۰۹ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۰:۵۰
کد خبر: ۷۱۹۲۰
کماندوهای آموزش دیده آمریکا در اواخر آذرماه سال ۱۳۵۸ عازم کشور مصر شده و در پایگاهی نزدیک قاهره مستقر شدند. فرمان اجرای این عملیات از سوی کارتر، رییس جمهور وقت آمریکا با اعلام کلمه رمز «بروید» صادر و در غروب روز پنجشنبه چهارم اردیبهشت ۱۳۵۸ این عملیات آغاز شد.

به گزارش پایداری ملی به نقل از ایسنا، حسن باقری (غلامحسین افشردی) روز ۲۵ اسفندماه ۱۳۳۴، همزمان با سوم شعبان، سال‌روز میلاد امام حسین (ع) در تهران به دنیا آمد. غلامحسین از فرماندهان اطلاعات و عملیات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در جنگ تحمیلی بود. او نهم بهمن ماه ۱۳۶۱ در حین شناسایی و آماده‌سازی زمینه‌های اجرای عملیات «والفجر مقدماتی» در خطوط مقدم چنانه (منطقه فکه) به همراه چند تن از همرزمانش (مجید بقایی، مجتبی مؤمنیان، توکل قلاوند و تقی رضوانی) به شهادت رسید.

ماجرای حمله آمریکا به طبس در حقیقت از روز ۱۳ آبان ۱۳۵۸، (۴ نوامبر ۱۹۷۹) آغاز شد؛ زمانی که «دانشجویان مسلمان پیرو خط امام» به سفارت آمریکا در تهران حمله کردند و ۵۳ آمریکایی را به گروگان گرفتند. با توجه به اینکه دولت کارتر نتوانست از راه دیپلماتیک گروگان‌های آمریکایی را آزاد کند، یگان ویژه «دلتا فورس» از نیروهای مسلح آمریکا، مأموریت پیدا کردند تا گروگان‌های آمریکایی را در یک عملیات کماندویی آزاد کنند و به آمریکا باز گردانند.

کماندوهای آموزش دیده آمریکا در اواخر آذرماه سال ۱۳۵۸ عازم کشور مصر شده و در پایگاهی نزدیک قاهره مستقر شدند. فرمان اجرای این عملیات از سوی کارتر، رییس جمهور وقت آمریکا با اعلام کلمه رمز «بروید» صادر و در غروب روز پنجشنبه چهارم اردیبهشت ۱۳۵۸ این عملیات آغاز شد.

برای اجرای این عملیات، تعداد ۶ فروند هواپیمای «سی – ۱۳۰ و ۹۰ »کماندوی آموزش دیده آمریکا موسوم به نیروی «دلتا»، از قاهره به ناو هواپیمابر آمریکایی در دریای عمان منتقل شدند. به این ترتیب نیروهای آمریکایی از خلیج فارس عازم طبس شدند اما این نیروها پس از استقرار در صحرای طبس و پیش از حرکت به سوی تهران، دچار حادثه طوفان شن شده و از ادامه مأموریت باز ماندند. البته در همین راستا «مایلزکاپلند» یکی از مأموران سابق سرویس اطلاعاتی آمریکا و از دست اندرکاران کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در ایران معتقد است: «هدف از تهاجم طبس تنها آزادی گروگان‌ها نبود بلکه کودتا برای سرنگونی رژیم ایران هدف اصلی این عملیات بوده است.»

شهید «حسن باقری» (غلامحسین افشردی) و «بهرام محمدی‌فرد» به عنوان نخستین خبرنگار و عکاس اعزامی جمهوری اسلامی به طبس، این واقعه را در روز شنبه تاریخ ۶ اردیبهشت ۱۳۵۹ مصادف ۱۰ جمادی‌الثانی ۱۴۰۰ در شماره ۲۶۱ به نگارش درآورده‌ و به تصویر کشیده‌اند.

شهید حسن باقری در رابطه با واقعه طبس می‌نویسد: «منطقه فرود هواپیماها و هلی‌کوپترها محلی است در فاصله حدود ۲۷۰ کیلومتری یزد و ۱۶۰ کیلومتری طبس و حوزه ژاندارمری بیرجند پاسگاه رباط‌خان در ۴۰ کیلومتری این نقطه واقع است. در دو کیلومتری محل فرود هواپیما و اولین گروه سربازان ژاندارمری برخوردیم که محافظت از منطقه را برعهده داشتند و در کنار تانکری که توسط مزدوران کثیف آمریکایی به آتش کشیده شده بود به نگهبانی مشغول بودند. افسر فرمانده این گروه به ما گفت که مزدوران آمریکایی سوار بر یک موتور تریل جلوی این تانکر، مواد سوختی را گرفتند و حتی به راننده اجازه برگشت هم ندادند و در عوض تانکر او را به گلوله بستند که در نتیجه تانکر منفجر و به آتش کشیده شد و راننده هم از ناحیه سر آسیب دیده است که برای مداوا به یزد اعزام گردیده و باقیمانده سوخت تانکر حاکی از شعله و حرارت بیش از حد و اندازه آن می‌باشد.

حضور حسن باقری در منطقه مین‌گذاری شده توسط آمریکایی‌ها

تنها چیز سالمی که ما از این تانکر دیدیم، نمره جلوی آن بود و دیگر هیچ چیز سالمی دیده نمی‌شد. حادثه به اندازه‌ای بود که فنرهای عقب ماشین و حتی شاسی اصلی ماشین را نیز کج کرده و در این بین فرمانده حفاظت منطقه که یک سرگرد نیروی زمینی لشکر خراسان بود، برای بازدید به این محل آمد و وقتی که فهمید ما خبرنگار هستیم و از تهران آمدیم، متذکر شد که این منطقه توسط مزدوران آمریکایی مین‌گذاری شده و رفتن برای تهیه عکس و گزارش خطرناک است اما وقتی با اصرار ما روبرو شد، قبول کرد که خود نیز همراه ما بیاید و راهنمایی کند. ما نیز متوجه شدیم که اولین گروه خبرنگار و عکاس هستیم که برای تهیه گزارش از این جنایت فضاحت‌بار کارتر به منطقه آمده‌ایم.

فاصله محل سوزاندن تانکر تا محل سقوط هواپیما حدود یک و نیم کیلومتر بود. از دور فقط دو هلی‌کوپتر به چشم می‌خورد و دو تا سه تا پره که عمودی در زمین فرو رفته بودند. جلوتر که رفتیم فرمانده حفاظت منطقه توضیح داد که این نقطه جزو نقشه‌ای بوده است که در زمان رژیم طاغوت قرار بود، فرودگاه شود و چون این نقشه‌ها توسط همین آمریکایی‌ها طرح‌ریزی شده بود لذا مختصات این منطقه را داشته‌اند و قبلاً هم از این محل برای صدور اورانیوم‌های استخراج شده از منطقه به آمریکا استفاده می‌کردند. باید متذکر شد که منطقه فرود هلی‌کوپترها، منطقه‌ای از کویر به صورت دشت باز و گسترده به وسعت بیش از ۱۰ کیلومترمربع با میدان دید وسیع بود که گنجایش فرود هواپیما و هلی‌کوپترهای زیادی را دارا است.

یک هلی‌کوپتر نیروی دریایی آمریکا در منطقه بود که هنوز منفجر یا منهدم نشده بود و فقط بعضی از چرخ‌هایش در شن فرو رفته بود. هلی‌کوپتر دیگری در سمت چپ جاده سوخته و متلاشی شده بود و علاوه بر این، یک هلی‌کوپتر هم با هواپیمای ۳۳۰ آمریکایی تصادف کرده بود و هر دو آتش گرفته بودند و خود این حادثه باعث عقیم ماندن تلاش‌های کارتر دیوانه شده بود. البته راجع به علت تصادف هواپیمای ۳۳۰ و هلی‌کوپتر، احوال گوناگونی نقل می‌شود.

از هواپیمای ۳۳۰ که چهار موتوره است، جز تل خاکستر و آلومینیوم‌های ذوب شده که در سطح کویر روان شده بود چیزی باقی نمانده بود. پنج جسد سوخته خلبانان آمریکایی را در لابلای لاشه هواپیما مشاهده کردیم که عبارت بودند از خلبان و خدمه هواپیمای ۳۳۰. هلی‌کوپتری هم که به این هواپیما برخورد کرده بود متلاشی شده بود که مسلماً خلبانانش به درک واصل شدند.

آمریکایی‌ها حتی وقت نکردند فشنگ‌ها را بردارند

نکته قابل توجه اینکه جعبه سیاه هواپیمای ۳۳۰ که حافظه مختصات پرواز جهت و مسیر پرواز بوده در محل بین سوخته‌های لاشه هواپیما موجود بود و از این جعبه می‌توان کاملاً مطمئن شد که این مزدوران از کدام یک از پایگاه‌های کشورهای مزدور آمریکا در منطقه پرواز کرده‌اند. مقدار زیادی پوکه‌های شلیک شده ۱۶ ـ ۸۸ را مشاهده کردیم و فانوسقه‌های زیادی روی زمین پخش بود که در هر کدام از اینها فانوسقه‌ها، بمب و دو جافشنگی ۱۶ـ m که در هر کدام سه خشاب ۲۰ تیری ۱۶ـ m وجود داشته است و آمریکایی‌ها حتی وقت نکرده بودند که این فشنگ‌ها را همراه خود ببرند و در محل رها کرده و فرار کردند.

گفته می‌شد که کنار هر وسیله مقداری مواد منفجره گذاشتند و ما دوربین اسلحه‌های زاویه سنج سنگین را دیدیم که کنار آنها جعبه مواد منفجره آماده انفجار قرار داشت و این بسیار خطرناک بود.»

گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر