۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۰۹:۵۸
کد خبر: ۲۱۶۳۷
بلوکه کردن پول‌های ایران بعد از توافق هسته‌ای «دهن‌کجی» آشکار به برجام و نشانی از زیر سؤال بردن اصل «توافق وکنار آمدن کشورها در مجامع جهانی» است و این مسئله در دوران کنونی نمی‌تواند ریشه‌ای جز «ایران‌هراسی» و «ترس ازقدرت گرفتن بیشتر ایران» داشته باشد.

دو رویکرد عمده در میان تحلیلگران امریکایی نسبت به علل آزاد نشدن پول‌های بلوکه شده ایران وجود دارد که نه موازی، بلکه در ظاهر متفاوت و در نهایت به یک باور و نقطه مشترک ختم می‌شوند.

رویکرد رادیکال بر این باور است که ایران همیشه در منطقه اساس ناامنی و قدرت‌طلبی بوده است. ایران تفاوت‌های عقیدتی آشکار و ریشه‌ای با امریکا و رژیم صهیونیستی دارد و حتی برای این رژیم در فلسطین حق حیات قائل نیست. در نتیجه با حذف تحریم‌ها و سرریز سرمایه به این کشور، بدون شک از آن برای گسترش شهرک‌های موشکی و نظامی زیرزمینی و کوهستانی خود، خرید سلاح‌های فوق‌پیشرفته به ویژه از روسیه بهره خواهد برد و تمام این موارد به آتش‌افروزی و به دنبال آن در خطر افتادن حیات امریکا و رژیم صهیونیستی خواهد انجامید.  و اما رویکرد میانه‌رو با یک پله عقبگرد و البته با حفظ موضع تأییدآمیز خود نسبت به پول‌های بلوکه شده ایرانی، چنین تحلیل می‌نماید که اگر این پول‌ها آزاد شود، در شرایط حاضر برای ایران می‌تواند حکم «مهره رخ» را در شطرنج «روابط بین‌الملل» بازی کند که عبارتند از سرعت گرفتن چرخه تولیدات، افزایش فرصت‌های شغلی، تحقق بهتر پارامترهای اقتصاد مقاومتی و در نهایت تسهیل روند حل و فصل و مدیریت و خروج از مشکلات داخلی را برای ایران فراهم آورد. ورود به بازار‌های جهانی، با توجه به بهترین موقعیت ژئوپلتیک ایران در منطقه و نیز انرژی‌های فسیلی سرشار در این خاک، به تدریج ایران را به یک قطب قدرت نه در منطقه که در جهان مبدل خواهد ساخت و آنگاه هدف اصلی برجام یعنی «مهار ایران» محقق نخواهد شد و یک «قدرت بازدارنده تقابلی» باسابقه اختلاف‌های دیرین سد راه منافع امریکا در منطقه برجسته‌تر خواهد شد. آنچه در این گفتمان چه رادیکال و چه میانه‌رو به خوبی مشهود است، سه نکته بارز و اساسی است:

1- امریکا به گونه‌ای از پول‌های بلوکه شده ایران سخن می‌‌گوید که گویی این اموال بدهی دولت ایران به مردم امریکا بوده و قرار است از خزانه ملی امریکا به ایران بخشیده شود، نه اینکه این پول‌ها سرمایه و حق کشور ایران است که توسط امریکا پیشخور شده است!

2- در حال حاضر بزرگ‌ترین مانع سر راه اجرایی شدن و قدرت مانور برجام، اندیشه «ایران‌هراسی» است که ریشه در باورهای واهی و مسموم نسبت به ایرانیان در امریکا دارد که خود ناشی از «تبلیغات وسیع» و «دیپلماسی نرم» سرمایه‌گذاری شده دال بر منفی‌نمایی از ایران در مجامع جهانی توسط امریکا و رژیم صهیونیستی است، نمونه آن تبلیغات گسترده علیه ایران مبنی بر دخالت در حملات تروریستی 11 سپتامبر است.

