوند و اغراق در مورد ارزش اطلاعات دزدیده شده کار آسانی خواهد بود. انتقال تکنولوژی با وجود موافقت طرفین، کاری دشوار است، حال چه برسد به دزدیدن یک طرفهی اطلاعات بدون هیچ پیش زمینهای.
■کشوری که ارتش قدرتمندی ندارد، چارهای ندارد جز این که با حملات سایبری طرف مقابل را گیج کند■
در دنیای جنگهای سایبری طرفهایی که به اینترنت وصل نیستند، نقشی نخواهند داشت چه به عنوان حمله کننده و چه به عنوان حمله شونده. اما این در حالی است که نداشتن نیروی دریایی، هوایی، زمینی و تجهیزات ماهوارهای میتواند یک کشور را به شدت در معرض حملات دیگر کشورها قرار دهد. بنابراین آمریکا در وارد کردن خسارت به دیگر کشورهای دست پایین تر محدودیتهایی را خواهد داشت. ارتش آمریکا باید با همان دقتی که با مسائل امنیتی مانند بمبگذاریها بر خورد میکند باید نسبت به دفاع از خود در برابر حملات سایبری نیز هوشیار باشد. اما هیچ انتخابی بین جنگ سنتی و جنگ سایبری وجود ندارد. کشوری که ارتش قدرتمندی ندارد، چارهای ندارد جز این که با حملات سایبری طرف مقابل را گیج کند. به عبارت دیگر حملات سایبری میتوانند مکمل جنگ باشند ولی نمیتوانند خود جنگ محسوب شوند!