در یادداشت پیشین نگاهی گذرا به نظریهی جامعه شبکهای کاستلز و ارتباط آن با فضای مجازی داشتیم. در این یادداشت، مختصر مطالبی را در ارتباط با دو ویژگی اصلی جامعه شبکهای یعنی فرهنگ واقعیت مجازی و زمان بی زمان بیان میکنیم.
فضای سایبر نقطه تلاقی فرهنگهاست، در این فضا برای تعاملات فرهنگی هیچگونه محدودیتی وجود ندارد، محتواهای نمادین در این ارتباط و تلاقی فرهنگها نقش اصلی را ایفا میکنند.
محتواهای نمادین چنانکه در یادداشت پیشین اشاره شد به وسیله واسطههای الکترونی منتقل میشوند و هیچگونه مرزی هم به گرد خود ندارند.
از کارکردهای بسیار مهم و شاید ذاتی فضای وب انتقال اطلاعات و دادههاست، در این میان دادههای فرهنگی که به وسیلهی نمادها منتقل میشوند بیشترین تاثیرات را بر مخاطب و کاربر میگذارند.
فرهنگ واقعیت مجازی در جامعه شبکهای، به تدریج با استفاده از همین نمادها شبکههای سنتی ارتباط جمعی را مورد آسیب قرار میدهد و روابط بهنجار پیشین را تبدیل به روابط ناهنجار میکند و نمادهای فرهنگ مورد نظرش را به شیوهای نرم به مخاطب انتقال میدهند.
در فضای مجازی، مخاطب پیام و یا کاربر با محتواهای نمادین کثیری مواجه میشود که دائم در حال انتقال پیام و غلبه بر ذهن مخاطب میباشند و به همین دلیل نحوهی مواجهه با پیامهای نمادین در چنین فضایی برای حفظ حریم فرهنگ خودی مهم به نظر میرسد.
شبکههای اجتماعی، اتاقهای گفتگو، کلوپها و…همگی عاملان انتقال نماد در جامعهی شبکه ای به شمار میروند، نمادهای فرهنگی مورد استفاده در فضای مجازی به طور عام و شبکههای اجتماعی به طور خاص، شبکهای گسترده از پیامها را تشکیل میدهند که ذهن مخاطب را سمت و سو میبخشند.
جامعهی شبکهای به وسیله همین انتقال نمادها به تدریج فضای اصلی تعامل معرفتی را هم در اختیار خود میگیرد.
فضای تعاملات معرفتی تا پیش از ظهور و گسترش روزافزون رسانهها و فضاهای مجازی در اجتماعات و تعاملات و ارتباطات اجتماعی رودررو خلاصه میشد، دانش و اطلاعات هم به شیوهی انتقال کتبی و شفاهی گسترش مییافت.
در جامعه شبکهای نمادهای فرهنگی عامل اصلی انتقال معنا به شمار میروند و مخاطب دائم با این نمادها سروکار دارد، محتواهای نمادین به دلیل راحت الحلقوم بودن مخاطب را زیاد درگیر نمیکند و یک نوع رفتار خاص را به مخاطب تحمیل میکند، یک کاربر در طول روز با تعداد بیشماری از این محتواها روبرو میشود و بعضا خود را به تامل در ارتباط با آنها ملزم نمی بیند.
این امر در دراز مدت ممکن است به پذیرش ارتباطات نمادین زودگذر و تجلیات فرهنگ غالب در ذهن مخاطب منجر شود و سپس در رفتار روزمره اجتماعی وی بروز یابد.
در اینجاست که منابع معنایی فرهنگ خودی در برابر این تهدیدات از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است؛ در فضای تحرکات نمادین ضد فرهنگی، آموزههای فرهنگی انسان میتواند به عنوان یک هدایتگر، فرد را ارشاد و راهنمایی نماید.
در یادداشت پیشین گفتیم که مفاهیم زمان و مکان در جامعه شبکهای معانی تازهای پیدا کردهاند که با معانی سنتی آن در جوامع ما قبل مدرن و یا حتی صنعتی تفاوت بارزی دارد.
در فضای مجازی زمان فشرده است به عبارت دیگر در این فضا همه اتفاقات و رویدادها برخلاف فضای فیزیکی با سرعت بسیار تند به وقوع میپیوندند، برخلاف زمان در فضای فیزیکی که از خصلت رقومی و آنالوگ برخوردار است زمان در فضای مجازی دارای خصلت دیجیتالی میباشد.
زمان در فضای مجازی از خصلت حضورهای متکثر در آن واحد برخوردار است، در حالی که در فضای فیزیکی یک واحد خطی است و هر آنی جای آن دیگر را میگیرد.
فضای مجازی باعث کوتاه شدن فاصلهها و استقلال از مکان نیز گردیده و شخص محصور در مکان نیست، در فضای مجازی عده نامحدودی بصورت همزمان میتوانند در یک سایت یا وبلاگ حضور داشته باشند.
گرداب