طی ماه اخیر، زوج اسراییلی کمپینی برای ابراز محبت و دوستی به شهروندان ایرانی و مخالفت با جنگ به راه انداختهاند. رونی ایدهی خود را در ویدیوی کوتاهی که در تاریخ ۱۵ مارس در سایت «یوتیوب» به اشتراک گذاشته است، در پیامی اقدام به دعوت عمومی از مردم ایران و اسراییل جهت شرکت در فراخوان عمومی صلح و دوستی کرده است. «رونی» و «میشل» عکسهای کاربران اسراییلی و ایرانی از سراسر جهان و پیغام آنها را پوستر کرده و در صفحهی «فیسبوک» این کمپین منتشر میکنند. تنها چند روز بعد از ویدیوی کوتاه رونی، صدها شهروند اسراییلی از عکسهای خود پوسترهایی با پیام «مردم ایران، اسراییلیها شما را دوست دارند» ساخته و در وبلاگها یا شبکههای اجتماعی منتشر کردهاند.
کاربران ایرانی هم از همان شعار و قالب پوستر پیشنهادی رونی استفاده کردند و از سراسر دنیا شروع به انتشار پیغام دوستی خود خطاب به اسراییلیها کردند. بعضی از آنها نیز عکس و پیغام خود را برای رونی و همسرش میشل فرستادند. به ظاهر کاربران ایرانی در توضیح صفحهی فیسبوکی به سه زبان فارسی، انگلیسی و عبری نوشتهاند: «ایرانیان هرگز از اسراییلیها نفرت ندارند.»
عملیات روانی به دو روش اعمال میشود. یکی تأسیس رسانههای ویژه و با اهداف تعریف شده و دیگری هدایت جریان رسانههای موجود در کشور یا در سطح جهان به سمت اهداف مطلوب. عملیات روانی اسراییل بر ضد ایران با استفاده از رادیو را شاید بتوان یکی از قدیمیترین ابزارهای مورد استفادهی اسراییل دانست که از سال ۱۹۵۸م. با عنوان «رادیو فارسی اسراییل»، فعالیتهای خود را با هدف تحکیم روابط ایران و اسراییل آغاز کرده است. در زمان حاضر عملیات روانی اسراییل بر ضد ایران اغلب از راه شبکههای رادیویی با عنوانهای «رادیو اسراییل» و همکاری با سایر شبکهها و رسانههای آمریکایی نظیر «رادیو فردا» و «رادیو صدای آمریکا» و همین طور شبکههای تلویزیونی خبری دیگر که دقیقاً در راستای منافع دولتهای غربی و در رأس آنها آمریکا و اسراییل است، صورت میگیرد.
«رادیو پیام دوست» [۱] و تلویزیون مربوط به آن که توسط بهاییان در کوه «کرمل» واقع در فلسطین اشغالی اداره میشود نیز از این جمله است. از نظر مقامهای رژیم صهیونیستی این رسانهها باید افکار عمومی ایران را بر ضد نظام جمهوری اسلامی برانگیزانند و آنان را برای حمایت از اقدامهای احتمالی اسراییل آماده نمایند.
در یک تحلیل انجام شده از برنامههای این شبکهها (که میتوان آن را به شبکههای تلویزیونی،ماهوارهی و شبکههای مجازی ضد ایران نیز تعمیم داد) مشخص شد که چندین موضوع داخلی بیش از همه مورد توجه آنها قرار داشته است. این موضوعات عبارتاند از: «خدشه در صلح آمیز بودن پروژهی هستهای، مردمی نبودن حکومت، بیکفایتی مسؤولان کشور و جنگ قدرت بین مسؤولان کشور.» در واقع عملیات روانی رسانهای اسراییل و آمریکا تلاش کرده است تا به مخاطبان خود القا کند که جمهوری اسلامی ایران به دنبال تسلیحات کشتار جمعی است و نیز فاقد مشروعیت است و توجهی به خواستههای مردمی ندارد، همچنین مسؤولان ایرانی فاقد مهارت و توانایی کافی برای ادارهی کشور هستند و نیز مسؤولان بیش از آن که در پی تحقق خواستههای مردمی باشند، درگیر چالش و کشمکش با یکدیگر برای کسب قدرت سیاسی هستند. در بعد بینالمللی نیز حمایت از تروریسم، تلاش برای تولید سلاحهای هستهای، مداخله در امور کشورهای دیگر و عامل تشنج در خاورمیانه، مهمترین نکات مورد توجه رسانههای وابسته به اسراییل بوده است.
در خصوص استفاده از روش دوم نیز میتوان به این جنبش اخیری که در فیس بوک راه اندازی شده است، اشاره کرد. این روش در پی به کار گرفتن مضامینی خاص در زمانی معین برای تأمین منظور و هدفی مشخص است. از نظر اصطلاحی، روش کیفیت انتقال موضوع با ابزار همان روش و تدبیر عملی مجری عملیات روانی برای رسیدن به هدف مورد نظراست.
روشها وسیلهای برای رسیدن به هدف به شمار میرود و هر کسی، هر گروهی و هر نظامی با توجه به اوضاع خود ممکن است آنها را به کار بگیرد. در عملیات روانی نیز روشهای گوناگون و مؤثری هست که کاربران عملیات روانی با به کارگیری به موقع و مناسب یکی و یا ترکیبی از آنها بر اساس حالات ذهنی و روانی مخاطبان، میتوانند، افکار، اعتقادها، احساسات، تمایلات و رفتار مخاطبان را تحت تأثیر قرار دهند.
بررسی اهداف شکلگیری این جنبش
جنبشهای اجتماعی خاستگاه و اهداف خاص خود را دنبال میکنند، از این رو این سؤال مطرح میشود که هدف از به راه انداختن چنین جنبشی آن هم در مقطع زمانی که سردمداران رژیم صهیونیستی بر طبل جنگ با ایران میکوبند، چیست؟ در نگاه اول، نکات قابل توجهی در خصوص این جنبش مجازی قابل اشاره است که در زیر به آن میپردازیم:
1. حمایت از پروژه بیثبات سازی: اولین هدف از به راه انداختن چنین پروژهای، بیثبات سازی در قالب شبکهسازی گسترده در فضای مجازی و سایبری است و اهدافی چون جمعآوری اطلاعات، جریانسازی و جنگ روانی بر ضد نظام جمهوری اسلامی ایران را در سر میپروراند. چرا که بار دیگر این سؤال را بر میانگیزد که آیا ایران مردم اسراییل را همانند مردم آمریکا دوست خود میداند و تنها با دولتهای ایشان سر سازگاری ندارد یا ایران ملتی به نام ملت اسراییل را نیز به رسمیت نشناخته است و آیا این تنها دیدگاه حاکمیت ایران است یا ملت ایران نیز چنین دیدگاهی دارند؟
2. بهرهگیری به عنوان ابزار مکمل: بهرهگیری دشمن از شبکههای اجتماعی به ابزاری مکمل برای حاشیهسازی در جنگ نرم بر ضد جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده و به همین منظور عاملان این جریان برای تسهیل و تسریع در تحقق اهداف خویش از عملیات روانی در فضای مجازی، به دنبال جوّسازی روانی و شبکه سازی مجازی در جامعه هستند. چنان که در مورد نخست توضیح داده شد، واکنش جامعهی ایران به این جنبش میتواند به عنوان میزانی برای سنجش میزان شکاف میان مردم و حاکمیت باشد.
3. هدایت افکار عمومی: اصلیترین هدف دشمنان در استفاده از شبکههای اجتماعی هدایت و انحراف در افکار عمومی داخلی و خارجی است که به دنبال ایجاد تزلزل در باورهای ضد صهیونیستی جامعه و نیز تخطئهیاندیشههای مقاومتی در آحاد جامعه هستند. در همین راستا با ایجاد موجی از ناامنی و سردرگمی در مخاطبان برای پذیرش این که رهبران سیاسی بیتوجه به نظرات و خواست اجتماعی ملت هستند.
از این روست که عملیات روانی، اقدامی روانشناسانه است که در زمان جنگ و صلح برای تأثیر گذاشتن بر نگرش و رفتار مخاطبان طرحریزی و در راستای دستیابی به اهداف سیاسی دشمنان توسط مجریان و کارگزاران حرفهای و آشنا به افکار عمومی دنبال میگردد که شامل اقدامهای طرحریزی شده به منظور تأثیر بر عواطف و عقاید روحیهیآحاد جامعه و تخریب و تضعیف سیاستهای اعمالی و اعلامی رهبران سیاسی میباشد.
4. ایجاد جنبش اجتماعی: بر اساس قدرت و تأثیر نفوذ شبکههای اجتماعی نظیر فیس بوک و تویتر یک طراح گرافیک بدون هرگونه سوابق مبارزاتی و سیاسی، توانسته یک موج ارتباطی و یک مجرا برای گفتوگو بین دو ملت فارغ از مناسبات رسمی و ادعاهای دولت مردان دو کشور بر ضد یکدیگر به وجود آورد. براین اساس طراحان و عناصر پشت صحنه امیدوارند که این حرکت در نهایت بتواند از یک فضای مجازی و فیس بوکی به جنبشی اجتماعی و عملگرا بدل شده و در راستای منافع اسراییل، وارد عمل شود.
5. جنگ نرم همه جانبه بر ضد ایران: قدرت نظامی ایران برای کنترل حوزهیجغرافیایی گسترده از افغانستان، آذربایجان، عراق، ترکیه و نیز خلیج فارس، آمریکا، اسراییل و رژیمهای عربی و غربی را نیز به وحشت انداخته است. به همین دلیل اذعان مقامهای غربی به این که قدرت ایران از توانایی این کشور در به کارگیری نیروهای اجتماعی (قدرت نرم) ناشی میشود نه از قدرت سخت و سلاحهای هستهای، آنان را به این باور رسانده است: «هر گونه حمله بر ضد ایران بایستی بسیار وسیعتر از حمله یا «ضربهیاول» نظیر آنچه که در اسیراک عراق در سال ۱۹۸۱م. و یا حمله به تأسیسات سوریه که از سوی اسراییل اتفاق افتاده، باشد.»
6. تدوین و پیگیری دکترین جنگ اطلاعاتی: جنگ اطلاعاتی و سایبری بخش ادامهدار پروژهیایران هراسی و نمودی از عملیات روانی و جنگ نرمی است که از سوی اسراییل و آمریکا بر ضد جمهوری اسلامی ایران حمایت و هدایت میشود. از این رو جنگ اطلاعاتی عبارت است از استفاده از شبکههای مجازی و الکترونیکی در جهت تضعیف باور عمومی و نیز القای تفکرات یأس و ناامیدی نسبت به آینده (این که ما به دنبال بمباران ایران نیستیم) و نیز تهدید و استفاده از سیاست چماق و هویج در این زمینه است.
دلایل شکلگیری جنبشهای مجازی:
فروپاشی از درون: «نتانیاهو» نخست وزیر رژیم صهیونیستی در اظهار نظری به مقامهای کاخ سفید توصیه کرده بود که برای از بین بردن مشروعیت داخلی جمهوری اسلامی ایران «لازم است از سایتهای اجتماعی استفاده کنیم و با ارایهی اطلاعات و هدایت مخالفان به آشوبهای داخلی (نظیر آنچه در اغتشاشات سال ۱۳۸۸ در تهران مشاهده شد) دامن بزنیم.» [۲] در همین راستا رژیم صهیونیستی که همواره مخالف سرسخت برنامهی هستهای ایران بوده است، با اطلاع از هزینهی بالای درگیری نظامی با ایران و نیز احتمال قریب به یقین شکست در مواجههینظامی با ایران به توسعه و افزایش هزینه در جنگ سایبری و تحریک افکار عمومی در فضای مجازی بر ضد ایران کرده است.
هراس از ایران هستهای: وحشت رژیم صهیونیستی از وجود یک ایران هستهای باعث شده است تا این رژیم عملیاتهای پرهزینهای نظیر پروژهی «ویروس استاکسنت» را کلید بزند. به نظر میرسد یکی از اهداف راه اندازی چنین کمپینی القای این اندیشه در ذهن مخاطبین است که «هستهای شدن» وضعیت خطرناکی است اما ما از «شمایی که چنین خطرناک» شدهاید، نمیهراسیم. از این رو مخاطب این بار در قبال باورهای پیشین خود که «انرژی هستهای» حقی مسلم و دستآوردی مثبت است، دچار سؤال و شبهه میشود.
توجه به جنگ نرم و کاهش ضریب شکست: ناظران سیاسی براین باورند که تفکر برخی مقامهای اسراییل مبنی بر «درگیر نشدن اسراییل در عملیاتهای پر مخاطره بر ضد ایران» به دلیل باور آنها مبنی بر افزایش ضریب شکست در این اقدامهاست. در حالی که با بهرهمندی از ظرفیت شبکههای اجتماعی و رسانههای خبری میتوان با هزینهیکمتر بیشترین دستآورد را داشت. از این رو نگارنده معتقد است که جنبش فیس بوکی «اسراییلیان طرفدار ایران» و یا «ایرانیان طرفدار اسراییل» که به طرز مشکوکی و با تقارن زمانی اتفاق افتاده است، به طور مستقیم توسط سرویسهای اطلاعاتی و دولت اسراییل ایجاد، هدایت و سازماندهی میشود.
سخن آخر
امروزه اسراییل و آمریکا برای مقابله با ایران راه کم هزینهتری را پیدا کردهاند که از آن با عنوان «جنگ نرم» یا «جنگ روانی» یاد میشود و در فضای رسانه و فضای مجازی (اینترنت) صورت میگیرد. این نوع جنگ، هزینهی بسیار کمتری را چه به لحاظ نظامی، چه به لحاظ سیاسی و چه به لحاظ تاریخی بر اسراییل تحمیل میکند. به باور نگارنده، رژیم صهیونیستی با طرح بحث جملهی نظامی صرفاً به دنبال ارعاب و ناامنی در روابط خارجی ایران است و با طرح جنگ سایری به دنبال براندازی نرم و فروپاشی از درون است. از این رو درصدد برآمده است تا توسعهی صلحآمیز هستهای ایران را از راه حمایت از آشوبهای داخلی، کنترل کند. در مجموع میتوان محورهای مختلف تقابل و دشمنی آمریکا و اسراییل با ایران را چنین دانست:
- حمایت آشکار از صداهای مخالف نظام جمهوری اسلامی ایران توسط بالاترین سطوح تصمیمگیری در آمریکا؛
- تعمیق و گسترش تحریمها بر ضد ایران به صورت هوشمند؛
- مخدوش و بدنام کردن چهرهی جمهوری اسلامی و مقامهای ایرانی در خارج از کشور و در مجامع بینالمللی در قالب کمک به تروریسم و یا پروژههایی مانند طرح مجدد دادگاه میکونوس و آرژانتین و دستگیری دیپلماتهای ایرانی در عراق به اتهام خرابکاری و…؛
- تلاش برای محدود کردن روابط کشورها و سازمانهای بینالمللی با ایران؛
- تلاش برای مشروعیت بخشی، گسترش و توانمندسازی سازمانهای غیردولتی ایرانی مخالف نظام جمهوری اسلامی ایران؛
- دخالت گسترده در امور داخلی ایران در محور انتخابات، حقوق بشر، زنان، رسانهها و مذاهب؛
- آموزش عناصر و تشکلهای خارجنشین مخالف نظام و حمایت سیاسی و مالی از آنها؛
- تحدید نفوذ ایران در منطقه؛
- ممانعت از دستیابی ایران به فنآوری نوین؛
- تبلیغ و ترویج دوگانگی حاکمیت در ایران؛
- راهاندازی جنگ عقیدتی و ایدئولوژیک در منطقه؛
- تخریب ارکان نظام جمهوری اسلامی و تلاش برای انحلال برخی نهادها مانند سپاه و بسیج؛
- فعالسازی و حمایت از شبکههای رسانهای ضد ایرانی؛
- حمایت از جنبشهای معترض و اجتماعی در فضای مجازی و برنامهریزی برای تحقق این فضا در صحنهی داخلی ایران.