فرهنگ و اصول و مبانی پدافند غیر عامل
برای پدافند
غیرعامل یا دفاع غیرعامل در حوزه نظامی و غیرنظامی و حوزه فرهنگی اصول و
مبانی خاصی را در نظر گرفتهاند آنچه که امروز مطرح است در سطح مباحث مرتبط
با پدافند غیرعامل اولین اصل و اولین عامل استتار است به معنای پوشاندن به
معنای هم رنگ کردن و هم شکل کردن امکانات و به تعبیری همگونسازی تاسیسات و
تجهیزات اعم از نیروی انسانی و تجهیزات غیرانسانی اینها را با محیط اطراف
وقتی همرنگ کنیم و بپوشانیم عملا زمینه را برای نفوذ و گسترش دشمن از بین
بردیم یا به تعبیری حیطه نفوذ دشمن را بسیار پایین آوردیم. در این ارتباط
برای انجام استتار از مواد طبیعی و مواد مصنوعی در عرصه تجهیزات انسانی و
غیرانسانی استفاده میکنند. مثلا از گیاهان درختان و برگ و بونهای که در
اطراف ما وجود دارد استفاده میکنیم برای پوشاندن تجهیزات و امکانات از
مواد طبیعی استفاده کردهایم گاهی اوقات هم مواد مصنوعی ممکن است به کمک
بیاید مثلا استفاده از رنگ و مواد دست ساخت انسان برای پنهان کردن تجهیزات.
در عرصه پدافند غیرعامل بحث دیگری به نام استتار مدرن نیز مطرح است.
جلوگیری و ممانعت از توانایی کشف و آشکارسازی، شناسایی و ردیابی دشمن به هر
حال نوع جنگها امروز فرق کرده، مدرن شده امروز دیگر جنگ با شمشیر جای خود
را به جنگهای سایبر داده و به نحوی ایجاد کشندگی وسیع و دفع دشمن در
جنگها حرف اول را میزند. استتار مدرن امروز به معنی پوشاندن امکانات از
معرض دید علمی دشمن بسیار مهم و مؤثر است. و اما در عرصه فرهنگی هم استتار
کاربرد دارد اگر امروز از پوشش استفاده میکنیم و به تعبیری پوشاندن
خوبیها و گوهرهای زیب و نایاب در فرهنگ ایرانیها و بویژه در فرهنگ اسلامی
ما مطرح میشود.
جلوگیری از نفوذ و گسترش دشمن است. امروز حجاب یعنی
استتار گوهرهای پیدا و آشکار و اگر این فرهنگ را در جامعه بتوانیم بپذیریم
که تنها ویژه زنان و دختران نیست بلکه بحث حجاب و عفاف مرتبط با حوزه
انسانی است اعم از مرد و زن، میتوانیم گوهرهای وجود را از حیطه حملات دشمن
محفوظ نگه بداریم. امروز استتار از نیروهای انسانی و شخصیتهای وارسته و
بزرگ بسیار میتواند در نگهداری منابع انسانی به ما کمک کند ما در طول
تاریخ انقلاب اسلامی چهرههای بسیار عزیز و بزرگی را از دست دادیم.
استتار
در عرصه فرهنگی یعنی حفاظت از نیروهای انسانی و نخبگان که بخشی از این
نخبگان امروز جوانان عزیز ما هستند. جامعهها بدون جوان معنایی ندارد.
جوانان افتخارآفرینان امروز و فردای ما هستند. محفوظ نگه داشتن اینها به
روشهای مختلف انتشار و پنهان کردن نیروها از معرض دید و تهاجم دشمن به
عنوان یک اصل امروزه در سطح پدافند غیرعامل در عرصه فرهنگی مطرح است.
اصل
دوم از اصول و مبانی پدافند غیرعامل اختفا است. اختفا به معنای مخفی شدن و
یا مخفی کردن است. طبیعی است وقتی که از مخفی شدن یا مخفی کردن در پدافند
غیرعامل صحبت میکنیم هم شامل تجهیزات میشود و هم شامل نیروی انسانی در
عرصه تجهیزات مهمترین وسایلی که کاربرد دارد برای دفاع از حیثیت خود و
حیثیت کشور و منافع ملی و از آنها برای دفاع استفاده میکنیم. امکاناتی که
میتواند دشمن را به هراس وادار بکند میبایست از چشم دشمن مخفی کنیم.
در
بحث اختفا بحث مخفی شدن نیروی انسانی از همه مهمتر است دشمن نباید بتواند
نیروهای انسانی نخبه، ارتباطشان با یکدیگر، تشکلهای آنها را براحتی کشف
کند. نشستها، ارتباطات، شیوههای شکلیافتگی انسانها یا به تعبیری
گروههای اجتماعی هر چه از چشم دشمن دور بماند موثرتر است. در عرصه فرهنگی
هم اختفاء یک اصل به حساب میآید. دلیلی ندارد که امکاناتمان را که
میتواند در مواقع حساس دشمن را به عقب براند اینها را آشکار و در معرض دید
دشمن قرار دهیم.
امروز قدرتهای بزرگ جهانی هم، همه آنچه را که دارند
در معرض دید همگان قرار نمیدهند به عبارتی فنآوری اطلاعات وسیلهای است
در اختیار آنها برای رسیدن به دهکده جهانی و جهانیسازی. این طور نیست که
آنها هر چه دارند آشکار کنند و امکانات واقعی خود را به نمایش بگذارند ما
در اختفا باید یاد بگیریم که چگونه مجموعه داشتههای خود را پنهان کنیم یا
به تعبیری راههای عدم آشکارسازی آنها را آموزش دهیم. گاهی اوقات یک نیروی
ارزشمند فرهنگی یک چهره نخبه میتواند مسیری را برای انسانها و جامعه
تغییر دهد.
سومین اصل از اصول پدافند غیرعامل فریب یا اغفال دشمن است.
به هر حال دشمن در حملات خود چه تهاجم نظامی و چه تهاجم فرهنگی در تلاش است
بیشترین اطلاعات را از طرف مقابل خودش کسب کند و حرکات دشمن بر مبنای کسب
اطلاعات، تحلیل و آنالیز این اطلاعات است یعنی دشمن اقدام کور انجام
نمیدهد. در این ارتباط یکی از اصول پدافند غیرعامل فریب یا اغفال است یعنی
ما مجموعهای از اقدامات و فعالیتهایی را انجام دهیم که دشمن فریب بخورد
اطلاعات را نتواند بدرستی کسب کند و بر مبنای اطلاعات غلط، اقدامی غلط را
انجام دهد. اینجاست که ما زمینه ما را برای خنثیسازی حرکات دشمن فراهم
کردیم.
به هر حال فریب بار ضدارزشی هم دارد در اینجا به معنای اغفال
دشمن بار ارزشی پیدا میکند پیامبر عظیمالشان اسلام در فتح مکه طوری
برنامهریزی کردند که دشمن به هیچ وجه احساس نکرد که طرف مقابل قصد فتح مکه
را دارد. یعنی نوع شعارها نوع حرکات نوع سازماندهی نیروها به طریقی بود که
دشمن کاملا فریب خورد و به تعبیر دیگر در فتح مکه غافلگیر شد و سپاه اسلام
از غافلگیری دشمن نهایت استفاده را کردند و مکه به راستی بدست مسلمانان
فتح شد.
در جنگهای جدید همینطور است. مثلا در جنگ جهانی دوم انگلستان
حدود صد فرودگاه بدلی و ۴۰۰ هواپیمای فریبنده داشت و اینها را به کار گرفت
تا اطلاعات اشتباهی را به طرف مقابلش بدهد و آنها را اصلی معرفی بکند در
صورتی که کار اصلیاش در حوزههای دیگری انجام میشد و وقتی دشمن را مشغول
کرد از مسیرهای دیگری توانست اهداف خود را پیاده کند. اتحاد جماهیر شوروی
سابق هم توانست با جادهها و پایگاههای موشکی فریبنده زیادی که ویژه این
دوره (دوره جنگ) آنها را ساخته بود کار خود را پیش ببرد. ارتش یوگسلاوی هم
در زمان حمله نیروهای عضو ناتو در جنگهای مجاور یا پایگاههای نظامی
مصنوعی ایجاد کرد تا دشمن را به آنها مشغول بکند تا بتواند از مسیر دیگری
حرکت خود را ادامه دهد به هر حال هم در جنگهای کلاسیک و هم در جنگهای
بزرگ و هم در فتوحات تاریخ گذشتهها بویژه در تاریخ گذشته اسلام، مساله
اغفال دشمن یک اصل بوده و میتوان از آن شیوه به عنوان یک مبنا در پدافند
غیرعامل استفاده کرد.
در عرصه فرهنگی هم به نحوی ما میتوانیم دشمن را
دچار غفلت بکنیم یا آدرس اشتباه به دشمن بدهیم البته ممکن است دشمن به
اطلاعات صحیح از کانالهای دیگر راه پیدا کند ولی میتوانیم اینها را در
حرکتهای جمعی و گسترده تمرین کنیم و آموزش ببینیم. لزومی ندارد آنچه که ما
در عرصه فرهنگ داریم عرضه بکنیم گاهی وقات میتوانیم اصلیترها را نگاه
داریم در جای اصلی خودش استفاده کنیم یا به عبارتی اطلاعات سوخته و غیرقابل
محاسبه را در مرحله علنی آشکار کنیم تا دشمن به آنها توجه پیدا کند و
اصلیترین و زیربناییترینها را حفظ کنیم برای اینکه در زمان خودش استفاده
کنیم.
البته باید در نظر داشت که لزومی ندارد که همگی این اصول تماما
بخواهد با هم انجام شود. گاهی اوقات جدا از هم مورد بهرهبرداری قرار
میگیرد. مثلا ممکن است استتار در جایی مورد استفاده قرار بگیرد که اختفا
نباشد یا اختفا در جایی قابل استفاده باشد که فریب و اغفال دشمن قابل
استفاده نباشد گاهی اوقات از دو اصل یا بیشتر را میتان با هم استفاده کرد.
به هر حال کاربرد هر کدام از اینها دقیقا استراتژی است که فرد و جامعه و
مجموعه وارد شده و در دفاع غیرعامل باید انتخاب کند. به تعبیر دیگر هر کدام
از این اصول موقعیت خود را میطلبد که این موقعیت باید مورد تحلیل قرار
بگیرد.
امروز در عرصه فنآوری اطلاعات و عرصه دنیای مجازی بحث تغافل
میتواند نقش بسیار مهمی داشته باشد ما میتوانیم دشمن را در دنیای مجازی
مشغول کنیم کما اینکه آنها از این مسائل خوب استفاده میکنند. در حوزه
آموزش مجازی ـ دنیای مجازی و فنآوری اطلاعات آنچه که اساس کار و مبنا است
آنها را رو نمیکنند بلکه عرضه اینها در بعضی از بخشها بیشتر جنبه تغافل و
خود مشغولی را به همراه دارد ما با توجه به استعدادهای فراوانی که در بین
جوانان عزیز و نخبگانمان داریم میتوانیم دقیقا همین ایده را برای دشمن
فراهم کنیم و آنها را مشغول کنیم به مسائلی که به نحوی اصل برای ما نیست و
در واقع برای ما فرع است اما ممکن است آنها را از مسیر اصلی برای تهاجم به
داخل کشور و مرزهای عقیدتی محفوظ بدارد.
چهارمین اصل از اصول پدافند
غیرعامل پراکندگی است. منظور از پراکندگی یعنی تجمع؛ دشمن تجمع را بهتر
میتواند مورد حمله قرار دهد. بسیار جالب است بدانیم که چندی قبل صدا و
سیمای جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد که در راستای پدافند غیرعامل مراکز
استانها آمادگی پیدا کردند که در صورت اضطرار، کل برنامههای شبکهها را
انجام دهند.
میتوان گفت که این حرکت در راستای همین پراکندگی است. ما
شبکههای مختلمان اگر در یک جا تجمع بکنند و دشمن یک روزی موفق بشود که
اینها را از بین ببرد به هر حال پایگاهی را توانسته تسخیر کند. اما اگر
اینها در سراسر کشور توزیع شوند دشمن نمیتواند سراسر کشور را مورد حمله
قرار دهد و یا از بین بردن یک پایگاه، پایگاه دیگر بلافاصله بعد از دقایقی
میتواند این حرکت را ادامه دهد. یک مثال خیلی ساده اینکه اگر شما چند مانع
را کنار هم بچینید با یک گوی طبیعی راحت میتوانید آنها را وارونه کنید.
اما اگر این موانع را در یک فاصله دو متری از یکدیگر توزیع کنید گوی را به
هر سمتی که شما نشانه بروید بیشتر از یکی دو تا را نمیتواند واژگون کند.
طبعا برای از بین بردن تمام موانع چندین گوی لازم است. یعنی پراکنده کردن
این امکانات میتواند آنها را از آسیب دشمن محفوظ بدارد ما مراکز حیاتیمان
را نباید در یک جا تجمیع کنیم مرکزیت و حضور همه اینها در شهری مثل تهران
میتواند آسیب جدی به ما برساند.
تمرکز مراکز حساس بخصوص مراکز
الکترونیکی، پایگاههای دادهها در بخشهای مختلف و پایگاههای مجازی
آسیبپذیری اینها را زیاد میکند. فاصله داشتن این مراکز با شرایط اقلیمی
گوناگون که خوشبختانه ما در کشورمان همه نوع اقلیم را داریم کمترین ضربه را
میخورند.
در باب نیروی انسانی هم همینگونه است. مجموعه نخبگان اگر
میخواهند به مکانی بروند اگر بخواهند از یک وسیله استفاده بکنند کار چندان
صحیحی نیست.
از همین مساله ساده جابجایی نیروها و نخبگانمان باید شروع
کنیم و این را در سطح مسائل کلان کشور تعمیم دهیم. دلیلی ندارد که اگر در
یک مجموعه کوچکی ما ده دانشمند داریم در یک مأموریت هر ده نفر را با یک
وسیله به مکان دیگر بفرستیم که اگر خطر احتمالی حاصل شد ما تمام امکانات را
از دست نداده باشیم. نباید یک استان ما مرکز تجمع کارخانجات اساسی ما باشد
که خوشبختانه تا حدودی این مسائل (پراکندگی) در کشور ما اعمال شده اما
بقیه هم باید با همین جهتگیری انجام شود.
در عرصه فرهنگی هم همینطور
است. نشریات ما میبایستی در عرصه فرهنگی توزیع شود در سراسر کشور همچنین
کانالهای تلویزیونی و مراکز حساسی که در زمینه فرهنگی کار میکنند
میبایستی پراکنده باشند.
اصل پنجم در عرصه پدافند غیرعامل مقاومسازی و
ساخت و توسعه استحکامات است. مقاومسازی یعنی ساخت استحکاماتی که در صورت
اضطرار مردم و امکاناتمان را بتوانیم سریعا در اماکن مستحکم منتقل بکنیم.
تونلها متروها و از این قبیل اماکن خوشبختانه در دهه اخیر در این زمینه
اقدامات بسیار خوبی انجام شده و باید به همین ترتیب ادامه پیدا کند.
مقاومسازی اماکن حساس یا به تعبیری از بین بردن بافتهای فرسوده و احداث
بافتهای جدید و مقاوم میتواند در مقابل حوادث طبیعی و غیرطبیعی ما را
مصون نگه بدارد.
ما از هیچ کدام از این حوادث در طول تاریخ کشورمان در
امان نبودیم چه حملات طبیعی و چه هجوم دشمنان پس باید به مساله مقاومسازی و
استحکامات در زمینههای مختلف قدم برداریم و این یک خیزش همگانی است و
وظیفه نهاد و سازمان خاصی به تنهایی نیست، یک وظیفه ملی است. مقاومسازی و
ساخت استحکامات و بناهای مستحکم میتواند در مقابل بلاها یک دژ بسیار عالی
باشد کما اینکه در کشورهای توسعه یافته این مساله وجود دارد ما بلاهای
طبیعی را در کشوری مثل ژاپن فراوانتر از ایران داریم اما خسارتها بسیار کم
است و نشاندهنده این است که زمینه مقاومسازی و اصلاح وضعیت ساختمانها و
بناها توانستهاند بسیار خوب قدم بردارند.
مقاومسازی در عرصه فرهنگی
بسیار میتواند مهم باشد. ما اگر برگردیم به آنچه که داشتیم در تاریخ
خودمان، در گذشته خودمان و آنها که عامل مقاومت مردم ما در برابر تهاجمات
فرهنگی شده دوباره اینها را احیاء بکنیم و زنده نگه بداریم قطعا جامعهمان
را در مقابل دشمن مقاوم کردیم یکی از این مسائل اعتقادات است. ملتی که مقید
به انجام اعتقادات باشد و روحیه مذهبی و دینی داشته باشد هیچگاه در مقابل
تهاجم دشمن نخواهد لرزید.
مقام معظم رهبری بارها در فرمایشات خودشان
تأکید کردند که ما فرزندان عاشورا هستیم. عاشورا و محرم را چون حفظ کردیم
مقاومت را حفظ کردیم اگر ما به ارزشهای دینیمان مقید باشیم و همدیگر را
توصیه به حفظ این ارزشها کنیم در مقابل دشمن لغزش نخواهیم داشت. اگر به
فرهنگ بومی و ادبیات غنی خودمان برگردیم در مقابل سوغات دشمن زانو
نمیزنیم. آدمهای پوچ و توخالی و آدمهایی که فرهنگ خود را نمیشناسند و
اعتقاد به فرهنگ خودشان را از دست دادهاند ضعیف شده و در مقابل دشمن خیلی
راحت زانو میزنند.
مقاومسازی فرهنگی یعنی بازسازی دژهای فولادی که ما
داشتیم و همان دژهای فولادی عامل ایستادگی ما شده چرا ما در هشت سال دفاع
مقدس توانستیم محکم بایستیم چرا جوانان ما توانستند مدافع خوبی برای کشور و
مرزهای عقیدتیشان باشند. قطع و یقین آنچه توانست ما را پیروز کند توکل؛
اعتماد، باورهای دینی، اصول فرهنگی، اعتقاد به این مبانی توانست ما را محکم
نگه دارد و لذا امروز در عرصه فرهنگی مقاومسازی و ساخت استحکامات؛
تشکلهای مردمی و دینی و ادبی و فرهنگی و گردهمآیی مردم و افراد با
دورههای قرآن فامیلی، محلهای، همشهریان و مجموعهای که میتواند این
اعتقادات را نگه دارد و در مقابل هجمه دشمن کاملا ابتکار عمل را از آنها
بگیرد و بلکه هجمه فرهنگی درست را به سمت آنها ببرد و موضع انفعالی را به
موضع فعال تبدیل کند.
گسترش مفاهیم پدافند غیر عامل در فرهنگ عمومی
کارشناسان
فرهنگ عمومی برای جمع کردن آراء موجود و رسیدن به وفاق از تعریف فرهنگ؛
آنرا «معرفت مشترک» تعریف نمودهاند و با تبیین عناصر موثر بر فرهنگ در
قالبهای زیر به تعیین و بررسی اجزاء این عناصر پرداختهاند:
الف ـ جهان بینی
ب ـ ارزشها
ج ـ گرایشها
د ـ کنشها
ه ـ نمادها
وـ فنآوری
از نظر جامعه شناختی، گسترش مفاهیم پدافند غیرعامل در فرهنگ عمومی به معنی گسترش این مفاهیم در شش حوزه فوقالذکر است.
حوزه
جهان بینی و ایدئولوژی در فرهنگ ما با مذهب و اعتقادات مذهبی ارتباط محکمی
دارد و برای گسترش مفاهیم دفاعی در جهان بینی بایستی مفاهیم مورد نظر را
در حوزه اعتقادات مذهبی جستجو و تقویت نمود.
ارزشها غالبا به ایدههایی اطلاق میشوند که انسانها درباره خوب و بد، مطلوب و نامطلوب دارند. چهار مفهوم برای ارزش اشاره شده است:
۱ـ ارزش به عنوان چیزی که فرد یا گروهی به آن علاقه دارند.
۲ـ چیزی که کم و بیش در میان عدهای مورد توجه و احترام است.
۳ـ وقتی که فرد یا گروهی در رسیدن به هدف خود، ارضا میشوند.
۴ـ از جنبه اقتصادی که ارزش کالا و عمل مطرح است.
ارزشها
در سطوح فردی، گروهی، ملی و فراملی قابل توجه است؛ آنچه نوع، میزان و
مرتبه ارزشها را تحقق میبخشد، فرهنگ است. فرهنگ به ارزشها هویت میبخشد.
در
قلمرو ارزشها، مجموعهای از ارزشهای درجه اول و عام وجود دارد که مقبول
تمام عقلا و مطلوب همه انسانهاست و هیچ کس ـ علیالاصول ـ با آنها مخالفتی
ندارد، مثل عدالت، مبارزه با ستم، دفاع….
پس مفاهیم دفاع، هم در حوزه ارزشهای درجه اول و عام انسانی قرار دارد و هم در ارزشهای فردی و گروهی و ملی قابل گسترش است.
کنشها
و نمادها متاثر از ارزشها و باورها و هنجارهای اجتماعی است و در حوزه
رفتارها تقویت میشود. فرهنگ عمومی به عنوان یکی از مهمترین سیستمهای
انسجامدهنده اجتماعی، بارزترین جایی است که ارزشها و کنشها و نمادها در
آن رشد میکند.
با پذیرش این اصل که ارزشهای مشترک از جمله عناصر فرهنگ
عمومی بوده و به همراه باورها موجب تجلی فرهنگ هستند برای گسترش مفاهیم
دفاع غیرعامل بایستی در فرهنگ عمومی برنامهریزی لازم صورت گیرد.
همچنین
ارزشهای اساسی، ناشی از عوامل متعددی است مانند سیستمهای اجتماعی،
ساختار قدرت، ساختار سازمانی، رهبری، داستانها و اسطورههای مردمی و…؛ که
همگی بایستی بطور هماهنگ، مفاهیم مورد نظر را تقویت نمایند.
پس ارتباط
متقابل فرهنگ عمومی و ارزشها و سیستم مدیریت کشور، به خوبی عیان میگردد.
برای اینکه افراد جامعه، کارآمد و موثر باشند؛ ارزشهای آنها باید با
ارزشها و معیارهای نظام فرهنگی و اجتماعی و سیاسی، سازگاری و همخوانی
داشته باشد. به تعبیر دیگر تحول و توسعه دارای دو رکن فرهنگی و ساختاری
است. رکن فرهنگی دربرگیرنده باورها، ارزشها است و رکن ساختاری بایستی با
فرهنگ هماهنگ و همراه عمل نمایند.
پس گسترش مفاهیم دفاع غیرعامل از دو منظر قابل بررسی است که هر دو منظر به یک نتیجه منطقی میرسد:
الف ـ از منظر فرهنگ و ارزشها
ب ـ از منظر ساختار سیاسی ـ اجتماعی و سیاسی
از
منظر فرهنگ و ارزشها؛ هنگامی که ابعاد اجتماعی و فرهنگی یک کشور مورد
تهدید قرار میگیرد در واقع خطر دگرگونی ارزشهای فرهنگی، و تغییر رفتارهای
اجتماعی بوجود آمده است و تغییر در ارزشهای فرهنگی موجب کاهش انسجام
اجتماعی و اخلال در تداوم کارکرد نظام فرهنگی و اجتماعی و سیاسی میشود.
از
منظر ساختار سیاسی اجتماعی و سیاسی نیز، تهدید امنیت کشور پس از انقلاب
اسلامی ایران همواره از طریق تغییر در ارزشهای فرهنگی و رفتارهای اجتماعی و
عدم سازگاری آنها با فرهنگی که موجودیت اصلی نظام بوده است توسط دشمنان
دنبال شده است. بدین ترتیب حفظ نظام سیاسی مستلزم ساماندهی ارزشهای فرهنگی
و اجتماعی است و مفاهیم دفاع غیرعامل در فرهنگ عمومی موجب استحکام بیشتر
نظام خواهد شد.
کشور ما، مجموعهای از خرده فرهنگهای کوچکتر است که در
چارچوب سرزمین و تاریخ و مذهب مشترک با یکدیگر متحد شدهاند. تاریخ و
فرهنگ، جنبههای بنیادین ساختار زندگی روزمرهاند که به ایجاد حس هویت ما
کمک میکنند و به ما میگویند که هستیم، از کجا آمدهایم و به کجا میرویم.
از
سوی دیگر جوامع، دارای تقسیمبندیهای اجتماعی مختلف هستند. همه جوامع،
تقسیمبندیهایی مبتنی بر سن، جنسیت و خویشاوندی داشتهاند، یعنی
تقسیمبندی افراد به پیر و جوان، زن و مرد و اقوام مختلف. افزون بر این
اکثر جوامع، به تقسیمبندیهائی بین خود و همسایگان خویش قائلند. این گونه
تقسیمبندیها که در تفاوتهای ظاهری، رفتاری و گفتاری جلوهگر میشود
عمدتا از طریق فرهنگ، یعنی نظامهای عقیدتی، آیینهای اجتماعی،
ایدئولوژیها و دیگر شیوههای اندیشه و عمل مشترک بین کنشگران گسترش
مییابد.
سلطه نسبی گروههای مختلف بر دیگر گروهها، تا حدی از طریق
کنشها و محصولات نهادهای فرهنگی، تحکیم و تکثیر میشود. منظور از نهادهای
فرهنگی، پدیدههائی مانند زبان، خانواده، نظام آموزشی، رسانهها، قانون و
سازمانهای مذهبی است. از طریق این نهادهاست که درست یا غلط، خوب یا بد،
عادی یا غیرعادی و زیبا یا زشت را میآموزیم.
گسترش مفاهیم دفاع غیرعامل
در فرهنگ عمومی از منظر فرهنگ و ارزشهای خودی در راستای حفظ موجودیت نظام
فرهنگی و اجتماعی و سیاسی کشور بایستی در مجموعه خرده فرهنگها و تاریخ و
مذهب و تقویت حس هویت ملی و در کلیه گروههای اجتماعی و نظامهای عقیدتی و
آیینهای اجتماعی و در کلیه سطوح عمل سازمانی گسترش یابد و این مسیری
پیچیده و مداوم است.
سنت فرهنگی مسلط در جامعه ما آمادگی گسترش مفاهیم
جدید را ندارد و عموما نوعی مقاومت در سازمانهای فرهنگی برای گسترش مفاهیم
جدید و تنوع در کارکردها به چشم میخورد به نحویکه دستگاههای فرهنگی کشور
بعد از انقلاب اسلامی هنوز نتوانستهاند روشها و بینشهای لازم در راستای
نیازهای انقلاب فرهنگی را تامین نمایند و با نوعی سنت فرهنگی عمل
مینمایند. مفاهیم ارزشی به معنای دقیق کلمه تعیین میکنند که چه چیزی به
راحتی در مدارس، دانشگاهها، کتابخانهها، تئاترها، موزهها و گالریها در
دسترس مخاطبان قرار بگیرد.
معیارهای ارزشی، معمولا به تحکیم سنتهای
موجود میپردازند. همچنین نهادهای فرهنگی مسلط، تمایل چندانی به بازاندیشی
در مفاهیم ارزشی یا منافع اجتماعی ارائه شده در فرهنگ متعالی ندارند.
منتقدان فرهنگی نشان دادهاند که راهحل این مهم در انتخاب سنتها فرهنگی و
معانی و ارزشهای مورد حمایت توسط گروههای مرجع یا نخبگان جامعه است.
گروههای مرجع بتدریج مفاهیم ارزشی جدید را در فرهنگ و سنتهای فرهنگی
گسترش میدهند.
اکثر بودجههای دولتی برای مطالعه و تولید «فرهنگ» به
تشکلها و نهادهای سنتی فرهنگی اختصاص یافته است. همچنین معمولا ابتکارات
فرهنگی که در پی گسترش تعاریف جدید و نفوذ به فرهنگ است، توسط جریان فرهنگی
سنتی، کم ارزش تلقی می شود. پس هدایت بودجههای دولتی برای گسترش مفاهیم
دفاع غیرعامل نیز ضروری است.
فرهنگ نقش مهمی در شکل بخشیدن به قوه درک و
ارزشهای افراد دارد و میتواند به تعیین نوع جامعهای که در آن زندگی
میکنیم، کمک کند. اگر این مسئله درست باشد، ساختار و ترکیب نهادهای فرهنگی
اهمیت بسزایی خواهند یافت. این نهادها هستند که تعیین میکنند چه چیزی خوب
است و چه چیزی بایستی گسترش یابد و باید حمایت مالی در راستای برنامههای
لازم تنظیم شود.
سیاست فرهنگی نیز نشان داده است که در مقابل گسترش
مفاهیم جدید فرهنگی نسبتا بیتحرک است و از نظر استراتژیک، عدم دستیابی به
تحرک فرهنگی لازم در ساختارهای سنتی تاکنون متاثر از این بیتحرکی است تا
آنجا که فعالان فرهنگی علاقمند به تغییر اجتماعی نیستند و در افکار نظری
درجا میزنند در حالیکه دستگاههای اجرایی نیازهای فرهنگی خود را تبیین
میکنند آنها توان بازاندیشی سیاستهای فرهنگی و مکانیسم گسترش مفاهیم را
ندارند و وقت مجموعه سیاستگذاری کشور را تلف میسازند.
سیاست فرهنگی به
ذهنیت و هویت توجه دارد، چرا که فرهنگ در شکلدهی درک ما از "خویشتن” نقشی
اساسی ایفا میکند. تلاشهای فرهنگی، غالبا لازم است احساسات و عواطف عمیقی
مانند حس میهن دوستی، دفاع، ضدیت با سرمایهداری و غیره را ایجاد یا منعکس
نماید، اما سیاست فرهنگی تدوین شده فعلی به این مهم کمتر توجه داشته و
مکانیزمهای لازم در آن پیشبینی نشده است.
طیف وسیعی از نهادها، در
ایجاد حس هویت ملی ما سهیم هستند. میزان تأثیرگذاری معانی ویژه بر کنشهای
اجتماعی با توجه به میزان نهادینه بودن و ملکه شدن آنها متفاوت است. مثلا
دفاع از هویت ملی نه تنها بر مفهوم "خویشتن” ما تأثیر میگذارد بلکه بر
عملکرد نهادها نیز اثر میگذارد.
نهادها از طریق طبیعی جلوه دادن،
اجتنابناپذیر و یا مطلوب شمردن گونههای ویژهای از معانی، ارزشهای
اجتماعی، عواطف، شیوههای کسب لذت و هویت خود آگاه شکلهای ذهنیت را تعریف
میکنند. این امر در ساختار هویتهای فردی و جمعی نمایان است. هویت فردی ما
ار به عنوان شهروندان خردورز، شکل میدهد. هویتهای جمعی از طرق
سازمانهایی مانند ملت، مدرسه، باشگاه ایجاد میشود و سیاست فرهنگی بایستی
به آن توجه نماید.
در زندگی اجتماعی و فرهنگی، همه چیز به گونهای
بنیادین با قدرت ارتباط دارد. "قدرت در مرکز سیاستهای فرهنگی جای دارد و
بحثی تفکیکناپذیر از فرهنگ است. تمام عملکردهای معنادار، به روابط قدرت
مربوط میشوند. این روابط ما را به فعالان اجتماعی و سیاسی تبدیل میکنند،
جایگاهها و ذهنیتهای ویژهای را به ما ارائه میدهند که همه آنها یکسان
نیستند. روابط قدرت موجود در عملی معنادار ممکن است حالتی متعادل داشته
باشند، ولی غالبا دربردارنده روابط دیگری هستند.
قدرت به برخی افراد و گروهها امکان میدهد قلمرو کنشهای فرهنگی را تاثیرگذارتر باشند.
ابزاری برای بیان وجود و علایق خود؛
ابزاری برای انتشار، عرضه و توزیع آثار؛
ابزاری برای تعریف خود
ابزار لازم برای تعریف معانی مختلف و شکل بخشیدن به ارزشهای اجتماعی.
پس برای گسترش مفاهیم دفاع غیرعامل بایستی ساخت قدرت را نیز در جریان قرار داد و آنها نیز هم راستا عمل نمایند.
در
جهان امروز ساخت قدرت با رسانهها نیز گره خورده است و با حوزههای تجاری و
اقتصادی پیوند دارد برای نمونه توجه بسیاری که در جهان به فرهنگ معطوف شده
است در راستای ساخت قدرت و تجارت میباشد و یکی از مهمترین عواملی که موجب
توجه خط مشیگذاران سیاسی به حوزه فرهنگ شده است، نقش و تأثیر کالاها و
ابزارهای فرهنگی جدید همچون رسانههای جمعی است.
در قرن اخیر افزایش
بیسابقه ارتباطات فرهنگی موجب توجه فزاینده به تفاوتهای موجود میان
فرهنگها شده و به دلایل مختلف صحنه فرهنگی کاملا دگرگون و "صنعت فرهنگ”
نوعی آمیختگی میان تجارت و فرهنگ به وجود آورده است. گسترش شبکههای
ارتباطی نقش عمدهای در اشاعه و گسترش فرهنگ مدرن ایفا کرده و انواع
فرهنگها همچون فرهنگ تودهای، فرهنگ جوانان، فرهنگ قومی، فرهنگ پست مدرن،
موضوع پژوهشهای زیادی قرار گرفته است.
برخی از کارشناسان بر فرایند
تولید و توزیع و مصرف فرهنگ به عنوان ملاک تمایز تأکید گذاشتهاند و
معتقدند فرهنگ امروزه به صورت انبوه تولید، توزیع و مصرف میشود. در این
شرایط مصرفکنندگان موجوداتی منفعل تلقی میشوند.
در عصر تجدد و با گسترش صنعت و شهرنشینی و تجارت دیگر فرهنگ در مسیر اهداف سرمایهداری تجاری و صنعتی قرار دارد.
پیشرفتهای
تکنولوژیک و گسترش رسانهها و رشد سرمایهداری، تجاری شدن فرآوردههای
فرهنگی و تولید انبوه و مصرف انبوه گسترش فرایند جهانی شدن، تضعیف مرزهای
اقتصادی و سیاسی، بینالمللی شدن اقتصاد سرمایهداری، انقلاب در ارتباطات و
گسترش اطلاعات در حقیقت یکی از ویژگیهای جهان معاصر را تشکیل میدهد.
سرمایهداری
مدرن نیازهای کاذبی تولید میکند و در جهت برآوردن آنها از ابزارهای
گوناگونی بهره میگیرد. صنعت فرهنگ در خدمت تأمین نیازهای کاذب و روزمره و
سرکوب نیازهای واقعی و راستین به کار برده میشود. صنعت فرهنگ منطق کالا را
بر آگاهی فردی مسلط میسازد و در نتیجه فرد از غلبه نیازهای کاذب بر زندگی
خود آگاهی نمییابد. صنعت فرهنگ در سرمایهداری مدرن زمینه گسترش "توهم
آزادی” را به وجود آورد به این معنی که فرد با استفاده از فرآوردههای به
ظاهر متنوع صنعت فرهنگ در عمل آزادی انتخاب واقعی ندارد.
صنعت فرهنگ با
شکل دادن به ذوق ترجیهات تودهها به آگاهی و ذهنیت آنها شکل میبخشد و با
یکسانسازی، هر گونه طرز تفکر رقیب و مخالفی را حذف میکند. صنعت
سرگرمسازی و اطلاعات، نگرشها، عادات و واکنشهای عاطفی و فکری خاصی را
تجویز میکند که مصرفکنندگان را خواه ناخواه به تولیدکنندگان وابسته
میسازد.
صنعت فرهنگ به منظور کسب سود هر چه بیشتر و اعمال سلطه فرهنگی،
"فرهنگ اصیل” را از کار ویژه نقادانهاش تهی میسازد و نهایتا در تجاری
کردن کل زندگی فرهنگی، آن را نیز به کالای فرهنگی دیگری تبدیل میکند”.
به
طور خلاصه صنعت فرهنگی از طریق فرآوردههای خود به تودهها "هویت” میبخشد
و کردارهای آنها را "تعیین” میکند. صنعت فرهنگ به "ابژهسازی” و
شیئیگشتگی انسان میانجامد. فرآوردهها و کالاهای صنعت فرهنگی، همچون دیگر
کالاها صرفا به انگیزه کسب سود بیشتر، تولید میشوند و به شیوهای
استاندارد به بازار عرضه میگردند و ابزارهای عمده سلطه سرمایهداری به
شمار میآید.
در این شرایط گسترش مفاهیم دفاع غیرعامل بسیار پیچیده و
مسیر پر پیچ و خم است. اگر توجه به سرشت دینی نظام، ارزشها و باورهای دینی
از یکسو، و هنجارهای اجتماعی معطوف به احترام به رفتارهای دینی را
مهمترین حوزه تداوم بخشنده به نظام سیاسی کشور به شمار آوریم، مطالعات
اجتماعی عدیده نشان دادهاند تشکیک در آن دسته از ارزشها و باورهای دینی
که با عرصه سیاسی پیوند دارند و به نحوی ساماندهنده عرصه قدرتند، در زمره
مواردی است که دشمنان بعنوان اراده معارضهجو به هر نحو ممکن با آن مقابله
میکند و از پایداری مفاهیم و ارزشهایی که نظام سیاسی کشور را استحکام
میبخشد نگرانند.
استراتژیهای گسترش مفاهیم دفاع غیرعامل عبارتند از:
۱ـ
نظر به آنکه عرصه فرهنگ و اجتماع بستر اساسی دفاع غیرعامل است ضرورت به
مشارکت طلبیدن عموم مردم در فهم اصول و مفاهیم دفاع غیرعامل ضروری است.
۲ـ توجه سیاستگذاران فرهنگی در عرصه یاد شده امکان پیشبرد مفاهیم را فراهم میسازد.
۳ـ توجه نظام سیاسی به گسترش مفاهیم دفاع غیرعامل بعنوان پشتیبان اصلی
۴ـ بکارگیری تواناییها نخبگان و گروههای مرجع با هدف تثبیت مبانی فرهنگی و اجتماعی دفاع غیرعامل
۵ـ توجه سازمانها و نهادهای فرهنگی به نقش مهمشان در ترویج مفاهیم دفاع غیرعامل برای حفظ و پایداری ملی
زمینه سازی برای مقاومت پایدار
تاریخ زندگی بشر همواره با موضوع جنگ همراه بوده است. این واقعیت به
قدری تاثیرگذار بوده که به عنوان یک پدیده اجتماعی پذیرفته شده و جامعه
شناسان بخشی از تحقیقات خود را پیرامون آن و تاثیراتی که بر زندگی انسانها
می گذارد اختصاص دادهاند. در این راستا پدافند غیر عامل با توجه به خوی
تجاوز گرایانه و زیاده طلبانه استکبار جهانی تبدیل به یک اصل مهم، حیاتی و
بسیار تعیین شده گردیده است.
پدافند غیر عامل با مفهوم کلی دفاع در
برابر تهاجم، بدون استفاده از سلاح و درگیر شدن مستقیم، سابقه ای بس طولانی
در تاریخ بشری به قدمت خلقت انسان دارد. شکلگیری تمدنهای اولیه در جهان،
همواره به وقوع جنگ همراه بوده است، انسانها از طریق پناه گرفتن در غارها و
ساخت جوشن و سپر و ایجاد برج و بارو و قلاح محکم و مرتفع و حفر خندق جهت
حفظ جان و تامین گروهی با هدف پیشگیری از حملات غافلگیرانه دشمن اقدام
نمودهاند. امجام اقدامات دفاع غیر عامل در جنگهای امروزی در جهت مقابله
با تهاجمات دشمن و تقلیل خسارات ناشی از حملات زمینی، هوایی و دریایی
مهاجم، موضوع بنیادی است که وسعت و گستره آن تمامی زیر ساختهای کلیدی،
مراکز حیاتی، حساس و مهم نظامی و غیر نظامی کشور نظیر: پالایشگاهها،
نیروگاهها، بنادر، فروردگاههات، مجتمعهای بزرگ صنعتی، قرارگاهها و
مراکز عمده فرماندهی نظامی و هدایت و تصمیم گیریهای سیاسی، مراکز اصلی
مخابراتی و ارتباطی، پلهای استراتژیک، صنایع نظامی، پایگاههای هوایی،
سایتهای موشکی، مراکز و ایستگاههای رادیویی و تلویزیونی، انبارهای عمده
مواد غذایی و داروئی، مراکز جمعیتی و قرارگاههای تاکتیکی، مقرهای عمده
آمادی و پشتیبانی و … را در برمیگیرد. تجارب حاصله از جنگهای گذشته به
خصوص هشت سال دفاع مقدس، جنگ ۴۳ روزه در سال ۱۹۹۱ متحدین علیه عراق (جنگ
اول خلیج فارس)، جنگ ۱۱ هفته ای سال ۱۹۹۹ ناتو علیه یوگسلاوی، جنگ ۲۰۰۳
آمریکا و انگلیس علیه عراق و جنگ ۳۳ روزه اخیر اسرائیل علیه لبنان موید این
نظر است که کشور مهاجم جهت در هم شکستن اراده ملت و توان سیاسی، اقتصادی و
نظامی کشور مورد تهاجم با اتخاذ استراتژی انهدام مراکز ثقل (Enter of
Gravity) توجه خود را صرف بمباران و انهدام مراکز حیاتی، حساس و مهم
مینماید.
نگرشی تحقیقی به آمار و سوابق ثبت شده جنگهای گذشته موید این
وضوع میباشد که به علل وجود شکاف فناوری بین تسلیحات مدرن آفندی دشمن و
تسلیحات پدافندی خودی، آسیبپذیری سامانه در برابر جنگ الکترونیک،
غافلگیرانه شدن این سامانهها در برابر هواپیماهای تهاجمی و موشکهای کروز و
بالستیک، پرتاب موشک از ماوراء برد جنگ افزارهای هوایی، فقدامن صلاح ضد
موشک، اهداف حیاتی و حساس موجود را در صورت نبود و یا ضعف اقدامات دفاع غیر
عامل به هدفهای آسان برای هدفگیری موفق و سریع هواپیماهای حمله ور و
تسلیحات آفندی دشمن تبدیل خواهند نمود.
امروزه کشورهایی که طعم خرابی و
خسارات ناشی از جنگ را چشیدهاند، جهت حفظ سرمایههای ملی و منابع خود توجه
ویژه ای به دفاع غیر عامل نمودهاند و در اهبرد دفاعی خود جایگاه والایی
برای آن قائل شدهاند.
تاریخچه و بررسی سوابق جهانی
انسانهای اولیه برای
در امان ماندن از تهاجم حیوانات وحشی و دیگر دشمنان خود و همچنین برای
کاستن از نگرانیهای خود به غارها، بالای درختان و دیگر پناهگاههای طبیعی
پناه بردند.
وجود خندق در اطراف شهرها و ایجاد دروازههای مستحکم برای پیشگیری از حملات غافلگیرانه دشمن در تمام نقاط جهان امری رایج بود.
در
قرآن کریم در آیه ۸۰ از سوره مبارکه انبیاء میفرماید: و ما به او (حضرت
داود علیه السلام) ساخت زره را تعلیم نمودیم تا شما را از آسیب جنگ در امان
بدارد پس آیا از شکر گریزانید؟
در جریان هجرت پیامبر اسلام نیز خداوند
متعال با استفاده از شگردهای اختفاء و فریب که از اصول پدافند غیر عامل است
مانع دسترسی کفار قریش به ایشان گردید. حضرت علی (ع) در نامه ۱۲ نهج
البلاغه میفرمایند: آنگاه که در میدان جنگ در مقابل دشمن قرار گرفتید
میباید قرارگاه شما در دامنه کوهها و تپهها و یا در کنار رودها باشد تا
پوشش حفاظ شما گردد و شما را از دست دشمن نگهبانی کند.
بررسی جهانی
در جنگ جهانی دوم که با استفاده از
هواپیما و بمباران شهرها و مراکز صنعتی و سرمایهگذاری و پس از آن استفاده
از موشک توسط آلمان نازی شروع شد خسارات ناشی از جنگ به خصوص آسیبهای که
به مردم و بخشهای غیر نظامی وارد شد نسبت به جنگ جهانی اول سیر صعودی داشت
و این موضوع باعث شد تا کشورها به پدافند غیر عامل اهمیت مضاعفی بدهند.
در
کنار کشورهایی مانند آمریکا، شوروی سابق، آلمان، انگلستان و کانادا حتی
کشورهای مانند سوئیس که در طول هر دو جنگ جهانی بی طرفی خود را حفظ کرده
بود با شتاب به پدافند غیر عامل روی آوردند.
پس از جنگ جهانی دوم، دولت
آلمان توسعه پدافند غیر عامل را در دستور کار خود قرار داد و علاوه بر
سازمانهای دولتی، نیز به صورت داوطلبانه و افتخاری در این زمینه با دولت
همکاری نمایند.
بسیاری از تاسیسات و ساختمانهای این کشور به صورت دو
منظوره احداث میشود و علاوه بر کاربردهای متفاوت در شرایط عادی، در شرایط
بحران به پناهگاه تبدیل میشود که از جمله این مراکز به خطوط راه آهن
زمینی، ایستگاههای مترو و پارکینگهای بزرگ ساختمانهااشاره کرد. این
پناهگاهها برای استفاده عموم آماده می گردد. مردم و شرکتهای ملی و خصوصی
در صورت رعایت استانداردهای دفاع غیر عامل از دولتها کمکهای مالی دریافت
مینماید و ساخت پناهگاه در مدارس، دانشگاهها و مراکز مشابه الزامی است.
در شوروی سابق سازمان دفاع غیر عامل در اواسط سال ۱۹۶۰ میلادی تاسیس گردید و
به سرعت توسعه یافت و از سال ۱۹۶۶ با تحولی بزرگ تجدید سازمان گردید و
ساخت پناهگاههای ضد هستهای و دو منظوره کردن بسیاری از تاسیسات مانند
ایستگاهها و معابر مترو و پارکینگهای زیر زمینی از همان زمان در دستور
کار ساخت استحکامات ایمن و زرههای مقاوم در مقابل انواع بمب و موشک توسعه
یافت. در آمریکا پس از گذشت بحرانهای برلین و کوبا در سال ۱۹۶۳ موضوع ساخت
پناهگاههای خانگی و دسته جمعی مطرح شد و توسعه پدافند غیر عامل آمریکا به
گونهای بود که دفاع غیر عامل آمریکا به نام یوجین پی ویگر برنده صلح نوبل
شد. در کشور کانادا نیز موضوع پدافند غیر عامل مورد توجه خاصی مبذول
گردیده است و دولت مرکزی وطیفه دارد در این مورد به تدوین اصول و سازماندهی
تنظیم همکاری دولت و نیروهای مسلح، آموزش مسئولان و مردم، استفاده از
همیاری در تدوین برنامههای آموزشی محلی، گسترش برنامههای تحقیقاتی و
نمونه سازی از طرحها اقدام نماید. از سال ۱۹۵۴ و پس از انتشار نتایج
آزمایشهای مگانتی هستهای آمریکا، کشور کانادا عکس العمل به موقع خود را
با ایجاد سازمانهای دفاع غیر عامل نشان داد از سال ۱۹۵۹ به منظور تامین
بیشترین هماهنگی در امور دفاع غیر نظامی، سازمانهای دفاع غیر عامل و
اقدامات اضطراری را ادغام نمود که از مهمترین وظایف این سازمان جدید، تنظیم
و نظم و امنیت به منظور حفظ حاکمیت و تداوم خدمات دولتی است. دولت سوئیس
نیز با وجود سیاسیت بیطرف در طول دو جنگ جهانی به رغم این که از نظر
موقعیت ای ژئوپلتیک و دارا بون معادن زیر زمینی دارای وضعیت حساسیت آفرینی
نیست، پدافند غیر عامل را در این بخشی از فضای اطمینان بخش حاکم بر این
کشور را نمیتوان ناشی از اجرای این سیاست دانست. سازمان دفاع غیر عامل
سوئیس به ساخت پناه گاههای مقاوم در مقابل انفجارات اتمی به طور گستردهای
توجه کرد و برای اقامت مردم تمامی امکانات از قبیل آب، غذا، دارو و سایر
مایحتاج را به صورتی که قبل از فاسد شدن تعویض می گردند پیش بینی کرد. در
کشور یوگسلاوی هم به این موضوع توجه جدی معطوف گردید و در برنامه ریزیها
علاوه بر احداث پناهگاهها، مستحکم ساختن ابنیه، ایجاد مرکز به صورت دو
منظوره و آموزش و تمرین مردم، به اصولی مانند پراکندگی، کوچک سازی فریب
توجه شد به نحوی که در طول جنگ ۱۹۹۹ نیروهای مسلح کشور عضو ناتو با وجود
بمباران گسترده نتوانستند خساراتهای عمده به تاسیسات این کشور وارد
نمایند.
از کشور همسایه نیز کشور پاکستان به این موضوع علاقه مندی خاصی
نشان داده است و ضمن ایجاد سازمانی برای این امر به موضوع آرامش مردم توجه
نموده است طوری که جزوات آموزشی با متون ساده و روان در مورد مقابله با
انفجارات هسته ای و دیگر تهدیدها بین مردم و مراکز آموزشی انتشار یافته است
در کشور کره شمالی هم که با تهدیدات آمریکا روبرو است پدافند غیر عامل به
صورت گستردهای مورد استفاده قرار میگیرند، معابر مترو و ایستگاههای زیز
زمینی شهر پیونگ یانگ در عمق ۹۰ تا ۱۰۵ متری زمین احداث شده است، بسیاری از
کارخانه صنایع نظامی در تونلهای بزرگ استقرار یافته و هواپیمای نظامی پس
از فرورد میتواند در تونلهای حفر شده مخفی شوند.
ویژگیهای جمهوری اسلامی ایران
جمهوری اسلامی ایران با توجه به دلایل زیر همواره مورد تهدید مزمن و پایدار آمریکا و هم پیمان استراتژیک آن قرار دارد:
۱٫ دیدگاه ایدئولوژی و اتکای و پاینده نظام مقدس جمهوری اسلام ناب محمدی و مبانی آن.
۲٫ از دیدگاه ژئوپلتیک و جغرافیای سیاسی
۳٫ دیدگاه اقتصادی و بهره مندی از منابع عظیم نفت و گاز
۴٫ ازدیدگاه فناوری ورود جمهوری اسلامی ایران به عرصههای فناوریهای نوین همچون بحث غنیسازی اورانیوم
سیر
تحول جنگها (شیوههای دفاع در مقابل آنها) جنگها چه به صورت خواسته یا
ناخواسته و تحمیلی با زندگی حیات بشری آموخته شده است و در بسیاری از موارد
به نظر می رسد که هیچ راه گریزی از ان وجود ندارد و بشریت در طول تاریخ
۵۰۰۰ هزار سال تمدن بشری در روی کره زمین در حدود ۱۴ هزار جنگ را شاهد بوده
و در طی این جنگها بیش از مییارد انسان جان باختند. سالهای ۱۹۹۰- ۱۹۴۵
در روی کره زمین فقط سه هفته بدون جنگ بوده و جالب این که اکثر جنگها در
کشورهای جهان سوم وقوع پیوسته است. در قرن بیستم بیش از ۲۲۰ جنگ به وقوع
پیوسته و میلیونها نفر تلفات انسانی داشته است در طول این سالها همگام و
هماهنگ با تاریخ چند هزار ساله بشری صرفاً ۲۶۸ سال بدون جنگ و مناقشه بوده
است و تنها در طی ۴۵ سال یعنی طی رشد و پیشرفت فناورانه قدر مسلم روشها،
قواعد و اصول جنگ با توجه به امکانات و توانمندیها و دانش آن جامعه دچار
تغییر و تحول اساسی گردیده است.
تحولات تاریخی جنگها
جنگهای نسل اول :
شامل جنگهای دوره تاریخی از پیدایش بشر تا اختراع سلاحهای گرم و متکب بر سلاح سرد میباشد.
جنگهای نسل دوم:
شامل جنگهای تاریخی اختراع و به کار گیری سلاحهای گرم تا زمان ورود ماشین به عرصه نبرد میگردد.
جنگهای نسل سوم:
این جنگها مکانیزه و به کار گیری ماشینهای جنگی و توسعه نبرد به هوا و زیر دریایی شروع و تا دوره محاصره ادامه داشت.
تهاجم بعثی عراق و دوره ۸ سال دفاع مقدس از مهم ترین تجارب جنگی بشر در این دوره می باشد. مشخصههای جنگهای نسل سوم:
۱٫ تاکید بر جنگ سخت (حجم انبوه و گسترده درگیریهای فیزیکی طرفین)
۲٫ اصرار بر کسب برتریها تاکتیکی
۳٫ تاکید بر کسب برتریهای تاکتیکی
۴٫ بکارگیری حجم انبوه مهمات و سلاحهای معمولی و غیر دقیق
۵٫ تکیه ی زیاد بر نبرد زمینی و محدودیت هوا و عدم بهرهمندی فضا در نبرد
۶٫ تکیه بر حجم نیروی انسانی
۷٫ دشواریهای مدیریت و صحنه نبرد و پشتیبانیها
۸٫ گستردگی خسارت و تلفات وارده به غیره نظامیان
۹٫ طولانیتر شدن دوره جنگ
۱۰٫ خطرپذیری بسیار بالا
۱۱٫ جنگهای نسل چهارم با شروع بسیار بالا
جنگهای نسل چهارم:
با
شروع انقلاب علوم و فناوریها خصوصاً در زمینه اطلاعات، ارتباطات،
الکترونیک و رایانه در سالهای اخیر، جنگهای نسل چهارم طراحی و در چند جنگ
اخیر نسل چهارم تجربه شده و در سیر تکاملی خود را طی مینماید.
مشخصههای جنگهای نسل چهارم:
۱٫ تاکید بر جنگ نرم (شامل جنگهای اطلاعاتی، جنگ روانی و تبلیغاتی، جنگ سایری).
۲٫ بکارگیری موضعی و مقطعی جنگ سخت برای تقویت و پشتیبانی جنگ نرم.
۳٫ تاکید بر اجنگ الکترونیک پیشرفته
۴٫ تکیه بر سلاح و تجهیزات هوشمند و پیشرفته و دقیق
۵٫ توسعه توانمندیها و کسب برتری کامل در هوا
۶٫ گسترش عرصه جنگ به فضا
۷٫ پرهیز از درگیری قطعی در جنگ سخت، قبل از اطمینان از پیروزی در جنگ نرم
۸٫ شروع همزمان به نبرد در خط عمیق نزدیک و عمیق دور (گسترش عرصه نبرد به تمام سطوح جغرافیای کشور هدف)
۹٫ تاکید قر اندام زیر ساختهای ملی و مراکز حیاتی، حساس و مهم در کشور در اولویت نخست اهداف تهاجم
۱۰٫ در تلاش موکد و مستمر بر قطع ارتباط رهبری و مدیریت دفاعی و عمومی کشور با مردم ونیز با نیروهای دفاعی گام نخست
۱۱٫ کوتاه شدن مدت زمان جنگ (طراحی جنگ برق آسا )
۱۲٫ خطر پذیری پایین.
الزامات و ویژگیهای دفاع موسوم در جنگهای نسل چهارم:
۱٫ ضرروت برنامه ریزی و طرحهای جامع دفاعی قبل از شروع درگیریهای آشکار(دفاع در مقابل جنگ نرم)
۲٫ توسعه همه جانبه تدابیر دفاعی به منظور افزایش ضریب پایدار ملی
۳٫ گسترش طرحهای دفاعی در سطح تمامی نقاط هدف در جغرافیای کشور و حوزه سرزمینی ملی به روش دفاعی نقطهای
۴٫ تاکید ویژه بر دفاع غیرعامل
۵٫ اتکا بر ایمان و هوشیاری، روحیه و توان دفاع مردمی
۶٫ توجه و تاکید بر رهابرد اصول دفاع نا متقارن
۷٫ توجه به تمام جهات
۸٫ چهارگانه به عنوان محورها و معبر تهاجم
۹٫
شناسایی و رفع ضعفهای ذاتی و فناوریهای و آسیب پذیریهای ساختاری و
سیستمی و تمرکز اولویتهای دفاعی (دفاع از طریق نقاط حیاتی، حساس و مهم)
۱۰٫ تمکرکز تلاشها و ارتقاء روحیه وارده ملی برای دفاع
نتیجه گیری
نتیجه
ای که از بحث جنگ نرم و پدافند غیر عامل بدست می آید این است که در موقعیت
کنونی ایران اسلامی و با فتنه هایی که هر روز و هرساعت توسط قدرتهای
استکباری بر علیه این کشور در حال طراحی و اجراست ، این است که همه مواظب
اعمال و رفتار خود در داخل کشور باشند ، هر حرف و کلمه و جمله تک تک احاد
کشور مخصوصاً نخبگان و خواص زیر نظر و تحلیل و اقدام دشمنان این ملّت است
هیچ
ملّتی بر ملّت دیگر چیره و غالب نمی گردد ،مگر اینکه از داخل با دشمن
مکاری بکنن . پدافند غیر عامل بنا به فرمایشلات رهبر معظم انقلاب ،یعنی
بصیرت،بصیرت،بصیرت. والسلام
منابع و مأخذ:
روزنامه کیهان.
کتابچه پدافند غیر عامل . انتشارات آموزش و پرورش
جنگ نرم . نوشته حسن امامی.انتشارات امیر کبیر
گرد آورنده: مصطفی عواجهی