به گزارش پایگاه اطلاع رسانی پایداری ملی، پژوهشی فراترکیب که توسط ابراهیم مزاری در مورد حکمرانی شناختی و درک پیچیدگیهای آن انجام شده است. این محقق بیان میکند که، حکمرانی شناختی روایتی جدید از حکمرانی از منظر علوم اعصاب، شناختی و روان شناسی است که با کمک مثلث مطالعه مغز، ذهن و روان، به درک بهتر هرچه بهتر این پدیده کمک و بر وجوه شناختی آن تاکید میکند. علاوه بر این ظهور فناوریهای جدید و هوش مصنوعی از عوامل اثر گذار و اثر پذیر از حکمرانی شناختی هستند.
با توجه به ماهیت چند بعدی و بین رشتهای حکمرانی شناختی خروجیهای حاصل از این رویکرد در مدیریت سازمانها و نهادها بسیار غنیتر از رویکردهای سنتی است. برای نمونه اعمال حکمرانی هوشمند با تاکید بر روشهای برآمده از هوش مصنوعی با ایجاد شفافیت میتواند میزان فساد اداری را کاهش دهد و اعتماد عمومی ایجاد کند و یا طبق آنچه مطالعات نشان داده اند، مدیریت شناختی و محاسبات شناختی به کسب و کارها کمک میکنند به سرعت هوش انسانی را تقویت کنند و به افراد در بهبود انجام وظیفه یاری برسانند.
در حکمرانی شناختی، هوشمندی شناختی و الگوسازی شناختی صورت میگیرد. در نتیجه قابلیت حل مسئله به صورت شناختی اتفاق میافتد. به عبارت بهتر، حکمرانی شناختی با نظارت و ارزیابی شناختی مستمر و مدون، حل مسئله به صورت صحیح و بر اساس دادههای کلان مبتنی بر واقعیت جامعه را تضمین میکند. آگاهی حاصل از این چرخه سبب درک واقع بینانه و قابل پیش بینی از آینده میشود که آینده پژوهی شناختی نامیده میشود.
برای رسیدن به اهداف فوق باید حکمرانی بر علوم شناختی ایجاد شود. به این معنی که ازدستاوردهای علوم شناختی بهره درست و به جا برده شود و از تهدیدات یا بدکارکردیها و کژکارکردیهای آن جلوگیری شود.
براساس این گزارش استفاده از روشهای نوین مدیریت جمعی و کلان دادهها، علوم نوین و کاربردی و مبتنی بر افراد تحت حمرانی، میتواند عاملی برای افزایش پایداری ملی و قدرت نرم در حکومتها باشد. از طرفی هدفمند کردن مطالعات و تحقیقات تجربی علوم جدید در راستای حل مسائل جمعی و اجتماعی، دست حاکمیت برای حل مشکلات را باز میکند.
نویسنده: فاطمه توکلی
منبع: https://jom.hmu.ac.ir/article_۷۱۲۴۰۱.html