مادرانگی بعضیها در این روزها شکل پیچیده عجیب و غریبی پیدا کردهاست که شباهت زیادی با گذشته ندارد. مادرانگی که بروز و ظهور آن را بیشتر در شبکههای اجتماعی و میان جشنها و هیاهوها شاهد هستیم تا در میان خانواده.
در روزهای پیش از این، تعریف مادری کردن با این روزها
خیلی تفاوت داشت. آن روزها زود بچهدار شدن، داشتن بیشتر از دو فرزند،
بزرگ کردن آنها با سادهترین و اولیهترین امکانات، استفاده از وسائل و
پوشاک بچههای بزرگتر برای کوچکترها و کارهایی از این دست در فرهنگ ما
کاملا پذیرفته شده بود. اما پیچ تاریخی گذر از والدسالاری به فرزندسالاری
به جامعه ما هم رسید. حالا به دلایل مختلف اجتماعی و فرهنگی، سن ازدواج
بالا رفته و زوجها بعد از ازدواج هم زمانی را برای با هم بودن اختصاص
میدهند و این روند باعث میشود تنها به داشتن یک یا نهایتا دوفرزند اکتفا
کنند.
تکفرزندی، خواهی نخواهی باعث میشود تمام توجه و هزینه
والدین به سمت آن یک فرزند سرازیر شود. حالا تصور کنید در این وضعیت یک
تغییر ارزشی هم در جامعه ایرانی که نصفش سنتی و نصف دیگرش مدرن است اتفاق
بیفتد و ضدارزش اسراف و تفاخر، از طریق شبکههای اجتماعی تبدیل به ارزش در
فرزندپروری بشود. پدیدهای که این روزها سبک جدیدی از مادرانگی با طعم
اسراف و شوآف را به وجود آورده است.
شهر فرنگ جشنها
اگر
از مادران قدیمی، درباره جشنهایی که برای بچهها میگرفتند سوال کنید
احتمالا برایتان از جشن نامگذاری در روزهای اول تولد با حضور بزرگترهای
فامیل یا نهایتا جشن دندانی که پخت آشی مخصوص آن هم اغلب در مجالس زنانه به
مناسبت رویش اولین دندان نوزاد بود، نام میبرند.
اما این روزها
تعداد این جشنها از تعداد انگشتهای دست هم بیشتر شده است. اکثر قنادیهای
شهر آمادگی این را دارند تا برای جشن سیمونی، جشن گرفتن بچه از پوشک یا
گودبای پمپرز (!)، جشن اولین قدم یا جشن تاتی (!)، جشن دندانی برای وقتی که
نوزاد اولین دندان خود را درمی آورد، جشن اولین حرف و کلمهای که کودک به
زبان میآورد، جشن تعیین جنسیت در روزهای قبل تولد، جشن ختنه سوران و...
منهای جشن تولد معمولی، کیک آماده کنند.
به این جشنها ملزومات تولد
یا «تم» را هم اضافه کنید. قنادیها و مغازههای که ملزومات تولد
میفروشند، برای تمام این جشنها وسائل جداگانهای شامل ریسه، بادکنکهای
هلیومی، بشقاب و لیوان، قاشق و چنگال، ظرف دسر و پاپ کرن، تاج و انواع خرده
ریزهای دیگر دارند که همگی با یک رنگ و یک نشان کودکانه مثلا تحت عنوان
"تم جشن گودبای پمپرز" عرضه میشوند.
مرحله بعد از این نوع جشنهای
پرهزینه که دقیقا مثل مهمانی دادن در فرهنگ غرب، به پذیرایی با فینگرفود یا
همان غذای انگشتی (انواع مختلف دسر و غذا که در سایز کوچک آماده میشوند)
به صورت سلفسرویس ختم میشود، آپلود عکس و فیلمهای این مراسم در فضای
مجازی بهخصوص در شبکه اجتماعی اینستاگرام است. طوری که حالا هزاران مدل از
فیلم و عکسهای این جشنهای نوظهور و بدون پشتوانه فرهنگی و اجتماعی در
فضای مجازی موجود است و تازهمادران زیادی هم با اشتیاق از این جشنها الگو
میگیرند تا از سبک فرزندپروری جدید عقب نمانند.
لاکچری از بدو تولد!
چندوقت
پیش فیلمی از جشن تولد یک نوزاد چندروزه در فضای مجازی حسابی سروصدا کرد.
فیلم مربوط به جشن تولد فرزند مدیر یک رستوران در خیابان جردن تهراان بود
که قسمت ویآیپی رستوران با انواع تزئینات و غذاهای مختلف برای به دنیا
آمدن فرزند دومش که نهایتا ده روز داشت، آماده شده بود.
شاید عقیده
افرادی که این جشنها را برگزار میکنند این باشد که آنها حق دارند درآمد
خود را هرطور که میخواهند صرف کنند، اما پخش تصاویر این مراسمهای پرهزینه
از شبکههای اجتماعی آسیبهایی دارد که نظرات مردم، ذیل این تصاویر،
بهخوبی این آسیبها را نشان میدهد. اکثر مخاطبان از اینکه توانایی مالی
گرفتن یک جشن تولد ساده برای فرزندشان را نداشتهاند گفتهاند؛ عدهای با
گله از صاحب ویدئو که در این شرایط اقتصادی بد، ثروت خود را به نمایش
گذاشته، و عدهای دیگر هم با آه کشیدن و حسرت خوردن به شرایط آنها!
اما
جدای از نظرات مردم، سوالی که هیچوقت جوابش از سمت این افراد داده نمیشود
لزوم گرفتن بعضی از این جشنهاست. مثلا برای جشن تعیین جنسیت، سونوگرافیست
پدرومادر را از جنسیت بچه مطلع نمیکند، به جای آن کارت جنسیت را به یک
آتلیه میدهد و آتلیه مقدمات برگزاری یک جشن مفصل و دعوت از آشنایان را
فراهم میکند. در جشن هم بادکنکی که با کاغذ صورتی یا آبی به نشانه دختر یا
پسر بودن جنین پر شده، ترکانده میشود و پدر و مادر در صورت مشاهده هر
رنگی خوشحال شده و یکدیگر را در آغوش میگیرند!
پس شاید آن دسته از
نظرات مردم که صاحبان این عکسها و ویدئوها را فخرفروش خطاب میکنند و
میگویند آنها فقط تلاش دارند تا به هر وسیلهای دیده بشوند، پر بیراه هم
نگویند.
زیر پوست اینستاگرام
اغلب مردم از
اینستاگرام و لاکچری بازیهای اکانتهای پرفالوئر تنها زرق و برق زندگی
آنها را میبینند. در حالی که زیرپوست اکثر این اکانتها خبرهای دیگری
است.
یکی از تمهای ثابت عکسهای مادر و فرزندی در اینستاگرام،
عکسهایی با لباسهای هماهنگ و ست شده است. اکثر این لباسها در واقع
تبلیغات مزونهای دوخت لباس هستند که اسم آن در روی عکس یا انتهای پست
اینستاگرامی آمده است.
اغلب جشنهای پرهزینه هم عکاس حرفهای یا
فیلمبرداری هوایی با روشهای جدید دارند که در واقع اینها هم صرفا تبلیغ
یک آتلیه خاص هستند و برای این تبلیغ، به والدین بچهها پول پرداخت شده
است.
چند وقت پیش حضور خانمهایی با پوشش پرنسسهای کارتونهای والت
دیزنی در یک جشن تولد خبرساز شد. بعدها مشخص شد این افراد برای حضور در
جشن تولدها با این پوششهای خاص به صورت ساعتی پول دریافت میکنند.
لابهلای
تمام تصاویر از هزینههای نامعقول و نمایش آن به بقیه، مفاهیم شکاف طبقات
اجتماعی، نارضایتی مردمی، سرخوردگی جوانان و... هر روز پررنگتر میشوند.
اما شاید نگران کنندهتر از همه از بین رفتن مفهوم اصیل مادرانگی برای
تربیت فرزندانی باشد که مابین زرق و برق آرزوهای پدرومادر خود برای بیشتر
دیده شدن، گم میشوند.