۱۲ خرداد ۱۳۹۷ - ۰۹:۱۰
کد خبر: ۳۵۱۶۶
«تجاوز به دانش‌آموزان» مساله‌ای که کلید آغاز آن هفته گذشته خورد، خیلی زود تبدیل به یکی از موضوعات داغ در شبکه‌های اجتماعی شد. تا جایی که رسانه‌های بیگانه نیز نسبت به آن واکنش نشان دادند و برخی سعی در پیچیدن نسخه‌ای برای آن داشتند تا بتوانند از این آب برای خود صیدی دست و پا کنند.
«تجاوز به دانش‌آموزان» مساله‌ای که کلید آغاز آن هفته گذشته خورد، خیلی زود تبدیل به یکی از موضوعات داغ در شبکه‌های اجتماعی شد. تا جایی که رسانه‌های بیگانه نیز نسبت به آن واکنش نشان دادند و برخی سعی در پیچیدن نسخه‌ای برای آن داشتند تا بتوانند از این آب برای خود صیدی دست و پا کنند.

«آزار جنسی گروهی دانش‌آموزان، در مدرسه‌ای در غرب تهران/ متهم اقرار کرد» اولین تیتری بود که در رابطه با این مساله منتشر شد و پس از آن با انتشار فیلم اقرار‌های فرد متهم در فضای مجازی این مساله، لحظه به لحظه گسترش یافت و تبدیل به یک حرکت عمومی شد تا جایی که مقامات عالی کشور نسبت به آن واکنش نشان دادند و دستور برخورد با متهمان و مسببان این رویداد را صادر کردند.

در این گزارش در نظر است به نقش و تاثیر شبکه‌های اجتماعی در این مورد بپردازیم و از زوایای مختلف به این مساله در بستر شبکه‌های اجتماعی نگاه کنیم. در روزگاری که هرکس در دست خود یک رسانه با تمام قابلیت‌های لازم برای یک عملیات رسانه‌ای در اختیار دارد، دیگر روایت نکردن یا نپرداختن از سوی رسانه‌های رسمی چنان محلی از اعراب ندارد، زیرا شبکه‌های اجتماعی در واقع رویای «هر فرد یک خبرنگار» را به حقیقت تبدیل کرده و آن را برای بشر امروز در دسترس قرار داده است. در مورد اخیر نیز می‌بینیم که یک رسانه با انتشار یک گزارش با رعایت تمام جوانب احتیاط، اتفاقی را روایت کرد، اما آن چیزی که موجب جریان پیدا کردن و شدت گرفتن گلوله برف و تبدیل شدن به بهمنی بزرگی شد، شبکه‌های اجتماعی بود.

شاید عبارت «بهمن» تعبیر درستی برای شبکه‌های اجتماعی باشد، زیرا ساختار و نحوه طراحی این شبکه‌ها به گونه‌ای است که موضوعات را ضریب چند برابری می‌دهد و تبدیل به یک رویداد بزرگ می‌کند، البته در اینجا درصدد تخفیف دادن مساله «تجاوز به دانش‌آموزان» نیستیم، بلکه می‌خواهیم به جایگاه و کارکرد شبکه‌های اجتماعی در ساخت یک رویداد اشاره کنیم. صدای کوچکی در محاصره قلل رفیع تبدیل به یک پژواک بزرگ می‌شود که گاهی خطر ریزش کوه را با خود در پی دارد. «شکل دادن به واقعیت» آن موضوعی است که در روبه‌رو شدن با شبکه‌های ارتباطی نوین نباید از آن غفلت کرد، ساخت واقعیت آن‌طور که مطلوب گردانندگان اصلی شبکه‌های اجتماعی است با مکانیزم‌هایی که برای آن طراحی شده در واقع هدف غایی تولید و حمایت از شبکه‌های اجتماعی است. آنچه در این فضا‌ها شاهد هستیم اتفاقی است که گاهی سبب می‌شود واقعیت مانند پوستین وارونه جلوه کند، ولی افکار عمومی آن را درست پنداشته و بپذیرد.

«تیغ دو لب» را می‌توان تعبیر مناسبی برای شبکه‌های اجتماعی دانست، محیطی که در کنار مزایا و فواید، معایب و خطراتی را نیز با خود همراه دارد و تنها با کنترل و مدیریت می‌توان آن را در خدمت بشریت به کار گرفت؛ خدمتی که هدف غایی این فضا‌ها بوده، اما گاهی استفاده نادرست از آن موجب آسیب رسیدن به کاربر می‌شود. از این رو تعبیر «تیغ دو لب» که هم می‌تواند موجب اصلاح شود و هم می‌تواند زمینه ایجاد آسیب و خطر باشد، برای این ابزار‌های ارتباطی که «برای وصل کردن» آمده بودند تعبیر مناسبی است.

شبکه‌های اجتماعی ابزاری برای کسب آگاهی

در فرآیند امر اجتماعی، همواره جوامع عطش دانستن و کسب آگاهی دارند و از آنجا که در روزگار کنونی اجتماعی شدن مساوی با دانستن تلقی شده، به همین خاطر ساکنان جوامع جدید تلاش بسیاری برای کسب آگاهی می‌کنند و شبکه‌های اجتماعی بهترین ابزار برای اقناع این نیاز به شمار می‌روند. شاید این ویژگی شبکه‌های اجتماعی در نوع خود یک گزینه مثبت باشد، هرچند بسیاری بر این باور هستند که دانشی که محصول شبکه‌های اجتماعی است دانش کاربردی نیست و گاهی آن را تعبیر به «سراب» می‌کنند، سرابی که توهم دانستن را به مخاطب القا می‌کند و او را در شرایطی قرار می‌دهد که نسبت به موضوعات احساس دانایی دارد. برخی شبکه‌های اجتماعی را به اقیانوسی با عمق یک بند انگشت تشبیه می‌کنند، اما با همه این توصیف‌ها نمی‌توان از اتفاقی که به‌واسطه شبکه‌های اجتماعی در بستر جامعه روی می‌دهد عبور کرد، در واقع مخاطب نیاز‌های خود را از طریق شبکه‌های اجتماعی برطرف می‌کند. پس اولین ویژگی که برای شبکه‌های اجتماعی باید برشمرد همان برطرف کردن حس نیاز به دانستن است که به نظر می‌رسد تا حد بسیاری در این اتفاق موفق بوده و توانسته اعتماد مخاطب را به خود جلب کند. اعتمادی که نتیجه کار فرهنگی در امر اطلاع رسانی بوده و امروز شاهد ثمردهی آن در افکار عمومی هستیم، به این معنا که عموم مخاطبان وقتی با مساله‌ای در این شبکه‌ها روبه‌رو می‌شوند، بی‌برو برگرد آن را می‌پذیرند و تغییر باور آن‌ها کار دشواری است.

سوار بر افکار عمومی

همواره پس از دانستن باید منتظر مرحله مطالبه و پرسشگری بود.

این اتفاقی است که در ارتباط با مخاطبان شبکه‌های اجتماعی مشهود است. در موضوع «تجاوز به دانش‌آموزان» نیز ما شاهد هستیم که مطالبه برخورد با متهمان و خاطیان از سوی افکار عمومی به وجود آمده است، البته باید این اتفاق را به فال نیک گرفت، اما از آنجا که در این گزارش بر این روال بودیم که از زوایای مختلف به مساله نگاه کنیم، باید گفت: گاهی در مساله‌های اینچنینی برای آرام کردن افکار عمومی ممکن است تصمیماتی گرفته شود که نتیجه آن تنها برای تسکین افکار عمومی مفید است.

در حالی که ممکن است تصمیم اتخاذ شده ناشی از فشار افکار عمومی بوده باشد در حالی که تصمیم اتخاذ شده تند یا کندتر از اصل موضع باشد.

از این رو می‌بینیم که باز هم شبکه‌های اجتماعی می‌تواند در کنار کارکرد‌های مفید، آسیب زننده نیز باشد.

در کنار این مساله باید به این نکته نیز اشاره کنیم که به دلیل تکرار شدن و طنین پیدا کردن یک صدا در شبکه‌های اجتماعی مسئولان و مدیران نیز نسبت به یک مساله حساس می‌شوند و متناسب با آن تصمیماتی می‌گیرند. در مورد اخیر «تجاوز به دانش‌آموزان» دیدیم که مقامات مختلف برای پیگیری این موضوع ورود کردند، که جدا از اهمیت مساله توجه به مظلوم که بی‌شک مورد توجه
رهبر انقلاب بوده، اما در موارد دیگر نباید تاثیر شبکه‌های اجتماعی و فشار افکار عمومی در اظهارنظر‌های مختلف را انکار کرد که این نیز در کنار حسن می‌تواند عیبی برای این ابزار‌های ارتباطی شمرده شود. توجه به امور جامعه اتفاقی مثبت است، اما گاهی تحت تاثیر شبکه‌های اجتماعی اقدام، اظهار نظر یا تصمیمی گرفته می‌شود که تبعاتی همراه دارد و از این رو نباید این مساله را از نظر دور داشت، اما در مورد اخیر این مساله اتفاقی مثبت است که پیگیری موضوع را سرعت بخشید.

خطر ریزش «بهمن»

اما این تمام ماجرا نیست، بالاتر با اشاره به کارکرد شبکه‌های اجتماعی و نحوه طراحی آن‌ها در شکل دادن به واقعیت و ضریب دادن به اتفاقات در مقیاس‌های چندبرابری، گفته شد که گاهی «گلوله‌ای برفی» تبدیل به «بهمنی» ویرانگر می‌شود که ساکنان پایین دست کوهستان را در معرض نابودی قرار می‌دهد. با نگاهی به مساله «تجاوز به دانش‌آموزان» می‌بینیم یکی از اتفاقاتی که به واسطه شبکه‌های اجتماعی در حال رقم خوردن است، ایجاد حس وحشت و افزایش حس بی‌اعتمادی در جامعه است. در اینجا بازهم لازم است تاکید کنیم که درصدد تخطئه ماجرا نیستیم، اما می‌خواهیم کمی درنگ کنیم و با اندکی تامل از دور به ماجرا نگاه کنیم. شبکه‌های اجتماعی، علاوه بر این‌که موجب اقناع شدن حس مخاطب در امر دانستن و کسب آگاهی می‌شوند، اما از دیگر سو به خاطر تکرار برخی مسائل (که در مورد اخیر تبدیل به داغ‌ترین بحث شبکه‌های اجتماعی شده) زمینه ایجاد وحشت در میان مخاطبان را فراهم می‌کند. وحشتی که بخشی از آن طبیعی است و برای برطرف کردن آن باید اقدامات پیشگیرانه از سوی دستگاه‌های مسئول در جامعه صورت گیرد، ولی بخشی از آن ناشی از طنین صدای اولیه است که مخاطب را نسبت به موضوع دچار واهمه و استرس می‌کند. این شاید یکی از آسیب‌هایی باشد که در مورد شبکه‌های اجتماعی بتوان برشمرد که در مورد اخیر، مصادیق بسیاری را برای آن می‌توان برشمرد که سبب ایجاد وحشتی از نهاد‌های اجتماعی شده است. در این مساله برخی با شوخی کردن با موضوع و برخی با تکرار خاطرات مشابه خود موجب افزایش این ترس و واهمه می‌شوند، از این رو می‌بینیم که در این روزگار حتی اگر رسانه‌های رسمی به موضوع ورود می‌کنند رسانه‌های آلترناتیو که در اینجا به شبکه‌های اجتماعی می‌توان اشاره کرد، نقش بسیاری در اطلاع رسانی دارند.

اسکی قدرت با افکار عمومی

از دیگر نکاتی که در مورد شبکه‌های اجتماعی باید به آن اشاره کرد و شبکه‌های اجتماعی به آن دامن می‌زنند سوءاستفاده از موضوعات علیه مقاصد سیاسی است، به این معنا که جریان‌ها و گروه‌های مختلف از یک مساله اجتماعی یا فرهنگی، در مسیر پیشبرد اهداف سیاسی خود استفاده می‌کنند. در ماجرای دانش‌آموزان نیز باز شاهد بودیم که جریان‌های مختلف دست به رفتار‌هایی زدند که گاهی بوی بهره‌برداری‌های جناحی از آن به مشام می‌رسید و نشان می‌داد که با توجه به بستر شبکه‌های اجتماعی که محیطی مناسب برای سوار شدن بر افکار عمومی است، می‌توان براحتی از یک رویداد اجتماعی برای به هدف رسیدن و به کرسی نشاندن مقاصد خود استفاده کرد.

روزنامه جام جم


گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر