یورام عبدالله وایلر می نویسد : به مردم امریکا «آموخته شده» که اسلام میانه رو شاید مشکلی نداشته باشد اما مسلمانان در هر جایی که هستند باید با دقت زیر نظر قرار بگیرند زیرا، بر اساس هراس افکنی رسانهها، اسلام افراطی، عامل ایجاد کننده تروریسم است؛ و ایران، که یک کشور شیعه است، ثبات «جامعه بین المللی» را با برنامه هستهای خود تهدید میکند.
* افسانه ۱- دموکراسی و حقوق بشر در امریکا
امریکا چیزی دارد که من از آن به عنوان «دموکراسی ظاهری» یاد میکنم. در حقیقت پدران به اصطلاح بنیانگذار امریکا به شدت نگران این بودند که دموکراسی محض در این کشور منجر به هرج و مرج و بیثباتی گردد. جیمز مدیسون که با لقب «پدر قانون اساسی» امریکا شناخته میشود، نوشته است «دموکراسیها همواره عامل اغتشاش و درگیری بودهاند؛ و همواره با امنیت شخصی و حق مالکیت افراد ناسازگاری داشتهاند؛ دموکراسیها به طور کلی عمر کوتاه و پایان خشونت باری داشتهاند».
از همین رو، در اصل چهارم از بخش چهارم قانون اساسی امریکا «قالب جمهوری برای دولت» ایالات امریکا در نظر گرفته شده است و کلمه دموکراسی حتی یک بار هم در این قانون به کار نرفته است.
مردم امریکا حتی این حق را ندارد که رئیس جمهور خود را به طور مستقیم انتخاب کنند. اصل دوم بخش اول قانون اساسی امریکا دستور میدهد رئیس جمهور باید توسط هیاتهای انتخاباتی ایالتی انتخاب شود و در اصل ِ اول بخش سوم این قانون نیز آمده است سناتورها باید «توسط قوه مقننه» هر ایالت انتخاب شوند. در مقابل، رئیس جمهور ایران با رای مستقیم مردمی انتخاب میشود و در کارنامه جمهوری اسلامی حتی این را داشتهایم که یک انتخابات ریاست جمهوری ۱۰ نامزد داشته باشد.
*افسانه شماره ۲: حمایت امریکا از دموکراسی در خاورمیانه
در خط مقدم کشورهای «دموکراتیک» تحت حمایت امریکا در خاورمیانه، عربستان سعودی است؛ کشوری که یکی از سرکوبگرترین رژیمهای روی کره خاکی را دارد و در عین حال یکی از متحدان نزدیک امریکا و از بزرگترین مشتریان صنایع نظامی و جنگی این کشور است. عربستان سعودی کارنامهای سیاهی از موارد نقض حقوق بشر دارد و نیازی به گفتن ندارد که پادشاهی خودکامه این کشور علنا از فرقه تندرو و مهلک وهابیت که برداشتی مرتجعانه از اسلام دارد، حمایت میکند؛ فرقهای که آشکارا مسلمانان شیعه در آن مرتد دانسته میشوند. و همچنین سلفیون تحت حمایت امریکا و عربستان بودند که به دفتر کاردار ایران در قاهره حمله کرده و فریاد میزدند که «روابط با ایران را عادی نکنید.» به نظر میرسد که محور امریکا/سعودی در مصر نیز سرگرم شعله ور کردن احساسات ضد ایرانی است.
در حالی که اکنون ادعا میکند دموکراسی را برای کشور عراق به ارمغان آورده است، این خود امریکا بود که در وهله اول صدام را بر مردم عراق تحمیل کرد. سازمان اطلاعات مرکزی امریکا (سیا) با در اختیار گذاشتن فهرستی از افراد مظنون به حمایت از کمونیسم برای بعثیها، به صدام و رژیم بعث در کودتای سال ۱۹۶۳ و کشتار هزاران عراقی کمک کرد. بدتر اینکه امریکا در پایان جنگ خلیج فارس به صدام اجازه داد گارد ریاست جمهوری خود را علیه شیعیان بتازاند و دهها هزار نفر را بکشد؛ در پی این تاخت و تاز بیش از ۷۰ هزار نفر به ایران فرار کردند.
در سرتاسر خاورمیانه، خود مردم در فرایندی که «بهار عربی» نامیده شد، علیه دیکتاتورهای تحت حمایت امریکا شوریدند؛ این فرایند از تونس آغاز شد و گستره آن به مصر، یمن، بحرین، عربستان سعودی و کشورهای دیگر رسید. در نتیجه آغاز این فرایند، تلاشهای امریکا برای «کنترل آسیب» جهت سرکوب دموکراسی در خاورمیانه بیش از همیشه شدت گرفت.
۱ – در ابتدا، امریکا به «متحدان» سعودی خود اجازه داد که به بحرین، میزبان ناو پنجم نیروی دریایی امریکا حمله کرده تا اعتراضات مسالمت آمیز و دموکراتیک مردم این کشور علیه حمد بن عیسی آل خلیفه را سرکوب کنند. در مقابل، سعودیها اتحادیه عرب را واداشتند که از حمله ناتو (بخوانید بازوی نظامی پنتاگون در اروپا) به لیبی حمایت کند.
۲ – سپس امریکا برای مهار انقلاب در مصر وارد عمل شد. با وجود اینکه حسنی مبارک، دیکتاتور بیرحم مصر قدرت را از دست داده، به نظر میرسد رئیس جمهور جدید «اسلامگرای» این کشور خود را به غرب فروخته است؛ این امر را میتوان از اعطای یک جنگنده اف-۱۶ از سوی امریکا به آن کشور و اعلام حمایت از وی «تا زمانی که به فرایند دموکراتیک پایبند باشد،» حدس زد.
3- پس از آن امریکا از بیم گسترش انقلابهای دموکراتیک، با ملک عبدالله، پادشاه عربستان به توافقی رسید که بر اساس آن قدرت از علی عبدالله صالح، رهبر فاسد یمن که دستِ امریکاییها را در انجام حملات پهپادی باز گذاشته بود، به عبدربه منصور هادی، معاون وی انتقال پیدا کرد.
۴ – در پایان، بشار اسد، رئیس جمهور سوریه هدف امریکا قرار گرفت چرا که وی متحد ایران و حزب الله دانسته میشود و موضعی سخت ضد صهیونیستی دارد.
از آنجا که امریکا و متحد صهیونیست این کشور نتوانستند جنبش مقاومت لبنان را در سال ۲۰۰۶ شکست دهند، نیروهای واسطهای سعودی/امریکایی وهابی از قطر برای ایجاد یک جنگ «داخلی» فرا خوانده شدند؛ جنگی که قربانیان اصلی آن مردم سوریه هستند. اتحادیه عرب حتی این جسارت را به خود داد که کرسی سوریه را به «مخالفان» دولت این کشور تقدیم کند یعنی یک رژیم «در تبعید» که دست نشانده امریکاست. این گروه هم اکنون در قطر یک سفارتخانه دارد. همانند وضعیت سیاهپوستان و مردم بومی در امریکا در زمان تنظیم قانون اساسی این کشور، به مردم سوریه نیز این حق داده نشده که در مورد آینده خود تصمیم گیری بکنند.
بنابراین، امریکا در حالی که ادعا میکند، حامی دموکراسی است، آشکارا و به شدت سرگرم این است که جنبشهای دموکراسی خواهانه چه در داخل و چه در خارج را سرکوب کند. همانطور که گلن گرینوالد مینویسد، «در حقیقت، بین دموکراتیک بودن یک کشور در جهان اسلام و نزدیکی آن کشور به امریکا رابطه معکوس وجود.» بر اساس معیارهای گرینوالد، ایران دموکراتیک ترین کشور در منطقه است.
*افسانه شماره ۳: امریکا حامی حقوق بشر
بر اساس ماده اول اعلامیه جهانی حقوق بشر سازمان ملل «تمام انسانها آزاد متولد میشوند و از حقوق و منزلت یکسانی برخوردارند. انسانها از نعمت عقل و وجدان برخوردارند و باید در قبال یکدیگر با روحیه برادری برخورد کنند.» در مقابل، اصل اول بخش دوم قانون اساسی امریکا به روشنی میگوید که دولت این کشور نماینده چه کسانی است: انسانهای آزاد (بخوانید زمینداران سفید پوست)؛ ظاهرا سیاهپوستان سه پنجم یک انسان به شمار میروند و مردمان بومی نیز در تعریف انسانیت نمیگنجند.
جا دارد در رابطه با امریکا و مسئله حقوق بشر، عدالت و منزلت انسانها به مسائل زیر اشاره شود:
۱ – کشور امریکا در پی ریخته شدن خون ۱۰ میلیون (یا بر اساس بعضی تخمینهای دیگر، ۱۹ میلیون) انسان بومی ایجاد شد.
۲ – امریکا بیشترین زندانی در سراسر جهان را دارد و امکان حبس یک جوان سیاهپوست در این کشور ۶ برابر بیشتر از امکان حبس یک جوان سفید پوست است. رنگین پوستان ۶۵ درصد زندانیان امریکا را تشکیل میدهند.
۳ – دولت امریکا به طور مکرر از روشهای مختلف شکنجه مانند القای حس غرق شدگی، محرومیت از خواب، تحقیر، عریان سازی، پوشاندن سر زندانی و دیگر روشهای بیرحمانه علیه زندانیان در گوانتانامو، ابو غریب؛ بگرام و دیگر زندانهای خود استفاده کرده است.
۴ – امریکا دارای اقتصادی است که باعث شده این کشور از جنگ جهانی دوم دست کم ۱۰ بار با رکود اقتصادی روبرو شود و دست کم ۳.۵ میلیون نفر از مردم این کشور بیخانمان هستند؛ طبقه متوسط امریکا در حال کاهش است و بیشترین نابرابری درآمدی را در میان به اصطلاح دموکراسیهای غربی دارد.
۵ – حدود ۵۰ میلیون امریکایی تحت هیچ بیمه درمانی نیستند و در امریکا یک بیمه درمانی فراگیر برای شهروندان این کشور وجود ندارد. شهروندان امریکایی به طور متوسط دو برابر بیش از دیگر شهروندان کشورهای غربی حق بیمه درمانی پرداخت میکنند.
۶ – امریکا سالانه ۷۰۰ میلیارد دلار هزینه جنگهای خود میکند و این در حالی است که این رقم تقریبا برابر با جمع هزینه نظامی باقی کشورهای جهان است؛ در عین حال سیاستمداران این کشور اصرار دارند که یک بیمه درمانی فراگیر بسیار پر هزینه است.
۷ – شرکتها و اعضای کنگره در امریکا بیش از شهروندان عادی در رابط با مسئله انتخابات قدرت نفوذ دارند.
8 – جامعه امریکا مسلح ترین جامعه جهان است و به ازای هر صد شهروند امریکایی، ۹۰ سلاح گرم وجود دارد و بیش از نیمی از سلاحهای گرم کوچک تولید شده در جهان، در امریکا خریداری میشوند. هندوستان با فاصله زیادی از امریکا در رتبه دوم قرار دارد؛ از هر ۱۰۰ شهروند هندوستانی ۴ نفر سلاح گرم دارند.
با توجه به مسائل و آمار ذکر شده، روشن است که امریکا نگران حقوق شر، عدالت و منزلت انسان نه تنها در کشورهای دیگ بلکه حتی در خاک خود نیز نیست.
*افسانه شماره ۴: ایران هستهای تهدید جامعه بین الملل
ایران یک کشور صلح طلب است و از سال ۱۷۳۸ میلادی به هیچ کشوری حمله نکرده است؛ آخرین بار، نادر شاه افشار بود که به هند حمله کرد؛ این در حالی است که امریکا، همانند متحد صهیونیست خود از بدو تاسیس تقریبا به صورت مستمر در جنگ بوده است. یکی از همکاران پاکستانی من میگوید «فکر نمیکنم ایرانیها نفرت ورزیدن را بلد باشند.» این در حالی است که امریکا، به عنوان اولین استفاده کننده از سلاح اتمی، بیش از ۵ هزار کلاهک هستهای در زراد خانه اتمی خود دارد و در عین حال همراه با متحد صهیونیست خود ایران را که هیچ سلاح اتمی در اختیار ندارد، متهم میکند که «بزرگترین تهدید برای صلح جهانی است.»
ایران از سال ۱۹۵۳ هدف امریکا قرار گرفته است. شاه که با پلیس مخفی خود موسوم به ساواک علیه مردم ایران وارد جنگ شده بود، در حقیقت در پی کودتای سال ۱۹۵۳ که منجر به سقوط دولت منتخب محمد مصدق، نخست وزیر وقت ایران شد، به روی کار آمد. این حاکم ستمگر، تحت حمایت امریکا دهها هزار نفر از مردم کشور خود را کشت و این در حالی بود که امریکاییها چشمان خود را به روی اقدامات وی بسته بودند و تنها زمانی چشمانشان به روی حقیقت باز شد که دانشجویان خشمگین ایرانی در نوامبر ۱۹۷۹ سفارت امریکا را تسخیر کردند.
آنچه در پی این حادثه آمد، ۳۴ سال تحریمهای خصمانه اقتصادی، حمایت از صدام علیه ایران، سرنگون کردن هواپیمای مسافربری ایران و قتل ۲۹۰ از سرنشینان آن و حملات امریکا به کشورهای عراق و افغانستان در همسایگی ایران بود که در پی آن هزاران نفر به ایران فرار کردند. و اکنون تحریمهای بیشتری علیه ایران اعمال شده و اتهامات کذبی در مورد برنامه صلح آمیز انرژی هستهای این کشور مطرح شده است. ایران همچنین با تهدید حمله نظامی نیز روبرو شده است.
بر اساس یک تحقیق جدید، حمله احتمالی به تاسیسات هستهای ایران منجر خواهد شد که ۸۵ هزار نفر از مردم این کشور جان خود را از دست بدهند؛ مردمی که هم اکنون نیز با تحریمها دست و پنجه نرم میکنند؛ و این در حالی است که این تحریمها ساز و کار مشخصی در مورد معاملات کالاهای مجاز مانند دارو و مواد با «قابلیت مصرف دوگانه» ندارند. به عنوان مثال، دسترسی به فلوراید خمیر دندان در ایران تقریبا غیر ممکن است زیرا این ماده «قابلیت کاربرد دوگانه» دارد و در ساخت اورانیوم هکزافلوراید نیز مورد استفاده قرار میگیرد.
دیگر اقدامات امریکا در راستای بیثبات سازی ایران شامل موارد زیر میشود:
۱- کنگره امریکا در سال ۲۰۰۶ قانون «آزادی و حمایت ایران» را تصویب کرد. به موجب این قانون ۱۰ میلیون دلار به گروههای مخالف دولت ایران اختصاص داده میشود.
۲- جرج دبلیو. بوش، رئیس جمهور وقت امریکا در سال ۲۰۰۷ میلادی ۲۰۰ میلیون دلار را برای عملیات مخفی جهت ایجاد ناآرامی در ایران اختصاص داد.
۳- سازمان سیا از گروه شبه نظامی موسوم به جندالله که بارها ایران را هدف حملات خود قرار داده، حمایت کرده است.
۴- امریکا از سازمان تروریستی منافقین و گروه پژاک در کردستان را حمایت مالی کرده و به اعضای آنها آموزش نظامی داده است.
*افسانه شماره ۵: اسلام مروج خشونت
بیش از یک میلیارد نفر در سراسر جهان پیرو دین اسلام هستند و یا به عبارت دیگر مسلمان هستند. کلمه مسلمان لفظا به معنای کسی است که تسلیم شده و اشاره به این دارد که یک مسلمان، تسلیم اراده خداوند یا الله است. در بین سه مذهب ابراهیمی ِ مسیحیت، یهودیت و اسلام، خالص و ناب ترین شکل توحید توسط اسلام ارائه میشود.
در حقیقت، اسلام پایه و اساس نوعی برادری و اخوت جهانی را تشکیل میدهد. به همین دلیل است که اسلام به سرعت رشد کرده است؛ این دین به مردم امید میدهد که خود را از چنگال برده داری، چه اقتصادی باشد و چه فیزیکی، نجات دهند. خداوند در آیه ۱۳ سوره مبارکه الحجرات میفرماید:
« ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیرهها و قبیلهها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید، (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامیترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست، خداوند دانا و آگاه است»
ارائه تصویر دقیق و درست از اسلام در رسانههای غربی به ندرت به چشم میخورد. زمانی که مقتدی صدر در راس اخبار بود، رسانههای غربی همواره وی را با عنوان «یک روحانی شیعه تندرو و ضد امریکایی» توصیف میکردند و هرگز عبارت یک روحانی اسلامی در مورد وی به کار گرفته نمیشد. این امر در مورد آیت الله خمینی (ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی نیز صدق میکند. آیا یک روایت «منصفانه و متوازن» از امام خمینی (ره) در رسانههای غربی وجود دارد؟ پاسخ روشن است: خیر.
نتیجه گیری: حقیقت در مقابل افسانه پردازی
امریکا در حقیقت یک کشور هستهای و امپریالیست با رهبرانی متفرعن و متکبر است که شهروندان خود را با کمک افسانه پردازی رسانههای خود میفریبند. نه ایران، نه اسلام و هیچ یک از گروههای اسلامی بلکه خود امریکا بزرگترین تهدید برای صلح جهانی ست و از آنجا که تعداد کمی از هموطنهای امریکایی من حقیقت را میدانند، وظیفه من است که به عنوان یک مسلمان حقیقت را در مورد این افسانهها را بیان کنم.
آمریکا؛ نگاه نو