آیا سینمای هالیوود از تبعات این گونه نمایش عریان خشونت و جنایت آگاه نیست؟ به طور قطع نمی توان از این موضوع چشم پوشی کرد که سینمای هالیوود هدف مشخصی از این کار دارد. به گونه ای که می توان مقاصد مختلفی را در کنار سودجویی های مادی شناسایی کرد. به واقع شاید بتوان روند انبوه این فیلم ها را از زمانی دانست که دست های پشت پرده ای در سینمای هالیوود تلاش کردند فیلمسازان و به طور کلی سینمای انسانی، واقع گرا و اجتماعی را کنار بزنند و ذهن مخاطبان را با مسائل بیهوده و ترسناک پر کنند. چرا که این جریان به خوبی آگاه بود که انحراف ذهن مخاطب جهانی چقدر می تواند به دستیابی آنها به اهداف سیاسی کمک کند. به گونه ای که از دهه ۹۰ به بعد، فیلم های ترسناک با رویکردهایی مانند جن و نگاه شیطانی به این ماجرا تولید شدند تا به نوعی، هم ذهن بیننده را دچار اغتشاش فکری کنند و هم تعبیر جدیدی از این مسائل وارد فرهنگ مردم و حتی فرهنگ های دینی شود. زیرا صحبت در این باره در تخصص ادیان آسمانی است و به همین دلیل، هالیوود و دست های پشت پرده آن سعی کرده اند که در این باره حرف های جدیدی که آمیخته با وهم و خیال است به مخاطب ارائه دهند.
پایانی پر از خشونت و وحشت!
اما داستان به همین جا ختم نشد و در سال های بعد از دهه ۹۰ برای تغییر کامل دیدگاه های متافیزیکی در ذهن مخاطبان درباره عالم جنیان تلاش های فراوانی شد که نمونه های بارز آن را می توان در فیلم های «جن گیر» و «طالع نحس» به عینه مشاهده کرد. هرچند که بعدها با این مفاهیم، فیلم های ترسناک تری هم تولید شد، به گونه ای که به تدریج روایت موجودات ماوراء الطبیعی، داستان بسیاری از فیلم های ژانر وحشت هالیوود را تشکیل می داد. به تدریج حتی موجودات دیگری که ساخته ذهن بیمار دست اندرکاران فکری هالیوود هستند، وارد عرصه سینمای آمریکا و غرب شد؛ موجوداتی مانند خون آشام ها، زامبی ها و آدمخوارها. این موجودات، سوژه های بعدی ژانر وحشت در سینمای غرب را تشکیل دادند. به گونه ای که طی سال های بعد، هزاران فیلم با این محتوا تولید شد. فیلم هایی مانند «ملاقات با خون آشام»، «ماه جدید» و … که با بازیگری هنرمندان برجسته هالیوودی تولید شدند و در همه آنها، موج توهم و آشفته خیالی، اولین چیزی است که در کنار دیگر عناصر وحشت مشاهده می شود. به باور بسیاری از کارشناسان، این موضوع با هدف تعارض با مسائل دینی مطرح شد. چرا که به این موجودات در ادیان مختلف به شکلی کاملاً متعارض با این فیلم ها پرداخته شده است. در اکثر این فیلم ها، مانند «طالع نحس» و «آخرین جن گیر» این موجودات را تنها و تنها در راستای ضربه زدن به انسان می بینیم و در هیچ یک از آنها راهی برای حفاظت از خود در مقابل این موجودات وجود ندارد. حتی در بسیاری از آنها پایان جهان محتوم به حکومت شیطان و موجودات اهریمنی به نمایش گذاشته می شود. این پندار بخشی از جهان بینی صهیونیستی است. چرا که به باور صهیونیست ها در پایان جهان، بدی و زشتی و به نوعی دجال بر جهان حاکم خواهد شد. به همین دلیل این فیلم ها در پی القای این نوع تفکرات هستند.
از طرف دیگر، نکته ای که در نسل جدید این فیلم ها وجود دارد، خشونت بی حد و اندازه آنهاست. مانند سری فیلم های «اره»، «کشتار در تگزاس» و یا «هالوین». به واقع خشونتی که در این فیلم ها وجود دارد آنقدر آزاردهنده است که حتی در خود آمریکا هم با اعتراض خانواده ها روبه رو شدند. چرا که در خود جامعه آمریکا هم خانواده ها به خوبی به این موضوع آگاهند که این نوع فیلم ها و صحنه های خشنی که در آنها به نمایش گذاشته می شود چه تأثیر وحشتناکی بر افزایش خشونت در جامعه دارد. نشان دادن خشونت عریان و کشتن آسان انسان یکی از ویژگی های جدایی ناپذیر نسل جدید فیلم های هالیوودی است. به گونه ای که به راحتی می توان گفت که این فیلم ها سعی در شکاندن قبح کشتن انسان و فجایع جنایی دارند. به طوری که بی تردید می توان تأثیر این صحنه ها را به صورت چند برابر در مخاطب جهان سومی دید.
مصداق هایی برای نمایش جنایت یا پوشش جنایت!
صحنه هایی همچون پوست کندن انسان در فیلم «سکوت بره ها» به نوعی سعی دارد به بیننده این موضوع را بقبولاند که کشتن یک انسان مانند بسیاری از کارهای دیگر آسان است تا شاید حتی پوششی باشد برجنایت های ضد بشری آمریکا و غرب. چرا که وقتی کشتن فجیع در این فیلم ها برای بیننده به نمایش گذاشته می شود به تدریج ممکن است در بین بعضی افراد ناآگاه که مسائل را زودتر باور می کنند، کشتن در دنیای واقعی آن هم در یک جنگ، طبیعی جلوه کند. این موضوع هم یکی از اهداف پشت پرده مهم ژانر وحشت هالیوود است. به تعبیری، ساختن فیلم های فله ای وحشتناک هالیوودی آن هم با هزینه های بالا، بی دلیل نیست و در پشت همه آنها اهداف مشترکی نهفته است که طبق برنامه ریزی مشخص هر چند سال یک بار جدید می شود به گونه ای که شاید بتوان گفت رویکرد آینده سینمای وحشت برمبنای دین زدایی باشد.
از سوی دیگر، یکی از اهداف صهیونیست ها از گسترش تولید چنین فیلم هایی افزایش خرافه گرایی در مقابل دین گرایی است. در واقع، می توان ژانر وحشت را یکی از ابزارآلات مهم این گروه از تئوری پردازان دانست.
با نگاهی به مستند «کابوس» که بخشی از روانشناسان آمریکایی آن را ساخته اند می توان به تاثیرات روانی منفی فیلم های وحشت بر افراد آگاه شد. به خصوص که ضمیر ناخودآگاه کودکان در این فیلم ها هدف قرار می گیرد و این درحالی است که چه به صورت سی دی و چه در شبکه های ماهواره ای این فیلم ها به آسانی در اختیار جوانان و نوجوانان قرار می گیرد و آنها بدون نظارت والدین از این گونه فیلم ها استفاده می کنند تا جامعه ماهم از این آسیب فرهنگی سینمایی بی نصیب نماند. چرا که تحقیقات نشان می دهد که این فیلم ها تا مدتها برای نوجوانان درگیری ذهنی ایجاد می کنند و حتی منجر به کابوس های شبانه و رفتار آمیخته با خرافه در آنها می شوند.
این درحالی است که در چند سال اخیر در بخشی از سینمای ما هم تلاش شده که در این ژانر فیلم هایی ساخته شود، اما واقعیت این است که سینمای ما نیاز چندانی به چنین فیلم هایی ندارد. چرا که ماهیت سینمای پرمفهوم دینی با این سوژه ها سازگاری ندارد و به همین دلیل باید برای جذب مخاطب تلاش خود را بر ژانرهایی بگذاریم که علاوه بر بار مفهومی تطابقی مشخص با فرهنگ ایرانی و اسلامی داشته باشد. چرا که هزینه کردن برای سینما باید مانند آنچه در غرب انجام می شود هدفمند باشد و فیلم هایی به مخاطب ایرانی ارائه شود که در آن افکار و فرهنگ خود را ببیند. از طرف دیگر باید فکری هم برای برآورده کردن حس هیجان طلبی مخاطب کرد.