۰۲ بهمن ۱۳۹۷ - ۱۸:۵۸
کد خبر: ۴۳۶۳۸
بلندترین صدایی که از سیلی محکم حماس به ارتش اسرائیل و شخص نتانیاهو شنیده شد، افت محبوبیت وی و به خطر افتادن آینده سیاسی وی بود.

به گزارش پایداری ملی، روزنامه «حمایت» در یادداشتی از «حسن هانی زاده» نوشت: 

حمله اخیر هواپیماهای اف – 16 رژیم صهیونیستی به حومه دمشق در چارچوب تلاش «بنیامین نتانیاهو»، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی برای جبران شکست‌های سیاسی – نظامی اخیر قابل واکاوی و ارزیابی است. ارتش این رژیم حدود دو ماه پیش در حمله به غزه با شکست سختی مواجه شد و تنها توانست دو روز در برابر پاسخ کوبنده رزمندگان مقاومت فلسطینی مقاومت کند. پس‌ازاین فضاحت بزرگ، صهیونیست‌ها به دنبال دست‌وپا کردن میانجی و واسطه افتادند تا حملات را متوقف کنند که این امر موجب استعفای «آویگدور لیبرمن»، وزیر جنگ‌طلب و تندروی کابینه نتانیاهو شد.

اما این‌همه ماجرا نبود و دومینوی بی‌آبرویی اشغالگران به انحلال کنست رسید. محافل داخلی فلسطین اشغالی، شخص نتانیاهو و دستگاه‌های اطلاعاتی تحت امر وی را تحت‌فشار بسیار شدیدی قرار دادند که چرا با این‌همه هزینه، نتوانسته‌اند برآورد دقیقی از توان موشکی مقاومت به عمل آورند و مانع از افتادن طشت رسوایی رژیمی شوند که ادعای برخورداری از قوی‌ترین و مدرن‌ترین تجهیزات نظامی را دارد! بلندترین صدایی که از سیلی محکم حماس به ارتش اسرائیل و شخص نتانیاهو شنیده شد، افت محبوبیت وی و به خطر افتادن آینده سیاسی وی بود.

با توجه به انشقاق و انفکاک در میان احزاب سیاسی اسرائیل و متزلزل شدن جایگاه و چشم‌انداز حیات سیاسی نتانیاهو، نخست‌وزیر مقهور صهیونیست‌ها درصدد است که در سه حوزه این شکست را جبران کند.

1. سفر اخیر نتانیاهو به کشور فقیر چاد در آفریقا و برقراری روابط دیپلماتیک با آن، دستاورد بسیار مهمی برای وی محسوب می‌شود. چاد کشور مهمی در قاره آفریقا به شمار نمی‌آید و ازنظر استراتژیک حائز اهمیت نیست چراکه ازنظر منابع و موقعیت جغرافیایی به‌پای کشورهای ثروتمند این قاره نمی‌رسد. به‌عنوان نمونه ۷۵ درصد نفت، معادن عظیم طلا و ثروت‌های طبیعی، آب و منابع کشاورزی در بخش جنوبی سودان قرار دارد و چاد هرگز به‌پای آن نمی‌رسد، اما رو کردن برگ برنده ارتباط با یک کشور آفریقایی دیگر، می‌تواند به ترمیم وجهه سیاسی نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی کمک بزرگی کند؛ همان‌گونه که برقراری ارتباط با بحرین، امارات و احتمالاً سودان شمالی را به‌عنوان یک امتیاز بسیار مثبت و مضاعف تلقی می‌کند.

2. حمله اخیر هواپیماهای رژیم صهیونیستی به حومه دمشق که با تبلیغات بسیار همراه است، راهکار دوم نتانیاهو برای پوشش ناکامی‌های نتانیاهو به شمار می‌رود. ارتش اسرائیل مدعی است که پایگاه‌ها و مواضع جمهوری اسلامی را هدف قرار داده درحالی‌که جمهوری اسلامی بارها اعلام کرده است که پایگاه رسمی در سوریه ندارد و هیاهو بر سر این مسئله، از جنبه پروپاگاندای رسانه‌ای و انتخاباتی برای نتانیاهو قابل ارزیابی است. ارتش سوریه گزارش داد که ده‌ها موشک شلیک‌شده از سوی رژیم صهیونیستی را در آسمان جنوب و غرب دمشق ساقط کرده و این حمله همچون حملات گذشته، هیچ دستاوردی برای صهیونیست‌ها نداشته است.

افزون بر این، باید پرسید که کدام‌یک از حملات هوایی که تاکنون علیه سوریه انجام‌شده، توان تهاجمی و دفاعی ارتش این کشور را در جبهه‌های مختلف تضعیف کرده است؟ حمله نمایشی آمریکا و چند کشور اروپایی در سال گذشته میلادی و پیش از آن، حمله به پایگاه الشعیرات به کدام نتیجه ملموس منتهی شد که موشک‌پرانی صهیونیست‌ها منتج به آن شود؟ با قاطعیت می‌توان گفت که حملات این چنینی، تنها در چارچوب حملات ایذایی قابل واکاوی است و به‌هیچ‌وجه ارزش عملیاتی و راهبردی ندارد.

این در حالی است که عقب‌نشینی نیروهای تفنگدار آمریکایی از شرق سوریه و خروج پنتاگون از این کشور، نگرانی‌هایی برای رژیم صهیونیستی به وجود آورده و نتانیاهو می‌کوشد از طریق حمله به سوریه، به نوعی شطرنج نظامی این کشور را به نفع گروه‌های تروریستی نیز تغییر دهد.

3. عملیات ماه گذشته ارتش رژیم صهیونیستی موسوم به «سپر شمال» نیز در همین چارچوب می‌گنجد. وقتی ارتش به دستور نتانیاهو این عملیات را شروع کرد، با پوشش بسیار قوی رسانه‌ای کوشید تا به افکار عمومی بفهماند که خطر حزب‌الله لبنان تا زیر خانه‌های آن‌ها جریان دارد و از این طریق موجب ایجاد همبستگی در داخل سرزمین‌های اشغالی علیه گروه‌های مقاومت شود. نکته جالب اینجاست که پس از شروع این عملیات، مقاومت اسلامی لبنان به صورت علنی اعلام کرد تونل‌هایی که توسط نظامیان رژیم صهیونیستی کشف شده متعلق به سال‌ها قبل، متروکه و فاقد کارایی برای این جریان مقاومت است؛ لذا متروکه بودن این تونل‌ها برای صهیونیست‌ها محرز بود و صرفاً خوراکی برای فرافکنی از شکست‌های سیاسی نخست‌وزیر این رژیم کودک کش را فراهم کرد.

نتانیاهو علاوه بر اینکه در تل‌آویو با مشکلاتی از جمله ایجاد شکاف در کابینه و جدال سیاسی احزاب روبه‌رو است، پرونده‌های فساد مالی خود و همسرش نیز هر از گاهی باعث ایجاد موج عظیمی از انتقادها علیه وی می‌شود. این وضعیت موجب شده تا معادلات داخلی و خارجی رژیم صهیونیستی به صورت دیگری رقم بخورد و نتانیاهو را در مقابل هجمه رقبای خود قرار دهد.

طبیعی است در چنین شرایطی که نتانیاهو و حزبش با بحران‌های ریز و درشتی مواجه هستند، بازی با آتش در سوریه و خط و نشان کشیدن برای حزب الله و مقاومت می‌تواند تبعات بسیار زیان‌باری برای وی به همراه داشته باشد. ضمن اینکه صهیونیست‌ها در حال حاضر در چند جبهه در معرض حمله و تهدید جدی قرار دارند و چنانچه مقاومت اراده کند که همه توان خود را علیه اشغالگران به کار گیرد، به‌راحتی می‌تواند این غده سرطانی را ریشه‌کن و محو کند.

نتانیاهو در حقیقت با توسل به روش‌های نخ‌نما شده فوق می‌کوشد که در آستانه برگزاری انتخابات پارلمانی، وزن حزب متبوع خود (لیکود)‌ را در معادلات سیاسی سنگین کند تا بتواند بار دیگر کابینه خود را تشکیل دهد و اکثریت کرسی‌های کنست را به دست آورد؛ روشی که هر چند در کوتاه مدت کارآمد باشد اما در نهایت و در آینده نزدیک، شکست دیگری برای نتانیاهو و همفکرانش رقم خواهد زد.                                    
گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر