۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۰۸:۳۰
کد خبر: ۳۴۶۶۹
خروج آمریکا از برجام بعد از جنگ تجاری با اروپا و چین، در حقیقت اعلام جنگ اقتصادی با ایران بود و اروپایی‌ها برای اینکه جلوی تحریم‌های آمریکا بایستند، باید وارد یک نبرد تجاری دیگری البته به مراتب بزرگ‌تر شوند.

محمدحسین محترم در یادداشت امروز کیهان نوشت:

۱- خروج آمریکا از برجام بعد از جنگ تجاری با اروپا و چین، در حقیقت اعلام جنگ اقتصادی با ایران بود و اروپایی‌ها برای اینکه جلوی تحریم‌های آمریکا بایستند، باید وارد یک نبرد تجاری دیگری البته به مراتب بزرگ‌تر شوند که قطعاً چنین توانایی و ظرفیتی ندارند و «بسیار بعید است» چنین اراده‌ای داشته باشند! اروپا نمی‌تواند هم با آمریکا همسو شود که با ایران اعلام جنگ اقتصادی کرده و هم با ایران همراه شود که هدف جنگ اقتصادی آمریکا قرار گرفته است.

تضمین‌هایی که باید بدهند!

عقلاً و منطقاً هم اروپا حجم ده‌ها برابری تجاری با آمریکا (۵۴۰ میلیارد دلاری) را در مقابل روابط ناچیز با ایران (۱۵ میلیارد دلاری) رها نخواهد کرد، مگر اینکه پشت پرده قرارداد عصر قاجاری برای فروختن کل ایران به دست آورده باشد! آن‌گونه که رهبر معظم انقلاب ایجاد تردید جدی کردند که «بسیار بعید است» اروپایی‌ها تضمینی بدهند، موگرینی و وزیر اقتصاد آلمان نیز بر این سخن رهبری تاکید کردند که «اتحادیه اروپا قادر نیست ضمانت‌های حقوقی–سیاسی و اقتصادی به ایران بدهد»! لذا اروپایی‌ها که خود وضع‌کننده تحریم‌ها علیه ایران، از جمله بازگرداندن تحریم‌ها علیه بانک تجارت و ۳۲ شرکت کشتیرانی هستند، چگونه می‌خواهند در مقابل تحریم‌های آمریکا تضمین بدهند؟!مگر اتحادیه اروپا اواخر فروردین آماده اعمال تحریم‌های موشکی جدیدی علیه ایران نبود، اما در توافق با ترامپ برای اینکه بتواند ادعای ماندن در برجام را داشته باشد، از تصویب آن فعلا صرف‌نظر کرده است؟ یک روز بعد از اینکه رئیس‌جمهور آمریکا دستور کاهش خرید نفت و محصولات نفتی از ایران را داد، شرکت بی‌ای‌پی مولر–مائرسک و همچنین سخنگوی شرکت نفتکش TORM دانمارکی و مدیران عامل زیمنس آلمان و توتال فرانسه اعلام کردند «هیچ قرارداد اقتصادی با ایران نخواهیم بست و مراودات تجاری خود با ایران را متوقف کردیم». این‌ها فقط نمونه‌ای از رفتار اروپایی‌ها در مقابل آمریکا با ایران است و در حقیقت خروج آمریکا از برجام همان چماق همیشگی، البته این بار برای فشار در جهت انجام مذاکرات جدید و ماندن اروپایی‌ها در برجام هم همان هویج همیشگی، البته این بار برای حفظ محدودیت‌های اعمال‌شده بر صنعت هسته‌ای کشور است.

۲- اتحادیه اروپا برای تبدیل وعده‌ها و ادعا‌های خود به عمل باید تضمین‌های زیر را در دستور کار قرار دهد و دولت ایران در صورتی که نتوانست چنین تضمین‌هایی دریافت کند، دیگر دلیلی برای ماندن در برجام نخواهد داشت.

اولا دولت ادعا داشت تحریم‌های هسته‌ای و غیرهسته‌ای! علیه ملت ایران را می‌خواهد بردارد، اما نه تنها نتوانست بلکه مسئولان خودش هم مشمول تحریم‌های آمریکا شدند، لذا دولت اگر توانایی دیپلماتیک دارد و اگر اروپایی‌ها هم در ادعای خود صادقند، باید اولین تضمینی که داده و دریافت می‌شود، خارج کردن نام رئیس‌کل بانک مرکزی باشد و اگر این تضمین عملی شد، سراغ بقیه تضمین‌های دیگر بروند. ثانیا هرچند به تذکر رهبری به رئیس‌جمهور در نامه ۲۹ مهر ۹۴ مبنی بر اخذ تعهد کتبی از رئیس‌جمهور آمریکا و اتحادیه اروپا در‌باره لغو تحریم‌ها عمل نشد، اما اکنون با عبرت از گذشته یکی از تضمین‌هایی که دولت باید دریافت کند و اروپایی‌ها باید بدهند، تعهد کتبی رئیس‌جمهور فرانسه، نخست‌وزیر انگلیس و صدراعظم آلمان است. البته آن زمان که چنین تعهدی ندادند، «بسیار بعید است» اکنون بدهند! ثالثا اروپایی‌ها در این مذاکرات باید تعهدات عمل نشده آمریکا را متقبل و قبل از هرگونه دادن تضمینی اجرا کنند که این لازمه دادن و دریافت تضمین‌های واقعی خواهد بود. اما اروپایی‌ها که تعهدات خود را انجام ندادند، «بسیار بعید است» بتوانند در‌باره تعهدات آمریکا تضمین بدهند.

رابعا اروپایی‌ها باید آمریکا را وادار به اعمال نکردن تحریم‌ها علیه ملت ایران کنند چراکه در مقابل اجرای تعهدات ایران، اساس برجام حذف تحریم‌های ایران بوده است.

اگر اروپایی‌ها نتوانند جلوی اعمال تحریم‌های آمریکا را بگیرند، عملا باید روشن کنند که در اعلام حمایت ظاهری از برجام، برجام را برای اجرای کدام بندش می‌خواهند؟ با توجه به اینکه اروپایی‌ها-هرچند ظاهراً- نتوانستند جلوی خروج آمریکا از برجام را بگیرند، «بسیار بعید است» بتوانند جلوی تحریم‌های آمریکا را بگیرند. خامسا اعلام اصل استقلال راهبردی اروپا از آمریکا و استقلال مالی از دلار مهم‌ترین تضمینی است که اروپایی‌ها باید به جمهوری اسلامی بدهند و تعهد دهند در هیچ‌گونه اقدام خصمانه آمریکا علیه جمهوری اسلامی ازجمله هسته‌ای و موشکی و قدرت دفاعی و نقش ثبات‌زا و امنیت‌زای ایران در منطقه همراهی نخواهند کرد.

اما همان‌گونه که مکرون و مرکل و وزیر خارجه فرانسه گفته‌اند «حاضر نیستند با ایران علیه آمریکا متحد شوند و استقلال راهبردی اروپا با اتحاد با آمریکا محقق خواهد شد»، اروپایی‌ها «بسیار بعید است» چنین تضمینی بدهند.

سادسا اروپایی‌ها باید اجرایی شدن «قانون انسداد» مصوب ۱۹۹۶ که پایبندی شرکت‌های اروپایی به تحریم‌ها و مجازات‌های فرا‌سرزمینی آمریکا را غیرقانونی می‌داند، اعلام کنند. اما همان‌گونه که این قانون برای دور زدن تحریم‌های کوبا تصویب شد، اما هیچ‌گاه اجرا نشد، «بسیار بعید است» در‌باره ایران نیز اجرایی شود.

سابعا اتحادیه اروپا باید با تاسیس دفتری، شرکت‌ها و کشور‌هایی که تحریم‌های آمریکا را اجرا می‌کنند و تصمیمات این اتحادیه را رعایت نمی‌کنند، مورد مجازات قرار دهد.

با توجه به اینکه اروپایی‌ها در جنگ تجاری آمریکا با خود نتوانستند چنین کنند، «بسیار بعید است» در جنگ اقتصادی آمریکا با ایران چنین کنند. ثامنا اروپایی‌ها باید تضمین دهند حجم تجاری خود با ایران شامل صادرات و واردات متوازن را در یک بازه زمانی مشخص مثلا سه‌ماهه یا شش‌ماه به دو برابر میزان فعلی برسانند. دادن چنین تضمینی هم «بسیار بعید است» چراکه سفیر انگلیس در نشست آتلانتیک تاکید کرده «میزان تجارت اروپا و به ویژه انگلیس با ایران بعد از برجام با قبل از برجام تغییر چندانی نکرده و دلیل آن فعالیت‌های ایران در منطقه است».

۳- درصورتی‌که این تضمین‌ها حاصل نشود باید قرارداد کنسرسیوم «پرگس» متشکل از ۱۱ شرکت اروپایی–آمریکایی با ایران را با شک و تردید نگر‌یست، چون در حالی که شرکت‌های اروپایی و آمریکایی از ترس مجازات‌های آمریکا اعلام کردند هرگونه همکاری با ایران را متوقف کردند، چگونه فقط این کنسرسیوم که بیشتر شرکت‌های آن انگلیسی–آمریکایی هستند، تصمیم به عقد قرارداد با ایران گرفته است؟ قبلا نخست‌وزیر سابق ایتالیا با انتقاد از سیاست‌های پشت‌پرده آمریکا که مانع همکاری شرکت‌های این کشور با ایران شده، فاش کرده بود «توتال که توانسته با ایران قرارداد ببند، از سوی آمریکا ماموریت داشت به ایران برود تا نفت ایران را بخرد و به آمریکا بفروشد!».

۴- اعلام سیاست مذاکره با اروپایی‌ها بعد از خروج آمریکا از برجام را باید در قالب سیاست «حفظ برجام به هر قیمتی» ارزیابی کرد. بعد از هر نقض برجام و بدعهدی آمریکا ادعا می‌کردند «روح برجام نقض شده نه متن برجام»!، «تحریم‌های جدید حجمی است نه موضوعی»!، «اگر نقض فاحش برجام صورت گیرد، واکنش نشان می‌دهیم»! و «اگر مسئولان عالی نظام تصمیم بگیرند، ما اقدام می‌کنیم»!، حال سؤال این است آیا خروج آمریکا نقض فاحش برجام نیست و قرار است چه اقدام دیگری از سوی آمریکا صورت گیرد تا دولت «تصمیمات نظام» را اعلام و به آن‌ها عمل کند؟!

۵- اکنون نیز خروج آمریکا از برجام مصداق این سخن حکیمانه رهبری است که سال ۹۴ تذکر دادند: «به وعده‌هایی که می‌دهد اعتماد نکنید، چون وقتی خرش از پل گذشت به ریش شما می‌خندد!». اکنون نیز همان‌گونه که آمریکا چنین کرد، اروپایی‌ها هم خواهند کرد، مگر اینکه آقایان روحانی و ظریف در «آزمون بزرگ حفظِ عزّت و اقتدارِ ملّت عزیز ایران» برخلاف برجام، این بار نمره قبولی بگیرند!

۶- به نظر می‌رسد بعد از گذشت بیش از یک هفته از مهلت چند‌هفته‌ا‌ی آقای روحانی، آقای ظریف در گرفتن تضمین‌های لازم از اروپایی‌ها براساس «آنچه رهبری مشخص فرمودند» تا اینجای کار هم موفق نبوده است.

چرا که اولا بعد از نشست روز چهارشنبه با سه کشور اروپایی، آقای ظریف اذعان کرد «به توافقی نرسیدیم». خانم موگرینی هم بدون اینکه بگو‌ید در‌باره چه موضوعی غیر از موضوع اصلی که همان تضمین دادن به ایران است، صحبت کرده، گفت: «در باره تضمین‌ها صحبت نکردیم و اتحادیه اروپا قادر نیست ضمانت‌های حقوقی– اقتصادی و سیاسی به ایران بدهد»! ثانیا معاون وزیر خارجه روسیه بعد از سفر ظریف به مسکو و مذاکره با لاوروف اعلام کرد «حفظ برجام بدون اینکه ایران امتیازات بیشتری به غرب بدهد امکان‌پذیر نخواهد بود»! ثالثا اینکه عباس عراقچی معاون ظریف مدت زمان چند‌هفته‌ای را به دو ماه افزایش داده، نشان می‌دهد با زیاده‌خواهی‌های طرف‌های اروپایی به خصوص در موضوع موشکی و منطقه‌ای روبه‌رو شده‌اند و محتوای بسته ارائه‌شده سه کشور اروپایی در بروکسل، برای آقای ظریف غیرمنتظره بوده، چون در این بسته از تضمین‌های مورد‌نظر جمهوری اسلامی خبری نبوده بلکه برعکس، درخواست تضمین از ایران برای متعهد شدن به شروط ترامپ مطرح بوده است! لذا هرگونه تلاش بیشتر برای حفظ برجام به هر قیمتی به قول قدیمی‌ها «آب در هاون کوبیدن است!» و دلایل منطقی و عقلی «بسیار بعید است تضمین بدهند» را آشکارتر می‌کند.

۷- بعد از سرنوشت نافرجام برجام آیا تصویب FATF در مجلس که درحقیقت همان تحریم سیستم بانکی و مقابله با نقش جمهوری اسلامی در منطقه است، تلاشی دیگر برای هموار کردن مسیر میز مذاکره ۲ نیست؟ انتظار ملت این بود که مجلس به جای فراهم کردن ریل تشدید و تسهیل تحریم‌ها با تصویب FATF، ریل دولت را برای اجرای قانون اقدامات متقابل تسهیل کند.


گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر