۲۵ اسفند ۱۳۹۸ - ۱۵:۵۲
کد خبر: ۵۷۷۰۹
دکتر «حمیدرضا ادراکی» متخصص رادیولوژیست با اینکه راه رفتن برایش سخت است؛ اما خدماتش را محدود به مرزهای کشورمان هم نکرده است. او در اتاق کارش شبانه‌روزی عکس‌های رادیولوژی بیماران کرونایی را از مناطق محروم گرفته تا کشورهای اروپایی را بدون هیچ چشم‌داشتی ویزیت می‌کند و پیام‌های محبت‌آمیز پزشکان اروپایی را دریافت می‌کند.
به گزارش پایداری ملی به نقل از خبرگزاری فارس، همه زندگی دکتر «حمیدرضا ادراکی» به فیلم‌های رادیولوژی و سی‌تی‌اسکن گره‌خورده است؛ چه حالا که از جان‌ودل مایه گذاشته و شب و روزش را به هم دوخته تا انبوه عکس‌های رادیولوژی ریه بیماران کرونایی از مناطق محروم گرفته تا عکس‌های ارسال‌شده از کشورهای آلمان، انگلیس ایتالیا و...را بدون هیچ چشم‌داشتی ویزیت کند و چه آن موقع که گمشده خود را بعد از ۱۵ سال از طریق همین عکس‌های رادیولوژی پیدا کرد و راز سربه‌مهر زندگی‌اش را فهمید.

دکتر «ادراکی» در سالی که گذشت به‌عنوان رادیولوژیست برتر کشور شناخته شد، اما چه‌بسا با حس مسئولیت‌پذیری و تخصصی که در تحلیل عکس‌های رادیولوژی ریه بیماران کرونایی از خود نشان داده در سال جدید نیز به‌عنوان یکی از داوطلبان جهادی پزشکان شناخته شود. متخصص رادیولوژیستی که خدماتش محدود به مرزها نشد. او عکس‌های رادیولوژی بیماران در سراسر اروپا را بدون در نظر گرفتن هیچ قید و شرطی تحلیل می‌کند تا به سهم خودش بتواند در دنیا با این ویروس مبارزه کرده باشد.

مسیر پرفرازونشیب با پای نداشته

 او در حال حاضر هیئت‌علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تهران است. وقتی در سال ۱۳۷۵ وارد کشور آلمان شد و تخصص خود را در رشته‌های سی‌تی‌اسکن و «ام آر آی» گرفت هنوز متخصصان این رشته در دنیا بسیار محدود بودند.

 او تمام این مسیر را با پاهای نداشته طی کرده است. وقتی می‌گویم پای نداشته، یعنی دکتر ادراکی همان موقع که خیلی جوان بوده حدود ۱۸ یا ۱۹ ساله پاهایش را از بالای زانو  در کنار اروندرود جا گذاشت؛ اما همان‌طور که شاهد هستیم یک‌ذره هم از انگیزه این مرد ۵۷ ساله برای خدمت به خلق کم نشده، گواه حرف ما همین مسیر سختی است که بدون پا آمده تا به امروز رسیده است. هرچند تا انتهای مصاحبه از جانبازی دکتر حمیدرضا ادراکی بی‌خبر بودیم. او سعی داشت دراین‌باره حرفی نزند تا اینکه روایت عکس‌های رادیولوژی، قصه جانبازی دکتر ادراکی را برای ما رو کرد.

کرونا می‌خواند، وقتی کرونا مد نبود

از چندین ماه گذشته که در ایران هیچ خبری از ویروس کرونا نبود، مطالعات خود را به‌صورت خودجوش روی عکس‌های رادیولوژی و سی‌تی‌اسکن بیماران کرونایی کشور چین آغاز کرده بود. همه عکس‌های ریه از شروع بیماری تا وخیم شدن حال بیمار را بررسی می‌کرد و هرلحظه با دیدن عکس‌ها و خواندن تحلیل‌ها، خدا خدا می‌کرد که این ویروس در کشور چین نابود شود و هیچ‌وقت پایش را از مرزهای این کشور بیرون نگذارد؛ اما این اتفاق نیفتاد و حالا دکتر باید دست‌به‌کار می‌شد و باید همان راهی که پیش‌گرفته بود را دنبال می‌کرد و حالا از طریق سیستم جهانی و شبکه‌ای «پکس» شبانه‌روز تلاش می‌کند که به دیگر پزشکان در سراسر دنیا و مناطق دورافتاده کشور خودمان کمک کند.

سال‌هاست به سیستم جهانی وصلم

دکتر ادراکی مرکز بزرگ رادیولوژی خیریه ای را اداره می‌کند و بسیار پرکار است او را در دفتر کارش ملاقات می‌کنیم. در حال گفتگو با ما، عکس رادیولوژی را ویزیت می‌کند. بدون اینکه تمرکزش را از دست بدهد سر خط مصاحبه را به دست می‌گیرد و درباره سیستم پکس توضیح می‌دهد: «سیستم الکترونیکی شبکه «پکس ،pacs»کمک می‌کند تا رادیولوژیست‌ها بتوانند از سراسر دنیا عکس‌های بیمارانشان را با یکدیگر تبادل کنند و از یافته‌های یکدیگر برای تشخیص آنومالی‌ها در عکس‌های رادیولوژی استفاده کنند من شبانه‌روزی تلاش می‌کنم که یافته‌ای خودم را در اختیار دیگر پزشکان در سراسر دنیا قرار دهم و حتی عکس‌های ارسالی آن‌ها را نیز ویزیت کرده و نظرم را برایشان ارسال می‌کنم.»

دکتر ادراکی درحالی‌که عکس یکی از بیماران را روی صفحه نور گذاشته است برای چند ثانیه سکوت می‌کند. نظرش را روی کاغذ در یک دقیقه می‌نویسد و بازهم رشته کلام را به دست می‌گیرد و می‌گوید: «امروز درست شبیه به‌روز میدان جنگ است. من در طول مطالعاتم متوجه شدم که این ویروس با شرایط خاص و ویژه‌ای به ریه حمله می‌کند و آنچه می‌توان به‌عنوان علم پزشکی ساده‌شده به مردم گفت این نکته است که: ریه مبتلابه ویروس کرونا دارای ضایعاتی است شبیه به دانه‌های شنی و یا خورده کریستالی که از انتهای ریه شروع به رشد می‌کند تا اینکه به قسمت فوقانی ریه می‌رسند. این لکه‌ها به‌سرعت ریه را سفید می‌کنند و باعث جمع شدن مقدار کمی آب در ریه می‌شوند. درگیری ریه به ویروس کرونا اگرچه شباهت‌هایی با دیگر بیماری‌های ریه دارد؛ اما نحوه قرار گرفتن ضایعات در ریه کاملاً با ضایعات دیگر بیماری‌ها مثل ذات‌الریه ،سل و... متفاوت است.»

سؤال‌های بی‌شمار پزشکان اروپایی

ادراکی با اشاره به تشخیص به‌موقع این بیماری توضیح می‌دهد: «دوهفته‌ای است که پزشکان اروپایی از کشورهای آلمان انگلیس و فرانسه، ایتالیا و... مرتب از ما سؤال می‌کنند که ضایعات ریه در ویروس کرونا به چه شکلی است؟ ضایعات ریه چه تفاوت‌هایی با دیگر مشکلات ریوی دارد؟ اولین علائم درگیری ویروس کرونا در ریه بیمار چیست؟ در وضعیت وخیم ریه بیمار در چه شرایطی قرار می‌گیرد؟ و هزار سؤال دیگر که با نمونه عکس‌ها آن‌ها را پاسخ می‌دهم. در بیشتر مواقع عکس‌های بیمارانشان را برای تشخیص و تحلیل برایم ارسال می‌کنند طوری که روزانه بالغ‌بر ۲۵ عکس از ریه بیماران اروپایی را تحلیل می‌کنم و نظرم را برای آن‌ها می‌فرستم. پزشکان اروپایی بسیار قدرشناس هستند و بسیار محبت‌آمیز تشکر می‌کنند و خوشحال‌اند که با به کار بستن نظر پزشکان ایرانی وارد مرحله آزمون‌وخطا نشده‌اند و می‌توانند از کمک‌های ما استفاده کنند.

ریه‌های بیمار کرونایی همه جای دنیا یکسان است

 از او می‌پرسم: باتوجه به اینکه شما عکس‌های ریه بیماران کرونایی چینی، بیماران کشور خودمان و بیماران اروپایی را دیده‌اید. آیا درست است که می‌گویند وضعیت بیماران ایرانی با دیگر بیماران در کشورها متفاوت است؟

«اصلاً این‌طور نیست همه موارد مشابه هستند اگر تفاوتی وجود داشته باشد در تفاوت فردبه‌فرد بیماران است آن‌هم به دلیل سیستم ایمنی بدن هر بیمار. آنچه من تابه‌حال در عکس‌های رادیولوژی دیده‌ام رفتار این ویروس در ریه‌ها تقریباً یکسان است. این‌ها که می‌گویند پایه علمی ندارد و همه شایعه است و بهتر است کمتر به آن‌ها پرداخته شود.»

می‌پرسم: پزشکان کدام کشورها بیشتر از رادیولوژیست‌های ایرانی کمک می‌گیرند؟

 «اغلب پزشکان آلمانی عکس‌های ریه بیمارانشان را برای من می‌فرستند به این دلیل که آلمان ازنظر پزشکی بسیار پیشرفته است و سیستم پکس در کشورشان فعال است. باوجوداینکه ایتالیا بیشتر درگیر این ویروس شده؛ اما کمتر به شبکه جهانی «پکس» متصل می‌شود.»

جذاب‌ترین عکس رادیولوژی

از دکتر می‌پرسم: در تمام این سال‌ها عکس‌های (رادیولوژی)، (سی‌تی‌اسکن) و (ام آر آی) زیادی دیده‌اید. جذاب‌ترین عکس رادیولوژی که تابه‌حال دیده‌اید چیست؟

 دکتر چندثانیه‌ای مکث می‌کند و لبخندی روی لبانش می‌نشیند و نمی‌خواهد جواب بدهد؛ اما من خوب می‌دانم هر وقت در هر گفتگویی به اینجای مصاحبه رسیده‌ام ،نقطه عطف مصاحبه‌ام شکل‌گرفته است، (این را تجربه می‌گوید.)

