در نشریات دوران قاجار علت شیوع گسترده وبا درعدم توجه مردم به بهداشت و پاکیزگی شهر درج شده است. رسانههای امروز نیز تصاویر متعددی از رهاکردن دستکش و ماسک استفاده شده در سطح شهر منتشرکردهاند.
به گزارش پایداری ملی به نقل از مهر، این روزها ایرانیان درگیر بلایی همه گیر به نام ویروس کرونا هستند که عجیب است و ناشناخته. ویروسی که جهشی ژنتیک پیدا کرده و درمانی برای آن پیدا نشده است. سرعت همهگیری این ویروس نیز حیرت انگیز است و به دلیل عدم رعایت نکات و دستورات بهداشتی متأسفانه روزانه عده زیادی را درگیر خود میکند.
مقابله با بیماریها و ریشه کن کردن آنها اصل پیشگیری وجود دارد و برای این اصل باید بهداشت فردی و بهداشت محیط، شهر و محل زندگی را رعایت کرد. در متون و نصوص دینی نیز مدام به رعایت بهداشت تاکید شده است. احادیث بسیاری از پیامبر و ائمه اطهار به دست ما رسیده که مدام بر بهداشت و پاکیزگی تاکید دارند. اسلام به عنوان دینی که اجتماع برایش اصلی مهم و اساسی است، بهداشت فردی را مقدمه پاکیزگی اجتماع میداند و همه دستورات بهداشتی ناظر به بهداشت و پاکیزگی جامعه نیز هست.
متأسفانه ما در بزنگاههای تاریخی، فرهنگی عمل نمیکنیم. در همین زمان شیوع ویروس کرونا که عقلا و شرعا باید بیش از قبل به دستورات بهداشتی فردی و جمعی عمل کنیم، با زیرپا گذاشتن آنها، باعث شیوع گسترده این ویروس شدهایم. مردمی که به ناچار باید در سطح شهر تردد کنند، شاهد بوده و هستند که دستکشهای یکبار مصرف و ماسکهای بهداشتی استفاده شده توسط برخی از شهروندان در سطح شهر رها شدهاند. این زبالهها میتوانند به طرز خطرناکی این ویروس را گسترش دهند.
تصاویر رها کردن این مواد عفونی به کرات در رسانهها منتشر شده است. عدم توجه به توصیهها و دستورات مقامات مسئول مبنی بر مسافرت نکردن نیز در همین راستا قلمداد میشود. اگر برخی دست از مسافرت برمیداشتند، اکنون این ویروس بیشتر استانهای کشور را زیر سلطه خود درنیاورده بود.
این عدم توجه به دستورات بهداشتی سابقه تاریخی دارد. در دوران قاجاریه که ملت ایران از قافله تمدن جهانی عقب افتاد و گذشته درخشان علمی بدل به نوستالژی شد، چندین بار بیماری آن زمان ناشناخته وبا شیوع پیدا کرده و ایرانیان بسیاری را به کام مرگ فرستاد. آن بیماری نیز از کشورهای دیگر به ایران سرایت کرده بود و متأسفانه عدم توجه به پروتکلهای بهداشتی هم از جانب حاکمان و هم از جانب مردم عواقب بدی را برای کشور به همراه داشت. در اکثر متون به جای مانده از دوران قاجاریه به این عدم توجه عامه مردم ایران به بهداشت اشاره شده است. یکی از دهشتناکترین این توصیفات را شیخ ابراهیم زنجانی در کتاب خاطرات خود با عنوان «شرح زندگانی من» به دست داده است. این کتاب با تصحیح غلامحسین میرزا صالح توسط نشر کویر منتشر میشود.
وبا در ایران
از قاجاریه به بعد اپیدمی وبا در ایران هفت بار ظهور کرد که ادامه اپیدمیهای جهان بود. موقعیت جغرافیایی ایران بین هند، خلیج فارس، روسیه و بین النهرین همیشه کشور را در معرض خطر شیوع بیماریها قرار میداد. وبا نیز برای نخستین بار از هند آمد و ایران را درگیر خودکرد. اکنون نیز با شیوع ویروس کرونا، کشور ما به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی خود گرفتار این بحران نیز شده است.
نخستین اپیدمی در ۱۲۲۵ قمری از بوشهر به کازرون، آباده، شیراز، اصفهان و مرکز ایران سرایت کرد و به کرانه دریای خزر رسید و از آنجا به روسیه، آلمان، انگلستان و فرانسه سرایت کرد و مجدداً در سالهای ۱۲۵۲ و ۱۲۶۸ ه. ق در تهران شیوع یافت. در سال ۱۲۸۶ ق نیز وبا از مکه توسط حجاج و زوار هندی به عراق و سپس از آنجا به ایران رسید و در تهران، قم، کاشان، بوشهر، کازرون و شیراز کشتار زیادی از مردم کرد. در سال ۱۳۰۰ ق و حتی در سال ۱۳۰۹ اپیدمی با شدت دوبارهای رخ داد و از روسیه به شمال ایران سرایت کرد و سال بعدش به تهران و جنوب ایران رسید و هفتمین اپیدمی نیز در سال ۱۳۲۱ و ۱۳۲۲ ق رخ داد. در این سال وبا از طریق بصره به کرمانشاه رسید و از آنجا به همه ایران شیوع یافت. گفته شده که در تهران نزدیک به ۳۰ هزار نفر جان باختند.
در این سالها عبدالحسین میرزا فرمانفرما از طرف مظفرالدین شاه حاکم کرمانشاه بود و او هرچه هرچند که تلاش بسیاری برای قرنطینه زوار کرد، اما بازهم بیماری به ایران سرایت کرد. اسناد مکاتبات او درباره این بیماری در کتاب مهم و شاهکار «وبای عالمگیر» به کوشش منصوره اتحادیه، اسماعیل شمس و اعظم غفوری منتشر شده است که سند مهمی است از مبارزه با بیماری در ایران و اگر مسئولان وزارت بهداشت این آثار و این اسناد تاریخی را مطالعه کنند، بهتر میتوانند به مقابله با ویروسهای همه گیر در ایران بپردازند.
تصاویر رها کردن این مواد عفونی به کرات در رسانهها منتشر شده است. عدم توجه به توصیهها و دستورات مقامات مسئول مبنی بر مسافرت نکردن نیز در همین راستا قلمداد میشود. اگر برخی دست از مسافرت برمیداشتند، اکنون این ویروس بیشتر استانهای کشور را زیر سلطه خود درنیاورده بود.
این عدم توجه به دستورات بهداشتی سابقه تاریخی دارد. در دوران قاجاریه که ملت ایران از قافله تمدن جهانی عقب افتاد و گذشته درخشان علمی بدل به نوستالژی شد، چندین بار بیماری آن زمان ناشناخته وبا شیوع پیدا کرده و ایرانیان بسیاری را به کام مرگ فرستاد. آن بیماری نیز از کشورهای دیگر به ایران سرایت کرده بود و متأسفانه عدم توجه به پروتکلهای بهداشتی هم از جانب حاکمان و هم از جانب مردم عواقب بدی را برای کشور به همراه داشت. در اکثر متون به جای مانده از دوران قاجاریه به این عدم توجه عامه مردم ایران به بهداشت اشاره شده است. یکی از دهشتناکترین این توصیفات را شیخ ابراهیم زنجانی در کتاب خاطرات خود با عنوان «شرح زندگانی من» به دست داده است. این کتاب با تصحیح غلامحسین میرزا صالح توسط نشر کویر منتشر میشود.
از قاجاریه به بعد اپیدمی وبا در ایران هفت بار ظهور کرد که ادامه اپیدمیهای جهان بود. موقعیت جغرافیایی ایران بین هند، خلیج فارس، روسیه و بین النهرین همیشه کشور را در معرض خطر شیوع بیماریها قرار میداد. وبا نیز برای نخستین بار از هند آمد و ایران را درگیر خودکرد. اکنون نیز با شیوع ویروس کرونا، کشور ما به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی خود گرفتار این بحران نیز شده است.
نخستین اپیدمی در ۱۲۲۵ قمری از بوشهر به کازرون، آباده، شیراز، اصفهان و مرکز ایران سرایت کرد و به کرانه دریای خزر رسید و از آنجا به روسیه، آلمان، انگلستان و فرانسه سرایت کرد و مجدداً در سالهای ۱۲۵۲ و ۱۲۶۸ ه. ق در تهران شیوع یافت. در سال ۱۲۸۶ ق نیز وبا از مکه توسط حجاج و زوار هندی به عراق و سپس از آنجا به ایران رسید و در تهران، قم، کاشان، بوشهر، کازرون و شیراز کشتار زیادی از مردم کرد. در سال ۱۳۰۰ ق و حتی در سال ۱۳۰۹ اپیدمی با شدت دوبارهای رخ داد و از روسیه به شمال ایران سرایت کرد و سال بعدش به تهران و جنوب ایران رسید و هفتمین اپیدمی نیز در سال ۱۳۲۱ و ۱۳۲۲ ق رخ داد. در این سال وبا از طریق بصره به کرمانشاه رسید و از آنجا به همه ایران شیوع یافت. گفته شده که در تهران نزدیک به ۳۰ هزار نفر جان باختند.
در این سالها عبدالحسین میرزا فرمانفرما از طرف مظفرالدین شاه حاکم کرمانشاه بود و او هرچه هرچند که تلاش بسیاری برای قرنطینه زوار کرد، اما بازهم بیماری به ایران سرایت کرد. اسناد مکاتبات او درباره این بیماری در کتاب مهم و شاهکار «وبای عالمگیر» به کوشش منصوره اتحادیه، اسماعیل شمس و اعظم غفوری منتشر شده است که سند مهمی است از مبارزه با بیماری در ایران و اگر مسئولان وزارت بهداشت این آثار و این اسناد تاریخی را مطالعه کنند، بهتر میتوانند به مقابله با ویروسهای همه گیر در ایران بپردازند.
«وبای عالمگیر» با عنوان فرعی «اسناد، مدارک و مکاتبات عبدالحسین میرزا فرمانفرما در حکومت کرمانشاه ۲۲ – ۱۳۲۱ ق» را نشر تاریخ ایران در سال ۱۳۹۲ با شمارگان هزار نسخه، ۳۰۷ صفحه و بهای ۱۲ هزار تومان منتشر کرد. کتاب همچنین مقدمه عالمانهای به قلم دکتر منصوره اتحادیه دارد که مطالعهاش برای همه ایرانیها بویژه در این هنگام که ویروس همه گیر دیگری بر گرده ما سوار شده، ضروری است.
علت شیوع مکرر وبا در ایران
اسناد تاریخی در برخی بزنگاهها نکات بسیاری را برای نسل جدید روشن میکند. این اسناد به ما در زمینه همسنجی بین عصر خود با اعصار گذشته یاری میرسانند. به عنوان مثال با مطالعه کتاب «وبای عالمگیر» متوجه خواهیم شد که در هنگامهای که فرمانفرما به مقابله با بیماری برخاست و پست خود را ترک نکرد، اما بسیاری از حاکمان مناطق کشور از ترس بیماری محل مأموریت خود را ترک کرده و مردم را به امان خدا رها کنند. امروزه هم شاهد هستیم که نمایندگان مجلس شورای اسلامی از ترس کرونا مجلس یعنی نهاد قانون گذاری کشور را تعطیل کرده و امور مملکتی را از ترس جان خود معطل گذاشتهاند. بگذریم.
در بین اپیدمیهای مکرر وبا در ایران دو اپیدمی سهمگین در دوره ناصری رخ داد: در سالهای ۱۲۶۷ تا ۱۲۶۹ و ۱۲۸۴ تا ۱۲۸۵ هجری قمری. نکته جالب توجه این است که در اپیدمی اول برای نخستین بار خبر بروز وبا از طریق مطبوعات اطلاع رسانی شد. تأسیس تلگراف در سال ۱۲۷۴ ق نیز به دولت کمک کرد تا سریعاً از شرایط ایالات باخبر شود و به چاره بیفتد و نسبت به قبل در ایجاد «قرنطینه» بکوشد.
علت بروز وبا تا مدتها برای ایرانیان شناخته شده نبود. در سال ۱۸۴۹ م طبیبی انگلیسی به نام ژان اسنو، آلودگی آب آشامیدنی به فضولات انسان را علت اصلی بیماری دانست. در سال ۱۸۸۳ یا ۱۳۰۰ قمری رابرت کخ، میکروب شناس آلمانی میکروب وبا را کشف کرد. ولی با وجود تعدد اطبای فرنگی که در خدمت شاه یا شاهزادگان ایران بودند یا در سفارتخانهها مشغول بودند و به رغم اینکه عدهای از اطبای فرهنگی و تعدادی از اطبای ایرانی تحصیلکرده اروپا در دارالفنون تدریس میکردند، این کشفها تأثیری در پیشگیری اپیدمیهای مکرر نداشت.
اتحادیه در مقدمه خود بر کتاب «وبای عالمگیر» به نظر ویلم فلور درباره علت بروز دائمی وبا در ایران به این شرح اشاره میکند: «علت اصلی آن عدم درک رابطه بین بیماری و نبودن تقریباً کامل بهداشت فردی بود. ایرانیها به بیماریهای مسری عقیدهای نداشتند. با وجود اینکه از سال ۱۲۶۵ ق رابطه وبا با آلودگی آب شناخته شده بود و در ایران نیز انعکاسی یافت، اقدام مؤثری در این زمینه انجام نگرفت.
خانهها اغلب آبریزگاه داشتند، دفع فضولات غیربهداشتی انجام میگرفت و اینها محال رشد مگس بودند. در بسیاری از مناطق روستایی آبریزگاه وجود نداشت و فضولات با آب آشامیدنی و شستشو مخلوط و آلوده میشد. صابون خیلی در دسترس نبود. آب آشامیدنی، غذا پختن و لباس شستن آلوده بود. مردم عقیده داشتند که آب جاری خالص است و به طور عمومی مردم اعتقاد به مسری بودن بعضی امراض نداشتند و افراد مریض را از افراد سالم جدا نمیکردند. جنازهها را در عمق زیادی دفن نمیکردند و مساله حمل جنازه به اماکن مقدس فاجعه بار بود. حمامهای عمومی محل سرایت انواع امراض بود. جمع آوری زباله وظیفه مالکین خانه بود که درست انجام نمیگرفت.
اکثر امراض به آلودگی آب ارتباط داشت. آبهای چشمه، چاه و قنات روستاها که در جویها جاری میشد، مخلوط با زباله و پسماندها شده و در آب انبار خانهها جمع میشد و مملو بود از انواع حشرات.» بنابراین نکته مهم در شیوع این بیماری و دفعات شیوع، عدم رعایت بهداشت فردی و محیطی ایرانیان بود.
روزنامههای قاجاریه و مساله وبا
اشاره شد که نخستین شیوع وبا در دوران ناصری را روزنامهها اطلاع رسانی کردند. روزنامههای آن دوران وظیفه خود را اطلاع رسانی و بحث درباره پیشگیری یا معالجه بیماری میدانستند، اما متأسفانه اکثر مردم بیسواد بودند. روزنامهها علاوه بر بحث درباره پیشرفت وبا، معالجات و راه پیشگیری آن رعایت بهداشت عمومی را توصیه میکردند. به اوضاع شهرها، کثافت و آلودگی آب و مضرات آن میپرداختند.
روزنامه وقایع اتفاقیه در جمادی الاول ۱۲۶۷ ق. منتشر شد و در محرم ۱۲۶۸ وبایی را در کرمانشاه آغاز شد، خبر داد. از آن پس این روزنامه درج اخبار مربوط به شیوع مرض ادامه میداد. در ماه رجب بیماری در تهران تا روزی ۱۳۰ نفر را کشت و مردم از ترس پراکنده شدند و بیماری پخش شد. (متأسفانه این روزها نیز مردم به جای آنکه در منزل بمانند به مسافرت رفته و بیماری را با خود به همه جا منتقل میکنند.) دولت از طریق روزنامه وقایع اتفاقیه مدام مردم را ترغیب میکرد که بهداشت عمومی را رعایت کنند ولی اکثر اقدامات محدود به تهران بود. جزوهای هم درباره وبا منتشر شد، اما در نهایت هیچ یک از اقدامات نتیجهای نداشت.
در سال ۱۲۸۴ ق نیز ابتدا قحطی شدیدی رخ داد و پس از آن وبا همه گیر شد و کشتار زیادی از مردم بیدفاع و بیپناه کرد. اقدامات دولت در این بحران البته عملیتر بود، اما خبر این اقدامات در روزنامه وقایع اتفاقیه که نام آن به «دولت علیه» تغییر کرده بود، کمتر منعکس میشد و بیشتر اقدامات در روزنامه «ملتی» درج و در معرض دید مخاطب آن روزها قرار میگرفت.
روزنامه ملتی در تهران با چاپ سنگی تحت اداره علیقلی میرزا اعتضادالسلطنه تأسیس و بهطور ماهانه از سال ۱۲۸۳ ق منتشر شده است. این روزنامه در شماره اول خود در تاریخ پانزده محرم ۱۲۸۳ ق اسم روزنامه ملت سنیه ایران را داشت و بعد انتشارش قطع شد. پس از دو ماه دوباره با همین عنوان یک شماره دیگر از این نشریه منتشر شد و از شماره سوم به روزنامه «ملتی» تغییر نام داد. جمعاً از این روزنامه بجز شماره نخستش، ۳۴ شماره از آن منتشر شد و آخرین شماره آن در تاریخ جمعه بیستم جمادی الآخر ۱۲۸۷ منتشر شده است. این روزنامه مشی انتقادی هم داشت و هدف آن انعکاس اندیشهها و عقاید مختلف مردم بود، اما به دلیل فقر فرهنگی و بیسوادی مردم از هدف اولیه خود دور افتاد. اما به هر حال در زمینه انتشار اخبار و گزارشهای مربوط به وبا پرکار بود.
اما بجز روزنامههای وقایع اتفاقیه، دولت علیه و روزنامه ملتی، روزنامه دیگری از سال ۱۲۸۰ ق به سه زبان فارسی، فرانسه و عربی به نام روزنامه «علمیه» منتشر شد و در حوزه علوم مختلف از جمله نجوم، کیمیاگری، طب قدیم و طب جدید فعالیت میکرد، اما اطلاعاتش مخلوطی از باورهای مردم و خرافات و بعضی اطلاعات درباره پیشرفتهای جدید علمی بود.
در وبای پس از دوران ناصری مسائل و مشکلات سابق کماکان وجود داشت. روزنامهها نیز تا حدی درباره امراض و علل بروز و همه گیری و نحوه جلوگیری از آنها اطلاعات مفیدی را ارائه میدادند اما چندان چاره ساز نبودند. روزنامه ثریا در شماره هفتم خود در رجب ۱۳۲۲ این گونه نوشت: «حدوث این امراض از سو تدبیر خودمان است و به قول حکمای اروپ، وبا را خودمان دعوت کردیم و با اصرار در خانه خودمان آوردیم و بزرگان ما قرنطینه دولت را شکستند و این مهمان نامبارک را در بلاد ایران پراکنده کردند.» ثریا نشریهای مشهور در تاریخ مطبوعات ایران است که در دورههای مختلفی منتشر میشد. این روزنامه در قاهره پا گرفت و در دورههای دیگر برای انتشار به تهران و کاشان رفت.
یکی دیگر از روزنامههای مهم در این دوران که مدام بهداشت فردی و بهداشت محیطی را در مقالات متعددی گوشزد میکرد، روزنامه «تربیت» بود. این روزنامه را ذکاالملک فروغی، در دوران مظفرالدین شاه بنیان گذاشت و لقب نخستین روزنامه غیردولتی ایران را به خود گرفت.
نکته مهم این است که در نشریات هنگامه وبای عالمگیر در دهه ۱۳۲۰ ق، روزنامهها مدام مساله پاکیزگی شهرها را مطرح میکردند. حکمرانان نیز همه متفق القول شده بودند تا خاک روبهها و کثافات را از شهرها بزدایند تا بیماری همه گیر نشود. این راهکارها نشان از عدم توجه ایرانیان به بهداشت محیط و شهرها دارد. همچنین منع دفن اموات در شهرها و تشییع جنازه در این دوران در دستور کار قرار گرفت. متأسفانه در این دوران مواد غذایی نیز بسیار گران شد و قحطی پیش آمد. متأسفانه مردم اما به رهنمودها توجه نکرده و فی المثل منع تجمعات را رعایت نمیکردند و مانند عدهای که در هنگامه شیوع کرونا، به برخی اماکن مقدسه رفته و زبان خود را به ضریح میزنند، در آن دوران نیز مردم مدام مراسمهای روضه خوانی و سینه زنی برپا میکردند و بدون رعایت بهداشت فردی و جمعی، شفای خود و رفع بیماری را از طرقی متافیزیکی درخواست داشتند.
محافظه کاری برخی رسانهها
برخی روزنامهها از جمله «ایران سلطانی» نیز هرچند که دغدغه رفع بلا و بیماری از مردم ایران را داشتند، اما خبررسانی را با ملاحظه و محافظه کاری به پیش میبردند. منطق گردانندگان این روزنامه این بود که مخاطبان با مطالعه اخبار عریان، هراس زیادی در دلشان افتاده و استرس باعث گسترش و یا عود ویروس در نهاد انسانها میشود.
در مقابل روزنامههایی مانند «حبل المتین» هستند که مشی محافظه کاری را به کناری گذاشته و اخبار را بدون سانسور یا ملاحظه منتشر میکردند: «همین که اخبارنگاران اداره مطلبی را نوشته، مضایقه و ملاحظه نشده محض خدمت به دولت و ملت در اعتبار آن باک نخواهیم داشت. اگرچه به خیال بعضی در نزد اغیار کشف معایب خوب نیست لاکن برای استحضار دولت ابدمدت خیلی مثمرثمر است و روزنامه میتواند این مطلب را بفهماند.» البته این روزنامه سعی داشت به مقابله با شایعاتی که مردم را مضطرب میکرد نیز برخیزد.
به تاریخ رجوع کنیم
تاریخ درس عبرت است. با خواندن تاریخ دیگر نیازی نیست که تجربههای نسلهای پیشین را دوباره تکرار کنیم. ساخت فرهنگ امروز با تاریخ امکان پذیر است. شاید اگر مسئولان کشور و همچنین عامه مردم کتابهایی چون «وبای عالمگیر» را مطالعه کرده بودند، ما بسیار زودتر میتوانستیم کرونا را شکست دهیم. کاش پس از رفع این اپیدمی پژوهشگران با غور در نشریات دوران قاجاریه، به بحثی فرهنگی درباره علت تاریخی شیوع ویروسها در ایران بپردازند.