۱۹ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۲:۴۰
کد خبر: ۴۵۵۸۶
همزمان با شهادت امام هادی (ع) شما می‌توانید شرح مختصری از چگونگی شهادت این حضرت را در ادامه بخوانید.
به گزارش پایداری ملی، امام علی النقی مشهور به امام هادی (ع) امام دهم شیعیان جهان است که در نیمه ذی حجه سال 212 هجری قمری در شهر صریا (حومه مدینه) به دنیا آمد. پدرشان امام جواد (ع) و مادرشان سمانه نام دارد. [1] حضرت هادی (ع) در 8 سالگی، پس از شهادت پدر بزرگوارشان عهده دار مقام امامت شدند و پس از 33 سال امامت، در سن 41 سالگی در سامرا در زمان خلافت معتز به شهادت رسیدند. [2] امامت امام هادی (ع) همزمان با خلافت 6 خلیفه عباسی بود و با 7 سال باقیمانده از خلافت معتصم برادر مأمون، مقارن شد. واثق پسر معتصم به مدت 5 سال، متوکل برادر واثق 16 سال، منتصر پسر متوکل به مدت 6 ماه، مستعین پسر عموی منتصر 4 سال و معتز پسر دیگر متوکل که سه سال در آن دوران خلافت کردند.

امام هادی (ع) پس از گذشت یکسال از خلافت معتز در سامرا مسموم شده و به شهادت رسیدند و جسم پاک حضرت (ع)، در سامرا در خانه مسکونی حضرت مدفون شد. [3]

نکته مهم در شهادت امام هادی (ع) این است که حضرت در سامراء به سبب کنترل بسیار شدید و خفقان حاکم و منع دوستان و شیعیان از دیدار با حضرت و عقوبت سخت متخلفین، حتی نزدیکترین یاران امام نیز از حال و وضع امام (ع) بی خبر یا بسیار کم اطلاع بودند. [4] و به همین دلیل است که منابع اشاره دقیقی به نحوه شهادت امام (ع) ندارد.

منابع فقط شهادت حضرت در زمان معتز را آوردند و بدون ذکر زمان دستور خلیفه به مسموم کردن و اینکه چه کسانی مأمور این جنایت شدند و چه زمانی این عمل پلید از آنان سر زد. حتی در روز شهادت حضرت هم اتفاق نظر نیست. [5] امام هادی (ع) در طول دوران امامت خود از سرکشان و حاکمان فاسد بنی عباس رنج‌ها و محنت‎های زیادی کشید. در این میان متوکل در ظلم و ستم به حضرت و سنگدلی گوی سبقت را از دیگران ربود.

متوکل وجود امام هادی (ع) را خطر بزرگی برای حکومت خویش احساس می‎کرد، از این رو، تصمیم گرفت تا با دو روش همزمان در یک اقدام، از بحرانی‌تر شدن اوضاع جلوگیری کند. یکی حمله به یاران امام و نابود کردن آثار شیعیان به گونه­ای که قبر مطهر امام حسین (ع) را نیز تخریب کرد و دوم دور کردن امام از مدینه که پایگاه سازمان تشیع بود. [6] عبد الله بن محمد فرماندار مدینه از دشمنان اهل بیت (ع) بود و از امام نزد متوکل سعایت می‎کرد و پیوسته قصد آزار آن جناب را داشت. امام هادی (ع) در نامه‎ای به متوکل، سعایت و دروغگویی او را یاد آوری کرد، ولی متوکل که زمینه را برای تبعید امام (ع) از مدینه و تحت نظر گرفتن مناسب می‎دید در نامه‎ای ظاهرا محترمانه از حضرت خواست به سامرا بیاید. [7] نامه متوکل رسید و حضرت آماده رفتن به سامرا شد، وقتی آن حضرت به سامرا رسید، متوکل (با آن همه وعده و احترام که در نامه‎اش بود) یک روز خود را پنهان کرد و آن حضرت را در کاروانسرایی که به کاروانسرای گدا‌ها معروف بود فرود آورد. [8] سپس متوکل دستور داد حضرت (ع) را کاملا تحت نظر گیرند و خانه‎شان را محاصره کرده و مانع دیدار شیعیان با ایشان و استفاده دانش پژوهان از آن سرچشمه علم و معرفت کرد و حتی ایشان را در تنگنا و محاصره اقتصادی قرار داد و رساندن حقوق شرعیه و هدایا را از داخل و خارج بر حضرت ممنوع کرد و متخلفان را عقوبتی سخت نمود. [9] این وضعیت جز در حکومت شش ماهه منتصر تا زمان شهادت امام  ادامه داشت و در زمان معتز شدت گرفت.

یکی دیگر از سختگیری‌های متوکل در آزار امام هادی (ع) این بود که گاه و بی گاه به مأموران خود دستور می‎داد تا ناگهانی به خانه امام ریخته و آنجا را بازرسی کنند به امید آنکه سلاح یا مدرکی مبنی بر فعالیت ایشان علیه حکومت بدست آورند. اما در این حمله‎های شبانه جز کتاب‌های علمی و ادعیه چیزی یافت نمی­شد. [10]

گاهی متوکل فرمان می‎داد حضرت را در هر حالتی که است به دربار آورند. در یکی از این احضار‌ها امام در حالی بر متوکل وارد شد که او مست و لا یعقل در کنار جام‌ها و سبو‌های شراب و در میان گروه‌های خنیاگر و رقاصه افتاده بود. امام بی توجه به موقعیت خطیر و خطرات احتمالی به شدت او را سرزنش و ملامت کرد و به نصیحت گویی و یاد‌آوری قیامت پرداخت و فسق و فجور و می‌خوارگی و بدکارگی او را محکوم ساخت. موکل بر آشفت و دستور داد ایشان را در زندان محبوس سازند. [11] حضرت روانه زندان شد و شخصی از حضرت شنید که می‎فرمودند: انا اکرم علی الله من ناقه صالح [12]و سپس این آیه را خواندند «تمتعوا فی دارکم ثلاثة ایام ذلک وعد غیر مکذوب» [13] بیش از سه روز نگذشت که متوکل به دست فرزندش منتصر به هلاکت رسید. [14] منتصر گر چه بر امام سخت نگرفت ولی این آرامش نسبی امام و شیعیان پس از شش ماه تمام شد و دوباره آزار و حصر و شکنجه و قتل راهکار اساسی خلافت در مقابل شیعیان بود. امام هادی (ع) با حاکمان ستمگر سازش نکرد و آن‌ها از مبارزه منفی و عدم همکاری حضرت هراس داشتند و رنج می‎بردند تا اینکه تنها راه خویش را خاموش کردن نور خدا پنداشتند و بدین ترتیب امام هادی (ع) نیز مانند امامان پیشین به مرگ طبیعی از دنیا نرفت بلکه در زمان معتز مسموم شدند. [15]

منابع معتبر و مورخان شیعه شهادت حضرت را در ماه رجب سال 254 هجری قمری [16] می‎دانند. مرحوم آیت الله مرعشی نجفی شهادت حضرت (ع) را در روز دوشنبه سوم رجب سال 254 هجری قمری می‎داند [17] اگر چه برخی منابع شهادت حضرت را در ماه جمادی الثانی [18] یا 27 رجب [19] نیز ذکر کرده‎اند.

پی نوشت:

[1]. شیخ مفید، الارشاد ج. 2، ترجمه سید هاشم رسولی محلاّتی، ص. 417 و 418 – پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان، چاپ 13، 1381، موسسة امام صادق، ص 567، طبرسی، امین الاسلام، اعلام الوری، چ. 3، دار الکتاب الاسلامیه، ص. 355.
[2]. شیخ مفید همان، طبرسی همان.
[3]. پیشوایی همان ص. 612 به نقل از شبلنجی، نور الابصار، ص. 166، شیخ مفید در الارشاد به جای شهادت از لفظ وفات استفاده کرده است.
[4]. عقیقی بخشایشی، زندگانی پیشوای دهم امام هادی ـ. علیه السّلام ـ.، انتشارات نسل جوان، 1357، ص. 45- 40 – عادل ادیب. زندگانی تحلیلی پیشوایان ما، ترجمه اسد الله مبشری، نشر فرهنگ اسلامی، چاپ 16، 1376، ص 258- 256.
[5]. سن امام را بین 40 تا 42 سال ذکر کرده‎اند و روز شهادت امام را یا ذکر نکرده‎اند یا سوم رجب یا بیست و هفتم رجب و یا در ماه جمادی الثانی ذکر کرده‎اند که خواهد آمد.
[6]. ابو الفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، نجف، منشورات المکتبة الحیدریة، 1385 ه. ق، ص. 395 – پیشوائی، همان، ص. 571 – عادل ادیب، همان، ص. 256. – عقیقی بخشایشی، همان، ص. 53 و 54 – قرشی، باقر شریف، زندگانی امام علی الهادی، انتشارات اسلامی، 1371، ص. 386
[7]. شیخ مفید، همان، ص. 435 – طبرسی، اعلام الوری، همان، ص. 365 – قرشی، زندگانی امام علی الهادی، همان، ص. 386.
[8]. شیخ مفید، الارشاد، همان، ص 438.
[9]. قرشی، باقر شریف، زندگانی امام علی الهادی، همان، ص. 386.
[10]. قرشی، باقر شریف، همان، ص. 387.
[11]. قرشی، باقر شریف، همان، ص. 387.
[12]. ترجمه: من نزد خدا از ناقه حضرت صالح محترم ترم.
[13]. سوره هود، آیه 56، در خانه‎هایتان سه روز به آسایش و خوشگذرانی سپری کنید (سپس عذاب الهی خواهد رسید) آن وعده‎ای است که دروغ نخواهد بود.
[14]. طبرسی، اعلام الوری، همان، ص. 363 – عماد الدین طبری، مناقب الطاهرین، تهران، انتشارات رایزن، 1379، ج. 2، ص. 827.
[15]. پیشوایی، سیره پیشوایان، همان، ص. 612 به نقل از شبلنجی، نوار الابصار، ص. 166.
[16]. شیخ مفید. الارشاد، همان، ص. 439 – طبرسی، اعلام الوری، همان، ص. 355 – پیشوائی، همان ص. 567.
[17]. مرعشی نجفی، سید شهاب الدین، مجموعه نفیسه، ص. 56.
[18]. عقیقی بخشایشی، همان، ص. 90 به نقل از قندوزی، شیخ سلیمان بلخی، نیابیع المودة چاپ بیروت، جلد 3، ص 14.
[19]. عقیقی بخشایشی، همان، ص 112.

گزارش خطا
برچسب ها: شهادت
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر