۱۸ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۶:۰۲
کد خبر: ۷۵۴۷
«شبیخون فرهنگی»، «تهاجم فرهنگی»، «جهاد فرهنگی» و «تعامل فرهنگی» را می توان مهم ترین کلیدواژ‌ه‌های رهبر معظم انقلاب در سال‌های اخیر خواند… نکته کلیدی در این بازخوانی آنجاست که رهبری تنها بیانات شان متوجه یک نهاد نظیر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نبوده و از فرهنگیان و معلمان تا بسیجیان و روحانیون مخاطب این سخنان بوده اند…

رهبر معظم انقلاب در بیانات اخیرشان، تاکید ویژه‌ای بر مسئله فرهنگی و شکل گیری یک «جناح مومن فرهنگی» داشته‌اند؛ امر مهمی که در این مقطع بار دیگر مورد توجه قرار گرفته اما در سال‌های اخیر همواره مورد تاکید ویژه بوده است اما ایشان در سال‌های اخیر به چه محورهایی در این حوزه تاکید کرده است؟

 

دغدغه های رهبر انقلاب در حوزه فرهنگی

دغدغه های رهبر انقلاب در حوزه فرهنگی

حضرت آیت الله خامنه‌ای در بیانات روزهای اخیرشان بر نگرانی‌هایشان نسبت به حوزه فرهنگ تاکید مجدد داشته اند؛ مسئله ای که منجر به نامه وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت یازدهم در این باره و تاکید بر پیگیری دقیق منویات رهبری شد. این دغدغه ها اما همیشگی بوده و تاکید دوباره بر آنها را می‌توان در راستای تحکیم جبهه فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در بمباران فرهنگی که با آن مواجه هستیم، ارزیابی کرد.

 

«شبیخون فرهنگی»، «تهاجم فرهنگی»، «جهاد فرهنگی» و «تعامل فرهنگی» را می توان مهم ترین کلیدواژ‌ه‌های رهبر معظم انقلاب در سال‌های اخیر خواند که ایشان در این محورها، سخنان مفصل و مبسوطی داشته‌اند. «تابناک» برخی از محورهای سخنان ایشان در سال‌های اخیر را از میان سخنان وسیع ایشان در ارزیابی شرایط و ارائه طریق برای حوزه فرهنگ و اهمیت این پیگیری های یکپارچه مورد توجه قرار داده است.

 

نکته کلیدی در این بازخوانی آنجاست که رهبری تنها بیانات شان متوجه یک نهاد نظیر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نبوده و از فرهنگیان و معلمان تا بسیجیان و روحانیون مخاطب این سخنان بوده اند و همین امر نشان می‌دهد نمی توان تنها در این زمینه از یک دستگاه متوقع بود و باید تمامی نهادها سهم خود را در این زمینه ادا کنند. بخشی از مهم ترین فرازهای سخنان رهبری در سال‌‌های اخیر پیرامون دغدغه های فرهنگی ایشان، بدین شرح است:

 

 

• مبارزه براى استقلال فرهنگى، از همه‌ى انواع استقلالها سخت‌تر است. من یک وقت گفتم دشمنان «شبیخون فرهنگى» مى‌زنند. این ادّعا راست است و خدا مى‌داند که راست است. بعضى نمى‌فهمند؛ یعنى صحنه را نمى‌بینند. کسى که صحنه را مى‌بیند، ملتفت است که دشمن چه‌کار مى‌کند و مى‌فهمد که شبیخون است، و چه شبیخونى هم هست! (بیانات در دیدار جمعی از کارگران و معلمان)

 

• رسانه‌ها مى‌توانند به صورت اخلاقى و استدلالى، مفاهیم ملتها را میان یکدیگر تبادل کنند و دادوستد معنوى و اخلاقى و فرهنگى کنند؛ این مسئله‌ى بسیار ارزشمندى است. مى‌توانند سطح آگاهى و معرفت مردم را ارتقاء دهند. اگر رسانه‌ها در دنیا عادلانه اداره شوند، جاده‌ى رسانه‌اى، یک جاده‌ى یک‌طرفه نباشد، ملتها به معناى حقیقى کلمه، حرف یکدیگر را گوش کنند و مفاهیم محترم در نزد یکدیگر را بشناسند، این به نزدیکى ملتها کمک خواهد کرد. (بیانات در دیدار مدیران و برنامه‌سازان رسانه‌ای کشورهای مختلف)

• یکى از معجزات انقلاب، پرورش هنرمندان و روایتگران تاریخ انقلاب است. بحمداللَّه تعدادى هم هستید، اما کسانى هم هستند که از لحاظ عِده و عُده بر شما ترجیح دارند، از شما جلویند و امکانات در اختیارشان است؛ بعضیشان از لحاظ هنرى هم سرشارند، اما ثروتى در خدمت بیگانگان، و تیغى در دست دشمنانند. انسان معمولاً خودش را در مقابل هنرمند کوچک احساس مى‌کند. من خودم وقتى هنرمندان را نگاه مى‌کنم، مى‌بینم که جایگاه رفیعى در مقابلم دارند؛ اما آن هنرمندانى که هنرشان در خدمت بیگانگان است، هرچند هنرشان هم بالاست و بعضیشان از لحاظ هنرى بسیار برجسته‌اند، ولى من در هنرى که آنها دارند، ارزشى حس نمى‌کنم. (بیانات در دیدار مسئولان دفتر هنر و ادبیات مقاومت)

 

• پول و ثروت و قوّت بازو و زبان گویا و بقیه‌ى ثروتهایى که در خدمت حق و انسانها و راستى و درستى نباشد، چه ارزشى دارد؟ ارزشى ندارد. الان علم در خدمت سلاحهاى اتمى و در دست اسرائیل است. آیا این ارزشمند است؟ نخیر، هیچ ارزشى ندارد. ارزش این چیزها نسبى است. ارزش مطلق، متعلق به اینها نیست. البته چیزهاى ارزشمند مطلق وجود دارد. اصلاً مبانى ادیان، مطلق کردن ارزشهاى صحیح و راستین است؛ منتها علم و صنعت و تکنولوژى، از آن ارزشهاى مطلق نیست؛ تا در کجا به کار برود، تا در دست چه کسى باشد، تا از آن چگونه استفاده بشود؛ هنر هم از این قبیل است. (بیانات در دیدار مسئولان دفتر هنر و ادبیات مقاومت)

 

• این تهاجم فرهنگى که بنده چند سال قبل گفتم، این شبیخون فرهنگى که انسان در بخشهاى مختلف علائم آن را مشاهده میکرد و امروز هم انسان آن را در بخشهاى مختلفى مى‌بیند، به این نیت است؛ با این قصد است؛ انقلاب را از محتواى خود، از مضمون اسلامى و دینى خود، از روح انقلابى خود تهى کنند و جدا کنند. این، از همان نقاط حساسى است که هوشیارى مردم را میطلبد. این هم مثل همان قضیه‌ى بیست و نه بهمن است. خیلى‌ها اهمیت بیست و نه بهمن را نفهمیدند، شما تبریزى‌ها این را فهمیدید، در مرحله‌ى عمل هم، این فهم خودتان را به کار بستید؛ در همه‌ى مقاطع همین جور است. اهمیتِ حوادث را باید ملت ما درک کند؛ و خوشبختانه امروز درک میکنند؛ ملت کاملاً هوشیارند. خود این هم یکى از برکات انقلاب و نظام جمهورى اسلامى بوده است. مردم بیدار شده‌اند، قدرت تحلیل پیدا کردند. (بیانات در دیدار جمعى از مردم آذربایجان‌ شرقی)

 

• تهاجم فرهنگى غیر از تبادل فرهنگى است؛ غیر از گرفتن برجستگیها و زبده‌گزینى از فرهنگهاى دیگر است؛ این، چیزى است مباح، بلکه واجب. اسلام به ما دستور مى‌دهد، عقل هم به‌طور مستقل از ما مى‌خواهد که هر چیز خوب، زیبا و باارزشى را که در هر کجا مى‌بینیم، آن را فرا بگیریم و از آن استفاده کنیم. این جملات معروف متداول در زبانهاى مردم ما که «اطلبوا العلم ولو بالصین» یا «انظر الى ما قال و لا تنظر الى من قال»؛ نگاه نکن حرف خوب، سخن حکمت‌آمیز، دانش و معرفت را چه کسى دارد مى‌گوید، اگر سخن خوب است، آن را فرابگیر، این گرفتن، گرفتن فرهنگى است و اخذ فرهنگى، تبادل فرهنگى و زبده‌گزینى فرهنگى، یک چیز لازم است و این، غیر از تهاجم فرهنگى است. من بارها گفته‌ام که یک وقت هست که یک انسان با میل خود و بر طبق نیاز و اشتها و ضرورت زندگى‌اش یک نوع غذا، یک نوع دارو یا ماده‌ى لازمى را انتخاب مى‌کند و آن را داخل جسم خودش مى‌کند؛ این، گزینش است، که چیز خیلى خوبى است؛ اما یک وقت هست که یک نفر را مى‌خوابانند و ماده‌اى را که نه براى او لازم است و نه او به آن میل و اشتهایى دارد و نه برایش مفید است، به‌زور در حلقش مى‌ریزند، یا به او تزریق مى‌کنند؛ این، نامطمئن است؛ این، تهاجم فرهنگى است؛ همان کارى که با ملت ایران در طول سالهاى متمادى کردند. (بیانات پس از بازدید از سازمان صدا‌ و ‌سیما)

 

• یک وقت من درباره‌ى «تعاطى فرهنگى» – نقطه‌ى مقابل «تهاجم فرهنگى» – بحث مفصلى کردم که از مصادیقش، یکى همین مطبوعات است. خوب؛ ما مطبوعات را از غرب گرفتیم. غربیها سابقه‌ى زیادى در حرفه‌ى روزنامه‌نگارى داشتند. از اواخر دوران ناصر الدین شاه هم مطبوعات وارد ایران شد و فعالیتش را آغاز کرد. اوج کار مطبوعات، در دوران مشروطه بود؛ یعنى از عهد مظفرالدین شاه بتدریج افزایش پیدا کرد. (بیانات در دیدار مدیران و مسئولان مطبوعات کشور)

 

• این، مهمترین تبادلهاى ملتها با هم بوده است؛ حتى مهمتر از تبادل اقتصادى و کالا. بسیار اتفاق افتاده است که این تبادل فرهنگى، به تغییر مذهب یک کشور انجامیده است! مثلاً در شرق آسیا، بیشترین عاملى که اسلام را به این کشورها – از جمله به کشور اندونزى، به کشور مالزى و حتى به قسمتهاى مهمى از شبه قاره – برد، دعوت مبلغین نبود؛ بلکه رفت و آمد آحاد ملت ایران بود. تجار و سیاحان ایرانى راه افتادند، رفتند، آمدند و در سایه‌ى این رفت و آمدهاست که شما مى‌بینید ملت بزرگى که امروز شاید بزرگترین ملت اسلامى در آسیاست – یعنى اندونزى – مسلمان شده است. این اسلام را اول بار، نه مبلغین دینى براى آنها بردند و نه شمشیر و جنگ! اسلام را همین رفت و آمدها برد. خود ملت ما هم، در طول زمان، خیلى چیزها از ملتهاى دیگر آموخته است، و این، یک روند ضرورى براى تر و تازه ماندن معارف و حیات فرهنگى در سرتاسر عالم است. این، تبادل فرهنگى است و خوب است. (تبادل فرهنگی, ورود اسلام به شرق آسیا, تاریخ آسیا و آفریقا)

 

• البته دنیاى غرب نگذاشت ما حس کنیم که دست و پایمان را گرفته‌اند و به ما تزریق مى‌کنند؛ صورتِ قضیه را طورى قرار داد که ما خیال کردیم انتخاب مى‌کنیم، در حالى‌که انتخاب نمى‌کردیم؛ بر ما تحمیل کردند. آن وقت اینها همان کسانى هستند که اگر اندک خدشه‌اى به فرهنگ رایج و مورد قبولشان وارد شود، جنجال راه مى‌اندازند. شما ببینید در فرانسه که آن را مهد آزادى مى‌دانند، براى سه چهار دختر روسرى‌دارِ مسلمان چه سر و صدایى راه انداخته‌اند! این است که مى‌گوییم باید فکر کنیم؛ باید تحلیل کنیم. اندیشه‌ى ترجمه‌اى براى یک ملت، سرنوشت بسیار سختى را به‌وجود مى‌آورد. این توصیه‌ى همیشگىِ من به شما جوانان عزیز است. (بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان قزوین)

 

• اگر مى‌بینید که مسأله‌ى تهاجم فرهنگى یا شبیخون فرهنگى یا قتل عام فرهنگى در این کشور به‌شدّت از طرف دشمن دنبال مى‌شود؛ اگر مى‌بینید که تبلیغات دشمن در همه جاى دنیا روى جمهورى اسلامى بیش از جاهاى دیگر متمرکز است و اگر مى‌بینید که دائم تلاش مى‌کنند ذهن ملت – بخصوص جوانان و مؤمنین – را در داخل جمهورى اسلامى تصرّف کنند، به همین سبب است. دشمن و نهادهاى دشمن، بر اثر تجربه فهمیده‌اند که انسان، آسیب‌پذیر است. (بیانات در دیدار جمعی از پاسداران)

 

• امروز هیچکس نمیتواند انکار کند که فوریترین هدف دشمنان جمهورى اسلامى، تسخیر پایگاههاى فرهنگى در کشور است. آنان درصددند بدین وسیله، باورهاى اسلامى و انقلابى را که اصلى‌ترین عامل ایستادگى ملت ایران در برابر نظام سلطه‌ى استکبارى است، از ذهنها و دلها بزدایند و باورهاى سلطه‌پذیرى و فرو دستى در برابر غرب را به جاى آن بنشانند. تلاش آشکار از سوى واسطه‌ها و دست‌نشاندگان امپراتوریهاى زر و زور، در بسیارى از عرصه‌هاى فرهنگى براى تردید افکنى در مبانى اسلام و انقلاب، امروز افراد دیر باور را نیز به دغدغه افکنده است، و کسانى که دیروز هشدار در برابر شبیخون فرهنگى را جدّى نمیگرفتند، امروز آن را به چشم خود مى‌بینید. بیشک نخستین آماج این شبیخون، جوانان‌اند، بویژه آنانکه در جاده‌ى دانش و فرزانگى قدم برمى‌دارند و آینده‌ى فرهنگى و سیاسى کشور در دست آنها است. (پیام به کنگره جامعه اسلامى دانشجویان در مشهد)

 

• مردم را هدایت کنید؛ ذهن مردم را روشن کنید؛ مردم را به فراگرفتن دین تشویق کنید؛ دین صحیح و پیراسته را به آنها تعلیم دهید؛ آنها را به فضیلت و اخلاق اسلامى آشنا کنید؛ با عمل و زبان، فضیلت اخلاقى را در آنها به وجود آورید؛ مردم را موعظه کنید؛ از عذاب خدا، از قهر خدا، از دوزخ الهى بترسانید؛ انذار کنید – انذار سهم مهمّى دارد؛ فراموش نشود – آنها را به رحمت الهى مژده دهید؛ مؤمنین و صالحین و مخلصین و عاملین را بشارت دهید؛ آنها را با مسائل اساسى جهان اسلام و با مسائل اساسى کشور آشنا کنید. این مى‌شود آن مشعل فروزانى که هر یک از شما عزیزان این مشعل را در هرجا روشن کنید، دلها روشن خواهد شد؛ آگاهى به وجود خواهد آمد؛ حرکت به‌وجود خواهد آمد؛ ایمان عمیق خواهد شد. مؤثّرترین حربه علیه این تهاجم فرهنگى و شبیخون نامردانه‌ى دشمن همین است؛ از این به‌شدّت نگرانم. مى‌خواهند نگذارند که روحانیون جوان، مؤمن، شجاع، آگاه و خوشفکر، در محیطهاى مختلف – در محیط دانشگاه، در محیط بازار، در محیط روستا، در محیط شهر، در محیط کارگاه – کار خودشان را انجام دهند. درست نقطه‌ى مقابل کار آنها، همین کار و مجاهدت فى‌سبیل‌اللَّه شماست که با اتقان و با دقّت و بالاتر از همه با اخلاص انجام گیرد: «لم یکن منافسة فى سلطان و لا التماس شى‌ء من فضول الحطام». (بیانات در دیدار جمعی از روحانیون)

 

• باید خود اعضا و دستگاه‌هاى فرهنگى قبول کنند و باور داشته باشند که ما این جایگاه را به‌عنوان یک قرارگاه مرکزى [قرار دادیم‌]. تعبیر "قرارگاه” ممکن است به بعضى گوشها سنگین بیاید – قرارگاه یک اصطلاح جنگى است، اصطلاح نظامى است – و بگویند آقا، قرارگاه مال مسائل نظامى است، شما در مسائل فرهنگى هم فکر نظامى را رها نمیکنید! واقع قضیّه این است که کارزار فرهنگى از کارزار نظامى اگر مهم‌تر نباشد و اگر خطرناک‌تر نباشد، کمتر نیست (بیانات در دیدار اعضای شوراى عالى انقلاب فرهنگى)

 

تابناک


گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر