۲۵ فروردين ۱۳۹۹ - ۱۳:۰۰
کد خبر: ۵۸۲۲۱
برخی از دانشمندان و پژوهشگران برجسته جهان در طی یک دهه گذشته هشدار داده بودند که خطر همه‌گیری یک بیماری به ویژه از خانواده کرونا ویروس بسیار «محتمل» است و باید برای آن آماده بود، اما سیاستمداران هیچ برنامه‌ای برای مقابله با این بحران احتمالی طراحی نکردند.
به گزارش پایداری ملی به نقل از ایرنا - در روزهای اخیر و در زمان شیوع بیش از پیش بیماری کرونا در بسیاری از کشورهای جهان و از جمله در آمریکا، در برخی شبکه‌های اجتماعی یکی از سخنرانی‌های «جرج بوش» از روسای جمهوری پیشین آمریکا در سال ۲۰۰۵ میلادی به اشتراک گذاشته می‌شود که در آن خطر شیوع گسترده یک اپیدمی را توصیف و برنامه‌هایی را برای آمادگی کشور آمریکا برای مقابله با چنین خطری را طرح می‌کند. طرحی که اتفاقاً برای چند سالی نیز در آمریکا تداوم پیدا کرد و این کشور برنامه‌هایی برای تهیه سریع واکسن و انبار برخی اقلام مورد نیاز طرح‌ریزی کرد، اما این طرح اندک اندک به دست فراموشی سپرده شد.

اکنون در ذهن بسیاری از مردم جهان این پرسش شکل گرفته است که آیا شیوع یک ویروس به این صورت قابل پیش‌بینی بود و اگر پاسخ به این پرسش «آری» است، ، چرا دولتمردان در کشورهای مختلف جهان، نتوانستند به موقع و با موفقیت مانع از گسترش این بیماری شوند و در نهایت جهان با این معضل بزرگ روبرو شد؟

همه‌گیری، مسئله‌ی همیشگی بشر

گزارش‌ها نشان می‌دهند که جورج بوش ایده خود درباره احتمال قریب الوقوع یک اپیدمی در جهان را از کتاب «آنفولانزای بزرگ: داستان مرگبارترین همه‌گیری تاریخ» نوشته «جان.ام. باری» گرفته بود و تحت تاثیر این کتاب، احتمال داده است که ممکن است چنین همه‌گیری دوباره در جهان اتفاق افتد. اما کتاب مذکور، تنها کتابی نیست که چنین هشداری را می‌دهد. کتاب‌هایی نظیر «سوار رنگ‌پریده: آنفولانزای اسپانیایی ۱۹۱۸ و اینکه چگونه جهان را تغییر داد» اثر «لورا اسپینی» و «همه‌گیری آنفولانزا در ۱۹۱۸-۱۹۱۹» اثر «پل کوپربرگ» دو کتاب دیگری هستند که به صورت مفصل به بررسی تاثیرات آنفولانزای اسپانیایی بر تاریخ جهان می‌پردازند و نشان می‌دهند که چگونه یک پاندمی توانست ظرف مدت کوتاهی جهان را تحت تاثیر خود قرار دهد.

کتاب آنفولانزای بزرگ اثر جان باری، در زمان انتشار توانست توجهات بسیاری را به احتمال شیوع یک بیماری دیگر در سطح جهانی جلب کند، اما به سرعت این توجهات از یاد رفت.
واقعیت آن است که نه فقط آنفولانزای اسپانیایی (که البته یکی از مرگبارترین همه‌گیری‌های تاریخ معاصر بوده است) که تعدد بیماری‌های همه‌گیر در جهان معاصر، زنگ خطری روشن برای تمامی دولت‌های جهان بودند. پس از آنفولانزای اسپانیایی، «آنفولانزای آسیایی» در سال ۱۹۵۷ در جهان شیوع پیدا کرد که قریب ۲ میلیون مرگ بر جای گذاشت، «آنفولانزای هنگ کنگی» در سال ۱۹۶۸ در نهایت تا یک میلیون مرگ را در جهان رقم زد و در آخرین مورد، در سال ۲۰۰۹ آنفولانزای خوکی در جهان به مرگ‌ها ده‌ها نفر انجامید.

همه‌گیری‌ها تنها مرگ بر جای نمی‌گذارد. تجربیات گذشته تاریخی نشان داده بود که شیوع یک همه‌گیری دیگر در جهان تا چه اندازه می‌تواند وضعیت اقتصادی و اجتماعی کشورها را بحران روبرو کند. جهانیان پیش از این و در سی سال گذشته بارها با مشکلات اقتصادی و اجتماعی ناشی از همه‌گیری‌های جهانی مواجه شده بودند. بحران «جنون گاوی» در دهه‌ی ۱۹۹۰ به اقتصاد برخی کشورهای اروپایی، لطماتی را زد و بحران بیماری‌های «سارس» (در سال ۲۰۰۲)، «مرس» (۲۰۱۲) و «ابولا» (۲۰۱۴) از جمله دیگر نمونه‌هایی بودند که نشان دادند شیوع یک بیماری همه‌گیر، تا چه اندازه می‌تواند کشورهای مختلف جهان را با خطر مواجه کند.

هشدارهایی که شنیده نشد

بسیاری از دانشمندان در طی سال‌های اخیر و به ویژه بعد از شیوع ویروس سارس که بسیاری از کشورها را درگیر خود کردند، احتمال می‌دادند که یک همه‌گیری دیگر، تا چه اندازه نزدیک است. آمارها و گزارش‌ها نشان می‌دهند که شیوع بیماری‌های همه‌گیر در جهان، اتفاقی است که با فاصله‌های زمانی و در دوره‌های مختلف، رخ می‌دهد. «اندرو کلیف» و همکاران وی در کتاب «اطلس جهانی بیماری‌های همه‌گیر» فهرست دستکم ۴۴ اپیدمی مرگ آور را از سال ۴۳۰ پیش میلاد تا سال ۱۹۷۹ میلادی ارائه می‌کند. اپیدمی‌هایی که اغلب مربوط به بیماری‌های مرگ‌آوری همچون «طاعون»، «آبله»، «حصبه»، «تیفوس»، «تب زرد»، «وبا» و مانند آن می‌شدند، اما انواعی از آنفولانزا در جهان نیز بارها تبدیل به یک همه‌گیری شده و جهان را در نوردیده‌اند.

آنفولانزای شایع در سال‌های مابین ۱۷۸۱ تا ۱۷۸۲ که طبق برآوردها جان حدود صد هزار نفر را در اروپا گرفت، آنفولانزای شایع شده در فرانسه و آلاسکا در ۱۸۸۹ تا ۱۹۰۰ که موجب مرگ دستکم ۶۰ هزار نفر در فرانسه شد و آنفولانزای معروف به آنفولانزای اسپانیایی که در سال‌های ۱۹۱۸ تا ۱۹۱۹ که به مرگ هزاران نفر در سراسر جهان انجامید. کلیف و همکاران در این اثر تلاش می‌کنند تا نشان دهند خطر اپیدمی‌های جهانی همچنان پابرجا است و از ده‌ها عامل بیماری‌زای مختلف نام می‌برند که می‌توانند باعث بروز چنین اپیدمی‌هایی در جهان شوند.

اما جالبتر از آن کتاب «سرریز: عفونت حیوانات و همه‌گیری بعدی انسان‌ها» نوشته «دیوید کوامن» در سال ۲۰۱۲ میلادی است. کوامن در این اثر پیش‌بینی می‌کند که بنابر شواهد قوی و به دلیل نزدیکی بیش از پیش بشر به قلمرو حیوانات وحشی و با توجه به تجربه‌های بیماری‌هایی نظیر ابولا و سارس، می‌توان انتظار داشت که یک همه‌گیری بزرگ دیگر در جهان اتفاق بیافتد. این پیش‌بینی را می‌توان در کتاب «طوفان ویروسی: طلوع یک عصر همه‌گیری جدید» نوشته «ناتان وولف» ویروس‌شناس مشهور دانشگاه استنفورد که در سال ۲۰۱۱ منتشر شد، نیز دید. وولف که تحقیقات فراوانی را بر روی ویروس‌ها در مناطق مختلف جهان همچون آفریقا انجام داده است، در این کتاب از خطرات احتمالی یک ویروس همه‌گیر سخن می‌گوید و برای مقابله با این خطر، پیشنهاداتی نیز ارائه می‌دهد.

«پیتر سی. دوهرتی» دامپزشک و برنده جایزه نوبل پزشکی در سال ۱۹۹۶ نیز در کتابی با عنوان «پاندمی: آن چه باید همه بدانند» که در سال ۲۰۱۲ منتشر کرده است، تاکید می‌کند که تجربه بیماری‌هایی نظیر سارس نشان داده‌اند که در جهان امروز، نه تنها احتمال آغاز یک همه‌گیری جهانی بسیار محتمل است که همه‌گیری‌های جهانی جدید، به دلیل آن که کم خطرتر از بیماری‌هایی همچون طاعون و وبا هستند، قابلیت آن را دارند که با تکیه بر حمل و نقل هوایی، با سرعتی باورنکردی و بسیار بالا در جهان پخش شوند و تغییرات اقلیمی ناشی از گرم شدن کره زمین، افزایش تراکم جمعیت و افزایش مقاومت آنتی‌بیوتیک‌ها بر برنامه‌های مقابله با این همه‌گیری‌ها اثر می‌گذارند. دوهرتی در این کتاب حتی توصیه می‌کند با توجه به تجربه سارس، بر روی ذخایر پاتوژنیک در حیواناتی همچون خفاش، تحقیقات بیشتری صورت بپذیرد.

اما جالبتر و شگفت‌انگیزتر از تمامی این موارد، کتابی با عنوان «نمودارسازی همه‌گیری بعدی» است. در این کتاب تیمی از محققین جوان همچون «آنا پاستوره پیونتی»، «نیکولا پرا»، «نیکول سامی»، «الساندرو وسپیگنی» و دیگران که اغلب متخصص رشته‌ مدل سازی‌ بوده‌اند، به رشته تحریر درآمده است. این محققان در اثر خود در سال ۲۰۱۸ از طریق مدل‌سازی‌های رایانه‌ای، تلاش کردند تا نشان دهند در صورت شیوع یک بیماری همه‌گیر دیگر در جهان، این بیماری چگونه می‌تواند در جهان پخش شود. 

با توجه به شیوع بیماری سارس در سال ۲۰۰۳، این تیم تحقیقی در فصلی از کتاب به بررسی احتمال شیوع یک ویروس کرونای دیگر پرداخته است و با سه فرضیه شیوع از شهرهای «گوانگجو» در چین (محل شیوع بیماری سارس)، «بارسلون» در اسپانیا و (محل گسترش ویروس آنفولانزای اسپانیایی) و «جده» در عربستان (محل شیوع بیماری مرس)، به بررسی احتمالات مختلف پرداختند و تلاش کردند تا نشان دهند چگونه در یک سناریوهای مختلف یک کرونا ویروس جدید می‌تواند در جهان منتقل شود. 

اگرچه به نظر می‌رسد پیش‌بینی آن‌ها در مورد نحوه همه‌گیری کرونا ویروس مذکور با آن چه که امروز رخ داده، متفاوت است و ویروس مذکور با مدلی متفاوت و بسیار پیچیده‌تر و مخرب‌تر از سناریوهایی که این محققین پیش‌بینی‌ کرده‌اند در جهان چرخیده است، اما دقت این پژوهشگران در به صدا درآوردن زنگ خطر شیوع یک کرونا ویروس دیگر در جهان و سرعت بالای انتقال احتمالی آن، می‌توانست سیاست‌مداران در کشورهای مختلف را متوجه خطری کند که در کمین بود.

گروهی از دانشمندان به مدلسازی احتمالی شیوع یک کرونا ویروس از کشور چین در سال ۲۰۱۸ دست زدند و احتمالا مربوط به گسترش این ویروس را در نقشه‌هایی مورد تجزیه و تحلیل قرار دادند. این نقشه یکی از مدل های احتمالی شیوع کرونا ویروس در این بررسی است که تفاوت‌هایی را با 
واقعیت امروز دارد.

نکته جالب توجه دیگر سخنرانی «بیل گیتس» بنیان‌گذار شرکت مایکروسافت و میلیارد آمریکایی است. بیل گیتس که سال‌ها است بنیادهایی خیریه برای مقابله با بیماری‌های واگیردار را اداره می‌کند، چند سال پیش در یک سخنرانی و پس از آن در مقاله‌ای در نشریه «نیوانگلند» تاکید کرد که احتمال گسترش یک بیماری مرگبار در جهان بسیار زیاد است و باید برای مقابله با آن آماده شد. بیل گیتس در مصاحبه‌های بعدی خود تاکید کرد که مدلسازی‌های رایانه‌ای شرکت‌ها و نهادهای زیرمجموعه، مدت‌ها است که با کار بر روی ویروس‌های همچون ویروس کرونا، پیش‌بینی می‌کردند که شیوع مرگبار یک ویروس دیگر در جهان نه تنها ممکن که بسیار محتمل و قریب الوقوع است.

سیاستمدارانی که عقب می‌مانند

بحران ویروس کرونا، هرچند پیش‌بینی می‌شد، اما به دلیل آن که امکان تشخیص زمان دقیق آن امکان‌پذیر نبود، از سوی سیاست‌گذاران نادیده گرفته شد. همچون زلزله در مناطق زلزله‌خیز که همه می‌دانند قریب الوقوع است، اما هیچکس نمی‌داند کی رخ می‌دهد و از همین رو در بسیاری از مواقع اقدامات احتیاطی نادیده گرفته می‌شود. 

جرج بوش پسر به رغم توجه به این امر تنها دو تا سه سال بعد، احتیاط‌های خود را کنار گذاشت. اغلب دولتمردان جهان ترجیح می‌دهند که بیشتر بر روی موضوعاتی تمرکز کنند که عینی‌تر، قابل‌پیش‌بینی‌تر و برای آن‌ها مهمتر تلقی‌ می‌شود. بطور حتم برای اغلب سیاستمداران جهان مسائلی همچون رقابت تجاری، نرخ رشد اقتصادی، نرخ بیکاری، گروه‌های تروریستی یا رقابت‌های جناحی و سیاسی در اولویت بالاتری در اذهان سیاستمداران نسبت به یک شیوع یک ویروس احتمالی قرار می‌گیرند. در عین آمادگی برای مقابله با یک ویروس احتمالی، هزینه‌های بسیاری بالایی را طلب می‌کند که اغلب سیاستمداران حتی در ثروتمندترین کشورها، از صرف هزینه‌های مربوط به آن، طفره می‌روند.

مقایسه خطر «تغییرات اقلیمی» موضوعی است که دلیل نادیده گرفته شدن اخطارهای مربوط به همه‌گیری یک بیماری را به خوبی نشان می‌دهد. اکنون سال‌ها است که اغلب دانشمندان جهان بر سر آن که تغییرات اقلیمی و گرمایش زمین، خطری جدی برای حیات موجودات زنده است، به توافق رسیده‌اند. ذوب شدن یخچال‌ها، وقوع طوفان‌ها و خشکسالی‌های پیاپی و ثبت دماهایی بسیار بالاتر از گذشته در نقاط مختلف کره‌زمین، همگی نشان دهنده این خطرات بالقوه هستند. با این حال کنفرانس‌ها و مجامع بین‌المللی که برای توافق بر سر راه‌حل گرمایش زمین برگزار می‌شوند، یکی پس از دیگری شکست می‌خورند یا دستکم به نتیجه چندانی نمی‌رسند. در عین حال سیاستمداران نیز به توافقات پایبند نیستند و بطور مثال «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهوری آمریکا با خروج از «توافق اقلیمی پاریس» نشان داد که چندان به این خطرات اهمیت نمی‌دهد.

همچنین رقابت بر سر رشد اقتصادی بیشتر، به ویژه از سوی احزاب محافظه‌کار و دست راستی نیز باعث شده است هشدارها بیش از پیش نادیده گرفته شوند. چند دهه قبل، دولت محافظه‌کار «مارگارت تاچر» گزارش مشهور به «کتاب سیاه» درباره مشکلات جدی بهداشتی و تاثیر شکاف طبقاتی بر خدمات مراکز درمانی این کشور را انکار کرد، اما امروز مشخص شده است که نظام‌های بهداشتی و درمانی جهان تا چه اندازه در برابر یک بیماری همه‌گیر، ناتوان شده‌اند، زیرا سال‌ها است که بسیاری از دولت‌ها ترجیح می‌دهند به جای رسیدگی به نظام بهداشتی و درمانی خود، به سراغ اولویت‌هایی همچون مبارزه با تروریسم یا رقابت اقتصادی بپردازند.

هرچند هنوز مشخص نیست ویروس کرونا تا چه اندازه توانسته باشد اولویت‌های سیاستمداران را تغییر دهد، اما به نظر می‌رسد کشورهای جهان هم فرصت و اطلاعات علمی لازم برای پیش‌بینی چنین بحرانی را در اختیار داشته‌اند، اما نسبت به آن بی‌توجهی نشان داده‌اند تا در نهایت گرفتار بحرانی شده‌اند که طبق توصیه‌های مختلف، امکان ممانعت از شیوع گسترده آن وجود داشت. 

اتفاقی که طبق پیش‌بینی‌ها، پس از این نیز امکان دارد تا بار دیگر رخ دهد و باید دید آیا سیاستمداران جهان حاضرند تا مقابله با مسائلی همچون بیماری‌های همه‌گیر یا تغییرات اقلیمی را بالاخره جزو اولویت‌های خود به حساب آورند یا همچنان آن‌ها را خطراتی بسیار دور از ذهن در نظر می‌آورند.
گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر