روز دوشنبه، بیست و هفتمین اجلاس سران کشورهای عربی، در «نواکشوت» پایتخت موریتانی با همان نتایج کلیشه ای به کار خود پایان داد و بیانیه اختتامیه این نشست نیز خوانده شد. گزارش ها حاکی از آن است که در این نشست، اعضا بر سر قرائت بیانیه پایانی اختلافات زیادی با یکدیگر داشتند که یکی از مهم ترین آنها، گنجاندن بندهای ضد ایرانی در بیانیه بود.
به گزارش پایداری ملی، قرار بود اجلاس سران اتحاديه عرب در كشور مغرب برگزار شود؛ اما «ملك محمد»، پادشاه مغرب از ميزباني اين اجلاس منصرف شد و با عذرخواهي بيانيهاي صادر كرد تا دلايل انصراف خود را اعلام كرده باشد. در این نشست، هشت تن از رؤسا و رهبران عرب حضور داشتند و چهارده رهبر دیگر به دلایلی در این نشست حضور نیافتند.
سلمان بن عبدالعزیز، پادشاه عربستان، عبدالفتاح سیسی، رئیسجمهور مصر، عبدالعزیز بوتفلیقه، رئیسجمهور الجزایر، سلطان قابوس، پادشاه عمان از جمله غایبان این نشست بودند. تمیم بن حمد آل ثانی، امیر قطر نیز روز دوشنبه پس از پایان جلسه افتتاحیه، نواکشوت را ترک کرد و به کشور خود بازگشت.
نکته جالب این نشست ـ که به نظر می رسد نمایشی بودن و بحرانی شدن وضعیت اتحادیه عرب را بیش از پیش نشان می دهد ـ این بود که حتي عبدالفتاح السيسي، رئيسجمهور مصر هم در این نشست حضور پیدا نکرد تا بنا بر پروتكل مرسوم و به عنوان رئيس اجلاس قبل، رياست بيست و هفتمين اجلاس را به «محمد ولد عبدالعزيز»، رئيسجمهور موريتاني واگذار كند!
شايد بتوان گفت، مهمترين اتفاق اين كنفرانس، رونمايي از احمد ابوالغيط به عنوان دبير كل تازه اتحاديه عرب به جاي نبيل العربي بود و جز اين چيز ديگري ديده نشد، مگر تأييد دلايلي كه ملك محمد پيش از اين براي انصراف خود از ميزباني اجلاس مطرح كرده بود.
اولين دليل ملك محمد مربوط ميشد به چالشها و نيازهاي امروز جهان عرب كه به گفته او، سران اتحاديه عرب در اجلاس خود، موفق به اخذ تصميماتي در سطح مقتضيات كشورهاي عضو و انتظارات ملتهاي عرب نميشوند. اين لحني محترمانه بود از واقعيت نمايشي اجلاس سران اين اتحاديه كه در تاريخ هفتاد ساله آن ديده شد، به نحوي كه آنها طي اين مدت طولاني نتوانستهاند كوچكترين گامي در برآورده كردن منافع ملل خود بردارند.
از طرف ديگر، دو دستگيها و اختلافات بين اين رهبران آن قدر جدي بوده كه همواره خود را در اجلاس سران نشان بدهد و ملك محمد هم به همين دليل حاضر به ميزباني اين اجلاس نباشد. او در بيانيه خود بر اين موضوع انگشت گذاشت و گفت، «سران كشورهاي عرب ديگر نبايد به شناسايي واقعيت تلخ دودستگي و اختلافات در جهان عرب بسنده كنند».
در واقع رهبران جهان عرب در هفت دهه گذشته و در حالي گرد هم ميآمدند كه اختلاف و حتي دشمني بين آنها پنهان شدنی نبود و نمونه بارز آن در اجلاس سران 1990 در بغداد بود. صدام در حالي ميزبان اجلاس بود و از امير كويت استقبال ميكرد كه براي حمله و اشغال اين اميرنشين عربي نقشه ميكشيد و چند ماه بعد هم نقشه خود را عملي كرد.
اختلافات میان اعضای اتحادیه عرب را نیز می توان به خوبی در اجلاسی که گذشت، مشاهده کرد. آن ها علاوه بر اختلافات درونی که با یکدیگر داشتند، بر سر موضوعات منطقه ای دیگری از جمله سوریه، یمن و آنچه دخالت ایران در کشورهای عربی و «تروریسم» بودن حزب الله خوانده اند، نیز اختلافات جدی با یکدیگر داشته اند.
در همین راستا، روز یکشنبه، یک روز پیش از برگزاری نشست نهایی، کمیتهای چهارجانبه شامل عربستان، امارات، بحرین و مصر و با حضور دبیرکل اتحادیه عرب تشکیل شد و در بیانیهای خصمانه جهت حاکم کردن جو ضد ایرانی در نشست پایانی، بار دیگر ادعاهای عربستان و حامیانش درباره دخالت ایران در کشورهای عربی را مطرح کردند.
در این بیانیه که به عنوان «مشاهدات» در اختیار شورای اتحادیه قرار گرفته بود، اعضای کمیته، ایران را متهم کردند که از «گروههای تروریستی» حمایت میکند و در سطحی گسترده در امور کشورهای عربی «مداخله» میکند. این بیانیه نامتعارف علاوه بر تکرار ادعاهایی درباره جزایر سه گانه ایرانی در خلیج فارس، از تهران خواسته تا «واقعاً به حسن نیتی که آن را تبلیغ میکند و آرزوی کلامی افزایش روابط با کشورهای عربی عمل کند».
این در حالی است که در همان روز يكشنبه، سخنگوي اتحاديه عرب به صراحت گفته بود که درباره دخالت ايران در امور كشورهاي عربي و همچنین «تروریسم» خواندن حزب الله، ميان كشورهاي عربي اختلاف نظر وجود دارد.
در همین زمینه، «تمام سلام» نخستوزير لبنان هم پيش از شركت در نشست اتحاديه عرب در موريتاني گفته بود كه در صورت مطرح شدن مسأله حزبالله در اين نشست، از مقاومت لبنان حمايت خواهد كرد.
او گفت: «بيروت با هرگونه بيانيه كه حزبالله را «گروهي تروريستي» بخواند و ايران را به دخالت در امور داخلي كشورهاي عربي متهم كند، مخالفت خواهد كرد».
از طرف دیگر، هرچند در بیانیه پایانی بندهای تکراری ضد ایرانی به چشم می آمد، گزارش ها حاکی از آن بود که عراق و لبنان به صورت جدی با بندهای ضد ایرانی بیانیه مخالفت کردند؛ به طوری که عراقی ها تأکید کردند به جای متهم کردن ایران به دخالت در امور داخلی کشورهای عربی، اتحادیه عرب باید به ترکیه برای بیرون راندن نیروهایش از خاک عراق فشار آورد.
در مورد اختلاف نظر میان اعضای اتحادیه عرب در این اجلاس به مانند اجلاس های قبل نیز «محمد محمود ودادي» مقام ديپلماتيك سابق موريتانيايي نیز گفت، بعید می داند اين دور از نشست اتحاديه عرب به دليل عدمتوافق كشورهاي مشاركتكننده بر سر بسياري از مسائل، دستاورد جديدي داشته باشد.
ودادي به سي.ان.ان گفت: «اتحاديه عرب از مشكلات زيربنايي رنج ميبرد، به ويژه در مورد آنچه آن را پراكندگي عربها در مورد سوريه، عراق و يمن ميدانيم».
یکی دیگر از موارد اختلافی مسأله فلسطین بود. در حالی که برخی از اعضای این اتحادیه نظیر عربستان، امارات، بحرین و مصر به دنبال تحریک دیگر اعضا برای گنجاندن بندهای ضد ایرانی در بیانیه پایانی و محوریت قرار دادن به ادعاهای خود مبنی بر دخالت ایران در امور داخلی کشورهای عربی بودند، برخی دیگر نیز بر لزوم اهتمام جدی به مسأله فلسطین تأکید کرده بودند.
نکته قابل تأمل آنکه، موضوع فلسطين دليل اوليه و اصلي تشكيل اتحاديه عرب در سال 1946 بود و اجلاسهاي بعدي بيروت در سال 1956، قاهره در سال 1964 و خارطوم در سال 1967 هم بر محور همين موضوع تشكيل شدند و در اجلاس خارطوم سه اصل «نه به صلح»، «نه به گفتوگو» و «نه به رسميت شناختن اسرائیل» به تأييد سران رسيد. حالا وضعيت به جايي رسيد كه حمايت از ملت فلسطين، تنها به يك لفاظي صرف در اجلاس سران تقليل يافته و به جاي آن، چشم بيشتر رهبران عربي به اسرائیل است تا آنجا كه در زمانی که نشست اتحادیه عرب در حال برگزرای بود، هیأتی عربستانی به ریاست «انور عشقی» به اسرائیل سفر می کند و از لزوم بهبود روابط با اسرائیل سخن می گوید.
ملك محمد پادشاه مغرب نیز در بيانيه خود گفت: «ما نميخواهيم در كشورمان اجلاسي در سطح سران برگزار كنيم كه نتواند خدمتي به دفاع از مسأله اول اعراب و مسلمانان يعني مسأله فلسطين و قدس بكند، به ويژه كه شهركنشيني اسرائيل در اراضي فلسطين اشغالي همچنان ادامه دارد و نقض حرمت اماكن مقدس مسلمانان همچنان مستمر است و شمار كشتهها و زندانيان فلسطيني رو به افزايش است».
بعد از برگزاری نشست اخیر، بسیاری از تحلیلگران جهان عرب گفته اند که دیگر موجودیتی به نام اتحادیه عرب وجود ندارد که ملت های عربی بخواهند بدان امید داشته باشند. هدف عمده اتحادیه مسأله فلسطین بود که دیگر مسأله اصلی کشورهای عربی نیست و به همین دلیل نیز این اتحادیه با بحرانی به وسعت فروپاشی مواجه شده است. در واقع، دولت های عربی اگر به خاطر حفظ اعتبار و حیثیتشان نبود، در همین اجلاس مرگ اتحادیه را اعلام می کردند.
در همین رابطه، «عمر عياصره» نويسنده نشريه «السبيل» اردن پيشبيني كرده بود كه اجلاس سران عرب نتايج قابل ذكري نداشته باشد و شكست بخورد.
وي نوشته بود: «اجلاس سران عرب به طور قطع شكست خواهد خورد و اميدي به آن نميرود. نقاط عطفي در آن به چشم نميآيد؛ اما آنچه از درد و رنج اين امر ميكاهد اين است كه ملتهاي جهان عرب ديگر توجه و اهتمامي به آن ندارند».
عبدالمنعم المشاط از روزنامه الشروق مصر نيز با طعنه به اوضاع داخلي جهان عرب تأكيد كرد كه «ما در زماني غيرعربي زندگي ميكنيم».
خبرگزاري «اخبار فوري» موريتاني نیز روز سه شنبه از جزئيات اصلي غيبت رهبران عرب در بيست و هفتمين نشست سران کشورهاي اتحاديه عرب پرده برداشت و نوشت: «برخي رهبران عرب خليج فارس که نامشان ذکر نشد تلاش داشتند تا مشارکت هيات هاي عربي در سطح بالايي صورت نگيرد و این نشست شکست بخورد».
اين خبرگزاري در گزارشي نوشت: «در دقايق پاياني اطلاعاتي را به دست آورده است که نشان مي دهد برخي از کشورهاي عضو شوراي همکاري خليج فارس حمايت خود از برگزاري نشست سران اتحاديه عرب در نواکشوت را متوقف کرده اند».
از سوی دیگر باید گفت: وقتی سران کشورهای موسس اتحادیه عرب همچون عربستان و مصر حاضر به حضور در نشست های این اتحادیه نیستند، چه انتظاری زیادی می توان از این اتحادیه و نشست های آن داشت؟ به نظر می رسد، این نشست بیش از هر چیز انعکاس یک بحران جدی در این اتحادیه و فروپاشی احتمالی آن باشد و به همین دلیل بود که اعضای اصلی و موسس آن نیز حاضر نشدند در نشست روز دوشنبه آن حضور یابند.