به گزارش پایداری ملی، تحلیلگران سیاسی و ناظران مسائل منطقه معتقدند با پیروزی عمرانخان،
رهبر حزب «تحریک انصاف» در انتخابات پاکستان و ابراز تمایل او برای بهبود
روابط با ایران، فرصت بسیار مناسبی برای بهبود اوضاع منطقه و تقویت جبهه
ضدآمریکایی- سعودی ایجاد شده است. به اعتقاد کارشناسان مسائل بینالملل،
سیاست خارجی جمهوری اسلامی باید در این زمینه بسیار فعالانه عمل کند تا قبل
از لابیگری آمریکاییها بتواند از فرصت پیش آمده حداکثر بهرهمندی به نفع
منطقه را کسب کند. برای بررسی این موضوع و چالشهای پیش رو،با «راشد عباس
نقوی»، کارشناس سیاسی پاکستانی گفتوگو کردیم.
همانطور که مستحضر هستید عمرانخان بیشترین کرسیهای پارلمان پاکستان را کسب کرده است و بزودی هم قرار است نخستوزیر انتخاب شود. با توجه به مواضع ضد آمریکایی عمرانخان و همچنین ابراز تمایل بسیار زیاد او برای بهبود روابط با ایران، فکر میکنید مهمترین راهبردی که 2 دولت برای تقویت روابط لازم است انجام دهند، چیست؟
ببینید! باید موضوع را اساسی بررسی کرد، یعنی اینطور نیست که فکر کنیم
با عوض شدن یک فرد تمام سیاستهای یک کشور نیز تغییر میکند. پاکستان یک
کشور بزرگ است. این کشور یک سیستم بسیار قوی، ارتش قوی و همینطور بروکراسی
خیلی قویای دارد. همینطور اپوزیسیون هم در پاکستان خیلی قوی است، لذا
اینطور نیست که بگوییم اگر عمرانخان نخستوزیر شود همه چیز تغییر میکند و
تمام سیاستهای گذشته یکشبه عوض میشود. بنابراین باید به این موضوع
توجه شود که تغییر سیاستها اینطور نیست اما اگر تغییراتی هم انجام شود
تنها به حضور عمرانخان بستگی ندارد در حقیقت یک سلسله سیاستها و مراتبی
است که چند سال است در پاکستان شروع شده و در حال پیگیری است. لذا اتفاقاتی
که امروز در پاکستان رخ داده است نتیجه همین سلسلهمراتبی است که عرض کردم
در این چند سال پیگیری شده است.
در پاکستان تمام نیروهای آمریکایی و
لابیهای این کشور بر سر مسائل افغانستان با ارتش پاکستان درگیر شده بودند.
از آن طرف هم آمریکا و هند درباره مسائل منطقه بویژه افغانستان هم مسیر و
همدست شده بودند. سیاست خارجی پاکستان همواره مقابل سیاست خارجی هند جلو
رفته است. به عبارتی اگر هند در یک طرف هست، پاکستان در طرف دیگر قرار
دارد و همواره 180 درجه سیاست خارجی 2 کشور با هم متفاوت بوده است.
به هر
حال این دو کشور با هم درگیرند و اصطلاحا همدیگر را قبول نمیکنند.
همانطور که اشاره کردم آمریکا و هند در مسائل منطقه همسو شدهاند و در
همین رابطه آمریکا باعث شد نفوذ هند در افغانستان افزایش یابد؛ این موضوع
اصلا برای پاکستان بویژه برای ارتش این کشور پذیرفتنی نبود و نیست و همین
موضوع یکی از مسائل مهمی بود که باعث شد پاکستان از آمریکا فاصله بگیرد.
چه مسائل دیگری در این فاصله ایجادشده موثر بوده است؟
سیاست آمریکا همیشه به گونهای است که امر میکند، یعنی با حالت
دیکتاتورمآبانه برخورد میکند. پاکستان تا الان نزدیک 60 هزار قربانی برای
تروریسم و افراطیگری داده است. خب! در مقابل این همه هزینه، آمریکا چه
اقدامی برای اسلامآباد کرده است؟ هیچ اقدامی! آن هم با پاکستانی که از دهه
80 میلادی همراستا با آمریکا و علیه شوروی با آمریکا همراه بوده است و در
مسائل منطقه نیز همسو با سیاستهای آمریکا عمل کرده است.
الان ترامپ
دیوانه هم که آمده حرفهایی میزند که حتی سیاستمداران پاکستانی که به لحاظ
خطوط فکری به آمریکا نزدیک بودهاند، شرم میکنند به مردم کشورشان بگویند
با آمریکا بودهاند. خب! آمریکا به جای بهبود مناسبات افغانستان و پاکستان،
گویی این کشور را مثل یک هدیه تقدیم هند کرده است. الان هند در حال قدرت
یافتن در افغانستان است و این برای پاکستان مطلوب نیست. اگر از این منظر به
قضیه نگاه کنیم، انتخابات اخیر پاکستان یک نوع مسابقه بین نماینده آمریکا،
انگلیس و عربستان که همان نوازشریف است، بود با چهرهای که با همراهی ارتش
پاکستان علیه این جبهه قرار دارد.
یعنی ارتش پاکستان الان نگاه ضدآمریکایی دارد؟
الان نگاه در ارتش پاکستان ضدآمریکایی است اما آمریکاییها در حال بازی
کردن هستند. یعنی در تلاشند بار دیگر مناسبات گذشته را با پاکستان برقرار
کنند تا ارتش نیز به سوی آنها متمایل شود، لذا باید مراقب این مساله بود.
احتمال محقق شدن این سیاست را چقدر میدانید؟
این فرضیه هست اما من امکان تحقق آن را خیلی کم میدانم. به این علت که
آمریکا در حال حاضر خیلی به هند نزدیک شده و طبیعی است این موضوع بر
مناسبات آمریکا و پاکستان اثر بگذارد، از سوی دیگر هند هم علاقهمند نیست
روابط این دو کشور مانند گذشته شود.
چین و روسیه هم وارد عمل شدهاند.
روسیه هماکنون در حال نزدیک شدن به پاکستان است و برخی توافقات و معاهدات
نظامی نیز میان 2 کشور انجام شده است. چین هم برخی توافقات اقتصادی با
پاکستان داشته و برخی اقدامات عظیم اقتصادی را شروع کرده است.
خب! با این مواردی که اشاره کردید آیا این امکان وجود دارد با
توجه به شرایط جدید پاکستان یک وحدت استراتژیک میان ایران، پاکستان، روسیه
و چین مقابل آمریکا شکل بگیرد؟
بله! دقیقا همینطور است؛
الان سیستم، بروکراسی و ارتش پاکستان دارد بازی خودش را جلو میبرد و این
پیغام را به آمریکاییها میدهد که در صورتی که سیاستهای شما علیه ما
ادامه پیدا کند، این جبهه جدید در مقابل شما آماده شکلگیری است.
مردم
پاکستان هم علاقهمندند پاکستان با ایران، چین و روسیه همراه شود تا با
آمریکا. اصلا شکی در این نیست که اکثریت مردم پاکستان به این اتحاد رضایت
دارند، چرا که آمریکا همواره برای پاکستان مضر بوده است.
نگاه افکار عمومی پاکستان به این تقسیمبندیهای سیاسی چگونه است؟
ببینید! در پاکستان نقطه مقابل عربستان برای روابط را ایران میدانند و
دولت نوازشریف هم با عربستان خیلی هماهنگ بود. البته عربستان به صورت
غیرمستقیم در همان مجموعه لابی آمریکا حساب میشود. از این جهت نواز شریف،
نماینده عربستان هم محسوب میشد و عربستان خیلی تلاش کرد نواز شریف اکثریت
را کسب کند.
البته این را هم بگویم اینطور نیست که عربستان الان با
عمرانخان مخالفت علنی داشته باشد. سفیر عربستان نخستین سفیر یک کشور
خارجی بود که بعد از انتخابات پیش عمرانخان رفت و پیروزی او را تبریک گفت.
این را از این جهت میگویم که نباید بگوییم خب! دیگر عمرانخان پیروز شد و
بزودی هم نخستوزیر میشود و اصطلاحا خوشحال باشیم که این جدایی از
عربستان صددرصدی شده است، نه! مسائل اینگونه نیست. عمرانخان در نخستین
سخنرانی خود هم اسمی از عربستان آورده و هم درباره جمهوری اسلامی ایران
صحبت کرده است.
او در این سخنرانی گفته است ما میخواستیم بین این دو کشور
یک تعادلی برقرار کنیم، البته این را هم بگویم عمرانخان با نواز شریف اصلا
قابل مقایسه نیست، چرا که نواز شریف کاملا با عربستان بود اما مواضع
عمرانخان درباره ایران کاملا مشخص است. خب! لازم است در عین تاکید بر
مواضع خوب عمرانخان به این نکاتی که عرض شد هم توجه داشته باشیم و فکر
نکنیم الان کار تمام شده است.
به عبارتی باید بگوییم حضور عمرانخان یک فرصت است که باید
قدر بدانیم و در عین حال اگر در این زمینه فعال نباشیم ممکن است شرایط قبل
تکرار شود.
بله! دقیقا همینطور است.
شما پیروزی عمرانخان را تا چه میزان در شکلگیری وحدت رویه
میان کشورها و امکان تشکیل سیاست واحد ضد آمریکایی دخیل و اثرگذار
میدانید؟
این یک فرصت است اما باید حواسمان به مهرههای
آمریکایی و عملکرد آنها در پاکستان هم باشد؛ اینکه اجازه بروز و ظهور به
عمرانخان میدهند یا سنگاندازی میکنند. همانطور که گفتم اپوزیسیون در
پارلمان پاکستان خیلی قوی است و عمرانخان با نخستوزیر شدن کار مشکلی در
پیش دارد.
نخستوزیر شدن عمرانخان قطعی است؟
بله!
عمرانخان صددرصد نخستوزیر میشود ولی اینکه چطور نخستوزیر میشود هم مهم
است. به این مساله باید توجه کرد. عمران خان، آن نمایندگانی که مستقل
بودند و برخی دیگر از احزاب کوچک را دعوت کرده و با آنها به توافق رسیده
است تا حد نصاب نخستوزیری را داشته باشد، چرا که حزب تحریک انصاف به
تنهایی با توجه به میزان آرا توان تشکیل دولت را ندارد و مجبور شد با برخی
احزاب کوچک دیگر نیز همراه شود.
وقتی این احزاب بیایند طبیعتا مطالباتی هم
دارند. یکی وزیر میخواهد، دیگری فلان اختیار را میخواهد و سهم میخواهد و
اینها پیش میآید. نکته دیگری هم که لازم است بگویم اینکه نباید فکر کنیم
با نخستوزیری عمرانخان، الان پاکستان هم به یکی از کشورهای محور مقاومت
تبدیل میشود. عمرانخان به لحاظ اعتقادی سکولار است ولی اگر آمریکا با
همین روشی که الان در پیش گرفته ادامه دهد و علیه پاکستان فعالیت کند،
صددرصد حضور عمرانخان میتواند تشکیل جبهه ضد آمریکایی در منطقه را
مستحکمتر کند.
و اگر آمریکا کوتاه بیاید؟
اگر آمریکاییها
دوباره سیاستهای قبلی را داشته باشند و بخواهند به پاکستان نزدیک شوند،
خب! عمرانخان نمیتواند اقدامات بیشتری انجام دهد. طبیعتا مدل قرار گرفتن
عمرانخان مقابل نواز شریف سیاستهای مخالفتگونه او با آمریکا بود که با
توجه به اقدامات ضد پاکستانی آمریکا انجام شد و مورد توجه مردم پاکستان نیز
هست.
همه هم میدانند پشت قضیه نواز شریف، آمریکا قرار دارد اما باید
رفتار آمریکاییها را هم زیر نظر داشت. چند روز پیش سفیر آمریکا در پاکستان
به دیدار عمرانخان رفت، البته عمرانخان بیشتر درباره افغانستان صحبت
کرده است و گفته ما با آمریکا ارتباط متوازن و برابر میخواهیم و صحبتهای
خوب دیگری هم داشته است.
یعنی به نحوی بر استقلال پاکستان مقابل آمریکا تاکید کرده است؟
بله! دقیقا همینطور است.
خب! الان چه فرصتهایی پیش روی ایران و پاکستان است؛ با توجه
به اینکه عمرانخان نسبت به تقویت ارتباط با ایران ابراز تمایل کرده است.
پاکستان قبلا زیر فشار عربستان بود و تمام سیاستهای اقتصادی، سیاسی و
نظامی پاکستان تحتالشعاع قرار میگرفت.
خب! آن فشاری که در زمان نواز شریف بود الان نیست و شرایط تازهای ایجاد شده است. به عنوان یکی از مهمترین مسائل باید بگویم پاکستان الان با بحران تامین انرژی مواجه است؛ در زمینه برق و گاز و... . مثلا درباره همین خط لوله صلح میتوان اقدامات فوری انجام داد و من پیشنهادم این است که ایران هم خیلی با توجه به شرایط جدید موضوع را سخت نگیرد و از این فرصت استفاده کند.
ببینید! قبل از اینکه عمرانخان به صورت کامل بر اوضاع مسلط شده و قوی شود و دوباره آمریکاییها بخواهند وارد عمل شوند، ایران باید ورود کند. مثلا سفیر عربستان به فاصله یک روز بعد از پیروزی عمرانخان به دیدار او میرود اما سفیر ایران در پاکستان بعد از یک هفته تازه به دیدار عمرانخان میرود و به او تبریک میگوید، خب! اینها در سیاست خارجی خیلی موثر است.
منبع: وطن امروز