آمریکا، رژیم صهیونیستی و آلسعود از مدتها پیش گروهکهای ضدانقلاب و به ویژه منافقین و سلطنتطلبان را مأمور شبکهسازی برای ایجاد آشوب کردهبودند.
به گزارش پایداری ملی، رضا سراج: در تحلیل آشوبهای اخیر تاکنون دیدگاههای مختلفی از سوی صاحب نظران و تحلیل گران ارائه شده است، اما میتوان در یک نگاه جامع و راهبردی به ۴ عامل زیر به عنوان ریشهها و عوامل بروز و ظهور آن اشاره نمود:
۱ - بستر اجتماعی
۲- شتاب دهنده رسانهای
۳- محرکهای اقتصادی-سیاسی
۴- طراحی راهبردی- امنیتی
در ادامه تلاش خواهد شد که به بررسی اجمالی هر یک از عوامل و زمیینههای فوق پرداخته شود.
۱-بستر اجتماعی:
تجربیات کشورهای گوناگون نشان میدهد که الگوهای توسعه وابسته و برونزا (خواه در مدلهای لیبرال و خواه نولیبرال) پیامدهای اجتماعی متعددی به همراه دارد که از جمله آن میتوان به شکاف اجتماعی، افزایش مطالبات اجتماعی و بروز اعتراضات اجتماعی اشاره کرد. باید گفت: اگر این مدل توسعه گرایی و ایده مرکزی آن با شکست و ناکامی مواجه شود، شاهد تشدید و تعمیق پیامدهای منفی آن خواهیم بود. از این رو احتمال رویگردانی اجتماعی، انباشتگی مطالبات و بروز آشوب و اغتشاش بعید به نظر نمیرسد. تجربه تاریخی نیز نشان میدهد که در دهه ۷۰ نیز این مدل توسعه کشور ایران را دچار پیامدهای منفی ناشی از خود نموده بود.
در توضیح این امر میتوان گفت: به دلیل ذات مدل توسعه وابسته که در آن شاهد وجود مراکز و مناطق پیرامونی آن هستیم، عملاً توسعه در «مرکز» اتفاق افتاده و بر مناطق تنها نابرابری و بی عدالتیهای ناشی از آن مشاهده میگردد. البته نیاز به تذکر نیست که در سالهای اخیر علی رغم شعارهای متعدد مبنی بر توسعه کشور با گشایشهای اقتصادی مناشی از مذاکرات و برجام، عملاً هیچ گونه گشایش اقتصادی و به تبع آن توسعهای حتی در مرکز نیز رخ نداده که بتوان از دستاوردهای مثبت آن نام برد. علیای حال پیامدهای منفی این نوع نگاه و نادیده گرفتن مناطق حاشیه ای، تأثیر خود را بر اقشار مختلفی از جامعه از طبقه متسط، متوسط به پایین و محروم و مستضعف گذارده است.
۲- شتاب دهنده رسانه ای:
زندگی امروزه با شبکههای اجتماعی و رسانههای نوین کاملاً آمیخته شده و این نوع رسانهها هرچند فرصتها و مزایای زیادی برای انسان تولید نموده، در عین حال تهدیدات مهمی را نیز رقم زده است.
به اعتقاد تحلیلگران، شبکههای اجتماعی جامعه را تخت و شبکهای میسازد. این شبکهها به عنوان یک شتاب دهنده رفتار آنی، اقدامات هیجانی تسریع نموده و قدرت تهییج و بسیج گری اجتماعی را دارا هستند. به عبارت دیگر رسانههای نوین را میتوان عامل شکل گیری جنبشهای بی سر دانست. قدرت شبکههای اجتماعی در رفتارسازی تاحدی است که در پارهای از موارد نخبگان را پیرو توده جامعه مینماید. از این روست که دشمنان ما از شبکههای اجتماعی بیشترین بهره را در گسترش شعلههای فتنه اخیر برده و البته از مدتها قبل با عملیات اعتبارزدایی از نظام و ارکان آن و سلب اعتماد عمومی برای زمینه سازی اعتراض اقدام نمودند. چنین وضعیتی عملاً فاصله اعتراض تا آشوب را بسیار کوتاه نموده است.
به طور خلاصه میتوان گفت که شتاب دهنده رسانهای هرچند عامل اصلی شکل گیری اعتراض نبوده، اما در تبدیل آن به یک کنش آنی و هیجانی و بروز شورش مؤثر بوده است. در این جا باید این سؤال را طرح کرد که علی رغم تهدیدات متصور از این رسانه ها، چرا تلاشی برای کنترل آنها تا این حد کوتاهی و تعلل صورت گرفت و اجازه داده شد تا یک شبکه پیام رسان اجتماعی که مدیریت آن در دست بیگانگان بود تا این حد گسترش و نفوذ یافته و تلاشی برای کنترل آن صورت نگرفت که نتیجه آن در اختیار گرفتن امنیت ملی در دست دشمنان بود! آیا وقت آن نرسیده است که به جای تقویت بسترهای ناامنی (شبکههای اجتماعی خارجی) به دنبال حمایت از شبکههای بومی و ملی بود؟
۳- محرکهای اقتصادی- سیاسی
درست در شرایطی که انباشتی از نارضایتی و مطالبات بستر اعتراضی را در جامعه شکل داده و شتاب دهندههای آشوب ساز فعال است، یک تدبیر و تصمیم اشتباه اقتصادی یا سیاسی میتواند جرقه آشوب را بزند. برای مثال تصمیمات نادرستی در حوزه اقتصاد که آثار آن متوجه بخش وسیعی از جامعه گردد یا غیرقابل هضم برای عموم مردم باشد، یا رخدادهای تألم آور اجتماعی و اقدامات سیاسی تحرک کننده (همچون القای تقلب در فتنه ۸۸) میتواند آتش فتنه را مشتعل سازد. در شرایط اخیر لایحه بودجه سال ۹۷ که در آن از افزایش ناگهانی قیمت حاملهای سوختی و نیز حذف یارانه جمعیت قابل توجهی از مردم سخن به میان آمده بود در نقش این محرک اقتصادی-سیاسی بازی نمود و اعتراضات را به نقطه اوج رساند.
۴- طراحی راهبردی و ضدامنیتی خارجی
هرچند اعتراضات اجتماعی و نارضایتیها ناشی از آسیبهای داخلی در حوزه معیشت و اقتصاد وجود دارد، ولی آشوبهای اخیر نشان دهنده وجود یک طراحی پیچیده راهبردی و ضدامنیتی بر بستر نارضایتیها با منشاء خارجی است. ایالات متحده آمریکا در دوره پسابرجام با عدم عمل به تعهدات خود تلاش نمود کشور را در شرایط رکود قرار دهد تا بستری برای ایجاد آشوبهای قومی و اجتماعی فراهم آورد. بر اساس اطلاعات موجود، آمریکاییها از مدتها قبل با ایجاد مرکزی ویژه در کاخ سفید برای بروز آشوب برنامه ریزی نموده بودند. در همین راستا چندی پیش «پایگاه خبری المانیتور» از یکی از مقامات کاخ سفید نقل قول کرد: «باید از رکود اقتصادی برای ایجاد شورشهای قومی و محلی به جهت تغییر ساختار نظام ایران استفاده کنیم.»
آمریکا، رژیم صهیونیستی و ال سعود از مدتها پیش گروهکهای ضدانقلاب و به ویژه منافقین و سلطنت طلبان را مأمور شبکه سازی برای ایجاد آشوب کرده بودند. از سویی در طی یک سال گذشته گروهک منافقین با حمایت رژیم آل سعود به ایجاد ستادی تحت عنوان «ستاد اجتماعی» با هدف شبکه سازی و تشدید نارضایتیهای اقشار وگوناگون اقدام نمودند. همچنین سلطنت طلبان نیز با حمایت آمریکاییها و صهیونیستها از بستر فضای شبکههای اجتماعی برای شبکه سازی آشوب حداکثر بهره را بردند. در این راستا اقدامات خرابکارانه گروه موسوم به «ری استارت» در به آتش کشیدن برخی از اماکن مذهبی و عمومی به عنوان مرحله تست و مانور این آشوبها تلقی میگردد.
شواهد و قرائن نشان میدهد که نظام سلطه برای مواجهه با جمهوری اسلامی، ۲ برنامه موازی و سناریوی مختلف را تحت عنوان پلان A. و پلان B. پیش بینی کرده بود:
۱- پلان A: براندازی و تغییر ساختار
این مدل که پیش از این در کشورهای سوریه و لیبی نیز اجرایی شده است در ۳ فاز هدایت و مدیریت میگردد. فاز ۱، ایجاد آشوب گسترده در کشور بوده و فاز ۲، تلاش برای تبدیل آشوب به عملیات مسلحانه جهت تسخیر و تصرف برخی شهرهای کوچک در پیرامون کشور بوده است. با مشغول سازی نیروهای امنیتی فاز ۳ این پلان یعنی اعزام تروریستهای خارجی به داخل کشور برای حرکت نظامی از پیرامون به سمت مرکز (کلان شهرها و تهران) به مرحله اجرا میرسید. تصریح «محمدبن سلمان»، ولی عهد آل سعود مبنی بر تصمیم به کشاندن جنگ به داخل ایران و نیز وعده ترامپ مبنی بر حمایت بزرگ ایالات متحده از اغتشاشگران در وقت مقتضی، قرائنی است که نشان دهنده تصمیم غرب برای پیاده سازی پلان A. در بستر آشوبهای اخیر است.
شایان ذکر است آمریکا، رژیم صهیونیستی و آل سعود به علت شکستهای پی در پی در منطقه و از روی استیصال و درماندگی بر مبنای محاسبات غلط، اقدام به اجرای زودهنگام طرح خود نموده و به همین دلیل دستآوردهای حداکثری در آن حاصل نشد. در توضیح این امر باید گفت: مناسب پنداشتن بستر اجتماعی و نیز توجه به تحرکاتی که در حوزه اعتماد زدایی و اعتبارزدایی از نظام و مسئولین در طی چند ماه گذشته انجام شد، منجر به جلو انداختن اجرای این سناریو گردید.
۲- پلان B: تغییر محاسبات ایران و تغییر رفتار
آشوبهای اخیر در هدف حداقلی را میتوان نوعی جنگ محاسباتی برای تغییر محاسبات، ایجاد اشتباه محاسباتی و در نهایت تغییر رفتار ایران دانست. در این خصوص باید گفت: مدل بازی آمریکایی ها، همچون یک دومینو طراحی شده بود که در طی آن برجام را به لبه پرتگاه سقوط برده و با ابزار تهدید به تشدید تحریمها تلاش میشد ایران به عقب نشینی و پذیرش برجام اروپایی با محوریت تروئیکا (فرانسه، انگلیس و آلمان) وادار گردد.
در این میان بروز آشوب و بی ثباتی در داخل ایران منجر به افزایش قدرت چانه زنی اروپاییها و تسلیم هرچه بیشتر طرف ایرانی میگردید. نکته قابل تأمل آن است که آشوبهای اخیر قبل از سفر مقامات فرانسوی بروز یافته و این خود به روشنی نشانگر تأثیر و تأثرات آشوبهای اخیر و سناریوی یاد شده است. بر اساس این پلان اگر جمهوری اسلامی ایران به سناریوی تحمیلی غرب، روی خوش نشان ندهد، با تحریمهای بیشتر غرب مواجه شده و واضح است که تحریمهای بیشتر، زمینه را برای ایجاد نارضایتی بیشتر و احتمال بروز آشوبهای احتمالی در آینده افزایش خواهد داد.
در همین راستا سایت آمریکایی ماه آلاباما Moon Of Alabama در گزارشی تحت عنوان «ایران؛ مأمورین تغییر نظام اعتراضات اقتصادی را ربودند!» در تحلیل آشوبهای اخیر مینویسد: «کودتا در ایران شانس کمی دارد. انقلاب رنگی در ایران تقریباً هیچ شانسی برای موفقیت ندارد. اما اگر آمریکا و اسرائیل نتوانند به هدفشان در براندازی نظام برسند، از حوادثی مانند اغتشاشات اخیر به عنوان مقدمهای برای تحریمهای بیشتر و اقدامات ضد ایرانی بیشتر استفاده خواهند کرد. حوادث اخیر تنها بخشی از یک پازل بزرگتر هستند.»
جمع بندی:
به هر روی آشوبهای اخیر با حضور مردم انقلابی به محاق رفت و میتوان گفت: ایجاد امنیت نرم مبتنی بر سرمایه اجتماعی در ایجاد ثبات و آرامش بر جامعه، تأثیر به سزایی داشته است. در این مقطع حساس، حضور مردم در تمامی نقاط کشور سرنوشت ساز است و بر محاسبات دشمن و تثبیت امنیت کشور مؤثر خواهد بود. برای جلوگیری از تشدید بحران و پیشگیری نسبت به آینده، لازم است اقداماتی همچون موارد ذیل در دستور کار قرار گیرد:
برطرف سازی محرکهای اقتصادی سیاسی با اتخاذ تدابیر درست
تلاش مضاعف برای حل برخی از مشکلات حاد معیشتی و اقتصادی مردم در بازه زمانی کوتاه مدت
جلوگیری از مداخله شبکههای اجتماعی خارجی در براندازی
اقدام متناسب نیروهای امنیتی و مردمی در مواجهه با آشوبگران