قدرتی که بسیار مایه رشک دشمنان است و شاید به چشم نیاید امّا همواره مورد تاخت و تاز قرار گرفته تا به انزوا رانده شود و در نبودش است که فرد گرایی اتفاق میافتد و هزار مشکل دیگر به تبع این اتفاق. تصور کنید بچهای را در خانوادههای تک فرزندی یا دو فرزندی که از سرمایه اجتماعی کمتری برخوردار هستند. این فرزند یا فرزندان باید خوش شانس باشند که از نعمت خاله، دایی، عمه یا عمو بهره ببرند آنهم در دیدارِ نوروزی و بیشتر وقت ها سال به سال.
کودک امروز منطقه حفاظت شدهای را دور خود میبیند به نام آپارتمان که مادر و پدر خواسته یا ناخواسته خارج از این محدوده را برایش ابتدا جنگل و سپس زندان و کلانتری ترسیم میکنند. به جز محیط مهد کودک و مدرسه هم تماسی با خارج از خانه ندارد و احیاناً اگر باشد کلاس فوتبال است و شنا یا زبان انگلیسی! در خانه نیز برای جلوگیری از ناراحتی همسایه ها نمی تواند جست و خیز داشته باشد. پارک و مکان بازی هم یا نیست یا اگر هست کسی برای همراهی کودک وقت ندارد. در نتیجه او مجبور است در خانه بماند. در منطقهای که امن برایش توصیف شده؛ منطقهای که دنیایش را باید در آن پیدا کند. پس ناچار به اسباب بازیهایش دل می بندد. پس از آن با تلویزیون و برنامههایش همراه میشود. اندکی بعد یا والدینش کنسولِ بازی در اختیارش میگذارند یا وقتی در دست دوستانش میبیند به اصرار از والدینش میخواهد و این میشود، دروازهای به دنیایی جدید که به رویش باز میشود.
دنیای پیش رو
پس از آن که انگشتان را به دور گردنش حلقه میکنید، صورتش را به شدت به یک
ماهیتابهی داغ کوبیده و سپس او را محکم به آهن داغ و سوزان میچسبانید تا
شاهد سوختن و جلز و ولز کردن صورتش باشید.
فریادهای او نشان از این است که به زودی تسلیم شده و هم دستان و رفیقانش را لو خواهد داد.
در بازی شکافندهی سلول: محکومیت (Splinter Cell: Conviction)، شکنجه یک مکانیک گیمپلی(Game Play) به حساب میآید.یک دیسک تازه داخل دستگاه میگذاریم.
حالا تبدیل به اتزیو آدیتوره(Ezio Auditore da Firenze – شخصیت اصلی بازی Assassin’s Creed) شده و با بیرحمی گلوی قاتلان خانوادهی خود را نشانه رفته و با چاقو کار آنها را میسازیم. این طریق کشتن یکی از بیرحمانهترین انواع قتل به حساب می آید.
این لحظات برای بازیبازهای زیادی در سراسر دنیا اعم از جوانان، بزرگسالان و کودکان عادی هستند. نمیتوان هیچ مشکل خاصی را به این افراد نسبت داد. آنها به عنوان زنان و مردان قابل احترام و مفید برای اجتماع، زندگی خود را میکنند. بسیاری از آن ها شاید هیچ گاه مرتکب خلاف نشوند، امّا سالی صدها دلار هزینه میکنند تا به انواع بازیهای خشونت بار دسترسی پیدا کنند. خانم جین مک گانیگال، در کتاب خود با عنوان "واقعیت شکسته شده است”، ادعا میکند که آواتارها به ما اجازهی تمرینی برای بهتر بودن را میدهند. آواتار اجازه میدهد به افراد نیازمند به کمکمان، یاری داده و کارهای حماسی انجام دهیم. هر چند که همان آواتار میتواند ما را به هیولایی تبدیل کند…
فارغ از تأثیری که بازی های رایانه ای بر روی جوانان و در کل بزرگسالان دارند، اثرات آن ها بر روی کودکان و نوجوانان نیازمند توجه و بررسی است. بزرگسالان اغلب بازی مورد علاقه ی خود را آگاهانه انتخاب می کنند اما کودکان و نوجوانان از یک طرف به لحاظ شرایط آپارتمانی که در آن زندگی می کنند و نبود امکان بازی های گروهی همانند گذشته، به اجبار به سمت این بازی ها کشیده می شوند و از طرف دیگر در انتخاب بازی ها تابع هیجانات و احساسات خود می باشند، در نتیجه بدون توجه به تبعات و تأثیرات بازی ها آن ها را انتخاب می کنند.
متیوز و همکارانش دو بازی اکشن را در تحقیقات خود مورد نظر قرار می دهند. یکی پر خشونت و دیگری عاری از آن. اولین بازی یک بازی پرهیجان اما بدون خشونت در سبک مسابقه ای، به نام "نیاز به سرعت: زیرزمینی”(NFS: Underground) بود و دیگری، بازی خشن "مدال افتخار: خط جبهه جنگ”(Medal of Honor: Frontline)
تیم تحقیقاتی، ۴۴نوجوان را به دو گروه تقسیم کرده و به صورت تصادفی، هر بازی را در اختیار یکی از آنها قرار داد. پس از اتمام بازی، سریعاً از مغز آنها MRI گرفته شد. اسکنها، حاکی از اثراث مخربی بر روی مغز نوجوانهایی که بازی مدال افتخار(Medal of Honor) را در اختیار داشتند، بود، در حالی که این اثر بر روی نوجوانانی که بازی NFS را انجام داده بودند، دیده نمیشد. چیزی که نمیتوان با صراحت روی آن دست گذاشت، این است که آیا این آثار بر روی مغز نوجوان مقطعی بوده یا ماندگارند. همچنین نمیتوان در مورد اثرات بازی کردن طولانی مدت اظهار نظر کرد چرا که در این آزمایش هر نوجوان نیم ساعت بازی کرده و فقط یک اسکن از مغز وی گرفته شد. البته تحقیقات بیشتری در حال انجام هستند.
بازی مدال افتخار
در پژوهشی دیگر که جهت بررسی ارتباط بازیهای رایانهای با پرخاشگری در بین
۳۳۳ دانش آموز پسر مقطع سوم راهنمایی تهران صورت گرفت، مشخص شد که مواجه ی
ممتد با بازیهای رایانهای به ویژه بازیهای خشونت آمیز سبب ایجاد حالات
پرخاشگری و کاهش عملکرد تحصیلی در دانش آموزان میشود. همچنین تحقیقی
توصیفی که در سال ۲۰۰۱، به منظور بررسی دلایل استفاده از بازی های ویدئویی و
تعیین اولویتهای بازی در بین نوجوانان بر روی ۵۳۵ نوجوان ۱۵-۲۰ ساله در
غرب آمریکا انجام شد، مشخص کرد که ۶۸ درصد نوجوانان، این بازیها را جزو
سرگرمیهای هفتگی خود قرار داده بودند.
دلایل استفاده از این بازیها در بین پسران، عامل چالش(اصرار برای برنده شدن) و هیجان موجود در بازیها بود، از طرف دیگر بازیهای ورزشی پرخشونت نیز بیشتر مورد علاقه پسران بودند. در مطالعه دیگری به منظور بررسی ارتباط بین پرداختن به بازیهای رایانه ای خشن و بروز خصومت در ۳۰۷ دانش آموز ۱۴-۱۸ساله نشان داده شد میزان پرداختن به بازیهای خشن، با بروز حالات خصومت در دانش آموزان، ارتباط معنی داری دارد.
بسیار خوب؛ امّا نمایشهای تلویزیونی یا فیلمهای خشونت بار چطور؟ آیا تا به حال کسی از مغز نوجوانانی که فقط یک فیلم خشن دیدهاند اسکن گرفته؟ فردی به نام جان پی. موری این کار را کرده اسث. او پرفسور روانشناسی دانشگاه ایالتی کانزاس اسث و طی آزمایشی از طریق همان متد به کار رفته در تحقیات متیوز، نتایج مشابهی را به دست آورده است. نوجوانان تحت مطالعهی وی، هنگام تماشای کلیپهای کوتاه از فیلم "راکی ۴″ دچار برانگیختگی احساس شدند.
داگلاس جنتایل که یک آزمایشگاه تحقیقاتی را در دانشگاه یوآ استیت اداره میکند، درباره ی تأثیر رسانه ها بر روی نوجوانان می-گوید: «چیزی که ما واقعاً نمیدانیم این است که چرا تلویزیون و بازیهای ویدیویی باعث بروز مشکلات تمرکز و توجه در کودکان میشوند…. قرار گرفتن طولانی مدت در برابر صفحه نمانیتور و یا تلویزیون برای بازی کردن باعث بروز خشونت و همچنین چاقی نیز میشود.». جنتایل همچنین معتقد است: «تحقیقات انجام شده نتوانستهاند به طور مستقیم اثبات کند که تماشای طولانی مدت تلویزیون باعث بروز مشکلات روانشناسی میشود.». محققان برای بررسی این موضوع مطالعهای را روی بیش از ۱۳۰۰ دانشآموز مدرسهای انجام دادند. در حین این مطالعات والدین کودکان ساعات دقیق تماشای تلویزیون فرزندانشان را ثبت کردند. همچنین از معلمان این سوال پرسیده شد که آنها در مدرسه چگونه رفتار میکردند و آیا دچار مشکلات تمرکز و توجه در سر کلاس بودند یا خیر؟
پس از این مطالعات مشخص شد کودکانی که ساعتهای طولانی صرف تماشای تلویزیون یا انجام بازیهای ویدیویی میکنند مشکلات بیشتری در زمینه تمرکز در مدرسه و انجام تکالیف خود دارند.
آکادمی بیماریهای کودکان آمریکا تماشای تلویزیون در کودکان را به دو ساعت محدود کرده است و کودکانی که بیش از میزان تعیین شده در برابر تلویزیون قرار میگیرند در خطر ابتلا به مشکلات روانی از جمله عدم توانایی در تمرکز کردن میشوند. این مشکلات در موارد حاد حتی میتواند به ناهنجاریهای دیگری مانند بیشفعالی منجر شود که بین ۳ تا ۷ درصد از کودکان مدرسهای به آن مبتلا هستند. البته جنتایل در این باره می گوید: «تاثیرات تلویزیون و بازیهای کامپیوتری بستگی به فاکتورهای بسیاری دارند و این اثرات الزاماً شدید نیستند. این تاثیرات روی همه کودکان هم به یک میزان نیست. البته باید توجه داشت روی شکلگیری رفتار یک کودک موارد بسیاری تاثیر گذار هستند و تماشای تلویزیون یا بازیهای کامپیوتری فقط یکی از این فاکتورها را تشکیل میدهد.
علاوه بر آن اگر کودکی قبل دچار مشکلات توجه شده باشد قرار گرفتن طولانی مدت در برابر تلویزیون میتواند مشکل او را بدتر کند. به هر حال من هم موافقم که کودکان بیش از دو ساعت در روز در برابر تلویزیون ننشینند. حتی من به فرزندان خود اجازه نمیدهم همین میزان هم تلویزیون تماشا کنند.»
لری لی، مجری و مسئول هماهنگی تحقیقات مرکز برای "والدین موفق”، که بودجهی آزمایشات متیوز را تامین میکرد، می گوید: "دادههای کافی وجود دارد تا اثبات کند که خشونت در بازیهای ویدئویی، یک مشکل حاد است. و این مشکل حاد، فقط گریبانگیر نوجوانان دچار مشکلات رفتاری نیست.”
البته این همهی مشکل هم نیست؛ چرا که لی با اشاره به مشکل همه گیر شدهی چاقی مفرط کودکان در ایالت متحده می گوید: "بهتر است به جای استفاده از انواع ایکسباکس به عنوان پرستار بچه، به انجام فعالیتهای سالم رو بیاوریم”.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) میفرماید: «هیچ بنایی در نزد پروردگار محبوبتر از بنای خانواده نیست»، بدیهی است که منظور خانوادهای است که لبریز از مهر و محبت باشد. در فرهنگ ایرانی نگرشی مثبت نسبت به خانواده وجود دارد به طوری که آن را بهترین مکان برای زندگی افراد میدانند و تدابیری در جهت پایداری و تداوم آن میاندیشند. اما اطلاعات در مورد واقعیات زندگی خانوادگی بسیار ناچیز است.
رسانهها به خصوص تلویزیون در تلاش خود برای حفظ خانواده، الگوهایی را ارائه میدهند که هرچند زمانی مطلوب و مفید بودند اما با توجه به ویژگیهای اجتماع کنونی قابل اجرا نیستند و در نتیجه از قصد اصلی یعنی بهبود روابط خانوادگی دور میشوند. عوامل متعددی دست به دست هم دادهاند تا وظایف ما را به عنوان والدین فرزندان ِ جامعهی کنونی بسیار سخت تر از والدینِ ما و والدینِ والدینِ ما نمایند! مواجهه با این عوامل امری اجتناب ناپذیر است و عقل سلیم حکم مینماید تا خود را به مهارتهای لازم جهت رویارویی با معضلات آتی در ارتباط با تربیت فرزندان تجهیز کنیم.
رفتار نوجوانان امروزی به گذشتهها مشابهتی ندارد. هر نسل جدیدی، برای توضیح این که چه چیزی باب میلش هست و چه چیزی را نمیپسندد، روش خاص خود را دارد و بزرگسالان در مقام پدر و مادر بایستی به روش خودشان به وظایفشان عمل کنند و از دنیای فرزندشان سر در آورند: به عنوان مثال والدین باید بدانند چه نوع مواد مخدری در اجتماع رایج است و به فروش میرسد؟ بازیهای رایانهای و تلویزیونی خشونتبار و اثر گذار بر رفتار نوجوانان، کدام ها هستند؟ و…
تا زمانی که والدین ندانند در دنیای نوجوانان چه میگذرد نمیتوانند آن طور که باید و شاید به آنان نزدیک شوند. یکی از راه-های کسب اطلاعات بیشتر، صحبت کردن با نوجوانان و دوستانشان است. اندکی مطالعه در مورد سرگرمیها، علایق و پدیدههای نوظهور در اجتماع کنونی که از جذابیت خاصی برای نوجوانان برخوردار هستند، ضروری میباشد. حتی گوش دادن به موسیقی مطلوب نوجوان و آگاهی از مضمون اشعار به کار رفته شده در آن نیز می تواند راهگشا باشد. مواردی از این دست در ایجاد ارتباط هر چه بیشتر بین والدین و فرزندان و ایجاد ارتباط و همبستگی مناسب بین آن ها نقش مؤثری دارد.
در کنار افزایش تعاملات با فرزندان والدین باید توجه داشته باشند برخی از عوامل تربیتی بر افزایش میزان خشونت در فرزندانشان تأثیر گذارند. برخی از عواملی که میتوانند از جهات مختلف موجب بروز یا تشدید پرخاشگری در کودکان و نوجوانان شوند، عبارتاند از:
۱) نحوه برخورد والدین با نیازهای کودک: معمولاً کودکی که وسایل و اسباب بازی مورد علاقه خود را در دست دیگری میبیند برانگیخته میشود و در صدد گرفتن آن حتی با اعمال خشونت بر می آید. تجربه نشان دهنده ی آن است که چنانچه در دوران کودکی همیشه توقعات و انتظارات فرد برآورده شده باشد او بیشتر از کسانی که توقعات و انتظاراتشان برآورده نشدهاست، خشمگین و پرخاشگر میشود.
۲) وجود الگوهای نامناسب: داشتن الگوی مناسب در زندگی یکی از نیازهای انسان است زیرا انسانها علاقهمند هستند که رفتار و کردار خود را مطابق با کسی که مورد علاقه خودشان است انجام دهند. بررسیهای انجام شده نشان میدهد که بیشتر کودکان پرخاشگر والدین خشن و متخاصمی داشتهاند یعنی نه تنها کودک از محبت لازم والدین برخوردار نبوده، بلکه از الگوی پرخاشگری موجود در خانواده نیز تأثیر پذیرفته است. دیکتاتوری در خانواده معمولاً رشد فرزندان را محدود میکند، در این نوع از خانواده یک نفر حاکم بر اعمال و رفتار دیگران است که غالباً پدر چنین نقشی را دارد اما گاهی اوقات مادر، خواهران و برادران بزرگتر نیز با دیکتاتوری رفتار میکنند.
در این گونه خانوادهها فرد دیکتاتور تصمیم میگیرد، هدف تعیین میکند، راه نشان میدهد، وظیفه معلوم میکند، برنامه میریزد و همه باید به طور مطلق مطابق میل او رفتار کند و حق اظهارنظر از آن اوست.
بچههایی که در محیط دیکتاتوری پرورش پیدا میکنند ظاهراً حالت تسلیم و اطاعت در رفتارشان مشاهده میشود اما همین حالت آنها را به هیجان و اضطراب وا میدارد. این بچهها در مقابل دیگران حالت دشمنی و خصومت به خود میگیرند و به بچههای هم سن و سال خود یا کمتر از خود صدمه میرسانند. این افراد از به سر بردن با دیگران عاجز بوده، در کارهای گروهی نمیتوانند شرکت کنند، از اعتماد به نفس ضعیفی برخوردارند و در امور زندگیشان بی لیاقتی خود را نشان میدهند.
۳) تشویق رفتار پرخاشگرانه: عدهای از افراد پرخاشگر و زورگویی را تقبیح نمیکنند بلکه آنرا نشانه شهامت و قدرت خود میدانند. این افراد اعمال پرخاشگرانه خود و دیگران را مثبت موجه و حتی لازم میدانند و به آن صحه میگذارند. تشویق رفتار پرخاشگرانه توسط والدین و دیگر افراد سبب تقویت و تثبیت آن میشود. گاه با والدین یا مربیانی روبرو میشویم که به عنوان مثال به بهانه آموزش دفاع از خود به کودک میگویند: «تو سری نخوری»
۴) تنبیه والدین و مربیان: والدین و مربیان که در برابر پرخاشگری و خشونت کودک عصبانی شده و به صورت پرخاشگرانه او را تنبیه میکنند در تشدید این رفتار در او مؤثرند. درچنین مواقعی تنبیه عامل فزاینده و تقویت کننده پرخاشگری است زیرا علاوه بر اینکه سبب خشم و احتمالاً پرخاشگری کودک میشود، شخص تنبیه کننده الگوی نامناسبی برای پرخاشگری کودک میشود.
مخلص کلام
دنیایی که، بسیار شبیه به جنگل است. پر است از زندان و دزد و قاتل. مملو
است از پلیسهایی که شاید حتّی بدتر از پلیسهای بیرونِ خانه باشند و
خشنتر. جز اینها موارد دیگری مانند خشونت، ترس، صحنههای جنسی، استفاده از
مواد مخدر و … نیز در این دنیای جدید و عجیب هم هست، که شاید در بیرون
خانه این قدر نباشد.
امّا والدین تصور میکنند، فرزندشان در خانه ایمن است. امّا با این کنسولها و بازیهایشان؛ دیگر این خانه امن نیست…