به گزارش پایداری ملی، بنا نداریم با پرداختن به حواشی کمارزش، طعم شیرین پیروزی ملی در عرصه اقتدار و دفاع را به کام ملت غیور ایران تلخ کنیم که شلیک و نقطهزنی بهجای سپاه پاسداران کاری کرد که خود دشمن اکنون از «عظمت دوباره ایران» سخن میگوید و انصافاً تمام جریانات سیاسی داخلی هم از این توان دفاعی تجلیل کردند و کسانی از جماعت آن سوی آبنشینان هم به صرافت تغییر مواضع افتادند.
با این وصف چه کنیم که برخی از سر جهل یا عجب و غرور بر ادامه مواضع نابخردانه خود اصرار دارند و در این اصرار عجیب بر تحقیر و پذیرفتن قلدری قلدران تا بدان جا پیش میروند که واقعیات میدانی را هم انکار میکنند.
در اطرافیان خود مرد محترم اما ناپختهای را میشناسم که پسر ناخلفی دارد و این عزیزدردانه از نوجوانی تا همین زمان که زن و فرزند دارد همچنان آویزان و وابسته خانواده است.
پدر و مادر این پسر ناخلف هم به سبب دلسوزی همان کاری را کردهاند که عرف عام میگوید: «کمک حداکثری به آدم آشفته و بهشدت درهمریخته» با این وصف هر چه زمان گذشته هم میزان وابستگی و مشکلات شخصیتی و روانی این پسر ناخلف بیشتر شده هم تمام سرمایه خانواده به باد رفته و آنچه میتوانسته رشد بقیه فرزندان را رقم بزند به باد فنای نیازهای لایتناهی آن «تک پسر» رفته است.
نتیجه این روش توزیع منابع خانواده مذکور این شده که دیگر فرزندان خانواده که دست بر قضا بسیار باهوش و یکی از آنها حتی تقریباً نخبهای در حوزه شغلی خود است هیچگونه حمایت و پشتیبانی در طی مراحل رشد خود دریافت نکرده و بدین ترتیب منابع خانواده که شاید اگر نیمی یا یک چندم آن در زمان مناسب میتوانست فرزند باهوش خانواده را به اعلیترین مقامات تخصصی برساند نصیب جناب «تک پسر ناخلف» شده و کل خانواده از مزایای پیشرفت فرزند باهوشتر که میتوانست تغییرات جدی را در اوضاعواحوال خانواده و حتی همان «برادر ناخلف» رقم زند، محروم ماندهاند و زندگی هم دندهعقب ندارد و زمان استفاده از برخی استعدادها و توانمندیها محدود است.
این مثال را ذکر کردیم برای تفهیم مطلبی کلانتر، که در علم منطق «تعمیم» یکی از خطاهای ذهنی تلقی میشود اما در مقام تفهیم مطلب و نه تعمیم، میتوان از مثال سود برد که به قول منطقیون «در مثل مناقشهای نیست».
فرض بفرمایید فقر و مشکلات اقتصادی در کشور همان تکفرزند ناخلف خانواده است که از دوران ناپختگی و جوانی و جاهلی سربار پدر و مادر بوده و اکنون به مرور زمان خانواده دارای فرزندان جوانتری شده که یکی یا چند تای آنها توانمندیهای خاص و تبحر و تخصصی ارزنده دارند بدین ترتیب آیا صرف تمام منابع خانواده/کشور برای برطرف کردن ضعف تکپسر ناخلف/ اقتصاد منجر به هدررفتن استعدادهای دیگر فرزندان جوان و رو به جلوی کشور/خانواده نمیشود؟
آیا اگر یکی از این بچهها به فرض مثال بتواند در رشتهای فوق تخصص گرفته و با درآمدی سرشار به یاری پدر و مادر و دیگر اعضای خانواده بیاید بهتر از آن نیست که فرزند ناخلف را تنها کمی از شرایط اسفبار خود بالاتر بیاوریم و در نهایت علیرغم صرف منابع هیچ تحول عمیقی در خانواده رخ ندهد؟
قطعاً ما نیز میدانیم که فقر و مشکلات اقتصادی آثار جانبی بسیار دارد و باید از همه توان داخلی دولت و خیرین برای مدیریت آن بهره برد اما وقتی کشور در عرصههایی توانمندی آن را دارد که در بلندمدت از یک توانمندی، امتیازات بیشتری خلق کند، عقل سلیم حکم میکند که به ضعف خود بپردازیم یا نقاط قوت را دستاویزی برای پیشرفت و رفع کامل نقاط ضعف قرار دهیم؟
با این مقدمات چگونه میتوان صداقت کسانی را باور کرد که وقتی تحلیلگران غربی و عرب، زبان به اعتراف به توانمندیهای دفاعی و نظامی ایران گشودهاند، همچنان لجوجانه بر این شکوه اقتدار ملی چشم پوشیده و باز به سراغ نقاط ضعفی میروند که در همه جای دنیا اگر بیشتر از ایران نباشد کمتر هم نیست.
قبلاً با آمار و ارقام توضیح دادیم که بودجه نظامی ایران در این جنگل دنیا بسیار کمتر از بودجه نظامی کشورهای دیگر و حتی برخی کشورهای منطقه است و جمهوری اسلامی تنها با اتکا به ارزشهای انقلابی خود دستاوردهای نظامی و دفاعی و نفوذ ژئوپولتیک را در منطقه رقم زده است.
حال فرض بفرمایید بیاییم و بنابر «فسنالههای» برخی کارشناسنمایان، تمام امکانات و منابع کشور را برای ریشهکن کردن مشکلات اقتصادی اختصاص دهیم، اولاً: فقر با چند برابر این بودجهها هم ریشهکن نمیشود که اگر میشد باید در خود آمریکا چندمیلیون بیخانمان وجود نمیداشت ثانیاً: راه رفع فقر توزیع منابع نیست که اگر بود در رژیم پهلوی نباید این میزان کپرنشینی و فقر زائدالوصف وجود میداشت.
با این وجود به فرض که توانستیم با اختصاص منابع فقر را به حداقل رسانده و بر رفاه سایر طبقات بیافزاییم در نهایت الگوی پیش روی ما در این منطقه کویت یا امارات و یا ترکیه است که هر دو کشور امارات و کویت دهها برابر بودجههای عمومی را برای تأمین امنیت به ابرقدرتها میپردازند و از سر اجبار اجازه دخالت در تمام شئون کشور خود را به بیگانگان سپردهاند از ترکیه و عربستان هم هیچ نمیگوییم که البته توفیقی در محو فقر نداشتهاند و درعینحال وضع حقوق اجتماعی و آسیبهای متعدد و ناکارآمدی حکمرانی آن جایی برای دفاع باقی نمیگذارد.
پس این جماعت «فس ناله» انگشت اشارت را به کجا نشانه رفتهاند که دائماً ایران خود را میکوبند؟ این روزها جماعتی از کارشناسان عرب بعضاً ضد ایران به سبب هدف قرار دادن پهپاد آمریکایی زبان اعتراف به قدرت ایران و دستبسته بودن آمریکا گشودهاند.
«ناصر الدویله» سیاستمدار مشهور کویتی به صراحت زبان به اعتراض به دولتمردان خود گشود که چرا اینهمه پول به آمریکا میدهید که از ما دفاع کند درحالیکه هیچ قدرتی در برابر ایران ندارد.
از آنسو جناب ترامپ برای راضی کردن تندروهای اطراف خود تحریمهای مضحک جدیدی را علیه مقامات ایران وضع میکند اما در عین حال نصایح کارشناسان نظامی را هم فراموش نکرده و با ادبیات خود ایرانیان «عظمت دوباره ایران» را میپذیرد و میگوید: کشورهای منطقه خود باید در تنگه هرمز از امنیت نفتکشهایشان دفاع کنند و دریغا که یاوهبافان مدعی عظمت وطن این پذیرش عظمت ایران از زبان قهارترین غارتکنندگان دیروز وطن را نمیشنوند.
کار تمام است عزیز جان اگر درست بشنوی، آچمز، کیش و مات، جناب «فسناله»، جناب اپوزیسیون کار تمام است تا چند وقت دیگر حقوق و مزایایت از سازمان سیا و پنتاگون و وزارت خارجه آمریکا قطع میشود، باور کن کار تمام شده است و تو خبر نداری تا دیر نشده فکری برای آینده خود کن «ابرقدرت تو قبله آمالت دارد صحبت از عظمت ایران میکند» و تو هنوز فکر مقرری ناچیز خود هستی؟
به خدای احد و واحد دیری نخواهد پایید که با ذلت و خواری پای میزی بنشینند که در آن شروط ایران را تمکین کنند و امنیت منطقه را تمام و کمال به فرزندان این ملت بسپارند در آن زمان تو «فسناله» حقیر که تمام زندگی خود را روی قدرت نداشته ابرقدرت پوشالی قمار کردهای و در صفحه وزارت خارجه تولد ترامپ را تبریک گفته و او را به تهاجم تحریک کردهای، عظمت شیربچههای حیدرکرار را خواهی دید و با خفت بقیه عمر خود را سر خواهی کرد، به خود بیا و باور کن جهان در این سالهایی که هنوز در اندیشه اعلیحضرت صدکفن پوسانده هستی بسیار تغییر کرده.
بههرحال این مطلب را بیش از این با پرداختن به اراجیف و مهملات جماعت «اپیلاسیون» و «فسناله» شبکههای سعودیساز هدر ندهیم که زمان زیادی تا جمع شدن کاسه کوزه آنها و قطع بودجههایشان باقی نمانده چنانکه همین اکنون هم جماعتی از مستمریبگیران وزارت خارجه آمریکا در فضای مجازی گاف داده و به گروهی دیگر از خودشان حمله کردند که منجر به قطع کامل بودجههای این جماعت موسوم به «دیس اینفورمیشن» شد و این تازه ابتدای کار است باش تا صبح دولتت بدمد.
ما مؤمن به درایت و استقامت رهبر خدایی این کشور، ما پایمرد بر عهد ازلی خداوند از انسان تکلیفمدار، آغازکننده جنگی نخواهیم بود اما پایان جنگی که هر دشمنی آغاز کند را با ایمان و اتکال رقم میزنیم، باور کنید ما دوست نداریم خودکشی و افسردگی سربازان شکست خورده شما را ببینیم پس همانگونه که رهبرمان تاکید کرد «کنار بایستید»، ما بر عهد و پیمان خود استوار هستیم و آنچه از سنخ نتایج گفتیم مطابق عرف روزگار بود وگرنه جماعت مؤمن به تکلیف را چهکار با نتیجه که ما پیرو مولایی هستیم که گفت «اگر تمام عرب پشتبهپشت هم بدهند و با شمشیر آخته مقابل من بایستند ذرهای از حکم الهی کوتاه نخواهم آمد» با این وصف اما «نتایج» هم خیلی زود از راه خواهد رسید و نان استقامت بین همه ضعفا توزیع خواهد شد.