من هم سکوت می‌کنم و مثل همیشه سکوت چاره کار می‌شود. بالاخره دکتر لب باز می‌کند و می‌گوید: «عکس رادیولوژی خودم»

 قصه جذاب‌تر می‌شود.

 می‌پرسم: چرا عکس رادیولوژی خودتان؟

 آهِ کش‌داری را چاشنی خنده‌هایش می‌کند و می‌گوید: «قصه دارد، حوصله شنیدنش دارید؟»

 می‌گویم: «سراپا گوشم»

قصه جانبازی دکتر

«۱۶ ساله بودم و برای اولین بار از شهرم بجنورد دیار لرستان داوطلبانه وارد جبهه شدم. پدر و مادرم شدیداً به من وابستگی داشتند. دلم پیش آن‌ها بود؛ اما نمی‌توانستم به جبهه نروم باید ثابت می‌کردم که من هم مرد شده‌ام. خدا را شکر زمان خدمت سربازی من هم رسید و حالا جبهه رفتنم دیگر خدمت سربازی بود و دیگر مدام چشم‌های نگران مادرم جلوی چشمم نبود. سال ۶۳ خرمشهر تازه آزادشده بود؛ اما نیروهای عراقی و مدافعان کشورمان در هر دو سوی اروندرود مدام در حال تک و پاتک بودند. دریکی از همین حمله‌ها خمپاره دشمن مستقیم به پاهای من اصابت کرد. اگر بخواهم خودم تعریف کنم فقط تا اینجا را به خاطر دارم؛ اما از دوستانم شنیدم با اصابت مستقیم خمپاره هر دوپایم شدید آسیب‌دیده بود طوری که اقدامات اولیه در بیمارستان صحرایی خرمشهر انجام‌شد. همان‌جا دکتر در بیمارستان صحرایی برای زنده نگه‌داشتن من پاهایم را قطع کرده بود. چشم که باز کردم در بیمارستان اهواز بودم و پا نداشتم. سال‌ها به دنبال دکتری که پاهایم را قطع کرده بود به هر دری زدم هر چه بیشتر می‌گشتم کمتر پیدا می‌کردم.»

وقتی راز سربه‌مهر باز شد

تا اینکه سال‌ها گذشت من با رتبه ۹ رشته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی قبول‌شده بودم و حتی دوره تخصصی رادیولوژی را هم گذرانده بودم. سال ۷۸ بود و ۱۵ سال از جانبازی من گذشته بود. کنگره‌ای در دانشگاه شهید بهشتی با حضور رادیولوژیست‌ها و ارتوپدها برگزار شد. یکی از ارتوپدهایی که سن و سالی از او گذشته بود تجربه ۳۰ ساله‌اش را در اختیار رادیولوژیست‌ها و ارتوپدهای جوان می‌گذاشت. وقتی عکس را روی صفحه نور گذاشت و عکس رادیولوژی را تفسیر می‌کرد نگاهم به پایین عکس گرده خورد زیر عکس به زبان فارسی نوشته‌شده بود (حمیدرضا ادراکی) روی پاهای مصنوعی‌ام بند نبودم تا کنفرانس تمام شود. حالا او را در سالن می‌دیدم جلو رفتم و از او پرسیدم: «این عکسی که نشان دادید برای چه شخصی بود؟» مرد میان‌سال نگاهش روی من لغزید و گفت: «جوانی در بیمارستان صحرایی خرمشهر.» و راهش را گرفت تا برود. به او گفتم: «آن جوان منم.» درجایش میخکوب شد و حالا دیگر چشم از من برنمی‌داشت. مرتب سرتاپایم را برانداز می‌کرد. وقتی متوجه شد تخصص رادیولوژی دارم حالا او روی پا بند نبود. آقای دکتر امامی به‌قدری خوشحال بود که خوشحالی من در بین شادی او گم‌شده بود. از همان موقع با هم رفت وآمد خانوادگی داریم. دکتر امامی بعدها راز دیگری را نیز با من در میان گذاشت یک روز وقتی در گوشه‌ای با هم تنها نشسته بودیم زیر گوشم گفت: «حمیدرضا وقتی زیر عمل جراحی داشتم پاهایت را قطع می‌کردم به دلیل از دست دادن خون زیاد ،ایست قلبی کردی و همه آن‌هایی که سر عمل بودیم دیگر امیدی به ماندنت نداشتیم. تو مرده بودی که به‌یک‌باره زنده شدی و برگشتی به دنیا.»

دکتر ادراکی در حالیکه حزن و خنده‌اش یکی شده نگاهش را به در اتاقش می‌دوزد و می‌گوید: «اگر امروزبا جان و دل برای سلامت بیمارانم تلاش می‌کنم به شکرانه زندگی دوباره ایست که خداوند به من ارزانی داشته .»
گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر