۱۴ خرداد ۱۳۹۷ - ۲۳:۴۱
کد خبر: ۳۵۳۰۸
جهان در آستانه شکل دهی به آرایه سوری و محتوای نظم آینده جهانی و هندسه جهانی آینده قدرت است. سه رقیب اصلی در این محیط ایالات متحده آمریکا، اروپای متحد و چین هستند که هرکدوم به دنبال گرفتن امتیازات بیشتر از منظر منطق ژئوپلوتیک و ژئواکونومیک هستند
یک تحلیلگر مسائل بین‌الملل گفت: «هارتلند نو یا همان خاورمیانه عربی دیگر چندان برای ایالات متحده آمریکا مهم نیست. این منطقه حدفاصل شمالغربی آفریقا تا جنوب عراق را در بر می‌گیرد در دورانی بسیار حائز اهمیت بود، اما شرایط جهان رو به تغییر است و «نوهارتلند» فلات ایران برای آمریکایی‌ها از اهمیت بیشتری برخوردار است و در مرکز ثقل این اهمیت تهران قرار دارد. سابقه تمدنی ایران از منظر تاریخی، فرهنگی، پتانسیل‌های اقتصادی، نیروی انسانی و همچنین وجود نفت و گاز در ایران موجب شده که اهمیت زیادی برای اروپایی‌ها، چین و ایالات متحده پیدا کند.»

اروپایی‌ها این روز‌ها سخت در حال برگزاری جلسات فشرده هستند و مقامات اروپایی به صراحت اعلام می‌کنند که به دنبال حفظ برجام هستند و حاضر نیستند در برابر زورگویی ترامپ سر فرود آورند. با این حال به عقیده برخی تحلیلگران با توجه به اینکه آن‌ها بیش از ۱۲۰۰ میلیارد داد و ستد اقتصادی با آمریکا دارند نمی‌توانند در برابر این کشور مقاومت کنند و در نهایت با دونالد ترامپ همسو خواهند شد.

اما در این میان که صحبت از ارزش اقتصادی و مسائل این چنینی مطرح بود فدریکا موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا بعد از نشست بروکسل که با حضور وزرای خارجی کشور‌های عضو برگزار شده بود به نکته جالبی اشاره کرد و گفت که انگیزه آن‌ها برای حفظ توافق اتمی ایران نه مالی بلکه امنیتی است. او تاکید کرد که برای آن‌ها مساله منافع اقتصادی نیست. موضوع منافع امنیتی است. اما منظور از منافع امنیتی چیست؟

مهدی مطهرنیا تحلیلگر مسائل بین الملل در گفتگو با فرارو اظهار کرد: «جهان در آستانه شکل دهی به آرایه صوری و محتوای نظم آینده جهانی و هندسه جهانی آینده قدرت است. سه رقیب اصلی در این محیط ایالات متحده آمریکا، اروپای متحد و چین هستند که هرکدوم به دنبال گرفتن امتیازات بیشتر از منظر منطق ژئوپلوتیک و ژئواکونومیک هستند؛ بنابراین از این لحاظ باید سال‌های منتهی به امروز را برای آینده رقابت این سه قطب اصلی اقتصادی، سیاسی و امنیتی جهان در جهت شکل دادن به نظم نوین جهانی و هندسه جهانی آینده قدرت مورد بررسی قرار دهیم.»

وی گفت: «امروز آنچه که برای ایالات متحده آمریکا از اهمیت بسیاری برخوردار است، تسلط بر «نوهارتلند» یا همان فلات ایران در حد فاصل تنگه هرمز و خلیج عدن و به عبارتی خلیج فارس و خشکی‌های چسبیده به این خلیج مهم ژئواستراتژیک در آینده نظم بین‌المللی است؛ لذا ایالات متحده آمریکا برسر جنوب عراق، شرق عربستان و کشور‌های حاشیه خلیج فارس و کشور‌های ایران و پاکستان و افغانستان، با متحده غربی خود در رقابت تنگاتنگ در لایه‌های زیرین رسیدن به این آینده جهانی قرار گرفته است.»

او افزود: «من این تئوری هارت لند بزرگ را در دهه گذشته مطرح کردم و معتقدم هارتلند نو یا همان خاورمیانه عربی دیگر چندان برای ایالات متحده آمریکا مهم نیست. این منطقه حدفاصل شمالغربی آفریقا تا جنوب عراق را در بر می‌گیرد در دورانی بسیار حائز اهمیت بود، اما شرایط جهان رو به تغییر است و «نوهارتلند» فلات ایران برای آمریکایی‌ها از اهمیت بیشتری برخوردار است و در مرکز ثقل این اهمیت تهران قرار دارد. سابقه تمدنی ایران از منظر تاریخی، فرهنگی، پتانسیل‌های اقتصادی، نیروی انسانی و همچنین وجود نفت و گاز در ایران موجب شده که اهمیت زیادی برای اروپایی‌ها، چین و ایالات متحده پیدا کند. ضمن اینکه نباید فراموش کرد که علاوه بر همه این مشخصه‌ها یک مورد بسیار پراهمیت دیگری هم وجود دارد و این است که ایران دارای جایگاه ویژه ژئوپولیتیک و ژئواستراتژیک است.»

این استاد دانشگاه تصریح کرد: «بنابراین آنچه که موگرینی در اظهارات اخیر خود به آن اشاره دارد همین مسئله است که برای آینده اروپا بسیار حائز اهمیت است. زیرا تسلط آمریکا بر منطقه «نوهارتلند» مقدمه‌ای برای کنترل آنچه که من «هارتلندعلیا» یا همان تبت می‌نامم است؛ بنابراین اگر ایران بتواند این معنا را مدنظر قرار دهد، اکنون می‌تواند با دیپلماسی زمینه‌های امتیازگیری از اروپا متحد و آمریکا و حتی روسیه و چین را فراهم کند و به جای برگ امتیازدهی در وسط بازی قدرت‌های بزرگ برای نظم دهی به آینده بین‌الملل، تبدیل به یک برگی شود که می‌تواند از دیگر کنشگران و بازیگران این عرصه امتیازات زیادی بگیرد.»

وی ادامه داد: «ایالات متحده امریکا طی دو دهه گذشته به یک مثلث معکوس تسلط نظامی در منطقه دست پیدا کرده است که یک سر این مثلث معکوس افغانستان قرار دارد و راس دیگر تنگه هرمز تا خلیج عدن و راس دیگر شبه جزیره کره قرار دارد و با استفاده از این تلاش می‌کند چین را محدود کند و از سوی دیگر ایران نیز در این مثلث قرار گرفته است و ایران «اولیت» استراتژی آمریکا است و چین «اولویت» آن‌ها در نظام بین‌الملل قرن ۲۱ میلادی است؛ لذا تسلط ایالات متحده بر این منطقه می‌تواند برگه برنده این کشور در مسیر شکل دهی نظم آینده جهانی و استمرار قدرت قرن ۲۰ آمریکا با جوانبی بسیار شدیدتر در چارچوب هژمونی مرکب برای این کشور باشد و بازنده اصلی اروپای متحد است که نخواهد توانست از این فرصت تاریخی استفاده کند؛ لذا برجام و نزدیکی اتحادیه اروپا به ایران برای آن‌ها یک مسئله امنیتی در قرن ۲۱ محسوب می‌شود.»

این تحلیلگر مسائل بین‌الملل در پاسخ به این سوال که ارزش نوهارتلند به اندازه‌ای است که اروپایی‌ها حاضر باشند ۱۲۰۰ میلیارد تبادل اقتصادی را نادیده بگیرند و از ایران حمایت کنند، گفت: «بیش از آنکه ارزشمندی‌ها، کنش سیاسی و روابط بین‌الملل را تحت تاثیر قرار دهد، توانایی‌ها هستند که اثر گذارند. ما می‌توانیم بگوییم که این مسئله برای اتحادیه اروپا بسیار مهم است و دلیلش هم نه یک دلیل ضمنی که یک دلیل عینی بسیار بسیار مستحکم‌تر است و این است که همواره نخبگان سیاسی در اتحادیه اروپا به ویژه آلمانی‌ها و فرانسوی‌ها بر آن بودند که خود را از زیر سیطره ایالات متحده آمریکا خارج کنند. این را در کتاب «استراتژی بزرگ» هلموت اشمیت هم مطرح شده است که بسیاری از نخبگان به دنبال این هستند که اروپا را از زیر سایه آمریکا خارج کنند.»

مطهرنیا در پایان تاکید کرد: «بنابراین بهترین سوال این است که پرسیده شود آیا اروپا آن اندازه توانایی دارد که بتواند در برابر آمریکا بایستد؟ آنچه که تردید برانگیز است همین توانایی اتحادیه اروپا است. زیرا ایالات متحده یک امپراطوری بزرگ در زمینه اقتصاد ایجاد کرده که دیگر در مرز‌های این کشور محدود نمی‌شود و بسیاری از کشور‌های اروپایی و آسیایی را فتح کرده و اقتصاد آمریکا بیش از اینکه اقتصاد واشنگتن باشد، اقتصاد پایتخت‌های بسیاری از کشور‌های جهان است.»


منبع: فرارو
گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر