مدیر سابق شبکه خبری العالم براین نکته هم تأکید میکند که باید منتظر ماند و دید که آقای روحانی چه افرادی را مسئول مذاکرات با طرف خارجی میکنند، چرا که موضع اروپا نسبت به ایران نرم شده و حالا تیم انتخابی روحانی از لحاظ اجرا و پیگیری دیپلماسی موفق، فوقالعاده تعیینکننده است.
وزارت خارجه ایران که سخنگویش آقای عراقچی است صراحتا این ادعا را تکذیب کرده و آن را داستانسرایی جدیدی دانسته و اعلام کرده ادعای منافقین صحت ندارد و من هم براساس اطلاعیه وزارت خارجه ایران همین موضع را تکرار میکنم. ضمن اینکه در مجموع سایتهای اعلام شده ایران به آژانس، هرگز نام چنین سایتی وجود ندارد. ایران دلیلی برای این پنهانکاری ندارد و برنامه هستهای ما علنی و زیرنظر آژانس اداره میشود. تا همین الان آژانس بینالمللی انرژی هستهای چیزی حدود 4هزار ساعت از مراکز هستهای کشورمان بازرسی داشته و وجود چنین سایتی را هم در مجموعه سایتهای ایرانی اعلام نکرده است. واقعیت این است که جوسازی اخیر منافقین با اطلاعاتی است که اسرائیل به آنها میدهد و منافقین انعکاسدهنده خواستهها و برنامههای صهیونیستها هستند. هدف از طرح چنین اخباری که جو روانی بدی را هم علیه ایران به راه میاندازد کارشکنی در مذاکرات ایران با 1+ 5 است؛ صهیونیستها میخواهند ایران به اهداف خود نرسد. مخصوصا بعد از پیروزی آقای روحانی در انتخابات ریاستجمهوری یازدهم موضوعاتی مطرح شده بود که احتمال گشایش در مذاکرات هستهای ایران را تقویت میکرد. ابتدای همین هفته هم که شاهد بودیم قرار شد کاترین اشتون و 1+ 5 در بروکسل دور هم جمع شوند تا به بررسی روند مذاکرات در دولت جدید بپردازند. درست در آستانه انتشار این خبر منافقین با لیدری صهیونیستها این اطلاعیه را منتشر کردند تا فضا را مسموم کنند و اجازه ندهند بین ایران و کشورهای طرف مذاکره توافقی صورت گیرد.
جنس خبر نشان میدهد که پایه و اساس آن به اسرائیل بازمیگردد. اسرائیلیها این خبر را ساختهاند منتها به جای اینکه خودشان آن را منتشر کنند منافقین را مأمور انجام این کار کردند. دلیلش هم این است که اگر خودشان اعلام میکردند باید به آژانس پاسخ میدادند اما منافقین سازمانی تروریستی است که بهدلیل آشکاربودن ماهیتش به کسی و جایی پاسخگو نیست. در این میان اما اصل، تکذیبیه ایران است. ایران اگر فعالیت هستهای در تاسیسات جدیدی داشته باشد آن را بهصورت شفاف مطرح و اعلام میکند.
صهیونیستها بعد از اینکه رأی قاطع مردم به آقای روحانی را دیدند و شاهد شرکت گسترده مردم در انتخابات یازدهم بودند، سیاستهای تبلیغاتی خود را ناکام دیدند. هم منافقین و هم صهیونیستها تبلیغات گستردهای را علیه انتخابات ریاستجمهوری تدارک دیده بودند و میشود گفت با پیروزی روحانی به لحاظ تبلیغاتی، عملا خلع سلاح شدند؛ چون موضع اسرائیل و منافقین در این زمینه یکی است و آنها نمیخواستند با روی کارآمدن یک چهره معتدل در ایران مذاکرات به نتیجه برسد. تخریب آقای روحانی هم در این مسیر به این دلیل است که از اساس چهره دولتی را که حتی هنوز کارش را شروع نکرده است خراب کنند تا نهایتا توافقی بین ایران و1+ 5 صورت نگیرد. تمام این تلاشها نوعی فضاسازی تبلیغاتی برای تخریب چهره روحانی است. درحالیکه صهیونیستها باید بدانند آنها مقابل شخصیتی چون روحانی توان بحرانسازی ندارند. از طرفی اتهام مخفیکاری به ایران تقریبا سیاست کهنه و تکراری است. میگویند ایران میخواهد بهصورت غیرقانونی سایت نظامی داشته باشد؛ این در حالی است که تمام فعالیتهای ما از سال2001 تا همین الان زیرنظر آژانس بوده و پیش از این البرادعی و آمانو درباره صلحآمیزبودن برنامه هستهای ایران بارها گزارش دادهاند.
اساسا اسرائیلیها نمیخواهند پرونده هستهای ایران حل و فصل شود و حتی میخواهند ایران نیروگاه بوشهر را هم تعطیل کند و از برق هستهای استفاده نکند. اسرائیل همین الان 200کلاهک هستهای دارد و با اینکه عضو آژانس است اما در واقع پیمان انپیتی را نپذیرفته و نظارتپذیر هم نیست و آژانس هیچ نظارتی روی این رژیم ندارد. اسرائیل بهصورت ابهامآمیزی در حال پیشبردن اهدافش است و همه امکانات خود را بسیج کرده که ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی از یک طرف و گروه 1+5 از طرف دیگر به نتیجه نرسد. چه روحانی میآمد، چه فرد دیگری سیاست کاری تلآویو کارشکنی در مسیر مذاکرات هستهای ایران بود. آنها در آستانه هر گفتوگویی بین ایران و غرب با استفاده از موضعگیریهای خود و استفاده از لابی قویای که در کنگره آمریکا دارند با انواع تحریمها و تهدیدها سنگاندازی میکنند؛ حال گاهی از طریق تحریم است، گاهی تهدید و گاهی تطمیع کشورهای مختلف. بنابراین واقعیت این است که آقای روحانی را تخریب میکنند تا این خوشبینی و فضای مثبتی که بعد از انتخاب او بهوجود آمده است را تخریب کنند.
ضمن اینکه باید بگوییم دروغگو کمحافظه میشود،نباید دنبال یافتن تناقضات در یک پروژه خبرسازی رفت. فرض را بر این بگذاریم که آقای روحانی آن موقع مسئول پرونده هستهای ایران بوده است. اصلا دبیر شورایعالی امنیت ملی درباره برنامه هستهای ایران تصمیمگیرنده نیست. فعالیت هستهای ایران زیرنظر سازمان انرژی هستهای ایران است و سازمان انرژی هستهای هم رئیس دارد. ریاست سازمان در حال حاضر با آقای عباسی است و آن زمان هم با آقای آقازاده بوده است و ربطی به دبیر شورایعالی ندارد. تصمیمگیری هم در عالیترین سطح در شورایعالی امنیت ملی است که رئیسش رئیسجمهور است و مصوبات آن وقتی قابلیت اجرا پیدا میکند که از سوی رهبری موافقت بگیرد. بنابراین اساسا دبیر شورایعالی امنیت ملی راجع به تاسیس یک پایگاه هستهای تصمیمگیرنده نیست. حال چه دبیر شورایعالی امنیت ملی روحانی باشد، چه لاریجانی و چه جلیلی، سیاست ما در این موضوع فرقی ندارد. تصمیمگیری اینکه این تاسیسات در دماوند باشد یا نباشد بهعهده فلانی نیست و بنابراین اساس خبر دروغ است و کنکاش درباره آن اصلا لازم نیست. البته حتی اگر روحانی هم در آن زمان مسئولیت داشت باز هیچچیزی ثابت نمیشد چون اساسا دبیر شورایعالی امنیت ملی مقام تصمیمگیرنده نیست بلکه در چارچوب شورا تصمیمساز است و به اندازه یک رأی هم بیشتر ندارد و این تصمیمگیریها از سوی مقامات بالاتر انجام میگیرد.
اولا اینکه کشورهای غربی خود را جامعه جهانی میدانند و اینکه بگوییم فرانسه و آژانس جامعه جهانی محسوب میشوند درست نیست. نکته دوم اینکه بررسی این موضوع در آژانس، بهترین موضعی بود که میتوانستند بعد از انتشار این خبر دروغ اتخاذ کنند. سیاست ایران در این سالها شفافسازی برنامه هستهایاش بوده است و بنابراین ایران نگرانیای از هرگونه بررسی در آژانس نخواهد داشت. منتهی اصل داستان یک نوع دروغپردازی رسانهای است که تنها منجر به تهیه خوراک رسانهای میشود. این خبر کذب بهترین خوراک تبلیغاتی برای آسوشیتدپرس، رویترز و شبکههایی مثل سیانان است. نهایتا هم با بررسی آژانس و رسوایی منافقین بحثهای رسانهای درباره آن تمام میشود. آژانس یک مرکز بینالمللی است که کارش نظارت بر فعالیتهای هستهای کشورهاست و میتواند بهعنوان یک مرکز معتبر این ادعا را بررسی کند و نظر دهد. اتفاقا نظر نهایی آژانس عامل اصلی رسوایی منافقین و طرح جدید صهیونیستها خواهد بود.
باید منتظر باشیم تا آقای روحانی بیاید و کارش را شروع کند. ابتدا باید ببینیم که آیا ترکیب دبیرخانه شورایعالی امنیت تغییری میکند یا خیر؟ افراد جدیدی وارد ترکیب قبلی میشوند یا اساسا دبیر شورا که در حال حاضر آقای جلیلی است تغییر میکند؟ ضمن اینکه مدیریت کلی این پرونده برعهده رهبری است. رئیسجمهور و همکارانش میتوانند نقش تسریعکنندهای در حل و فصل مسائل داشته باشند و با بهکارگیری یک دیپلماسی قوی زمینه را برای ایجاد تفاهم فراهم کنند. باید منتظر ماند و دید که آقای روحانی چه افرادی را مسئول مذاکرات با طرف خارجی میکنند. همین اواخر هم بعد از انتخاب آقای روحانی شاهد بودیم که موضع اروپاییها نسبت به ایران اندکی نرمتر شده بود. اینکه پاریس میآید و از روحانی برای حضور در مذاکرات ژنو دعوت میکند و کانادا از ایران عذرخواهی میکند و در مقابل، صهیونیستها تلاش میکنند موضع اروپا را در قبال انتخاب روحانی تغییر دهند، نشان میدهد که در مجموع هر دوطرف عزم خود را بر حل مشکلات گذاشتهاند. حال درست است که سیاستگذاری در این زمینه با رهبری است اما تیم انتخابی روحانی از لحاظ اجرا و پیگیری دیپلماسی موفق، فوقالعاده تعیینکننده است و باید دید و منتظر ماند چه کسانی سکان هدایت مذاکرات را برعهده میگیرند.