هر جای دنیا و ایران که باشید میتوانید با فشردن یک اینتر، یک راست شیفت شوید سر میز زوکربرگ و طعم تلخ صرف یک لیوان قهوه در دهکده جهانی را بچشید!
البته به اعتقاد برخی افراد، این دهکده مجازی، تنها متعلق به شخص مارک نیست و افراد و سازمانهای دیگر از کشورهایی چون آمریکا در تاسیس و راهاندازی آن نقش داشتهاند.
اکنون 8 سال از تاسیس فیسبوک توسط مارک زوکربرگ میگذرد و با هر طلوع و غروب خورشید بر شهروندان این دهکده مجازی افزوده میشود.
ثبتنام در فیسبوک بسیار ساده است؛ کافی است یک ایمیل داشته باشید و یک رایانه متصل به اینترنت! تا با ورود به آن با صفحات شخصی هموطنان ایرانی خود با هر گروه سنی و هر منش اخلاقی و اعتقادی آشنا شوید.
نوجوان، جوان، میانسال، کهنسال و بعضا کودکان ایرانی با جنسیتهای مختلف ابتدا تصویری برای نمایه خود انتخاب میکنند و سپس در جستجوی دوستان جدید میگردند تا فعالیت فیسبوکی خود را رسما آغاز کنند.
هدف دقیق از تاسیس این سایت و عضویت ایرانیان در آن، به طور کامل مشخص نیست و نگارنده نیز قصد ندارد تا با پیش داوری آن را «توطئهای از پیش طراحی شده برای ایرانیان بنامد» اما حقیقت آن چه که امروز از فعالیت این سایت در ایران شاهد هستیم، بسیار «نگرانکننده» است.
مطمئنا سیاستگذاران و موسسان این سایت اهداف گسترده سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را از تاسیس آن دنبال میکنند که نمونهای از اهداف سیاسی آن را در حوادث پس از انتخابات در ایران مشاهده کردیم، اما واقعیت این است که اثرات سوء فرهنگی و اجتماعی این سایت بر روی جامعه ایرانی بسیار مخربتر از اثرات سیاسی آن خواهد بود و مطمئنا «اگر برای کنترل و مقابله با اثرات سوء فرهنگی-اجتماعی فیسبوک تدبیری اندیشیده نشود، در آینده ضربات مهلکی بر پیکره سبک زندگی ایرانی-اسلامی و بنیان اعتقادی خانوادههای ایرانی وارد خواهد شد».
با نگاهی کلی به نحوه فعالیت یک کاربر فیسبوکی در مییابیم که مبدعان این شبکه اجتماعی تا حدود زیادی به اهداف خود در راهاندازی و تاسیس فیسبوک دست یافتهاند و مطمئنا باید امروز، فیسبوک را یک «دهکده جهانی مجازی» بنامیم.
اکنون سوال اینجاست که تبعات و لطمات عضویت شهروندان ایرانی در فیسبوک چیست؟ و چرا باید فعالیتهای این سایت، فیلتر و از دسترس کاربران ایرانی خارج شود؟
زندگی در این دهکده مجازی، آداب و شرایط خاص خود را دارد و سبکی از زندگی را نتیجه میدهد که با مولفههای سبک زندگی یک خانواده ایرانی مسلمان، کاملا در «تضاد» است.
هرچند زوکربرگ در یک خانواده یهودی بزرگ شده است، اما خود را یک «ملحد» و فردی که به خدا هیچگونه اعتقادی ندارد معرفی کرده و بر همین اساس نیز، شبکهای را طراحی میکند که در آن «هیچ گونه خطی قرمز مهمی برای کاربران تعریف نمیشود».
در نتیجه اکثر کاربران ایرانی فیسبوک از همان مدلی پیروی میکنند که گردانندگان فیسبوک برای آنها تعریف کردهاند؛ توضیح اینکه: در اکثر موارد، نحوه فعالیت، ارتباط با دوستان مجازی و چیدمان صفحات شخصی کاربران ایرانی عضو فیسبوک، تفاوت چندانی با فیسبوکیهای دیگر کشورها ندارد.
پس میتوان اینگونه نتیجه گرفت که «سیاستگذاران فیسبوک به درستی دریافتهاند که چطور و چگونه مخاطب خود را با هر مذهب و کشوری به یک شکل واحد درآورده و با خود همراه کنند».
این همان ساز و کار و سیاستی است که شهروند مسلمان ایرانی را مجاب میکند تا خصوصیترین تصاویر خانوادگی خود را در فیسبوک منشتر کند؛ اتفاقی که پیش از آغاز به کار فیسبوک به ندرت در وبسایتها و وبلاگهای ایرانی مشاهده میکردیم.
مدل زندگی در این دهکده مجازی که جهانی شدن و ارتباط با کسانی که قادر به دیدار حضوری و زندگی با آنها نیستید، شما را برای حضور در آن وسوسه میکند؛ مدلی است که اکثر مخاطبان خود را به یک سبک زندگی دعوت میکند: «سبک زندگی بی قید و بند، بی هیچ خط قرمزی».
این سبک زندگی به مجرد یا متاهل بودن، زن یا مرد بودن و کمسن یا کهنسال بودن ارتباطی ندارد و در صورت سست بودن بنیانهای اعتقادی شهروند ایرانی، وی را مجاب به زندگی کردن به همان سبک میکند.
دخترانی که بی هیچ واهمهای تصاویر برهنه خود را منتشر میکنند و زنانی که صفحهای شخصی برای تنفروشی ایجاد میکنند، همه و همه اتفاقاتی هستند که شما خواسته و ناخواسته به محض عضویت در فیسبوک با آن مواجه خواهید شد و پس از مدتی به «امری عادی» و «عرفی موجه» برای شما تبدیل میشود تا «حراج سبک زندگی ایرانی-اسلامی از همین نقطه آغاز شود».
البته طی ماههای گذشته جوانان متدین و انقلابی کشور به ناچار خود را در عرصه جدیدی از جنگ نرم دیده و با عضویت در این سایت به فعالیتهای مجازی در راستای حمایت از انقلاب و اسلام میپردازند و اصطلاحا مجبور به بازی در زمین حریف شدهاند؛ اما مسلما آنها نیز از اثرات مخرب فرهنگی و اجتماعی این سایت مصون نخواهند بود، چرا که «ماهیت این سایت با ارزشهای ایرانی-اسلامی مردم جامعه ما همخوانی ندارد».
شما پس از مدتی فعالیت در فیسبوک، با ایرانی مواجه میشوید که نشانی از اسلام و «ایران حقیقی» ندارد!
پدیده «ایران مجازی» را عدهای قلیل در فیسبوک رقم میزنند که به صورت ناخودآگاه برای شما «اکثریت» جلوه داده میشوند.
هنگامی که تعدادی از بانوان ایرانی با المانهای پوششی خاص، تصاویر برهنه خود را در معرض دید میلیونها کاربر ایرانی و خارجی فیسبوک قرار میدهند، شما به محض رویت یک بانوی ایرانی در فضای حقیقی جامعه با همان پوشش خاص، همان المانهای رفتاری زن حرمتشکن فیسبوکی را برای وی در ذهن خود ترسیم میکنید و این یعنی آغاز یک فاجعه «فرهنگی-اجتماعی» در کشور!
روابط مجازی که جنس آن با جنس روابط حقیقی متفاوت است و بعضا شما همکار، همسایه و دوست خود را با ظاهری متفاوت و غیرمنتظره مشاهده میکنید؛ تاکید موکدی میشود بر همان پدیده مذموم «ایران مجازی» که روز به روز در حال نمایانتر شدن است
مطمئنا اگر سیاستی برای تغییر روند عضویت ایرانیان در فیسبوک تعریف و تبیین نشود، ابتدا این طیف قلیل ساختارشکن درصدد کثرت خود بر میآیند و سپس این سبک زندگی غربی اثرات خود را از فضای مجازی به فضای حقیقی جامعه تحمیل میکند تا پس از گذشت یک دوره زمانی مشخص، سبک زندگی خانوادههای ایرانی به تدریج تغییر کند.
اکنون چند سوال مطرح است: در حالی که هر روز شاهد افزایش کاربران ایرانی فیسبوک هستیم آیا «فیلترینگ» به تنهایی میتواند پاسخگوی این هجمه فرهنگی باشد؟ آیا مسئولان فرهنگی طی سالهای سپری شده از تاسیس فیسبوک، این شبکه اجتماعی و تاثیرات مثبت و یا منفی آن بر جامعه ایرانی را بررسی و موشکافی کردهاند؟ و آیا مسئولان ذیربط، فیس وک را تهدیدی فرهنگی میدانند؟ یا تنها به تهدیدهای سیاسی آن قائل هستند؟ آیا مسئولان تعداد دقیق کاربران ایرانی فیسبوک را میدانند؟ و سوالاتی از این دست که همچنان بیپاسخ ماندهاند و مسئولان کشور پاسخ شفافی برای آنها ندارند.
اگر گفته شود این نیاز که مردم کشورمان در یک شبکه اجتماعی گرد هم آیند و با دوستان و آشنایان خود ارتباط مجازی برقرار کنند، تاکنون احساس نشده و نمیشود تا متعاقبا سیاستگذاری و راهکاری برای رفع آن ارائه شود که به هیچ عنوان قابل قبول نیست؛ چه آنکه افزایش هر روزه کاربران ایرانی فیسبوک دلیلی بر رد این مدعاست؛ پس این نیاز احساس شده و میشود، لذا مسئولان فرهنگی-اجتماعی از جمله اعضای محترم شورای عالی فضای مجازی باید با ارائه راهکارهای مناسب هم به آسیب شناسی حضور ایرانیان در شبکههای اجتماعی نظیر فیسبوک بپردازند، هم بستر حضور آنها در شبکهای اجتماعی با رویکرد «ایرانی-اسلامی» را فراهم کنند.
سخن آخر اینکه: مارک زوکربرگ، خالق جوان فیسبوک هر روز بر شهروندان دهکده مجازی خود در سراسر دنیا از جمله ایران میافزاید و همچنان بستهها و سیاستهای فرهنگی-اجتماعی مسئولان کشور در تاقچه وزارتخانهها و کارگروهها خاک میخورد؛ تا با ادامه روند فعلی، شبکه اجتماعی فیسبوک اثرات مخرب خود را بیش از گذشته بر خانوادههای ایرانی و سبک زندگی آنها تحمیل کند.