۳۰ تير ۱۳۹۳ - ۱۰:۰۵
کد خبر: ۹۲۴۹
بررسی نقش ایران در احیای تمدن اسلامی
تمدن اسلامی نوین، مستلزم ایجاد منافع مشترک بین همه‌ی کشورهای اسلامی و تغییر بنیادین در نگاه عقلانیت دینی است. بیداری اسلامی در منطقه در صورت مدیریت صحیح، می‌تواند در تغییر نگاه مسلمانان به دنیا و ایجاد منافع مشترک بین آن‌ها مؤثر واقع گردد.
در یک نگاه
دولت‌ملت‌های کنونی میراث قرن 19 اروپا بوده و حتی اندیشمندان غربی به‌ویژه کارکردگرایان و آرمان‌گرایان، به لزوم ایجاد نهادهای فراملی اذعان کرده‌اند. از طرفی ایجاد سازمان‌های بین‌المللی و نهادهایی مثل اتحادیه‌ی اروپا نشان می‌دهد که اتحاد مسلمانان در قالب امت واحده و ایجاد یک تمدن اسلامی، دور از دسترس نخواهد بود. یک تمدن اسلامی نوین، مستلزم ایجاد منافع مشترک بین همه‌ی کشورهای اسلامی و تغییر بنیادین در نگاه عقلانیت دینی است.
 
گروه بین‌الملل برهان/ مریم مرادی؛ برای «تمدن» تعاریف گوناگونی ارائه شده است. پیش از ارائه‌ی بعضی از این تعاریف، این نکته را باید در نظر داشت که «تمدن» مفهومی بدیع و نسبتاً جدید است و در طول سده‌های اخیر، دچار تحول مفهومی نیز شده است. با وجود این، با در نظر داشتن نکته‌ی مزبور، این واژه از منظر بعضی از اندیشمندان مغرب‌زمین و گروهی از متفکران مسلمان، مورد بررسی قرار می‌گیرد.
 
ویل دورانت «تمدن» را این‌گونه تعریف می‌کند: «تمدن نظامی است اجتماعی که موجب تسریع دستاوردهای فرهنگی شده و به‌منظور بهره‌گیری از اندیشه‌ها، آداب و رسوم و هنر، دست به ابداع و خلاقیت می‌زند. نظامی است سیاسی که اخلاق و قانون، نگهدارنده‌ی آن می‌باشد و نظامی است اقتصادی که با تداوم تولید، پایدار خواهد ماند.» ساموئل هانتینگتون، متفکر آمریکایی «تمدن» را بالاترین گروه‌بندی فرهنگ و گسترده‌ترین سطح هویت فرهنگی به‌شمار می‌آورد.[1]
 
هنری لوکاس «تمدن» را پدیده‌ای به‌هم‌تنیده می‌داند که همه‌ی رویدادهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و حتی هنر و ادبیات را در بر می‌گیرد. از نظر آرنولد توین بی، «تمدن» حاصل نبوغ اقلیت مبتکر و نوآور است. یعنی در جامعه، طبقه‌ی ممتازی وجود دارد که واجد نبوغ و ابتکار و نوآوری است و در اثر تحولات و سیر تکامل جامعه، تمدن را پدیدار می‌نماید.
 
اگر بخواهیم به شکل ریشه‌ای به ایجاد یک تمدن اسلامی نگاهی بیندازیم، باید آن را در لابه‌لای آیات قرآن کریم جست‌وجو کنیم. در این کتاب اسلامی، بارها از واژه‌ی امت و لزوم همبستگی مسلمانان در مقابل کفار نام برده شده است. تمدن اسلامی از دعوت در مکه آغاز شد و با تشکیل حکومت در مدینه پا گرفت؛ یعنی مکانی که حکومت اسلامی با شهرنشینی همراه شد. در سال‌هایی که مسلمانان در مکه بودند، قریش با کوشش فراوان، مردم را از گرویدن به اسلام بازمی‌داشت و مشرکان مکه از آزار نومسلمانان دریغ نمی‌کردند.
 
از طرفی دولت‌ملت‌های کنونی میراث قرن 19 اروپا بوده و حتی اندیشمندان غربی، به‌ویژه کارکردگرایان و آرمان‌گرایان، به لزوم ایجاد نهادهای فراملی اذعان کرده‌اند. از طرفی ایجاد سازمان‌های بین‌المللی و نهادهایی مثل اتحادیه‌ی اروپا نشان می‌دهد که اتحاد مسلمانان در قالب امت واحده و ایجاد یک تمدن اسلامی دور از دسترس نخواهد بود. منتها در این مسیر پُرپیچ‌وخم، چالش‌هایی وجود داشته و خواهد داشت که باید با ایجاد راهکارهایی مناسب و درخور همان چالش‌ها، به مقابله با آن‌ها پرداخت.
 
در این مقاله تلاش داریم از سه منظر به بررسی موضوع تمدن اسلامی بپردازیم: الزامات تحقق تمدن اسلامی، چالش‌های پیش روی جهان اسلام برای این مسئله و در نهایت نقش جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان ام‌القرای جهان اسلام در تحقق تمدن اسلامی. پیش از اینکه بخواهیم به بررسی این مشکلات بپردازیم، به واکاوی لزوم ایجاد این تمدن اشاره می‌کنیم.
 
الزامات، ایجاد تمدن اسلامی
 
1.      ایجاد وحدت در جهان اسلام: جهان اسلام نیازمند توسعه‌‌ی وحدت و همدلی است و این وحدت نباید فقط یک امر سیاسی و بین دولت‌ها باشد، بلکه با توجه به شرایط نامطلوب حاکم بر اغلب دولت‌های کشورهای مسلمانان، باید با کمک پایگاه‌های سنتی و ان‌جی‌اوها، وحدت و همدلی در میان ملت‌های اسلامی گسترش یابد و از ترویج هر نوع فکر و رفتار تنش‌زا و اختلاف‌آفرین جلوگیری شود. این امر یکی از مستلزمات تحقق تمدن اسلامی است؛ چراکه غرب با همه‌ی توان، سعی در ایجاد اختلاف و تفرقه بین مسلمانان دارد و ایجاد یک تمدن اسلامی مشترک، با منافع و فرهنگ مشترک می‌تواند بازگشای این گره باشد.
 
2. مقابله با تمدن غربی: کشورهای اروپایی و غربی با استفاده از ابزارهای قدرتی که در اختیار دارند، فرهنگ و تمدن اصیل شرقی را نادیده گرفته و سعی در ایجاد تصوری از فرهنگ و تمدن غرب به‌عنوان فرهنگ اصیل انسانی دارند؛ حال آنکه تاریخ و تمدن آن‌ها در مقابل تمدن اسلام و به‌طور کلی تمدن شرقی، حرف‌های زیادی برای گفتن ندارد. اما شناساندن تمدن و تاریخ درخشان اسلام و همچنین دستاوردهای آن، مستلزم ایجاد یک تمدن اسلامی قدرتمند است.
 
شکل‌گیری یک تمدن اسلامی نوین مستلزم ایجاد منافع مشترک بین همه‌ی کشورهای اسلامی و تغییر بنیادین در نگاه عقلانیت دینی است. بیداری اسلامی در منطقه، حادثه‌ی مهمی است که در صورت مدیریت صحیح، می‌تواند در تغییر نگاه مسلمانان به دنیا و ایجاد منافع مشترک بین آن‌ها مؤثر واقع گردد.
 
چالش‌های پیش روی تحقق تمدن اسلامی
 
1.      نداشتن رهبری واحد: هرگونه حرکت اجتماعی و فرهنگی در حال شکل‌گیری، برای جلوگیری از تشتت و چندگانگی در مسیر حرکت، نیازمند آن است که از مبدأ واحدی هدایت و رهبری گردد. متأسفانه دین اسلام به شاخه‌های گوناگونی تقسیم شده و اعتقادات این شاخه‌ها گاه به علت کج‌فهمی از اسلام، به تعارض آرا نیز تبدیل گشته است. از این رو، در حال حاضر و با توجه به اعتقادات گروه‌های اسلامی افراطی و تکفیری، این مشکل همچنان پابرجا خواهد ماند، زیرا که آن‌ها اعتقادات شیعیان را نوعی کفر قلمداد کرده و هرگز حاضر نخواهند بود با آن‌ها تحت یک لوا و تمدن مشترک زیست داشته باشند.
 
2.      تهاجم فرهنگی غرب: تهاجم فرهنگی از جمله مهم‌ترین چالش‌ها در روند استقرار تمدن نوین اسلامی در جامعه است. فرهنگ و تمدن غربی با تکیه بر ابزارها و امکاناتی که در قرون اخیر بدان دست یافته در تلاش است که بتواند سیطره‌ی فرهنگی خود را بر تمام جوامع بشری افکند. بدین روی، تمدن غربی در تلاش است فرهنگ مادی صرف که همه چیز را در مادیات و منافع دنیوی می‌بیند در تمام جوامع تبدیل به فرهنگ غالب نموده و راه را بر هر نوع بدیلی ببندد. چالش جدی تمدن نوین اسلامی، در تقابل با این تهاجم فرهنگی و بیرون راندن آن از لایه‌های مختلف اجتماع است. با توجه به تلاش‌های فراوانی که غرب در حداقل صدساله‌ی اخیر در راستای گسترش فرهنگ خود در سطح جهانی نموده، توانسته است از طرق مختلف، موفقیت‌های فراوانی را کسب کند. رواج فرهنگ مصرف‌گرایی و تجمل در جوامع، از جمله نتایجی است که در اثر این تلاش‌ها ایجاد شده است.[2]
 
 
3.      اختلافات قومی بین مسلمانان: جدا از اختلافات مذهبی بین مسلمانان، در هریک از کشورهای مسلمان، گروه‌های قومی متفاوتی وجود دارد که بعضاً قومیت خود را به شکل متعصبانه قبول داشته و حاضر نیستند از اصول خود برای تحقق یک تمدن مشترک کوتاه بیایند. این مسئله به‌ویژه در لبنان، سوریه و عراق که دارای قومیت‌های مختلف هستند، نمود بیشتری دارد.
 
4.      مشکلات اقتصادی جوامع مسلمان: وضعیت اقتصادی و معیشتی جامعه‌ی مسلمانان همواره دغدغه‌ی اصلی متولیان و آحاد مردم بوده است. در واقع در صورتی که این مؤلفه با مشکل روبه‌رو شود، تأثیر فراوانی بر سایر جنبه‌های مادی و معنوی جامعه خواهد گذاشت. همان‌طور که می‌دانیم، تقریباً تمامی کشورهای مسلمان از عدم توسعه‌ی پایدار رنج می‌برند و جزء کشورهای در حال توسعه محسوب می‌گردند. اگرچه برخی از کشورهای عربی، ترکیه و جمهوری اسلامی ایران، طی سال‌های اخیر توانسته‌اند به جلو حرکت کنند، اما اقتصاد این کشورها همچنان دچار مشکلات عدیده است که مستلزم دگرگونی در اقتصاد رانتی و مسائل مرتبط با آن است.
 
 
1.      عدم اعتقاد به عقلانیت دینی: یکی از مشکلات مسلمانان که در قرن بیست‌ویکم نمود بیشتری پیدا کرده این است که آن‌ها به‌نوعی در فرهنگ مادی‌گرایانه‌ی غرب غرق شده‌اند و عقلانیت را به عقلانیت ابرازی تقلیل داده‌اند و جایگاهی برای عقلانیت دینی قائل نیستند. از این رو، با توجه به فقدان این اعتقاد، می‌توان به این چالش به‌عنوان یکی از مهم‌ترین موانع ریشه‌ای در مبانی اندیشه‌ای تحقق تمدن اسلامی اشاره کرد.
 
2.      مقابله‌ی غرب با جهان اسلام: خصومت غرب و اسلام سوابق تاریخی بی‌شماری دارد؛ به‌طوری‌که می‌توان گفت که فتوحات تاریخی اسلامی، مرزها را در هم نوردید و حوادث ناشی از آن، مانند در هم شکستن کاروان‌های نظامی روم و انهدام مراکزشان در زیر گام‌های سربازان مسلمان، نخستین تجربه‌های دردناکی بود که غرب در رابطه‌اش با جهان اسلام، با آن رویارو می‌شد. همین تجربه‌ها بود که بذر ترس از اسلام را در ذهنیت غربی کاشت و موجب پرورش گرایش منفی در آن گردید که بر رابطه‌اش با جهان اسلام حاکم شد.[3]
 
 
به‌طور کلی می‌توان گفت مجموعه‌ی جنگ‌های تاریخی، گسترش اسلام و تشکیل جوامع اسلامی در بسیاری از مناطق، که تهدیدی برای حاکمیت مسیحیت بر سرزمین‌های خود به‌شمار می‌آمد، افزایش تعداد مسلمانان در این نوع جوامع، تفاوت نگاه دین‌ها به حقایق و برخورد میان ادیان و رد نظرات مسیحیان توسط اسلام، مجموعه عواملی هستند که تاریخ ناآرام این دو قطب را تشکیل داده و اسلام را به‌عنوان تهدیدی برای هویت غرب معرفی کرده است و بدون شک، غرب به رهبری ایالات متحده، در مقابل شکل‌گیری قطب قدرت واحد از طرف مسلمانان، ساکت نخواهد نشست. شاید این معضل، بزرگ‌ترین چالش پیش روی این تمدن باشد.
 
جهان اسلام نیازمند توسعه‌ی‌ وحدت و همدلی است و این وحدت نباید فقط یک امر سیاسی و بین دولت‌ها باشد، بلکه با توجه به شرایط نامطلوب حاکم بر اغلب دولت‌های کشورهای مسلمانان، باید با کمک پایگاه‌های سنتی و ان‌جی‌اوها، وحدت و همدلی در میان ملت‌های اسلامی گسترش یابد و از ترویج هر نوع فکر و رفتار تنش‌زا و اختلاف‌آفرین جلوگیری شود.
 
نقش ایران در تحقق تمدن اسلامی
 
«ام‌القری» دکترینی برای تبیین خط‌مشی سیاست خارجی جمهوری اسلامی‌ ایران و موقعیت ایران در جهان اسلام است که اواخر دهه‌ی 1360 از سوی محمدجواد لاریجانی مطرح شد. این دکترین در راستای جمع بین منافع ملی و آرمان‌های مطرح‌شده پس از انقلاب اسلامی‌ ایران مطرح گردیده است.
 
وی در تدوین استراتژی ملی جمهوری اسلامی ایران، توجه به ایران ام‌القری را در کنار امنیت (دفاع مؤثر) و آبادی (توسعه) یکی از ارکان مهم استراتژی ملی ایران می‌داند. براساس این نظریه، ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی،‌ بدون تردید ام‌القرای جهان اسلام شده است، زیرا ایران پس از انقلاب با تشکیل حکومت اسلامی‌، دارای دو شأن رهبری مردم ایران و امت اسلامی‌ گردید و همه‌ی مسلمانان وظیفه دارند ولایت و رهبری امام خمینی (ره) و جانشین ایشان را به‌عنوان رهبر امت واحده‌ی اسلامی‌ بپذیرند.[4]
 
به این ترتیب، حکومت ایران بایستی علاوه بر منافع ملی، به منافع جهان اسلام نیز بپردازد و دیگر کشورها نیز موظف‌اند از ایران به‌عنوان ام‌القرای جهان اسلام حمایت و دفاع کنند. از این رو، جمهوری اسلامی با توجه به مؤلفه‌های زیر می‌تواند در ایجاد یک تمدن نوین اسلامی نقش‌آفرینی کند.
 
منابع طبیعی: از نظر منابع طبیعی، کشورمان نخستین کشور دارای مجموع ذخایر انرژی در جهان است. همچنین ایران سومین ذخایر بزرگ شناخته‌شده‌‌ی نفت و دومین ذخایر بزرگ گاز طبیعی جهان را در اختیار دارد و نخستین رتبه‌ی جهانی در منابع روی، دومین رتبه‌ی جهانی در زمینه‌ی منابع مس، نهمین رتبه‌ی جهانی در معادن آهن، دهمین رتبه‌ی جهانی در معادن اورانیوم و یازدهمین رتبه‌ی جهانی در زمینه‌ی معادن سرب را داراست. به عبارت دیگر، ایران با داشتن یک درصد جمعیت جهان، بیش از هفت درصد منابع معدنی دنیا را در اختیار دارد.[5]
 
همین امر می‌تواند یکی از مؤثرین عوامل برای نقش‌آفرینی و قدرت ایران در منطقه و حتی جهان محسوب گردد، زیرا کشوری که منابع طبیعی کلانی در اختیار دارد، هم می‌تواند به منابع ثروت دسترسی داشته باشد و هم اینکه به همین لحاظ، ارتباطات گسترده‌ای را با کشورهای دیگر برقرار نماید.
 
عوامل نظامی: نیروی نظامی یکی از عناصر تشکیل‌دهنده‌ی قدرت ملی است. در این چارچوب، باید سلاح‌ها، کم‌وکیف افراد نظامی، تجهیزات جنگی، رهبری، بودجه‌ی نظامی، پایگاه‌ها، فنون نظامی، تحرک نیروها، امکانات تدارکاتی و لجستیکی مورد توجه قرار گیرند. آنچه مسلم است، عوامل نظامی را نباید به‌صورت یک متغیر مستقل مورد بررسی قرار داد، زیرا قدرت نظامی خود تحت تأثیر عوامل ایدئولوژیک، اقتصادی، روانی، ژئوپولیتیکی و... قرار می‌گیرد.
 
جمعیت: امروزه جمعیت به‌عنوان یکی از عوامل مهم تأثیرگذار بر قدرت دولت‌ها شناخته می‌شود. البته جمعیت هم دارای ویژگی‌های کمّی و کیفی از لحاظ وجود تخصص، تعداد نیروهای نظامی، میزان رشد و سطح سواد است. مثلاً امروزه کشور چین با جمعیتی بیش از یک میلیارد نفر، نسبت به کویت با جمعیت کمتر از سه میلیون، دارای قدرت تأثیرگذاری بیشتری بر سیاست بین‌المللی است. بنابراین ایران با توجه به جمعیت 75 میلیونی خود، می‌تواند تأثیرگذار باشد.
 
ایدئولوژی و مذهب: جمهوری اسلامی ایران هویتی اسلامی دارد که مسئولیت‌ها و تکالیف فراملی مختلفی را در چارچوب نقش‌هایی متعدد، برای آن ایجاب و ایجاد می‌کند. بر این اساس، نقش‌های ملی جمهوری اسلامی عبارت‌اند از: مدافع اسلام و تشیع، عامل ضدامپریالیست، ضداستکبار، ضدصهیونیست، حامی مستضعفان و رهبر جهان اسلام. از این منظر، این عامل را می‌توان یکی از مؤلفه‌های نرم قدرت ملی ایران دانست که می‌تواند در ایجاد یک تمدن اسلامی مؤثر واقع گردد.
 
فرجام سخن
 
با توجه به مواردی که در مقاله ذکر کردیم، شکل‌گیری یک تمدن اسلامی نوین، مستلزم ایجاد منافع مشترک بین همه‌ی کشورهای اسلامی و تغییر بنیادین در نگاه عقلانیت دینی است. بیداری اسلامی در منطقه، حادثه‌ی مهمی است که در صورت مدیریت صحیح، می‌تواند در تغییر نگاه مسلمانان به دنیا و ایجاد منافع مشترک بین آن‌ها مؤثر واقع گردد. لذا چالش‌های پیش روی تحقق این آرمان همچنان باقی است و جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان ام‌القرای کشورهای اسلامی، باید در جهت رفع آن‌ها و هموار نمودن این مسیر، تلاش نماید.*

گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر