۱۴ اسفند ۱۳۹۱ - ۱۵:۵۲
کد خبر: ۲۰۵۸
در نظریه بازنمایی، اصل سلطه و هژمونی از اهمیت ویژه ای برخوردار است؛ رسانه ای که اقدام به بازنمایی می نماید به دنبال غیریت سازی و همچنین اعمال سیطره و سلطه خود است. در فرهنگ عامه غرب مدرن، اسلام و ایران به عنوان منبع خشونت و وحشت و عدم آرامش در خود و برای دیگران معرفی شده است.این فعالیت ها عموماً از طریق رسانه ها و دستگاه های امپریالیسم رسانه ای صورت گرفته است.

یکی از گونه های فعالیتی رسانه های غرب علیه متن زندگی ایرانی و اسلامی کشورمان و ایجاد سبک زندگی غربی این است که نوعی از «بازنمایی» با انگاره های منفی ایجاد کنند که هم در میان مردم کشورمان حس نفرت از زندگی در پرتو احکام اسلام و انقلاب را پوشش دهند و هم نوعی تصویر کلیشه ای در این زمینه پدید آورند که جهانیان با آن زندگی مردم ایران را در ذهن خود تصویرسازی کنند. 


سابقه تاریخی

 

در گذشته تاریخی رسانه های غرب به مردم شرق همواره این نگاه وجود داشته است که زندگی در شرق همراه با نوعی بیگانگی با تمدن، فاصله داشتن از صفات فاضله انسانی، وحشی گری، شهوانیت در زندگی، زندگی تاریک و عقب مانده می باشد. درباره ایران نیز این رسانه ها کوشیده اند که رابطه فقر، فلاکت و بدبختی و زندگی جاهلانه را منتسب به انقلاب اسلامی کنند. این در حالی است که از گذشته سیاه و تاریک و ظلم و ستم دوران شاهنشاهی یک تصویر نیز نشان نمی دهند.رسانه های غربی تلاش می کنند که معانی ای مبتنی بر کلیشه های تاریخی و فرهنگی و در امتداد حفظ سیطره فرهنگی و تاریخی غرب بر مردم مسلمان کشورمان ارائه کنند. رسانه های استعماری که مهم ترین حوزه درگیری علیه انقلاب اسلامی در سه دهه گذشته بوده اند، زندگی در ایران را به مانند زندگی در یک بیابان فضایی به تصویر می کشند که فاصله فراوانی با زندگی انسانی در کره زمین دارد

 

تعریف بازنمایی رسانه ای

 

بازنمایی در گستره عمومی به این پرسش های اساسی اشاره دارد که «چه مطالبی» باید برای انعکاس انتخاب شوند و چگونه به مخاطب عرضه شوند؟ (دالگرن، ۱۳۸۰: ۸۲)«بازنمایی»، تولید معنا از طریق چارچوب های مفهومی و گفتمانی است. یعنی آنچه که ما به آن واقعیت می گوییم در قالب این بازنمایی صورت گرفته است و خارج از این «بازنمایی» واقعیتی دیگر متصور نیست. به عقیده «استوارت هال» هیچ چیز معناداری خارج از گفتمان وجود ندارد و گفتمان نوعی زبان یا نظام بازنمایی است که از لحاظ سیاسی و اجتماعی بسط می یابد تا مجموعه ای منسجم از معانی را درباره یک حیطه موضوعی مهم، تولید و توزیع کند.(معتمدنژاد، ۱۳۸۵: ۳)

 

راهبردهای سیاست بازنمایی

 

یکی از راهبردهای سیاست بازنمایی، کلیشه سازی است که مردم را تا حد چند خصیصه یا ویژگی ساده فرو می کاهد. سه بعد کلیشه سازی چنین است:

 

1- ساخت دیگر بود یا غیریت و طرد؛ رسانه های غرب همواره کوشیده اند شرقی ها و به ویژه مسلمانان را به عنوان دگر یا غیرخودی غرب به تصویر بکشند.

 

2- کلیشه سازی و قدرت؛ فوکو کلیشه سازی را نوعی بازی قدرت/ معرفت می نامد. کلیشه سازی مردم را طبق هنجارها طبقه بندی و افراد طرد شده را به عنوان «دیگری» یا غیرخودی فرض می کند. کلیشه سازی شیوه مرسوم گروه های حاکم است که تلاش می کند کل جامعه را طبق دیدگاه نظام ارزشی، احساسات و ایدئولوژی خود شکل دهند. (معتمدنژاد و مهدی زاده، ۱۳۸۵: ۶)

 

3- نقش تخیل؛ در غرب رسانه ها، اسلام را به عنوان خطر و تهدیدی برای جوامع غربی و مسلمانان را به عنوان متحجر، افراطی و جنگ طلب به تصویر می کشند. جنبش های احیاگری اسلامی تحت عنوان سازمان های تروریستی و بنیادگرا نامگذاری می شوند. در بازنمایی جهان اسلام از طریق کلیشه های شرق شناسانه، اسلام نوعی تهدید یا چالش برای غرب محسوب می شود. (سعید، ۱۳۷۹: ۱۶)

 

منطق بازنمایی رسانه ای علیه سبک زندگی ایران

 

در نظریه بازنمایی، اصل سلطه و هژمونی از اهمیت ویژه ای برخوردار است؛ زیرا رسانه ای که اقدام به بازنمایی می نماید به دنبال غیریت سازی و همچنین اعمال سیطره و سلطه خود است. در فرهنگ عامه غرب مدرن، اسلام و ایران به عنوان منبع خشونت و وحشت و عدم آرامش در خود و برای دیگران معرفی شده است.این فعالیت ها عموماً از طریق رسانه ها و دستگاه های امپریالیسم رسانه ای صورت گرفته است و آنها به گفته اینگلیس سه مرتبه و رویه را در ارتباط همگانی ضروری می دانند:

 

1- مراتب و رویه های دلالت شامل تمام فعالیت های اجتماعی نمادین و معنادار

 

2- مراتب و رویه های تولید، شامل تمام فعالیت های خلاقانه در زمینه ارتباطات

 

3- مراتب و رویه های قدرت، ناظر به دستکاری(Manipulation)

 

افکار و آگاهی ها توسط رسانه های جمعی(اینگلیس، ۱۳۸۰: ۱۲۵-۱۲۳)

 

اکنون شکل ارتباطی قدرت از سه شکل پسین آن قدرتمندتر به نظر می رسد و از این حوزه شاهد اعمال سیطره علیه سبک زندگی اسلامی و ایرانی می باشیم.

 

تامپسون چهار شکل از قدرت را شناسایی کرده است: ۱) قدرت اقتصادی؛ ۲) قدرت سیاسی؛ ۳) قدرت قهری؛ ۴) قدرت نمادین(تامپسون، ۱۳۸۰: ۲۶-۱۹)

 

قدرت نمادین که شکل چهارم از قدرت است، به نوعی نرم و حتی غیرملموس است و به دنبال ایجاد تحول در سبک زندگی است. این قدرت اگرچه از منابع نظامی و فیزیکی کمتری برخوردار است، اما می تواند اثرات جبران ناپذیری در ایجاد سبک زندگی مادی داشته باشد، بر همین مبنا ایالات متحده برای استفاده از این قدرت نمادین با تأکید و تکیه بر بازنمایی و قدرت رسانه ای سیاست شبکه سازی خود را در درون و بیرون ایران افزایش داده است.

 

پیش فرض های مشروعیت بازنمایی ایران در غرب

 

رسانه های غرب چند پیش فرض از جمهوری اسلامی ایران دارند و بر مبنای این پیش فرض ها به بازنمایی ایران می پردازند.

 

1) جمهوری اسلامی ایران یکی از منابع قدرت جهانی از لحاظ منابع انسانی، عقیدتی و راهبردی است.

 

2) انقلاب اسلامی قدرت ایجاد قطب های قدرت در منطقه را داراست.

 

3) زندگی و ارزش های زندگی ایران نشئت گرفته از فرهنگ اسلام و در تقابل با ارزش های تمدنی غرب است که جمهوری اسلامی این توان را دارد که سبک زندگی غربی را با صدور ارزش ها مورد تهاجم قرار دهد.

 

4) جمهوری اسلامی چالش تمدنی، سیاسی و اجتماعی برای غرب است.

 

5) قوانین و نهادهای جمهوری اسلامی ایران قصد کوتاه آمدن از سیاست های گذشته خود و کنار آمدن با ارزش های مسلط غربی را ندارد.

 

ویژگی های بازنمایی ایران در رسانه های غربی

 

- تصویر ذهنی: مبانی مقابله با سبک زندگی ایرانی – اسلامی و ارائه سبک زندگی غربی را باید تصویرسازی نامید، زیرا غرب که از قدرت سبک زندگی انقلاب اسلامی و ارائه این الگو به نظر نگران می رسد در صدد است که اولاً اجازه شکل گیری این الگو را ندهد و ثانیاً درصدد به انحراف کشاندن آن و ایجاد ترس و هراس از آن برای اجتناب از پیوند با آن بر آمده است.تلاش های غیرتعاملی که در این زمینه صورت می گیرد حاکی از آن است که تصاویر گزینش شده، ساختگی و حتی کاریکاتوری از زندگی در ایران برای مخاطبان رسانه های غربی تولید و توزیع می شود که ممکن است با واقعیات موجود در ایران برای مردم خودشان نیز بیگانه و غیرقابل درک باشد.

 

زندگی خوب : بد: آنچه که در رسانه های غربی از زندگی در اسلام نشان داده می شود، گاه گاه یک حکایت و استاندارد دوگانه دارد، زیرا از یک جهت زندگی مسلمانان غیرتمندانه و بالعکس زندگی برخی از نظام های سیاسی همراه با آمریکا همراه با یک شکوه و جلال برای مخاطبان نمایش داده می شود. از سوی دیگر زندگی مردم ایران به گونه ای متروک و معیوب نشان داده می شود که گویی از زندگی انسانی فرسنگ ها فاصله دارد. آنها در این سبک زندگی درصدد هستند که ناتوانی ایران و نظام اسلامی را در ایجاد یک زندگی همراه با کرامت مطرح کرده و آن را مسئله دار کنند. در این بخش زندگی در ایالت های آمریکایی خلیج فارس مانند امارات، قطر با یک سبک زندگی اسلامی در مقابل سبک زندگی در ایران عرض اندام کرده و نظریه سیاسی انقلاب را با این سوال مواجه می کند که علت گریز مردم ایران و مهاجرت به کشورهای حاشیه خلیج فارس چیست؟ این در حالی است که یکی از بازارهای تجاری و فعالیت های بازرگانی ایرانیان از گذشته از طریق کشورهای هم جوار بوده است.

 

- اصل تقبیح: یکی از گفتمان های حاکم بر رسانه های غرب زیر سوال بردن عدالت و کرامت انسان در زندگی اجتماعی ایران است، آنها در تلاشند که زندگی در پرتو احکام اسلامی را ناموفق جلوه دهند و عدالت و کرامت اسلامی را به سخره بگیرند که در این راستا با نشان دادن شکاف فقیر و غنی و عدم عدالت اجتماعی و از جانب دیگر حمایت از متعرضان به نوامیس مردم، حمایت از گروه های اخلالگر اقتصادی و اجتماعی به دنبال این هستند که القا کنند الگوی اسلامی و ایرانی، الگویی ناموفق است.

 

آگهی خشونت ورزی

 

افزایش خشونت های خانوادگی امروزه یکی از بحران هایی است که به دلیل عدم تفاهم، کاهش گفتارهای عاطفی و فراموشی اهداف زندگی در زندگی بشر روز به روز در حال گسترش است. این نوع خشونت ها در جوامع غربی که ناپایداری بیشتری از زندگی در آن مشاهده می شود به شکل سرسام آوری دیده شده است و آمارهای جهانی آمریکا را رکورددار میزان خشونت های خانوادگی معرفی کرده اند، اما با این حال رسانه های غربی با بازنمایی آیات قرآن، قوانین شرعی، قوانین دادگاه ها و حتی نظرات رهبران سیاسی کشورمان به دنبال آن هستند که زندگی در ایران را در قالب یک زندگی بدون امنیت و آسایش و ریسک پذیری بسیار بالا اعلام کنند.

 

بزرگنمایی خطر سبک زندگی ایران برای غرب

 

یکی از محورهای اصلی رسانه های غربی برای ایران هراسی، بزرگنمایی خطر سبک زندگی ایران برای جهان و غرب است. آنها از تفنگ های آب پاش کودکان، رانندگی با سرعت زیاد در اتوبان های تهران، آدم ربایی ها، بمب گذاری ها حتی در کشورهای خارجی برای ایران داستان های مهیج می نویسند که گویا زندگی ایرانی براساس انتحار و خطر بسیار بالا هم برای خود مردم ایران و هم برای سایر مردم جهان در جریان است. آنها از این مقدمه حتی استفاده می کنند و فعالیت های هسته ای صلح آمیز را نیز در حالت صلح جویانه اش تهدیدآمیز قلمداد می نمایند.در بازنمایی غرب از نوع زندگی در ایران اسلام را به دو دسته و از هم تفکیک می کنند. اسلام به عنوان دین شخصی و اسلام به عنوان دکترین سیاسی. آنها با اسلام به معنای دومی که برای آن ساخته اند، می جنگند.

