«رایان کراکر»، دیپلمات باتجربه و سفیر سابق آمریکا در عراق و افغانستان در گفتوگو با «رادیو اروپای آزاد» در خصوص ناکارآمدی تحریم ها علیه ایران گفت: فکر میکنم مسئله واضح باشد، چون متاسفانه اغلب سیاستهای تحریمی به چنین وضعیتی دچار میشوند - حال ایران باشد، یا عراق یک دهه پیش، یا دیگر کشورها- این رژیمها نیستند که درد و فشار تحریم ها را حس میکنند. این به کنار، تازه اکثر مواقع از [تحریم ها] کسب در آمد هم میکنند. آنها مقاومت میکنند و میگویند «خیر، سیاست مان را تغییر نمی دهیم» که، به باور من، امری قابل پیشبینی است.
کراکر به در پیش گرفتن دیپلماسی در قبال ایران اشاره کرد و گفت: آنچه در نسخه اخیر گزارش ایران پیشنهاد کردیم (که توسط پروژه ایران منتشر شد) و من هم امضایش کردم، این بود که بدون از میان برداشتن فشار -تحریمها برجا بماند، گزینه نظامی هم از روی میز حذف نشود- [و در عین حال] آن چیزی که رئیس جمهور اوباما در آغاز دولت خود گفتند را به مرحله اجرا درآوریم. و آن شامل انجام گفتوگوهای جامع، و گسترده با ایرانیان است.
وی ادامه داد: همه میتوانند موارد مورد نظر خود را به میز مذاکره بیاورند و ببینیم که به کجا میرسیم. باز هم بگویم، رویکرد فعلی ما ممکن است روی سرعت برنامه هستهای آنها تأثیرگذار باشد، اما مطمئناً آن را متوقف نخواهد کرد. بگذارید درباره همه چیز، از جمله برنامه هستهای، صحبت کنیم و ببینیم که آیا زمینه مشترکی در برخی قسمتها - برای نمونه، در زمینه افغانستان - پیدا میکنیم.
سفیر سابق آمریکا در دمشق به تحولات سوریه اشاره کرد و گفت: ایرانیها نمیتوانند از آنچه هم اکنون در سوریه اتفاق می افتد خشنود باشند. با این حال، به نظر میرسد دست آخر یا بازنده این نبرد خواهند شد یا اینکه همپیمانی به شدت تضعیف شده در قالب [رژیم] بشار اسد خواهند داشت که تنها متحد عرب جمهوری اسلامی خواهد بود. درباره خاورمیانه و دیگر مسائل هم، از چند حالتی که در برابر ما قرار دارد این است که یا زمینه اشتراک درباره برخی مسائل را خواهیم یافت، یا اینکه ایرانیها آشکارا ناسازگاری در پیش خواهند گرفت که به معنای انزوای هرچه بیشتر آنها و تشدید فشار بینالمللی علیه آنها خواهد بود. به هرروی، به نظر من این ابتکار عملی است که ما باید در دست بگیریم.
وی در پاسخ به این سوال که «به عنوان سفیر ایالات متحده در عراق، در گذشته با همتایان ایرانی خود جلسه داشتید و به بحث و گفتوگو نشستید، اما گفتید که مذاکرات به جایی نرسید. چرا الان فکر میکنید که صحبت با ایران نتیجه میدهد؟»، گفت: چون چند سال از آن زمان گذشته و زمانه عوض شده، شرایط عوض شده، مردم عوض شدهاند. من سال های 2001 و 2002 درباره موضوع افغانستان با ایرانیها مذاکره مستقیم داشتم، که در آن زمینه هم پیشرفتهایی داشتیم. همچنین - به مذاکرات عراق برگردم- همانطور که گفتم اگر با آنها صحبت کنیم و این صحبتها، به دلیل ناسازگاری ایرانیان، به جایی نرسد، مسئله بدی نخواهد بود. چون [حداقلش این است که] دنیا خواهد فهمید مسئولیت با کیست.
کراکر هدف نهایی آمریکا در مقابله با ایران را تشریح کرد و گفت: بگذارید با نکته آخری شروع کنم. ما یک بار برای تغییر رژیم در ایران تلاش کردیم، میدانید، در زمان نخست وزیری محمد مصدق در 1953 (مرداد 1332). آن برنامه سرنوشت خوبی پیدا نکرد و فکر میکنم بذر انقلاب 1979 (انقلاب 57) در 1953 کاشته شد. پس قطعاً تغییر رژیم را به عنوان سیاستی برای ایالات متحده یا هر [کشور] دیگری توصیه نمیکنم.
وی ادامه داد: بازهم، دلیل مذاکرات مطمئناً براندازی یک رژیم نیست اما دیدن آن است که آیا میتوانیم زمینهای مشترک را بین دو طرف بیابیم که به همکاری سازنده منجر شود. یک بار دیگر، از نمونه افغانستان به عنوان یکی از ظرفیتهایی یاد میکنم که یک سری منافع مشترک داریم، و بعد ببینیم که آیا میتوانیم این زمینه را به مجموعهای از تفاهمها گسترش دهیم که امکان دارد ایرانیها را به این سمت سوق دهد که بگویند «خوب، میتوانیم رابطه متفاوتی با غرب داشته باشیم و واقعاً نیازی به ادامه دادن بیشتر این مسئله هستهای نداریم.»
رایان کراکر افزود: شاید هم هیچوقت چنین سناریویی اتفاق نیفتد. اما به هر شکل، مطمئناً زمان طولانی وقت لازم است. با این همه فکر می کنم ارزش پیگیری را دارد. [تأکید میکنم] باز هم مسئله تغییر سیاست است و نه تغییر رژیم.
دیپلمات باسابقه آمریکا در خصوص اینکه آیا گزینه نظامی در قبال ایران به کار گرفته خواهد شد یا نه، گفت: خیر، اینطور فکر نمیکنم. ایران یک کشور قوی است، ملت مقاومی دارد. جنگ هشت ساله با عراق ایران را به کشوری شکست خورده تبدیل نکرد، و هیچکدام از این عوامل [استفاده شده علیه ایران] نیز چنین نتیجهای را در برنخواهد داشت. آنچه من پیشنهاد میکنم دقیقاً نقطه عکس جنگافروزی است، حرکت به سمت دیپلماسی: تعاملی دیپلماتیک به شکلی به دقت سنجیده شده و پایدار با هدف کاهش احتمال استفاده از نیروی نظامی.
وی ادامه داد: اگرچه همانطور که گفتم و در گزارش «پروژه ایران» آمده، این همه در چهارچوب رویکردی میگنجد که در آمریکا به «چماق و هویج» معروف است. در واقع از آن طرف آنها همیشه گفتهاند که دنبال چنین چیزی هستند، اما ما نه تحریمها را برداشتیم و نه گزینه نظامی را از روی میز حذف کردیم و هردو را نگه داشتیم.
کراکر در بخشی از مصاحبه خود اظهار داشت: نباید با یک ایران مسلح به جنگافزار هستهای سر و کار داشته باشیم. چون من نمیتوانم به شما بگویم چنین وضعیتی چه تبعاتی میتواند داشته باشد، جز اینکه بگویم وضعیت بسیار خطرناکی در منطقه ایجاد خواهد کرد. نمیدانم دیگر کشورها چگونه واکنش نشان خواهند داد. یکی از خطرهای موجود گسترش سلاحهای هستهای است. اگر ایران به این قابلیت دسترسی پیدا کند، بعضی از همسایگانش همه تلاش خود را خواهند کرد که توانایی مشابهی را به دست آورند. [به همین دلیل] اساساً نباید در این راستا گام برداریم. بنابراین، ما پیشنهاد میکنیم که بیایید به صورت جامع بحث کنیم و ببینیم آیا میتوانیم به زمینهای برای توافق برسیم، به یک نوع معامله، که از گسترش بیشتر سلاحهای هستهای در این منطقه جلوگیری کند.
وی در خصوص تاثیر تحریمها بر وجهه آمریکا نزد مردم ایران مدعی شد که آمریکا از محبوبیت نزد ایرانیها برخوردار است و گفت: نتایج نظرسنجی های جدید را ندیدهام. مطمئناً نمیخواهیم به هیچوجه شرایطی را شاهد باشیم که به این وضعیت خدشهای وارد شود.
کراکر در ادامه گفتوگوی خود گفت که تحریمها مردم ایران را هدف قرار ندادهاند.
کراکر در اوایل دهه 1970 به سرپرستی کنسولگری ایالات متحده در خرمشهر در ایران منصوب شده بود و هم اینک نیز در «پروژه ایران» عضویت دارد که گروهی با هدف بازبینی سیاست ایالات متحده آمریکا در قبال برنامه هستهای ایران است.