به گزارش پایداری ملی، چیزی که «جواد بلورچی» زمینشناس، مشاور و سخنگوی سابق سازمان زمینشناسی از آن به «شهر نفوذ» نام میبرد.
او میگوید: «تمام تهرانیهایی که آب باران را به شبکه فاضلاب میفرستند، مجرم هستند. این باران باید با چاه جذبی به خاک نفود کند.» تهران براساس گزارش سازمان زمینشناسی سالی 36 سانتیمتر فرونشست میکند.
بلورچی میگوید: «فرونشست تهران در 12 سال گذشته دو برابر شده است. سال 84 فرونشست 17 سانتیمتربود.» به گفته او باوجود خیزش فرونشستها در دشت تهران هیچ کس مسأله را جدی نمیگیرد. بلورچی نسخه سختی را برای نجات تهران از فرونشستهایی که ممکن است یک روز صبح یک بخش از شهر را ببلعد مینویسد. او میگوید: «شهر نفوذ را تنها زمانی میتوان از دل تهران سنگی- سیمانی بیرون کشید که مسیرهای طبیعی رودخانههای تهران باز شود.» این مسیرها با برج سازیها در یکی دو دهه گذشته کور شدهاند!
«محمد درویش» کارشناس بیابان زدایی براساس آمار سازمان زمینشناسی به «ایران» میگوید: «میزان فرونشست تهران از کل دنیا بیشتر است. ما(ایران) رکورددار بالاترین فرونشستها در منطقه هستیم.» او هم انگشت اتهام را به سمت «سدسازان» میکشاند و میگوید: «روی تمام رودخانههای منتهی به حوزه دریاچه نمک سد ساختهاند.» به گفته درویش حوزه دریاچه نمک 10 میلیون هکتار است که توسط رودخانههای «کرج»، «جاجرود» و «خررود» از سمت قزوین، «قم رود» از سمت قم و چند رودخانه از سمت همدان وارد دریاچه نمک میشود.
او بزرگترین فرونشست را متعلق به منطقه جنوب غرب تهران میداند و میگوید:«در دشت شهریار تا 36 سانتیمتر گزارش شده.» درویش دشت معینآباد ورامین را هم یکی از مناطق بحرانی فرونشست تهران میداند و میگوید: «این درحالی است که ما یک دهه پیش در این دشت، مشکلِ خیز آب داشتیم و وزارت نیرو از میدان خراسان آب را بیرون میکشید. اما الان آبی وجود ندارد. دکلهای انتقال برق کج شدهاند.» به گفته درویش مسئولان تازه به این نتیجه رسیدهاند که چند دهه گذشته اکولوژیستها درست میگفتند که وسعت 750 کیلومتری تهران ظرفیت سکونت دو ونیم تا سه میلیون نفر را دارد. هرچند این نتیجه هم عملکرد مسئولان را تغییر نداده است!
معاون سابق سازمان محیط زیست میگوید: «گزارشهایی به شهرداری شهرری رسیده که خانهها در معرض نشست قرار دارند. درب اتاقها و آشپزخانه بسته نمیشود.» او هشدار میدهد که این شرایط میتواند خسارت زلزلههای احتمالی را افزایش دهد. درویش درباره وضعیت فرونشستها در منطقه 22 تهران هم میگوید:«ما در مؤسسه تحقیقاتی سازمان جنگلها (باغ گیاهشناسی) براساس اسناد موجود در سال 45، 6 چاه برای آبیاری داشتهایم. آن زمان عمق چاهها به 60 متر میرسید. در سال 57 عمق چاه به 80 متر رسید. حالا سه چاه هم خشک شده و برای رسیدن به آب تا 200 متر کف شکنی کردیم.»
به گفته او از دریاچه استادیوم آزادی تا وردآورد بین 7 تا 17 سانتیمتر فرونشست اتفاق افتاده است. او خبر بد دیگری هم دارد. در این منطقه همچنان ساخت و ساز وجود دارد و هنوز بخشی از جمعیت در این واحدها ساکن نشدهاند. درویش بحث را به سمت شکایت مداوم ساکنان برجهای اطراف دریاچه چیتگر درباره بوی فاضلاب میبرد و میگوید: «چون ساختوسازها با عجله در حال وقوع است، هیچ کس به زیرساختها فکر نمیکند.» او برجسازی در همت و حکیم را هم مثل چیتگر بسیار بحرانی میداند و نسبت به آن هشدار میدهد. بلورچی، زمینشناس هم اعتقاد دارد مهمترین فرونشستها در زمینهای کشاورزی در حال وقوع است اما کسی به آن توجه نمیکند. او بخشی از ماجرا را زیر سر تراکم فروشی و بلندمرتبهسازی میداند و هشدار میدهد که «همه آبخوانها دارد از بین میرود.»
مرگ آبخوانها یعنی مرگ تهران!
بلورچی میگوید: «منابع طبیعی فکر میکند با بستن چند چاه میتوان فرونشست را مدیریت کرد اما باوجود هزینههای چند هزارمیلیاردتومانی دشت تهران دارد میمیرد.» او اعتقاد دارد که نصب کنتور هوشمند نمیتواند پایتخت را از سقوط در دل خاک نجات بدهد.
این زمینشناس درباره وضعیت فرونشستها در فرودگاه امام خمینی هم میگوید:«نرخ فرونشست در این فرودگاه بالا نیست اما با توجه به کارکرد فرودگاه، هر ترکی میتواند به ایجاد خسارت منجر شود، بنابراین باید مدام پایش شود.»
او از اتفاقی که در خیابان مولوی میافتد بهعنوان «فروریزش» یاد میکند ومیگوید فروریزشها در این منطقه ربطی به فرونشستهای دشت تهران ندارد. او تأکید میکند:«در این منطقه یا سقف قنات ریزش کرده یا نتیجه دستکاری در سیستم فاضلاب شهر است.» به گفته او فروریزشها چون در شهر اتفاق میافتد به چشم میآید اما هیچ کس توجهی به از بین رفتن دشتها و آبخوانهایش ندارد.
سخنگوی سابق سازمان زمینشناسی مهمترین مناطق تهران که در معرض فرونشست قرار دارد را اسلامشهر، شهریار، چهاردانگه، احمدآباد مستوفی، ورامین و.. میداند و میگوید: «اگر همین امروز راهکارهای عملی را برای کنترل فرونشست شروع کنیم، 15 سال دیگر نتیجه آن را میبینیم.» او همین موضوع را یکی از دلایل بیتوجهی مدیران به موضوع میداند ومی گوید: «چون در دوره مدیریتشان نه اثر فرونشست را به شکل جدی میبینند ونه نتیجه عملکرد مثبت آن را، بنابراین کاری هم انجام نمیدهند.»
او هشدار میدهد:«60 درصد آب کشور از آبهای زیرزمینی تأمین میشود، اگر از بین برود کشور با بحرانی غیرقابل جبران روبهرو میشود.» بلورچی اولین و مؤثرترین حمله به دشت تهران را ساخت سد روی رودخانه کرج میداند و میگوید: «شهر تهران را با سیمان، بتن و آسفالت پوشاندیم و جلوی نفوذ آب را گرفتیم.» به گفته این زمینشناس یک مدتی با چاه فاضلاب این کمبود جبران میشد اما الان با شبکه فاضلاب جلوی پدیده نفوذ به طور کلی گرفته شده است.
او شهر نفوذ را مهمترین راهکار برای تهران میداند و نخستین ایراد را به سمت شبکه فاضلاب میبرد و میگوید:«امروز بسیاری از خانوادهها آب باران را به شبکه فاضلاب وصل میکنند. درصورتی که این کار جرم است وباید توسط چاه جذبی وارد زمین شود. حداقل به شبکه فاضلاب شهری نباید وصل کرد.» او نفوذپذیر کردن آسفالتها و پارکها را یک گام دیگر میداند و میگوید:«باید از آسفالت نفوذپذیر استفاده کرد. باید چاه بزنیم و آب باران را روانه جویها کنیم تا به زمین تزریق شود.» او کانالیزه کردن رودخانههای تهران را یکی دیگر از اشتباهات هزینهزا میداند و میگوید: «این بتنها را باید خراب کرد. رودخانههای تهران باید زنده شوند.» او هشدار میدهد که طبیعت، زمینش را پس خواهد گرفت و ما نباید بگوییم: «چرا سیل میآید؟»