 

دامن زدن به شکاف نسل ها

 

شکاف نسل ها یکی از واقعیت های جامعه شناسی و روانشناسی تمامی جوامع است و در هر جامعه ای با توجه به امکانات و فرصت ها نسلی رشد می کند که دارای سطح فکر، توقعات و انتظارات متفاوتی است؛ اما با این حال گویا فقط در ایران شکاف نسلی وجود دارد، از این رو رسانه های غربی با دامن زدن به این گونه از شکاف به دنبال این هستند که این انگاره را القا کنند که نسل های دوم و سوم از ارزش های انقلابی نسل اول فاصله گرفته اند و سبک زندگی ای متفاوت از سبک زندگی اسلامی برای خود برگزیده اند.

 

متهم به ارتجاع و واپس گرایی

 

ارائه یک تصویر ارتجاعی و عقب مانده از زندگی اجتماعی در ایران یکی دیگر از روش های بازنمایی رسانه های غربی از سبک زندگی در اسلام است. در این فعالیت، تلاش شده است که هر گونه از قوانین و تصمیمات مسئولان نهادهای نظام برای زندگی اجتماعی و سیاسی را نوعی واپس گرایی و ارتجاع معرفی کنند و فاصله آن را با ارزش های دنیای پسامدرنیته بسنجند. در رسانه های غربی این گونه تصمیمات را ناشی از آیین کهن اسلام تبلیغ می کنند و می گویند این تصمیمات قابلیت تطبیق با زمان فعلی را ندارند. ارائه چنین تصویری به آنها کمک خواهد کرد که در ارائه سبک جدید از زندگی با قابلیت های دنیای جدید توفیقاتی را هرچند برخلاف خاستگاه اجتماعی کسب کنند.آنها همچنین به دنبال القای این مطلب هستند که به القای ناسازگاری حقوق طبیعی انسان و انقلاب اسلامی بپردازند. آنها این باور را تقویت می کنند که آموزه های اسلامی منسوخ شده و غیر اسلامی هستند. این باورها در کشورهای اسلامی دیگر کنار گذاشته شده اند، ولی جمهوری اسلامی ایران به استفاده از آن احکام گرایش دارد.

 

سبک زندگی غیر مردم سالار

 

در سبک زندگی رابطه مردم و حاکمیت از اهمیت ویژه ای برخوردار است، زیرا از این طریق مردم، هم توان دخالت در سرنوشت خود را دارند و هم حقوق اساسی خود را نیز به دست می آورند. باوجود اینکه دموکراسی در غرب بیش از آنکه یک فعالیت واقعی برای تأمین حقوق اساسی ملت باشد یک مسابقه بین کمپانی ها و شرکت های سرمایه داری است و تمام هزینه های انتخاباتی این کارزارهای انتخاباتی توسط این شرکت ها تأمین می شود و چنین امری آنگونه واضح و مشخص است که مثلاً شرکت های اسلحه سازی در انتخابات آینده از چه رئیس جمهوری حمایت می کنند؟! اما مردم ایران به صورت مستقیم نمایندگان خود را به مجلس شورای اسلامی، ریاست جمهوری و مجلس خبرگان می فرستند. رسانه های غربی، یکی از مهم ترین فعالیت های رسانه ای خود را برای ایجاد تشکیک در تأمین حقوق ملت در سبک زندگی اسلامی دانسته و علیه آن فعالیت قدرتمند رسانه ای کرده اند. در سبک زندگی مورد تبلیغ آنها فرایند مردسالار زندگی، دموکراسی غربی و رضایت آنها از زندگی و همچنین افزایش امید به زندگی را به دنبال دارد.

 

کلیشه سازی احکام اسلامی

 

اتهام نقض حقوق بشر و به ویژه بی توجهی اسلامی به حقوق زنان، از جمله راهبردهای بازنمایی در یک زندگی اسلامی در رسانه های غربی است. آنها با ایجاد جنجال رسانه ای در فعالیت های اجتماعی و سیاسی زنان به نوعی زندگی محکومانه در مورد زندگی همراه با کرامت و عفت زن می اندیشند. در سبک زندگی ترویجی رسانه های غرب، زن به عنوان یک کالا، ابزار و حتی وسیله تبلیغی دارای کرامت معرفی می شود، اما یک زن عفیف که حاضر نیست شهوات مالی و جنسی قدرتمندان را برآورده سازد به عنوان نمادی از محکومیت به آن نگریسته می شود و طرح مقابله با آن در قالب بازنمایی و ایجاد فشار روانی مضاعف نوشته می شود.

 

بصیرت


گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر