۰۷ تير ۱۳۹۲ - ۱۳:۱۸
کد خبر: ۳۷۲۵
امروزه کارشناسان از مستهجن‌انگاری شبکه‌ای، به عنوان نگران‌کننده‌ترین عامل مختل کننده سلامت روانی افراد در دنیای امروز یاد می‌کنند. حتی عده‌ای، اعتیاد شبکه‌ای را با اعتیاد به کوکایین مقایسه می‌نمایند. هر چند توانایی ترک این ماده مخدر وجود دارد، اما برای خارج کردن تصاویر مستهجن از مغز انسان‌ها، هیچ راهی وجود ندارد.
امروزه با گسترش شبکه اینترنت، در کنار منافع مختلف آن، ما شاهد افزایش نگرانی‌های والدین و کارشناسان و متخصصان در مورد آثار سوء مختلف این رسانه نوین هستیم. آنان معتقدند، با وجود میلیون‌ها پایگاه مربوط به سکس مجازی، پورنوگرافی، سرقت، قتل‌های زنجیره‌ای، بمب گذاری، تروریسم، جعل و فریبکاری، هک، جاسوسی و ردیابی اطلاعات خصوصی افراد، آیا حمایت حامیان آزادی شبکه از برنامه‌های فیلترینگ، نشانگر ابعاد این تهدید جهانی نیست؟ و یا همان طور که نویسنده می‌گوید، آیا امروز شبکه اینترنت به دروازه دیگری از جهنم تبدیل نشده است؟
سازمان‌های مسیحی، حامیان سانسور، مروجان اصول اخلاقی و سایر حمایت‌کنندگان از «ارزش‌های خانوادگی» سال‌هاست که در مورد قدرت مخرب شبکه اینترنت در تضعیف اصول و مبانی اخلاقی جوامع، هشدار می‌دهند. به ویژه به دلیل وجود سایت‌های فراوان پرونوگرافی کودکان، قاتلان سریالی و آزارگران کودکان، این نگرانی‌ها باید به اصلاحاتی بنیادین بیانجامد. در رسانه‌های محافظه کار، از اینترنت به عنوان دروازه‌ای به سوی دنیایی هراس‌آور و اهریمنی یاد می‌گردد که امروزه بسیاری از زنان و مردان، نگرانی خود را در مقابل قدرت شگرف پورنوگرافی‌های عرضه شده در فضای مجازی در تأثیر بر مخاطبان، اعلام نموده‌اند.
بسیاری معتقدند که قابلیت بی‌نام بودن، یکی از ویژگی‌های این شبکه است که باعث به وجود آمدن هکرهای نوجوان می‌گردد. البته نباید از ویژگی‌هایی دیگری که شبکه اینترنت را به عنوان مأمن همه انسان‌های شیطانی نظیر بمب‌گذاران انتحاری، جنایتکاران روانی، تروریست‌های رادیکال و سایر مجرمان و تبهکاران درآورده، به سادگی چشم پوشی نمود. بدین ترتیب، همه آنانی که مسئول رسیدگی به این جنایت‌های روزمره در جوامع مدرن هستند، باید در برابر شکل‌گیری این شرایط، پاسخگو باشند.
آنچه که به عنوان ظرفیت دموکراتیک اینترنت و عدم توجه به سن و نژاد و جنسیت و قومیت کاربران در این شبکه یاد می‌شود، باعث گردیده که ما حتی به همسایگان خود اعتماد نکنیم. به علاوه، در مقایسه با سایر رسانه‌ها نظیر سینما و یا تلویزیون، ما با شبکه‌ای بسیار شیطانی‌تر روبه‌رو شده‌ایم که بسیاری را جادو کرده است و حتی معتادان به اینترنت هم حاضر به پذیرش این اعتیاد روانی خود نیستند.
اقای پاتریک کارنس در کتاب خود با عنوان «در سایه شبکه» می‌نویسد: «اینترنت و سکس شبکه‌ای، به دروازه‌ای تبدیل شده که زمان، ادراکات و ارزش‌های ما را نابود می‌کند. سکس شبکه‌ای، مخاطبان خود را چنان تسخیر نموده که آنان قادر به کنترل فعالیت‌هایشان نخواهند بود. به علاوه، با فرو رفتن بیشتر شما در سکس شبکه‌ای، دیگر راه نجاتی وجود نخواهد داشت... جذابیت‌های سکس شبکه‌ای باعث گردیده، حتی افرادی که هیچ علاقه‌ای به استفاده از کامپیوتر نداشته‌اند هم به جمع مشتریان آن بپیوندند.»
من معتقدم که این وضعیت با هشدارهای ارائه شده در مورد مخاطرات بیماری ایدز، مشابه است، گویی هر چه هشدارهای کارشناسان بیشتر می‌شود، تعداد افراد آسیب دیده نیز افزایش می‌یابد. امروزه کارشناسان از مستهجن‌انگاری شبکه‌ای، به عنوان نگران‌کننده‌ترین عامل مختل کننده سلامت روانی افراد در دنیای امروز یاد می‌کنند. حتی عده‌ای، اعتیاد شبکه‌ای را با اعتیاد به کوکایین مقایسه می‌نمایند. هر چند توانایی ترک این ماده مخدر وجود دارد، اما برای خارج کردن تصاویر مستهجن از مغز انسان‌ها، هیچ راهی وجود ندارد. سکس شبکه‌ای به ترشح نامتوازن تستسترون، اکسیتوسین، دوپامین، سروتونین می‌انجامد که بر فعالیت‌های عادی مغز، تأثیراتی ناگوار می‌گذارد. به علاوه، در هنگام خواب فرد هم، اختلالات روانی ناشی از سکس شبکه‌ای وجود دارد.
امروزه مخاطبان مستهجن‌انگاری اینترنتی، در حالی از دیدن این تصاویر کام می گیرند که قربانیان اصلی چنین سوءاستفاده‌هایی، زنان و کودکان و نوجوانان بی‌گناه هستند. البته معمولاً برای از بین بردن آثار سوء مشاهده چنین فیلم‌ها و تصاویری، باید از مسکن‌هایی قوی‌تر (فیلم‌هایی بی‌پرواتر و مستهجن‌تر) بهره برد.
اینک و در عصر اطلاعات، ما با یک تاریک‌خانه شیطانی روبه‌رو شده‌ایم که بسیاری از زد و خوردها و دشمنی‌های واقعی را به این شبکه دیجیتال منتقل نموده است و روح انسانیت، قربانی اصلی چنین شرایطی می‌باشد. گویی قدرت‌های شیطانی از اینترنت به عنوان مانیفست اعلام موجودیت خود بهره گرفته‌اند و تعبیر بسیاری از کارشناسان از این شبکه به عنوان دروازه جهنم، کاملاً بر واقعیات جهانی امروز منطبق است.
اما چرا این حجم گسترده از هراس و سردرگمی بر فضای فکری کاربران اینترنت سایه افکنده است؟ و چرا مانیتورهایی که تنها از شیشه و فلز ساخته شده‌اند، تا این حد خطرناک‌تر و مفسده برانگیزتر و قدرتمندتر از سایر رسانه‌های کنونی پورنوگرافی معمولی و موادمخدر می‌باشند؟
به هرحال، من هیچ گاه نظرات روان شناسانه فروید را نپذیرفته‌ام، اما شخصاً بین وضعیت قربانیان سکس مجازی و این تئوری‌ها، ارتباط نزدیکی را مشاهده می‌کنم. برخلاف رسانه‌هایی نظیر تلویزیون و سینما، که معمولاً افراد به صورت گروهی به تماشای آن می‌نشینند، کاربران شبکه معمولاً به صورت تنها، از سکس شبکه‌ای استفاده می‌کنند. بدین ترتیب، مفاهیمی نظیر خدا و خانواده و ازدواج، از نگاه این افراد، به موضوعاتی کم‌ارزش و غیرقابل اعتنا بدل می شود. از سوی دیگر، کودکانی که بدون نظارت والدین خود از شبکه اینترنت استفاده می‌کنند، ناخواسته قربانی نقشه‌های شیطانی و طراحان تولیدکنندگان پایگاه‌های مستهجن‌انگاری و سکس شبکه‌ای می‌شوند. البته والدین آنها هم که کامپیوترها را نه برای خود که برای استفاده فرزندانشان خریداری می‌کنند، امروزه با انبوهی از تصاویر و فیلم‌هایی روبه‌رو شده‌اند که به صورتی غیرمترقبه بر روی مانیتورها به نمایش درمی‌آید. لذا آنان با یک دوگانگی روبه‌رو شده‌اند. گویی فرزندان ما همانند گوسفندانی که بی‌خبر از همه جا به طرف کشتارگاه می‌روند، در دام این شبکه گرفتار شده و گریزگاهی هم ندارند.
نکته دیگر حائز توجه این است که بسیاری از کلمات معمولی نظیر «دختر»، «سگ» و «پسر» که در شرایط کنونی، هیچ مفهوم جنسی‌ای ندارد، در سایه سلطه سکس مجازی به کلماتی با مفاهیمی شرم‌آور و مستهجن تبدیل شده‌اند. تجربه دختر کوچک من که به دنبال یافتن اطلاعات و تصاویر مورد علاقه‌اش در باره عروسک «باربی»، در شبکه اینترنت، با یک سایت کثیف و غیراخلاقی روبه‌رو شد، تنها بخشی از واقعیت‌های آن روی سکه اینترنت است. اما آیا چنین اتفاقاتی را می‌توان تصادفی ارزیابی کرد؟
از سوی دیگر، با انبوهی از برنامه‌های الکترونیکی و پیام‌هایی که برای فریب دادن شما ارسال می‌شود، چه برخوردی باید نمود؟ همه ما می‌آموزیم که فرد مخاطب ما، همان کسی نیست که خود را معرفی می‌نماید. هر چند عدم وجود پیش‌داوری‌های جنسیتی و نژادی و قومیتی و سنی را باید یکی از مزیت‌های بی‌رقیب شبکه اینترنت دانست.
امروزه کاربران زن و مرد استفاده‌کننده از سکس مجازی، دلایل مختلفی برای این کار خود دارند. و امکان انتخاب تصاویر مدل‌های بی‌نام و نشان پورنوگرافی و وجود امکانات مبادله تصاویر مورد علاقه با مخاطبان دیگر، به این بازار، جذابیتی دوچندان داده است.
منتقدان شبکه یادآوری می‌کنند، عرضه انواع نرم‌افزارهای کنترل ترافیک شبکه و فیلترینگ خانوادگی را باید آغازگر عصر نوینی دانست که در دنیای اطلاعات، جلوگیری از دسترسی همگانی به بسیاری از بخش‌های شبکه اینترنت، با استقبال خانواده‌ها و کارشناسان روبه‌رو می‌شود.
اما حامیان آزادی دسترسی به اطلاعات، در برابر شعارهای تبلیغاتی شرکت‌های محدود کننده دستیابی به انواع سایت‌های مستهجن، کلاه‌برداری، رمزشکنی و هک، چه جوابی دارند؟
تعدادی از این شعارها را مرور کنیم:
- با استفاده از برنامه‌های ما، به گشت و گذاری ایمن در شبکه بپردازید.
- با آن روی سکه اینترنت مقابله کنید.
- برای رفع نگرانی‌های اخلاقی و امنیتی خود، از محصولات شرکت ما خریداری نمایید.
به دلیل حضور انبوهی از افراد شیاد و کلاه‌بردار و متقلب، وجود صدها میلیون کودک بی‌دفاع و خانواده‌های خواهان کنترل فرزندانشان، به همراه موارد متعددی از تجاوزات جنسی، شکنجه و یا کشته شدگانی که از مفاهیم موجود در سکس شبکه‌ای الهام گرفته‌اند، ما شاهد نگرانی‌های زیادی در مورد حفظ حریم‌های خصوصی افراد هستیم.
من مایلم نکته‌ای دیگر را برای شما بازگو کنیم: امروزه بسیاری از شرکت های تجاری، با استفاده از برنامه‌های جاسوسی، کلیه فعالیت‌های فرزندان شما را در اینترنت ردیابی و ثبت می‌کنند. هر چند ردیابی اقدامات مصرف‌کنندگان در شبکه، از سال‌ها پیش وجود داشته و همه خریدهای ما با بررسی و تحلیل شرکت‌های بازاریابی روبه‌رو می‌شود (و نام این سوءاستفاده‌های شیطانی، بازاریابی تمرکزی نام دارد)، ولی ارائه این وب گردی‌ها در محاکم قضایی به عنوان دلایل قضایی، جای سؤال خواهد داشت.
در دنیایی که کارهای روزمره و حریم خصوصی ما در معرض جاسوسی است، همان‌طور که جاناتان فرانزن در مقاله خود با عنوان «اتاق خواب امپریالیستی» می‌گوید: ما دیگر نمی‌توانیم در هیچ جایی، احساس آرامش و امنیت خصوصی کنیم ، اما آیا این مراقبت‌های شبانه‌روزی با آنچه که در شهرهای کوچک اتفاق می‌افتد، مشابه است؟
جان ایویس متخصص حوزه کامپیوتر نیز در مقاله خود در پایگاه اینترنتی Bad Subjects می‌نویسد: «تغییرات اجتماعی به وجود آمده پس از رشد انفجاری شبکه اینترنت، کاملاً غیرمنتظره بوده است و اتفاقاتی را به وجود آورده که در آن، کاربران بی‌گناه، خود را قربانی خودخواهی‌های دیگران می‌بینند. به علاوه، ثبات جوامع ما نیز در معرض تهدیدات جدی قرار گرفته است. بدین ترتیب، علاوه بر ویروس‌های کامپیوتری آزاردهنده‌ای که سلامت سخت‌افزاری رایانه‌های ما را با تهدید روبه‌رو می‌کند و دستگاه شما را تا آستانه انفجار پیش می‌برد، ما با تهدیداتی بسیار نگران‌کننده‌تر روبه‌رو شده‌ایم.»
به هرحال، آنچه را که ما از آن به عنوان تکنولوژی نام می‌بریم، هیچ مشابهتی با روابط انسانی ندارد و داشتن نگاهی متفاوت به آن، همان‌طور که ما در برابر رسانه‌های نوین دیگر هم‌ عملکردی منفعل داریم، ضروری است. آیا خودخواهی‌های راست‌گرایان مسیحی که از فضای دموکراتیک حاکم بر اینترنت برای خواسته‌های تنفربرانگیز اخلاقی و اجتماعی خویش بهره می‌برند، ما را با یک دنیای شیطانی روبه‌رو ننموده است؟ و آیا ما با یک دروازه دیگر به سوی جهنم روبه‌رو نشده‌ایم؟

*نویسنده: Mikita Brottman: استاد هنرهای زیبای کالج هنر بالیتمور. خانم بروتمن در مورد آسیب‌شناسی فرهنگی و هنری عصر مدرن، مقالات و کتاب‌های زیادی نگاشته است. کتاب اخیر وی، «تئوری‌های متعالی؛ فرهنگ مبتذل» (۲۰۰۵) نام دارد.
گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر