۱-هنوز منبع بزرگ تامین سوخت های فسیلی جهان است؛
۲-منبع الهام بخش جهان اسلام است؛
۳-موقعیت ژئوپلیتیکی و حلقه اتصال برخی مناطق استراتژیک جهان است؛
۴-حوزه رقابت قدرت های بزرگ به شکل تاریخی بوده و هست؛
۵-سطح بالای تعارضات و تناقضات قومی، مذهبی و سرزمینی در این منطقه؛
مجموعه عوامل فوق موجب شده است تا وضعیت ثبات و امنیت در منطقه خلیج فارس همواره با پیچیدگی هایی همراه باشد و هنوز نمی توان چشم انداز امنیتی روشنی را برای این منطقه ترسیم کرد.
با این وجود، در گزارش حاضر به دنبال تبیین روندهای جدیدی هستیم که منجر به بازتولید چالش های امنیتی جدید در منطقه خلیج فارس شده اند. این چالش ها نتیجه تحولاتی می باشند که در حوزه هایی مانند تغییر در ماهیت منابع تهدید، جا به جایی در اتحادها و ائتلاف ها، افزایش نقش بازیگران مداخله گر منطقه ای و بین المللی و … به وقوع پیوسته اند.
مهم ترین تحولی که امروزه در کانون توجه تحلیل گران مسایل خلیج فارس قرار گرفته بحث وقوع انقلاب ها و خیزش های اسلامی است. اگر چه ماهیت این انقلاب ها در کشورهای منطقه متفاوت می باشد، اما به نظر می رسد این انقلاب ها در نخستین تاثیرشان موجب ایجاد جا به جایی در «منابع تهدید» برای کشورهای خاورمیانه و به ویژه حوزه خلیج فارس شده اند؛ چرا که حکومت های منطقه متوجه این موضوع شده اند که که تهدید اصلی آن ها دارای ماهیت اجتماعی و ریشه درون زا دارد. در این راستا، به نظر می رسد میزان نا امیدی ها از ساختارهای سیاسی موجود در میان ملت های منطقه به شدت افزایش یافته و این امر بر الگوی مشارکت سیاسی مردم تاثیرگذار بوده است.
ضمن این که یکی از مولفه های بسیار مهمی که بیانگر آغاز گذار از نظم سنتی منطقه ای در خلیج فارس می باشد، تغییراتی است که در حوزه افزایش یا کاهش نقش برخی بازیگران منطقه ای و بین المللی مداخله گر به وقوع پیوسته است. در ذیل به برخی از این جا به جایی ها اشاره می شود:
۱-سقوط مبارک در مصر موجب شد تا این فرضیه قوت گیرد که کشور مصر مانند گذشته قادر به اجرای نقش همراهی استراتژیک با سیاست های کشورهای عربی حوزه خلیج فارس نخواهد بود.
۲-بازیگر جدیدی مانند ترکیه تلاش می کند تا سیاست های خود را با کشورهای قطر و عربستان در برخی مسایل نزدیک و همراه سازد.
۳-کشور قطر به عنوان یک کنش گر جدید در منطقه بسیار فعال شده است.
۴-روسیه جدید با اتخاذ سیاست های فعال تر در موضوعات خاورمیانه سعی می کند بر میزان نفوذ خود در این منطقه بیفزاید. برخی کارشناسان این پدیده را به منزله تغییرات جدی در راهبردهای خاورمیانه ای روسیه می دانند.
۵-عراق الزاما در چهارچوب معادلات امنیتی مطلوب آمریکا و یا حتی بر پایه ناسیونالیسم عربی در منطقه حرکت نمی کند.
۶-بحرین به عنوان یکی از اعضای شورای همکاری خلیج فارس تحت تاثیر بیداری اسلامی قرار گرفته و از این جهت تبدیل به عامل افزایش شکاف در روابط جمهوری اسلامی ایران با شورای همکاری خلیج فارس شده است.
در عین حال، افزایش تقابل های ژئوپلیتیکی ایران و عربستان به عنوان مولفه جدید در افزایش فضای امنیتی حوزه خلیج فارس به شدت مورد توجه نظریه پردازان روابط بین الملل قرار گرفته است. دو کشور ایران و عربستان به شکل تاریخی نقش محوری را در ایجاد امنیت و ثبات منطقه خلیج فارس بر عهده دارند. به همین دلیل میزان دوری یا نزدیکی دو کشور مزبور در روندهای منطقه ای خلیج فارس بسیار تاثیرگذار است. این در حالی است که طی سال های اخیر وقوع برخی تحولات موجب افزایش وزن ژئوپلیتیکی ایران شده و در مقابل، عربستان در بسیاری از حوزه های سنتی خود با کاهش وزن مواجه شده است. به همین دلیل عربستان سعی کرده است تا از طریق باز کردن حوزه های جدید امنیتی قدرت منطقه ای ایران را به چالش گیرد.
از طرف دیگر، راهبرد جدید آمریکا و میزان مسئولیت پذیری امنیتی این کشور در قبال مسایل خلیج فارس به طور جدی بر رویکردهای امنیتی منطقه خلیج فارس موثر می باشد. در این راستا، کارشناسان معتقدند تمرکز استراتژیک آمریکا بر مسایل آسیا- پاسیفیک برای شکل دادن به تحولات این منطقه مستلزم کاهش تعهدات و مسئولیت های آمریکا در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس می باشد. با این وجود، آمریکا هنوز برای حفظ منافع راهبردی اش در منطقه خلیج فارس نیازمند حداقل کردن نفوذ منطقه ای ایران است؛ چرا که سیاست تامین امنیت انرژی، حمایت از رژیم صهیونیستی، نگرانی از رشد اسلام سیاسی و … جزء لاینفک راهبردهای منطقه ای آمریکاست.
در این راستا، «ژئوپلیتیک شیعه» به عنوان گفتمان غربی که از سال ها پیش با هدف کنترل سیاست های منطقه ای جمهوری اسلامی ایران و شکست محور مقاومت مطرح شد، امروزه بیش از گذشته مورد توجه قرار گرفته است؛ چرا که در این گفتمان تلاش می شود بسیاری از واقعیت های منطقه در چهارچوب اختلافات مذهبی و طایفه ای تئوریزه شود.
از طرف دیگر، به نظر می رسد الگوی سنتی ائتلاف میان کشورهای عربی خلیج فارس با قدرت های فرامنطقه ای هنوز ادامه دارد. حتی به نظر می رسد افزایش نگرانی ها در برخی از کشورهای این منطقه مانند عربستان، کویت، بحرین، قطر و امارات موجب شده است تا این کشورها بیش از گذشته به دنبال وابستگی امنیتی به خارج باشند. ضمن این که این مساله تضمین کننده استمرار حضور نظامی قدرت های فرامنطقه ای با کیفیت های جدید خواهد بود.
بنابراین در حالی که مطالعه روندهای مزبور بیانگر آن است که چالش های امنیتی جدید در حال بازتولید هستند، به نظر می رسد پارادایم سنتی امنیت منطقه ای پاسخ گوی نیازهای کشورهای منطقه نیست؛ چرا که امروزه ثابت شده است الگوهای امنیتی گذشته نمی توانند امنیت منطقه ای پایدار برای کشورهای منطقه ایجاد کنند. تجربه جنگ ها و بحران های گذشته در منطقه موجب اثبات این موضوع شده است. به همین دلیل قدرت های فرامنطقهای نمیتوانند مانند گذشته حضورشان در منطقه را ضامن صلح و امنیت معرفی کنند.
از طرف دیگر، در چنین شرایطی جمهوری اسلامی ایران بیش از هر زمانی نیازمند فراهم کردن بسترهای لازم برای این مفهوم است که وجود ایران قدرتمند به نفع امنیت مشترک منطقه ای است.
فارس