نگاهی به نقشها و کارکردهای رسانه نشان میدهد صاحب نظران حوزه ارتباطات آن را از ابعاد و جنبههای مختلف دسته بندی کردهاند، به عنوان مثال نقش هدایت و راهنمایی، آموزشی خبری، تفریحی و تبلیغی.
وقتی میخواهیم عملکرد رسانهها را تشریح کنیم یا در باره کارکردها و نقشهای آنها بحث کنیم، ابتدا به دسته اول یعنی نقش هدایت و راهنمایی رسانه در جهت رساندن یک جامعه به خوشبختی و یا شقاوت و بدبختی آن جامعه به عنوان نقش هدایت کنندگی برمیخوریم.
از طرف دیگر نقش مراقبت رسانه یعنی اینکه ما بتوانیم با استفاده از رسانه از هدایت و نظام یک جامعه دفاع و ارزشهای خودمان را حفظ کنیم و بتوانیم آن را از طریق رسانه به نسلها و یا دورههای آتی انتقال دهیم.
از سوی دیگر نقش هوشیارسازی رسانه در واقع یعنی در مقابل رسانههایی که در خدمت گردانندن اندیشههای سخیف انسانی و فرهنگ مادی و یا اصول غیربومی یک جامعه به کار برده میشود، عمل کند.
بنابراین هوشیارسازی یکی از کارکردها و نقشهای رسانه است که میتواند در جهت اطلاع دهی، توسعه جامعه، حفظ ارزشها و حتی آماده سازی و تربیت مخاطب و پیامگیر مؤثر باشد.
نگاهی به عملیات رسانهای نشان میدهد که رسانهها برای اینکه مقاصدشان را عملیاتی کنند، میتوانند نقش تهدید آمیز، بحران ساز و حتی جنگ طلبانه نیز داشته باشند.
دشمن از طریق به کارگیری امکانات گسترده رسانهای، قابلیتها و تواناییهای گسترده و با استفاده از انواع فناوریها و تاکتیکها و فراتاکتیکهای عملی رسانهای، درصدد دستکاری افکار عمومی است.
آنجایی عملیات روانی دشمن میتواند نقش خود را ایفا کند که ما نتوانسته باشیم افکار عمومی جامعه را آماده و واکسینه کنیم.
عملیات رسانهای دشمن عمدتا در صدد این است تا آگاهیها، نگرشها و افکار مردم را دست کاری کند که در واقع این مطلوب همه نظامهای رسانهای است تا افراد، مشابه و مثل افکار آنها در دنیا داشته باشند. لذا نگاهی به ترکیب افکار عمومی نشان میدهد آنها همیشه در صددند که جمعیت خنثی جامعه را به نفع خودشان متمایل کنند و از آنها بهرهبرداری لازم کنند.
ما معمولا سه گونه افکار در حوزه افکار عمومی داریم. یکی افکار اندیشه موافق که رایشان سفید است و دوم دستهای که مخالف هستند و رایشان سیاه و سوم افرادی که تفکر بینابین، خنثی و یا بیطرف دارند که آرای آنها خاکستری است.
دشمن برای تغییر در گونه سوم یعنی تفکر بینابین یا جمعیت با رای خاکستری همواره عملیاتهای رسانهای را دنبال میکند.
وقتی نگاهی به عملیات روانی یا جنگ روانی و یا مدلهای اخیر جنگ رسانهای میاندازیم شاهدیم که در واقع ما دو وجه داریم یکی عرصه کارزار که در واقع امروز صحنه رسانه است و شکل دهنده جنگهای مدرن و وجه دوم افکار عمومی است که دشمن سعی در تغییر آن دارد.
بنابراین عملیات رسانهای دنیای امروز برای دستکاری افکار عمومی به گونهای عمل میکند که بتواند بیشترین تغییر را ایجاد کند.
تدابیری که باید اندیشیده شود این است که ما آستانه نفوذ و آستانه تغییر را در افراد از طریق رسانهها پایین بیاوریم و آنها را از طریق آگاهی بخشی دادن، اطلاع به موقع و به روز و درست، آماده کنیم تا پیامهای رسانهای دشمن خیلی تغییری در رفتار، نگرشها و آگاهیهای آنها ایجاد نکند. این کار میتواند با آموزش از طریق خانوادهها، مدارس و حتی دانشگاهها امکان پذیر باشد.
رسانهها امروز حکم ابزار حسی افراد را دارند و با دادن آگاهیها، اطلاعات و دانش آنها را تقویت میکنند. امروز هر آنچه از اطلاعات، دانش، باور و اندیشه داریم، رسانهای است البته نقش خانوادهها آموزههای اجتماعی و زمینههای دیگر آموزشی را نادیده نمیگیریم اما رسانه امروز چون بخش بزرگی از وقت مخاطب را میگیرد بنابر این اعتماد سازی هم به راحتی با استفاده از رسانه امکان پذیر است.
ما با دادن اطلاعات درست میتوانیم زمینه اعتماد را تقویت کنیم و به عبارتی کاری کنیم که افراد کاملا پیامهایی که از یک رسانه رسمی در اختیارشان گذاشته میشود بپذیرند و به آن اعتماد کنند.