اين اثر به موضوعاتي نظير جنگ و جنبههاي اقتصادي آن بر ايالات متحده و جنبههاي اقتصادي جنگ و تاثيرگذاريهاي آن بر اقتصاد كشورها ميپردازد.
كتاب حاضر دو هدف دارد؛ نخست ايجاد توانايي درك ارتباط علم اقتصاد با جنگاوري و دفاع ملي براي محققان و عامه مردمي كه به اقتصاد و علوم سياسي علاقمندند و با علوم اجتماعي و انساني مرتبطند. هدف دوم، ارائه ابزاري به استادان علم اقتصاد به منظور ايجاد توانايي براي عرضه كاربردهاي القا شده از مفاهيم اصلي علم اقتصاد در زندگي واقعي است.
اين اثر به سه فصل تقسيم شده است. فصل اول علم اقتصاد را براي اقتصادهاي
جنگي كاوش ميكند و فصل دوم كتاب به بررسي اين واقعيت ميپردازد كه چون
آمريكا همواره تاسيسات نظامي خود را حفظ ميكند، شروع يك جنگ كوتاه مدت
باعث بسيج گسترده و افزايش هزينههاي دولت ميشود و بخش سوم بر دلايل ديگري
از چرايي فقدان توانايي لازم جنگهاي فعلي براي جهش عملكرد اقتصادي يعني
ماهيت محدود و منحصر بهفرد جنگ مدرن تمركز ميكند.
اثر حاضر در سه فصل با عنوانهاي «تاثير اقتصادي جنگ»، «اقتصاد نظامي» و «اقتصاد موضوعات امنيتي» تدوين شده است.
در بخشي از كتاب با عنوان «قانون آهنين جنگ» آمده است: «اين قانون كه عمدتا از تجربه آمريكا در طول دو جنگ جهاني نشات گرفته است، ادعا ميكند جنگ براي اقتصاد خوب است. منطق اين قانون ساده است. براي زدو خورد در يك جنگ، دولت بايد ارتش را گسترش داده و تسليحات توليد كند. هر دوي اين وظايف مردم را به طور مستقيم در نيروهاي مسلح يا در كارخانه توليد سلاح مشغول به كار ميكند.»
از بخشهاي گوناگون اين اثر ميتوان به اقتصاد جنگ در تئوري، مواردي كه قانون آهنين جنگ را تاييد ميكند، مخارج دفاعي و اقتصاد، نيروي كار نظامي، تهيه و تدارك تسليحات، جنگهاي داخلي كشورهاي در حال توسعه، تروريسم و تكثير سلاحهاي كشتار جمعي اشاره كرد.