3- «کنترل و مهار» ایران و قدرت فزاینده کشور که در حال تبدیل شدن به یک نیروی قدرتمند بازدارنده در منطقه است، خود آشکارترین علت ایران‌هراسی و به دنبال آن ایران‌ستیزی و بلوکه کردن پول‌های ایران است. ایالات متحده از همان روزهای نخست توافق، نه با انگیزه کمک به حل معضلات داخلی و خارجی ایران که با هدف عملیاتی کردن تئوری خود دال بر «کنترل کردن رفتارهای جمهوری اسلامی» و مهار آن و تأثیر و نفوذ بر جریان‌ها و تصمیمات داخلی ایران، تا رسیدن به نقطه «عکس‌العمل‌سازی دیپلماسی ایران»‌به پای میز مذاکره آمد. هدفی که پس از برجام تا حدی بدان دست یافت و از دیپلماسی خارجی ایران به جای روند عمل‌گرا، یک جریان عکس‌العملی ساخت. حتی باراک اوباما صراحتاً اعلام کرد که برجام وسیله‌ای خواهد بود که ما منطقه و جهانی امن‌تر داشته باشیم. این سخن علاوه بر آنکه نگاهی ایران‌هراسانه و تروریسم‌انگاری در آن موج می‌زند، به وضوح حاکی از این معنی است که ایران از این ‌پس تحت سیطره، کنترل و نظارت بیشتر امریکا خواهد بود. اما امریکا از این مواضع ایران‌هراسی چه سودی می‌برد!؟ تاریخ گواه این حقیقت است که رواج این اندیشه و تخریب وجهه جهانی جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی رمز بقا و هژمونی تحمیلی ایالات متحده بر جهان است:

1- ایران‌هراسی به ویژه در سال‌های اخیر باعث فروش سلاح‌های کشتار‌جمعی و نیز جذب متحدان عربی حوزه خلیج فارس علیه ایران به منظور انزوای جهانی ایران - حتی توسط همسایه‌های کشور- با هدف عقب نشاندن از اقدامات و مواضع خود و مهار آن بوده است.

2- ایران‌هراسی همچنین تئوری امریکا برای ایجاد سدی بزرگ در مقابل امواج بیداری اسلامی در کشورهای مختلف جهان می‌باشد. در سه دهه گذشته خیزش‌های اسلامی متعددی متأثر از انقلاب اسلامی، نه تنهادر منطقه که در آفریقا و امریکا رخ داده است. اندیشه «تروریسم» و الحاق آن به نام مقدس اسلام و نیز ایران و حمایت از رشد گروه‌های منحط تکفیری همچون طالبان و داعش در منطقه، از دستاوردهای اتاق فکر غرب برای تقابل با اسلام و اشاعه آرمان‌های انقلاب اسلامی در سطح جهان بوده است.

3- ایران‌هراسی و ایران‌ستیزی تنها گزینه موجود برای ادامه حیات رژیم صهیونیستی در فلسطین اشغالی است تا نوک پیکان خصومت، خشونت و جنگ‌افروزی از نزدیک‌ترین همپیمان امریکا به سمت ایران بچرخد و مواضع ایران نسبت به مسلمانان فلسطین اشغالی به جای انسان‌دوستی، برادری و اتحاد اسلامی، وجهه قدرت‌طلبی و کینه‌توزی در سطح جهان پیداکند.  آنچه پرواضح است این چرخه معیوب «ایران‌هراسی»، «کنترل و مهار»‌ و «اقدامات بازدارنده و خصمانه علیه ایران مانند بلوکه کردن پول‌های ایرانی» همیشه محور اندیشه، گفتار و دیپلماسی ایالات متحده نسبت به جمهوری اسلامی بوده و هرگونه رفتاری را از دولتمردان امریکایی حتی در دوران بعد از توافق هسته‌ای می‌توان با قرار دادن در این فرمول به خوبی درک، تحلیل و ریشه‌یابی کرد. امریکا به برجام نه به عنوان دری برای ورود ایران به بازارهای جهانی که به عنوان دژ و قلعه‌ای برای «کنترل» ایران می‌نگرد و این ایران‌هراسی و ترس از قدرت گرفتن بیشتر ایران در منطقه و جهان- به علت تفاوت‌های عقیدتی بنیادین- بلاشک نه تنها مانع اجرای حقیقی و کارآمد برجام، که مانع‌تراشی‌های فراوانی را در مسیر رشد اقتصادی، صنعتی، سایبری و غیره موجب خواهد شد که نمونه جدید آن رفتن بخش بزرگی از سرمایه ملی در ابهام برای بازگرداندن به کشور است.


گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر