آیتالله سیداحمد علمالهدی در حاشیه دیدار سرپرست و خبرنگاران خراسانرضوی با ایشان، پاسخگوی سؤالات این خبرگزاری در حوزههای مختلف داخلی و بینالمللی بودند، متن گفتوگوی تفصیلی با عضو مجلس خبرگان رهبری بهشرح زیر است:
حضرتعالی آیا ارتباطی میان تحولات اخیر منطقه و جریان بیداری اسلامی مشاهده میکنید؟
آیتالله علمالهدی: مسئله بیداری اسلامی یک جریانی است که در نتیجه توسعه و رشد انقلاب اسلامی ایران در منطقه و در امت اسلام به وجود آمده و تا به امروز برخوردهای جریان استکبار با بیداری اسلامی یک برخورد انفعالی بوده، یعنی اینکه استکبار حتی پیشبینی نمیکرد که یک روز بخواهد از اول بیاید و از بروز بیداری اسلامی که در نتیجه توسعه و رشد انقلاب اسلامی است جلوگیری کند.
موضع استکبار از نخست تاکنون در برابر انقلاب اسلامی ایران با شکست مواجه شده
موضع گیری استکبار از همان نخست در مقابل انقلاب اسلامی ایران با شکست مواجه میشد و از همین حیث آنان حساب کردند یک انقلاب در یک کشور به وجود آمده که این کشور را از حوزه هژمونی آمریکا خارج کرده و بعد منابع، ثروت و منافع کشور را از دست آمریکا بیرون ساخته پس به این نتیجه رسیدند که با انجام کاری همه از دست رفتهها را به حوزه سلطه آمریکا برگردانند.
آمریکا ابتدا در این مسیر حرکت و برخوردهایی انجام داد که نه تنها اثر مثبت نداشته بلکه سبب توسعه انقلاب اسلامی ایران در منطقه شد و کار به جایی رسید که معادلات آمریکا در منطقه به هم خورد و باز هم این مسئله سبب شد تا آمریکا درصدد مقابله با این انقلاب و اثرگذاری که در معادلات منطقه داشت، حرکت، رویارویی و برخوردهایی انجام دهد و در این مسیر نیز نه تنها شکست خورد بلکه سبب توسعه انقلاب اسلامی و بیداری اسلامی در امت اسلام شد.
برخورد انفعالی آمریکا در مقابل بیداری اسلامی
آمریکا در مقابل این بیداری اسلامی برخورد انفعالی کرد و برخورد آمریکا در چند بعد صورت گرفت، یکی از اقدامات در مقابل بیداری اسلامی که در نتیجه رشد و نفوذ انقلاب اسلامی است این بود که بیاید و در مقابل جریان و مبنای انقلاب اسلامی، جریانی قرار دهد و در همین راستا مسئله شیعه و سنی را مطرح کرد.
آمریکا بهنوعی میخواست در عرصه بیداری اسلامی این جریان بیداری را منحرف کند و جریانی مقابل انقلاب اسلامی قرار دهد.
تحلیل شما از حضور آمریکا در منطقه بهویژه در تقابل با انقلاب اسلامی و تسلط بر جهان اسلام چگونه است؟
آیتالله علمالهدی: آمریکا در این صدد برآمد که با همین اسلام خواهی و همین گرایش دینمداری امت اسلام، حرکتی را که منافات با اسلام خواهی و بیداری اسلامی امت اسلامی نداشته باشد بهجای جریان انقلاب اسلامی که پیدایش حلقه مقاومت در برابر اسرائیل و با محوریت حزبالله لبنان و سوریه و فلسطین بوده و در واقع بهصورت سدی در برابر اسرائیل با تکیه بر نظام و انقلاب اسلامی درآمده، ایجاد کند تا این وضع موجود را بههم بزند.
جریان اخوان المسلمین جریان دستساز آمریکا در رویارویی با انقلاب اسلامی
آمریکاییها جریان اخوان المسلمین را جایگزین جریان نفوذ انقلاب اسلامی ایران قرار داد و حساب کرد که میشود اخوان المسلمین را استخدام و مهار کند چرا که انقلاب اسلامی ایران هیچگاه مهار آمریکا و غرب نشد، در واقع اخوان المسلمین را رقیب جریان نفوذ انقلاب اسلامی ایران قرار داد.
در مصر جریان اخوان المسلمین مسلط شدند و برای تکمیل حلقه جریان درگیری،
سوریه را با پیشروی و جلوداری اخوان المسلمین از نظر سیاسی راهاندازی کرد و
اخوان را بهسمت جریان ضدشیعی مقابل انقلاب اسلامی و سرکوبگر انقلاب
اسلامی که جریان وهابی و سلفیگری باشد، سوق داد.
متأسفانه تا اندازهای حماس را نیز با وعده داده شده به اخوان المسلمین و وابسته خود کرد.
اگر اینها در قضیه سوریه موفق میشدند و با جلوداری اخوان المسلمین، جریان حکومت بشار اسد را ساقط میکردند و ارتباط سوریه را با انقلاب اسلامی قطع کرده بودند، در واقع حلقهای از اخوان المسلمین را در دل بیداری اسلامی به وجود میآوردند که بعد میتوانست مهار شود و بیداری اسلامی را که نتیجه انقلاب اسلامی ایران بوده آنطور که میخواست هدایت کند.
تسنیم: آیا آمریکاییها با تشکیل جریان اخوان المسلمین در منطقه به اهداف خود رسیدند؟
آیتالله علمالهدی: آمریکاییها دیدند توسعه اخوان المسلمین در مصر خیلی بهنفعشان نیست و درصدد سرکوبی اخوان در مصر به دست خود آمریکا برآمدند، چرا که اگر حلقه و هلالی از اخوان بهعنوان رقیب انقلاب اسلامی در حوزه بیداری اسلامی به وجود بیاید اما آنطوری که فکرش را میکردند قابل کنترل نباشد مشکلات دیگری پیش خواهد آمد و شاید در درازمدت جریان اخوان المسلمین بهخاطر اینکه از عدهای افراد بصیر و متوجه تشکیل شده وابسته و پیوند با انقلاب اسلامی پیدا کنند و بهجای مهار انقلاب اسلامی ایران، آن را تقویت کرده باشند.
آمریکاییها دیدند با وجود اینکه در دل اخوانیها، سلفیها را که از قدرت اخوان برای سرکوبگری شیعه استفاده میکردند، حضور دارند اما با این حال با نخستین کشتار در مصر سبب برگشت اخوانیها شده و شخص اخوان المسملین با این حرکت مخالفت و برخورد کرد.
آمریکا در منطقه به گیجی رسیده/ هژمونی نظامی آخرین راهحل آمریکا
آمریکا فهمید اخوانیها آنقدر هم قابل اطمینان نبوده که جایگزین جریان نفوذ انقلاب اسلامی ایران در حوزه بیداری اسلامی باشد، اخوانیها را هم سرکوب کرده قضیه مصر را هم با یک کودتای نظای مواجه ساختند که در مجموع آمریکا در این حرکاتی که انجام داد به یک گیجی و سردرگمی رسیده و به نقطهای رسیده که باید خودش با تمام قدرت بیاید و در منطقه حضور پیدا کند و با یک سلطه و هژمونی نظامی و فیزیکی همهچیز را از بین ببرد و این بهعنوان آخرین سد و راهحل برای آمریکا مطرح است.
خوشبختانه در این مسیر شکست فاحشی نصیب آمریکا میشود، دنیا در مقابل آمریکا ایستاده، آمریکا در این عرصه تنها مانده و همه از آن فاصله گرفتهاند، آمریکا با خود فکر میکند که چطور میتواند با این تنهایی خود بیاید و در منطقه حضور پیدا کند و حالا در این مسئله آمریکا با یک سردرگمی شدید مواجه شده است.
با توجه به رویدادهای اخیر در سوریه احتمال جنگ در این کشور توسط آمریکا داده میشود؟ آمریکا از آتشافروزی در سوریه چه اهدافی را دنبال میکند؟
آیتالله علمالهدی: در مورد مسئله سوریه اگر یک روزی حتی جنگ رخ دهد، هرچند اوباما گفته که اصلاً لشگر خود را وارد سوریه نمیکند و فقط قصد سرکوبی داریم، اما اینکه به کجا برسد و نتیجه جنگ چه شود حتی برای خود آمریکا نیز کاملاً مبهم است، که آیا آمریکا با جنگ با سوریه به نتیجهای که میخواهد میرسد یا خیر.
در منتهای قضیه در همه حرکتهایی که آمریکا تاکنون انجام داده نظیر عنصری که در یک باتلاق قرار گرفته، تکان میخورد و فقط بیشتر به اعماق آن فرو میرود و در همه حال نتیجهاش فقط سردرگمی خود آمریکا است.
برخی تحلیلگران معتقدند ایجاد هیاهوی بینالمللی از سوی آمریکا با هدف سرپوش و جبران مشکلات اقتصادی انجام میشود؟
آیتالله علمالهدی: برخی آقایان مسئله ایجاد هیاهوی بینالمللی و جنجال در رابطه با جنگ در سوریه توسط آمریکا را همیشه با یک دترمینیسم اقتصادی تحلیل میکنند، اینطور نیست که فکر کنید همیشه همه این داستان بر مبنای یک دترمینیسم اقتصادی است.
ممکن است چنین نتیجهای برای خود آمریکا داشته باشد که با یک جنجال نظامی که راه میاندازد فضا را برای خود طوری آماده کند که مثلاً در مسیر رفع فشارها و مشکلات اقتصادی مردم خود گام برداشته، اما اصل داستان این نبوده، بهعکس باید گفت مسائل اقتصادی امروز در آمریکا نارضایتیها را در مردم به وجود آورده و مسئله جنگ نه تنها این نارضایتیها را تشدید میکند بلکه بر آن میافزاید.
مسئله جنگ در سوریه توسط آمریکا در یک بینش دترمینیسم اقتصادی خلاصه نمیشود
اینطور نیست که یک جنگ آمریکا به راه اندازد و مردم بهدنبال دولت خود با عنوان اینکه جنگ حلال مشکلات اقتصادیشان باشد راه بیفتند، نمیشود همیشه مسائل را در یک بینش گاه دترمینیسم اقتصادی خلاصه کنیم، در مجموع ممکن است در این مسیر آمریکا نظری مبنی بر سودجویی از هیاهوی برپایی جنگ و استفاده اقتصادی داشته باشد، اما بهعکس بیشتر ضرر میکند.
مردم آمریکا هم از جنگ و هم از مشکلات اقتصادی ناراضی بوده و اگر جنگ آغاز شود قاعدتاً بسیار هزینهبر و سنگین تمام میشود، چرا که در حال حاضر آمریکا تنها بوده و کسی به کمکش برنمیخیزد ولو عمال عربستان سعودی از نظر اقتصادی در این جنگ آمریکا را تأمین میکنند، اما مردم آمریکا ناراضی هستند و این نارضایتی اگر به وجود بیاید بر نارضایتی اقتصادی آنان افزوده میشود، جنگ چیزی نیست که از نظر مردم آمریکا حرکتی ارزشی باشد و آن را دلیلی بر رفع مشکلات اقتصادی بدانند.
در حوزه دیپلماسی خارجی دولت یازدهم، تاکنون مواضع وزارت امور خارجه در برابر غرب و آمریکا را چگونه ارزیابی میکنید؟
آیتالله علمالهدی: مواضع دولت تدبیر و امید بهطوری که ترویج و تبلیغ
میشود بر روی انعطاف با غرب با عنوان حل مشکلات اقتصادی و حل مسائل تحریم
سوق داده میشود که دلیل آن مثلاً این است که یک مقدار در مقابل جریان غرب
انعطاف داشته باشند تا فشارها از روی مردم برداشته شود.
انعطاف با آمریکا، ندیدن واقعیتها و فکر باطل است
اگر واقعاً این نظر دولت باشد باید گفت ندیدن واقعیتها است، ما نمیخواهیم بگوییم که در انقلاب میخواهیم عنصر آرمانی باشیم و فقط به یک سلسله آرمانهای انقلاب که در رأس آن استکبارستیزی است تکیه کنیم و واقعیتها را نادیده بگیریم، اتفاقاً حرف ما این است که در همه آرمانگراییها باید واقعیت را نیز ببینیم و تأکید بر این است که به نگرش بخشی از واقعیتها تکیه نکرده و در تمام ابعاد حقایق را نظاره و بررسی کنیم.
امروز مسائل تحریم و مشکلات اقتصادی، فشار برای مردم ما ایجاد کرده که طبیعتاً باید مردم را کمک کرد تا از این فشار نجات پیدا کنند اما از آن طرف هم واقعیت موجود غرب و آمریکا را ببینیم.
آمریکای امروز آمریکای 20 سال پیش نیست/ ضعف و ناتوانی آمریکا
آمریکای امروز، آمریکای 10 سال پیش نبوده و آمریکای امروز خیلی ضعیف و ناتوان است، آمریکا قدرت استکباریای را که در 20 سال و یا 16 سال پیش داشت حالا ندارد.
برخی از آقایانی که در دولت سازندگی مثلاً مسئولیتهایی داشتند اگر بخواهند با آن معیارها الآن بیایند و خدا نکرده در عرصه برخورد با آمریکا و غرب بهعنوان حل مشکلات اقتصادی مردم وارد شوند، فکر باطلی است و از این طرف باید بدانند که واقعیت امروز آمریکا را نادیده گرفتهاند.
آمریکا امروز درست مثل پهلوانی بوده که وسط میدان ضربههایی به مغزش وارد شده و گیج مانده و دور خود میچرخد که چه کند، همه قدرت آمریکا امروز همین است، در تمام برنامهها و طرحهای خود شکست میخورد و با انهزام شدید مواجه میشود و خط ثابتی ندارد.
آمریکا در جریان سیاستهای خود در منطقه واقعاً گیج است و بهدنبال راه نجاتی میگردد، امروز اگر نظام انقلابی ما سراغ غرب و آمریکا برود، در درجه نخست هرقدر فکرش را کنید که این تعامل برای حل مشکلات و فشارهای ما مؤثر باشد، نبوده بلکه برای حل مشکلات خود آمریکا دهها برابر مؤثر است، منتها مسئله این است که آمریکا یک درنده ناپاک است، آنطور نیست که اگر یک جریانی امروز بهسراغش رفت و در این رابطه مشکل خود را حل کرد فراموش کند و بهدنبال کارش برود بلکه هرروز درندهتر میشود و همه ضعفها و ضربههایی که بر سلطه استکبار وارد شده همه از سوی نظام و انقلاب اسلامی ما است.
اینطور نیست که اگر از مواضع خود کوتاه بیایم و دستی بهسمت آن ببریم ما را رها کند، بلکه درندگیاش بیشتر میشود و این واقعیت را باید سیاستگذاران عرصه سیاست خارجی بدانند و بفهمند و باز بدانند که روی این واقعیتها چشم نپوشند و واقعیت را چندجانبه نگاه کنند، نگاه تکبعدی سبب شکست و سقوط ما میشود.
ضرورت حرکت در خط استکبارستیزی ولایت
دولت تدبیر و امید در حوزه دیپلماسی خارجی خود چه شاخصههایی را باید مورد توجه قرار دهد؟
آیتالله علمالهدی: همانطور که آقایان واقعیتها و گرفتاریهای داخلی را میبینند، باید واقعیتهای جهانی آمریکا و غرب را نیز نظاره و باز حساب کنند که آنطور نیست که آمریکا با همه گرفتاریهایش اگر ما رفتیم و در برابر وی از مواضع خود تنازل کردیم، آنها با عنوان حل مشکلات خودشان از داخل شوند، باید بفهمیم که آمریکا درنده است و آدمکش.
سیاستگذاران دیپلماسی خارجی متوجه رابطه گرگ و میشی با آمریکا باشند
همانطور که امام راحل(ره) فرمودند رابطه با آمریکا رابطه گرگ و میش است، خوب، اگر واقعاً امام و خط امام را قبول داریم و این خط امام در مسئله مقابله با استکبار را نیز باید قبول داشته باشیم و حساب کنیم که اگر یک گرگ مقابل یک میش وارد شود، میش میتواند از شاخ تیز و جنگی خود استفاده کرده سالم بماند اما اگر اندکی تأمل و تعلل کند گرگ او را تکه تکه کرده میدرد.
با همین ایستادگی و مقاومت انقلاب اسلامی ایران 35 سال خود را در مقابل آمریکا و استکبار حفظ کرده وگرنه با اندک کوتاهآمدنی، ما را میدرید و از ما و انقلاب چیزی نمیماند.
در برخی مصاحبهها در حوزه سیاست خارجی میبینیم که آمریکا
با روسیه و چین در یک ردیف قرار گرفته، نظر حضرتعالی دراینباره چیست؟
آیتالله علمالهدی: متأسفانه برخی آقایان در نشستهای مطبوعاتی و
مصاحبههای خود آمریکا را با روسها و چینیها مقایسه میکنند، این مقایسه
غلط است این مملکت 25 سال بهاندازه ربع قرن ملک آمریکا بوده ما این ملک
را از او گرفتیم که هیچ معادلات جهانیاش را نیز بههم زدیم و تمام
جریانهای سلطهاش را ساقط میکنیم، کی و کجا با چین و روس چنین کاری
کردهایم و کی و کجا روسیه و چین با ما چنین کردند.
انعطاف در برابر آمریکا با عنوان حل مشکلات مردم زمزمه مسموم است
این اشتباه است که میگویند چون با چین و روسیه ارتباط داریم پس باید با آمریکا هم ارتباط برقرار کرد، متأسفانه برخی آقایان در مصاحبههای خود این حرفها را میزنند که این زمزمهها، مسموم است، نظر مقام معظم رهبری آنطور که از خط ولایت بهره میگیریم این است که نباید از مواضع خود در برابر آمریکا کوتاه بیاییم و مواضع ما باید در برابر آمریکا محکم باشد.