ولی
هیچ کس حتی آمریکا با آرمانهای مستکبرانه جهانیاش به هشدار وی اعتنایی
نکرد. اما امروز ما مجبوریم با آن زندگی کنیم و خطراتی که از این نظام
جنگی ساطع میشود را شناسایی کنیم. نظامی که با همه صنایع و خدمات وابسته
به آن بیش از ۵۰ درصد از تولید ناخالص ملی آمریکا را تحت کنترل دارد.
اگر قرار بر این بود که همین فردا صلح حکمفرما شود اقتصاد آمریکا فرو میپاشید. بنابراین قاعده جدیدی است که موج تهاجم از آمریکا به همه کشورهای سربلند چون ایران، ونزوئلا، کره شمالی، سوریه، روسیه، چین، پاکستان، کوبا و بسیاری دیگر که خودشان را تسلیم استکبار نمیکنند فرا میگیرد. این حملات به ملتهای مستقل و آزاد به صورت توهین کلامی، تحریمهای اقتصادی، تعرفههای گمرکی، نقض توافقهای دو طرفه و بینالمللی و بالاتر از اینّها تهدید به جنگ و فتنهانگیزی تحمیل میشود. مراقب باشید که در تله نیفتید.
ایران تنها نیست. این یعنی با وجود سیستم تحمیلی غربی زنده است و به پیش میرود. و دیگر ...
و
دیگر یعنی از آن جان سالم به در میبرد. متاسفانه متهم کردن شیطانِ آن سوی
مرزها مانند بنیاد دفاع از دمکراسیها و موقوفه ملی برای دمکراسی[2] و
هرچیزی که آنها اسمش را میگذارند، هیچ فایدهای ندارد. آنها از این کار
دست نخواهند کشید و فقط از تولید خشم لذت میبرند. البته که خطری واضح در
پیش رو از طرف تحریکّهای جنگی ترامپ و نتانیاهو نسبت به ایران شروع شده
است.
و البته مادامی که ایران به نظام پولی غربی متصل است و تلاش میکند تا به آن متصل بماند تحریمهای بیشتری گریبانش را خواهد گرفت. اگر شما یعنی ایران از این نظام شیادی پولی غربی خلاصی یابد که البته یک شبه رخ نخواهد داد، ایران میتواند استقلال اقتصادی و حاکمیت سیاسی خود را باز پس گیرد. این موضوع خیلی حیاتی است.
جنگیدن و سروکله زدن
با تهاجمها و تحریمهای کاملا غیرقانونی و بی معنی هدر دادن وقت است. حتی
التماس به غرب برای پایبندی به توافق هستهای در برابر کنارهگیری آمریکا
از آن نیز اتلاف وقت است. این کار هیچ دستاوردی نخواهد داشت. آنها یعنی
آمریکاییها نظرشان عوض نخواهد شد. اسرائیل و لابیهای صنعت جنگ بسیار
قدرتمند هستند. ادامه این مسیر با پایبندی اروپا به توافق نیز راهبرد
مناسبی نیست.
حتی اگر اروپائیان برای تامین منافع خودخواهانه خودشان بخواهند برجام را حفظ کنند، اولا شما هیچ گاه نمیدانید که آنها تا چه زمانی در برابر فشار آمریکا و اسرائیل ایستادگی میکنند؛ در ثانی حتی اگر آنها ایستادگی کنند شما هنوز از طریق یورو به اقتصاد غربی متصل هستید پس در برابر تحریمّها آسیبپذیرید.
ولی مهمتر از همه اینّها، به جای انگشت اتهام به سمت مقصر بیرونی مانند واشنگتن یا بروکسل، یافتن راه حلی داخلی است. دو مانع بزرگ بر سر این راه وجود دارند. در اولین گام، ایران در فرایند غلبه بر مشکل است که با نام «اقتصاد مقاومتی» آغاز شده است. در دومین گام که پیچیدهتر است ولی غیرممکن نیست، خنثی سازی «ستون پنجم» در ایران است.
اقتصاد
مقاومتی راهی است به سمت خودکفایی، استقلال اقتصادی و حاکمیت سیاسی. ایران
به رهبری آیت الله خامنهای پیش از این گام در مسیر خروج از جهانی سازی
نهاده است. چند سال پیش نیز پوتین رئیس جمهور روسیه گفت تحریمّها بهترین
اتفاق برای روسیه پس از فروپاشی شوروی سابق بوده است.
تحریمّها روسیه را مجبور به بازسازی بخش کشاورزی و مدرنسازی پارکهای صنعتیاش کردند. امروزه روسیه با اختلاف بزرگترین صادر کننده گندم در جهان است و در قله صنایع موشکی قرار دارد. این پیام پوتین در دیدارش با آیتالله خامنهای آبان ماه گذشته در تهران اعلام شد.
اصول اقتصاد مقاومتی،
جدایی تدریجی و قطعی از نظام پولی غربی و پیوستن به متحدین شرقی را شامل
میشود که سازمان همکاری شانگهای[3]، بریکس[4] و اتحادیه اقتصادی
اوراسیا[5] از آن جملهاند.
ایران در کوتاه مدت آماده عضویت در سازمان همکاری شانگهای است. این متحدین دیگر از دلار آمریکا برای تجارت استفاده نمیکنند و نظام انتقال بینالمللی خودشان را دارند. این نظام از سویفت[6] که در کنترل کامل نظام بانکی آمریکا است جداست. بنابراین سویفت ابزار اصلی برای اعمال تحریمّهای اقتصادی و مالی است که با مسدود کردن و جلوگیری از انتقال پرداختهای بینالمللی و مصادره داراییهای خارجی به اقتصاد کشورها اعمال میشود.
متحدین شرقی با ارزهای محلی
اقدام به مبادله میکنند و حتی در مورد چین و هیدروکربنها با یوان قابل
تبدیل به طلا میتوان مبادله کرد. یک یا چند نظام پولی شرقی از جمله بریکس
مدنظر هستند. مهمترین بهره متحدین شرقی طرح جاده ابریشم جدید رئیس جمهور
ژی[7] موسوم به «یک کمربند، یک جاده[8]» است که یک زیرساخت و طرح
سرمایهگذاری حمل نقلی چند ملیارد یوانی است.
این طرح پل ارتباطی شامل چند جاده ارتباطی بین غرب و شرق خواهد بود که راههای دریایی را نیز دربر میگیرد. اخیرا طرح یک کمربند، یک جاده در قانون اساسی چین گنجانده شده است. قانون اساسی چین از پیشگامان نظام اقتصادی جدید بر پایه برابری و بهرهمندی همه شریکان بنا شده که این راه خروج روشنی از سیاست «چماق و هویج» غربی است؛ به عبارتی «آنچه میگویم انجام بده در غیر این صورت تحریمها در راه است.»
ثانیا چالش دوم که بسیار جدی تر است آن است که کشورهایی از جمله ایران، ونزوئلا، روسیه و چین و همه ملتّهایی که در برابر تسلط، فشار و مطیع سازی غرب مقاومت میکنند درونشان یک ستون پنجم قدرتمند حضور دارد که شامل غربیهای نفوذی یا افراد بومی آموزش دیده در غرب و مزدبگیر هستند.
این افراد اغلب در بخشهای مالی به خصوص بانک مرکزی و فعالیتهای مرتبط با تجارت قرار میگیرند. آنها گیرنده پیام جنگ طلبان آمریکایی هستند تا این باور را القا کنند که یک اپوزیسیون قوی در برابر حکومت قرار دارد و پیامهایشان را از این طریق در ایران پخش میکنند و مردم را با پول به خیابانها میکشند.
ستون پنجمها رسانهّهای محلی را با انتشار اطلاعات جعلی اقتصادی از قبیل بیکاری و تورم کنترل میکنند و به دنبال محکم کردن راههای سرمایهگذاری با غرب هستند. آنها به دستکاری نرخ ارز مبادلاتی و کاهش ارزش پول ملی کمک میکنند و با برجسته سازی اثر تحریمها در کشور سبب بروز ترس و ایجاد دشمنی در برابر دولت میشوند. به طور خلاصه این افراد به دنبال مسلح کردن افکار عمومی در برابر حکومتشان و در واقع همدستان دشمنان ایران هستند.
ستون پنجمها متحدان پنهان دشمن، مجرم و خطرناکی هستند که برای تامین منافع خارجی در ایران، روسیه، ونزوئلا و چین و در هرجایی که هژمونی آمریکا و اربابان پنهانش به دنبال تغییر حکومت هستند به فعالیت میپردازند.
خنثی سازی ستون پنجم چالش بسیار بزرگی است زیرا که فعالیتّهای آنان کاملا ریشه در تجارت بینالمللی، بانکداری خصوصی و نظام مالی کشورهایشان دارد.
بهترین راه برای دفع اثرات اقدامات شریرانه آنها به کار بستن اصول اقتصاد مقاومتی است که شامل جدا شدن از نظام دلاری غرب، زدودن جهانی شدن اقتصاد و دنبال کردن حاکمیت سیاسی و اقتصادی است؛ که اینها به معنای تولید بومی برای بازار بومی با پول بومی و بانکداری بومی برای رشد اقتصاد بومی به همراه تجارت با کشورهای دوست و نزدیک به لحاظ فرهنگی و ایدئولوژیکی است. اگر اتصال به غرب جهانی شده قطع شود، قدرت نفوذشان را از دست خواهند داد. ایران در مسیر درستی قرار دارد و آینده از آن شرق خواهد بود. غرب حریص و متجاوز در حال خودکشی اخلاقی و اقتصادی است و کشتیاش در حال غرق شدن است.
*پیتر کوئنیگ تحلیلگر جغرافیای سیاسی و اقتصادی و متخصص در امور محیطی و منابع آبی است. وی بیش از سی سال با بانک جهانی و سازمان جهانی بهداشت در زمینههای آبی و محیطی همکاری کرده است. ایشان در دانشگاههای آمریکا،اروپا و آمریکای شمالی سخنرانی کرده است. پیتر کوئنیگ با رسانههای آنلاین از قبیل گلوبال ریسرچ[9]، آی سی اچ[10]، آر تی[11]، اسپوتنیک[12]، پرس تی وی[13]، ۲۱ سنچری[14] ، تله سور[15] و دیگر رسانه به صورت مرتب همکاری دارد. وی نویسنده کتابهای Implosion – An Economic Thriller about War ، Environmental Destruction and Corporate Greed که حاصل ۳۰ سال تجربه وی در بانک جهانی در سطح جهان است. به علاوه ایشان یکی از نویسندگان کتاب The World Order and Revolution! است که در رابطه با مقاومت به چاپ رسیده است.