به گزارش پایداری ملی، علیم شیرزماناف، معاون رهبر پیمان ملی تاجیکستان در یادداشتی که به این پایگاه تحلیلی داده، شهادت ایشان قیامالدین غازی را به عنوان علت احتمالی این چرخش مطرح کرده و میگوید: «با شهادت ایشان قیامالدین غازی که امامعلی رحمان، رئیسجمهوری تاجیکستان شخصاً آن مرحوم را به «شیعهگرایی» متهم کرده، و با این کار، به نوعی فتوای قتلش را صادر کرده بود، این حادثه در ایران حساسیت ایجاد کرد. از اینرو، یکی از علل نرم شدن رویکرد دوشنبه نسبت به تهران را میتوان همین حادثه دانست.»
وی همچنین میافزاید: «حرکات و سکنات این حکومت و رئیسش (امامعلی رحمان) در عرصۀ سیاست خارجی، به قدری غیرمنظم است که به سختی میتوان آن را مورد تحلیل و ارزیابی قرار داد. شاید «شی جین پینگ» (رئیسجمهور چین) بتواند آن را تحلیل کند! (تعریض به شعر یکی از شعرای درباری دربارۀ رحمان که سروده است: پیامش را کند تحلیل پوتین/ ترامپ از آن بها بدهد به تاجیک/ به تفسیرش نشیند جین پینگ/ قزاق و قرقیز و افغان و ازبک ... )
بنده تلاش میکنم، بعضی فرضیههای قریب به واقعیت روز این دولت تاجیکستان را در چند جمله خلاصه کنم: اگر به سابقۀ سیاست خارجی رحمان در مدت زمان حکومتش دقت کنیم، میبینیم سرشار از چرخشهای نامنظم به چپ و راست و پس و پیش است، و در این پیراهۀ پُرتضاد، دیگر شرم و حیا هم فراموش میشود؛ و عجیب آنکه آنها تکرار میشوند. یک زمان با غرب، و لحظهای دیگر با شرق، گاهی با عرب و گاهی با عجم. و هر بار، از همپیمانهای جدیدش توقعات و انتظارهایی بیجا دارد که از دایرۀ منطق بیرون است. و زمانی هم که توقعاتش برآورده نمیشوند، مثل یک کودک رفتار میکند و روی به رقیب آن همپیمان میآورَد.
یک وقت میبینید زادروز امام ابوحنیفه را با دبدبه و کبکبه جشن میگیرد؛ و زمانی که انتظاراتش از سرمایهگذاران دولتهای عربی برآورده نمیشود، شروع به مسجدبندی و مبارزه با مظاهر اسلامی میکند.
در مورد تیره شدن روابط با ایران نیز، اگر از یک سو، مسئلۀ 2 ملیارد دلار بابک زنجانی را علت آن بدانیم، از طرف دیگر اما، از چند انگیزه دیگر هم نمیتوان صرف نظر کرد. و آن این که: زمانی که دشمنی عربستان سعودی و همپیمان ابرقدرتش امریکا با ایران به اوج خود رسید، رحمان میخواست از این فرصت پیش آمده سوء استفاده کند و سودی به دست آورَد؛ از این رو دیدیم، که مناسبات بین دو دولت تاجیکستان و ایران از آن زمان هر لحظه بحرانیتر میشد.
اخیراً به نظر میرسد که آل سعود و ترامپ، به همپیمانی چون رحمان، نیازی نداشتهاند، و ظاهراً رحمان هم نتوانست مبلغی از این دو به دست آورَد. از طرف دیگر، با شهادت ایشان قیامالدین که امامعلی رحمان شخصاً آن مرحوم را به «شیعه گرایی» متهم کرده، و با این کار، به نوعی فتوای قتلش را صادر کرده بود، این حادثه در ایران حساسیت ایجاد کرد. از اینرو، یکی از علل نرم شدن رویکرد دوشنبه نسبت به تهران را میتوان همین حادثه دانست.
ظفر صوفی، روزنامهنگار تاجیک نیز در همین راستا در یادداشتی، با بیان اینکه هنوز زود است دربارۀ علت اصلی چرخش سیاست تاجیکستان در برابر ایران چیزی گفت، چند احتمال را در این خصوص مطرح کرده است. او میپرسد، آیا علت این چرخش «درک این موضوع بوده است که سعودی و همپیمانانش علیه ایران هیچ غلطی نمیتوانند بکنند؟! یا، بیاعتنایی کشورهای اروپایی به سیاستهای یکجانبه و تندگرایانۀ دونالد ترامپ بوده است؟» و یا مقامات تاجیک فهمیدند که «دلیلهایشان برای دشمن خواندن ایران، کودکانه بوده است؟ یا شکست افراد و ژنرالهایی در حکومت امامعلی رحمان بوده است که در تصمیمگیریها اثرگذار بودند و نسبت ایران و ایرانیت، حس نفرت و بدبینی دارند؟»
گفتنی است این دیدگاهها در حالی مطرح میشود که روابط تهران و دوشنبه طی سالهای اخیر با چالشهای بسیاری مواجه بوده است. با این حال طی ماههای اخیر نشانههایی مبنی بر بازسازی روابط دو کشور دیده شده است. تاجیکستان طی سالهای اخیر جمهوری اسلامی ایران را به موارد متعددی از جمله حمایت از تروریسم و به راه انداختن جنگ داخلی در این کشور و حتی حمایت از حمله داعش در این کشور متهم کرده بود که در برخی مواقع با واکنش وزارت امور خارجه کشورمان و احضار سفیر این کشور مواجه شده بود.