در حالی که به نظر میرسید آمریکاییها از پیروزی حسن روحانی به وجد آمدهاند و این اتفاق را روزنهای قلمداد میکنند به سوی تعامل بهتر با تهران، ناگهان چند روز مانده به مراسم تحلیف او، شدیدترین تحریمها را علیه ایران اعمال کردند.
هر جا پای گفتوگو با ایران به میان میآید، آمریکاییها یکی به نعل میزنند و یکی به میخ. یک روز از تعامل و مذاکره با ایران میگویند و روز دیگر تحریمها را علیه ایران تشدید میکنند. البته، این رفتار، جدید نیست. سالهاست که با همین رویهی ناکارآمد با ایران روبرو شدهاند که ماحصل آن چیزی نبوده جز بیاعتمادی و بدبینی بیشتر طرف ایرانی به دولتمردان کاخ سفید. با این حال، سیاستمداران آمریکایی کماکان با تمام توان در این مسیر قدم برمی دارند. آخرین مصداق این رفتار دوگانه نیز در قبال پیروزی حجتالاسلام حسن روحانی، رئیس جمهور ایران ظهور و بروز پیدا کرد.
زمانی که در یازدهمین دور انتخابات ریاست جمهوری ایران، قرعه به نام حسن روحانی افتاد و نام او از صندوقهای رای بیرون آمد، آمریکاییها به شدت از این موضوع ابراز خرسندی کردند و پیروزی او را دریچهای به سوی بهبود روابط تهران با غرب و حل مسئله هستهای ایران قلمداد کردند.
آنها تا جایی پیش رفتند که خواستار برقراری ارتباط مستقیم با رئیس جمهور ایران شدند؛ نکتهای که روزنامه والاستریتژورنال به نقل از یک مقام ارشد کاخ سفید آن را افشا کرد و نوشت: «دولت باراک اوباما به دنبال برقراری ارتباط با رئیس جمهور جدید ایران است و خواهان مذاکرات مستقیم درباره برنامه هستهای این کشور طی هفتههای آتی است.» به نوشته این روزنامه آمریکایی، هماهنگیهای این کار نیز از طریق کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا دنبال خواهد شد.
یک مقام آمریکایی دیگر نیز گفت: «ما برای مذاکرات مستقیم آماده هستیم و این مسئله را از راههای مختلف پیگیری میکنیم.»
این صرفا دولتمردان کاخ سفید نبودند که از اشتیاق خود برای برقراری ارتباط با تهران و حل مناقشه 10 ساله سخن به میان آوردند. چهار روز بعد از پیروزی حسن روحانی، 118 نفر از اعضا مجلس نمایندگان آمریکا نیز از باراک اوباما خواستند با توجه به انتخاب روحانی، از فرصتهای دیپلماتیک بیشتری در برابر ایران استفاده کند.
این نامه که به همت «دیوید پرایس»، نماینده کارولینای شمالی و «چارلز دنت»، نماینده پنسیلوانیا تدوین شده بود، «بزرگترین نامه» در «حمایت از راهکار دیپلماسی» در مواجهه با ایران از سوی مجلس نمایندگان آمریکا به شمار میآمد.
در این نامه آمده بود؛ «با توجه به شرایط بینالمللی که آمریکا، اسرائیل و جامعه بینالمللی در آن درگیر هستند، اشتباه است که از فرصت انتخاب دکتر حسن روحانی برای حصول یک توافق در زمینه جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای استفاده نکنیم.»
اگر چه در این نامه موضعی درباره تحریمها یا احتمال استفاده از گزینه نظامی علیه ایران گرفته نشده، اما در آن آمده؛ «هر چند اعضا مجلس نمایندگان ممکن است دیدگاههای مختلفی در این باره داشته باشند اما همه ما توافق داریم که رویکرد دیپلماتیک در مواجهه با ایران بخشی از استراتژی گسترده ماست.»
کمتر از یک هفته بعد از نگارش نامه اول، 131 عضو مجلس نمایندگان آمریکا که جمهوریخواهان اکثریت آن را تشکیل میدهند، در نامه دیگری به باراک اوباما، از او خواستند برای اطمینان از دست یافتن به توافق هستهای با ایران، تلاشهای خود را بیش از پیش تقویت کند.
آنها در این نامه اعلام کردند، واشنگتن باید آماده کاهش تحریمهای چندجانبه و یکجانبه علیه ایران باشد آنهم در ازای مصالحهای مشخص و قابل اثبات در میز مذاکره. نامه مزبور همچنین به طور ضمنی درباره وضع تحریمهای جدید در این برهه حساس هشدار داد.
اما نکته تعجببرانگیز اینجا بود که همین مجلس نمایندگان، 10 روز بعد در حالی که تنها چند روز به برگزاری مراسم تحلیف روحانی باقی مانده بود، با 400 رای موافق در مقابل 10 رای مخالف، لایحه تشدید تحریمها و محدود شدن صادرات نفت ایران را به تصویب درآورد!
بر اساس این لایحه، آمریکا، خریداران نفت ایران را وادار میکند طی یک سال از مجموع واردات نفت خود، روزانه یک میلیون بشکه بکاهند. این طرح همچنین استثناهایی را که از پیش در مورد تحریم نفتی ایران در نظر گرفته شده، بسیار محدودتر خواهد کرد و همچنین بخشهای معدن و ساخت و ساز ایران را نیز هدف قرار خواهد داد.
طبق لایحه جدید علیه ایران، شرکای تجاری عمده ایران و نیز مؤسسات مالی که مبادلات تجاری آنها را با ایران تسهیل می کنند، تحریم خواهند شد. استدلال طراحان این لایحه این بوده است که برای موفق بودن مذاکرات هستهای باید فشار بر ایران بیشتر شود!
همپای مجلس نمایندگان، سناتورهای مجلس سنای آمریکا نیز خواستار تشدید تحریمها علیه ایران شدند. 76 نفر از سناتورهای آمریکایی، یک روز به برگزاری مراسم تنفیذ حسن روحانی، در نامهای به باراک اوباما خواستار شدت گرفتن تحریمها علیه ایران شدند. قانونگذاران سنای آمریکا در این نامه مدعی شدند، زمان اتخاذ رویکرد دیپلماسی در قبال ایران به سرعت رو به اتمام است.
این قانونگذاران با ادعای اینکه ایران از مذاکرات گذشته برای وقت کشی استفاده کرده است، درباره نقش سابق دکتر روحانی به عنوان سرپرست سابق تیم هستهای کشورمان به اوباما هشدار دادند و گفتند، نهایتا رهبر ایران است که تصمیم نهایی را درباره برنامه هستهای ایران اتخاذ میکند. آنها همچنین مدعی شدند، ایران باید درک کند، زمان برای دیپلماسی رو به پایان است.
به نظر میرسد نامه سناتورهای آمریکایی به اوباما نیز به منزله حمایت سنا از لایحه اخیر مجلس نمایندگان باشد. به این ترتیب، سیاستمداران آمریکایی، بار دیگر در حالی که از امید و اشتیاق خود برای تعامل بهتر با تهران سخن میگویند، بر این تصور هستند که اگر با زبان تهدید با ایران سخن بگویند، نتیجه بهتری عاید آنها میشود. در واقع، مبنا و اساس منطق غرب از مفهوم تعامل، تحریم، تهدید و تسلیمپذیر بودن ایران است که این دیدگاه طی بیش از سه دهه گذشته و به ویژه در طول 10 سالی که بحث پرونده هستهای ایران به میان آمده، هرگز به ثمر ننشسته است چراکه هر گاه، آنها زبان به تهدید ایران گشودند، ماحصل آن چیزی جز سرسختی و مقاومت طرف ایرانی و پافشاری تهران بر مواضع بر حقاش نبوده است.