در حقیقت با نگاهی به تاریخچه مذاکرات فراملی، می توان گفت که دیپلماسی عمومی مهمترین رکن موفقیت در عرصه بین المللی است به نحوی که کشورها سرمایه گذاری بسیار عظیمی در این خصوص می کنند تا بتوانند حداکثر استفاده را از آن به منظور پیشبرد اهداف خویش در عرصه بین المللی بنمایند. بر اساس اصول تعریف شده در عرصه بین المللی دیپلماسی عمومی فقط زمانی موفق است که به عنوان یک معادله در چندین محور و به صورت گام به گام تدوین، ارائه و اجرایی شود. اولین گام و محور آن عنوان Listening دارد و به معنی رصد کردن و شنیدن نظریات، باورها و دانسته های جامعه جهانی از موضوعات مورد بحث و همچنین فرهنگ عمومی یک کشور است.
سپس اتاق های فکر باید به تحلیل اوضاع و داده ها در عرصه بین المللی بپردازند. پس از مرحله کسب اطلاعات و تحلیل آنها، باید به تدوین مرحله دوم که Advocacy است پرداخت. این مرحله نیز نیازمند برنامه ریزی برای ارائه و تبیین یک موضوع و یا سیاست مبتنی بر منافع ملی یک کشور به افکار عمومی جهان است. سومین محور Cultural Diplomacy است که در قالب قدرت نرم Soft power در هنر دیپلماسی از آن استفاده می شود در این محور کشورها با تبادلات فرهنگی، هنری، آموزشی و دانشگاهی سعی در ارائه یک تصویر دلخواه از یک ملت و کشور نزد دیگران دارند. چهارمین محور مرحله Exchange Diplomacy است که به آن مرحله هنر دیپلمات های کشورها گفته می شود. در این محور بایستی از طریق کانال های دیپلماتی در جهت پیشبرد اهداف یک کشور عمل شود. آخرین مرحله که نیازمند بستر سازی های قبلی است مرحله International Broadcasting است که باید با تمام توان و امکانات حداکثر استفاده از رسانه های عمومی تاثیر گذار، سمینارها، مقالات و کتاب های علمی در جهت ترویج معادلات یک کشور در عرصه بین المللی شود.
اکنون سوال این است که با توجه به تحولات اخیر در عرصه داخلی و بین المللی، خصوصا روند مذاکرات دوجانبه و چند جانبه در عرصه های مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، برنامه ریزان دستگاه دیپلماسی تا چه میزان توانسته اند از روند دیپلماسی عمومی در جهت پیشبرد اهداف کشور در عرصه بین المللی بهره برداری نمایند؟ بدیهی است بررسی دقیق آن از حوصله این نوشتار خارج است ، ولی یک واقعیت را نباید از نظر دور داشت که اگر تحولات شش ماه گذشته را در یک نمودار ترسیم کنیم می توان نتیجه گرفت که در ماههای اولیه روی کار آمدن دولت جدید که مصادف بود با برگزاری اجلاس سالیانه سازمان ملل، دستگاه سیاست خارجی آغاز بسیار خوبی داشت به نحوی که موضوع ایران و سیاست تعامل با دیگر کشورها در تیتر اخبار خبرگزاری ها و حتی مباحث مطرح در میزگرد های علمی بود، این روند یک فرصت کاملا استثنایی بود که آثار بسیار ملموسی در بازنگری افکار عمومی دیگر کشورها نسبت به ایران داشت به نحوی که با استفاده از همین جو بود که حتی دولتمردان معتدل غربی توانستند به نحوی جلوی حجم حملات لابی های ضد ایرانی در رسانه های جهانی و نهادهای تاثیر گذار در عرصه داخلی و بین المللی را تا حدودی بگیرند.
ولی علیرغم تلاش مدیران ارشد سیاست خارجی کشور، متاسفانه به ناگاه آن موج مفید که می توانست به نحوی هدایت کننده افکار عمومی دنیا باشد فرو کش کرده است به نحوی که اکنون احساس می شود مخالفین توانسته اند با استفاده از ابزارهای خویش آثار اقدامات بسیار مفید ماه های اولیه را به نحوی تحت تاثیر قرار دهند. حال سوال این است که چه باید کرد؟ در حقیقت همانگونه که در ابتدای این مطلب ذکر شد دیپلماسی عمومی زمانی موثر است که بر اساس یک بستر سازی پنج مرحله ای و با برنامه ریزی دقیق تدوین شود، لذا این دور از انصاف خواهد بود که ما انتظار داشته باشیم فقط وزارت خارجه به تنهایی توان مدیریت این محورها را داشته باشد.
بلکه دستگاه دیپلماسی فقط زمانی می تواند در خط مقدم دیپلماسی عمومی باشد که دیگر نهادها اعم از نهادهای سیاسی، قانونگذاری، متولیان هنر و سینما و حتی مراکز دانشگاهی در یک بسیج عمومی در این پروسه شریک باشند. در غیر این صورت با توجه به حجم عظیم تبلیغات رسانه ای در دنیا و امکاناتی که مخالفان در اختیار دارند، امکان نیل به هدف که همان دفاع از منافع ملی کشور در عرصه بین المللی است با مشکلاتی مواجه خواهد شد.
روزنامه خراسان